به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 7 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 108
  1. #61
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 تیر 98 [ 15:52]
    تاریخ عضویت
    1394-7-13
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,906
    سطح
    33
    Points: 2,906, Level: 33
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    "مادرخانمم رو چرا قطع رابطه کنم؟به جز احترام و عزت توی این سه چهارسال هیچی ندیدم از این بنده خدا."
    بله مادرخانم شما باید هم عزت و احترام بگذاره به شما. برای اینکه دختر 32 ساله ای که داره از سن ازدواجش میگذره و پدر هم بالا سرش نیست و مادر مدام نگران آینده ش هست رو یه پسر چهار سال کوچکتر میاد میبره همه جوره بهش آفر میده جهاز براش میخره پدر و مادر و خواهرش رو به خاطر اون میفروشه .... والا دوماد اینطوری نوبره ... فقط عزت و احترام میگذارن بهتون؟! همین!! باید روی سرشون حلوا حلواتون کنن. این سادگی ای که من در شما میبینیم اینها شما رو گیر آوردن و حالاحالاها رها نمی کنن شما رو.حتما مهریه زیادی هم به دوشتون گذاشتن یا اینکه حداقل نصف خونه یا ماشینتون رو هم به اسم همسرتون کردین.این سادگی شما در نوع خودش بی نظیره. مثلا حقوق خوندین؟!!!!! قدر خودتون رو بدونین .اینقدر خودتون رو دست کم نگیرین تورو خدا.

  2. کاربر روبرو از پست مفید sarvenaz تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 03 مهر 95)

  3. #62
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    با سلام

    نمی خواستم دیگه اینجا نظری بدم چون گفتنی ها رو گفتم اما نوشته های کاربر sarvenaz رو که خوندم لازم دونستم این رو بگم که زندگی دو دو تا چهارتا نیست متاسفانه تو دنیای امروز ما ایرانیا عشق و محبت مرده و مردم فقط دو دوتا چهار تا می کنن برای ازدواج اون جهیزیه نداد من چرا فلان کارو کنم . اون این کارو نکرد منم اون کار رو نمی کنم . زندگی مشترک معامله نیست اون توهین کرد منم توهین کنم نیست اون حقوقش اینه من حقوقم اون باشه نیست . متاسفانه نوشته های کاربر Sarvenaz من رو یه مقدار ناراحت کرد و حس می کنم آقای شهروز رو هم ناراحت کنه و فکر کنیم که دیگه خوبی معنایی نداره . به خصوص اونجایی که در مورد دوست 42 سالشون گفتن . چه اشکالی داره آخه چه کلاهی سرش رفته. زنش رو دوست داره باهاش خوشه این موارد هم خرجهایی هست که تو زندگی همه هست خودش هم که خوشحال و راضیه شما چرا ناراحتی . دلسوزی شما مصداق همون دلسوزی پدر و مادر هایی هست که می زنن زندگی خوب و خوش بچه شونم خراب می کنن (دوستی خاله خرسه به قول معروف) خانم آقای شهروز مطمئنا قبل از دیدن خیلی حرکات و شنیدن خیلی از حرفای نا مربوط به صورت 100 درصد از عشق و حمایت همسرش مطمئن بوده و ازدواج کرده اما الان دیگه نه حس اعتماد دارده نه اینکه مطمئنه از طرف خانواده همسر حمایت می شه و تا حدی هم حق داره ناراحت باشه هر چند که یه کم افراطی جلو رفته . ولی حرمت ها شکسته شده و به نظر من این دو تا جوون زیاد تو این قضیه مقصر نیستند و آدم های 40 50 ساله ای مقصرند که به اسم دلسوزی و از روی حسادت تفکرات اونها رو برای ادامه زندگی مسموم می کنن و نمی ذارن اون خوشیهای اولیه تو زندگیشون بمونه . ببخشید این رو می گم ولی بعضی از این نگرانیها توهین به شعور پسر خانوادست یعنی آقا پسر عقل درست و حسابی نداره زنی گرفته که خودش نمی دونه مناسبش نیست و چی فکر می کنن برای مثال زن مناسب کسی هست که سنش 5 سال کمتر از مردش باشه و کمی هم تو پر باشه اگه لاغر باشه مناسب نیست و از این دست تفکرات .

    هیچ کس جای کس دیگری نیست و حق قضاوت کس دیگه رو نداره به جای قضاوت در مورد آقای شهروز یا خانومش یا مادر خانومش بیاین کمکشون کنیم مشکلشون حل شه . به نظرم کسی حق نداره بگه وظیفه مادر دختر احترام گذاشتن به داماده چون اومده دخترشون رو گرفته به نظرم این خیلی توهین آمیزه که اینطور قضاوت کنیم .

    با این نظر هم مخالفم که بگن خانواده پسر نگرانه که این کار ها رو انجام داده. خانواده دختر هم به همون اندازه نگرانن من خودم خانواده هایی رو دیدم که دمار از روزگار داماد در می آرن جوری که پسر رو دیدم گریه کرده از دست خانواده همسرش این درسته بگیم اونا نگرانن ؟ فکر می کنید خانم آقای شهروز خوشحاله از این وضعیت ؟ وقتی که می بینه با کمالاتی که داره خونواده دیگه حلوا حلواش می کردن اما به خاطر عشقش باید تحقیر شه .

    دوستانی که نظر می دن و خانم آقای شهروز رو به باد کنایه و الفاظ نا مناسب می گیرن احتمالا تا الان نه از جانب عزیزی تحقیر شدن یا نه اینکه تعریفی از تحقیر شدن دارن . خیلی سخته به کسی اعتماد داشته باشی دوسشون داشته باشی اما به وقت دعوا بدترین حرفا رو ازشون بشنوی (از اول که با خانواده ها دشمن نبودن). و خیلی سخته که برای خودت کسی باشی و بقیه از روی حسادت شخصیتت رو خورد کنن و مدام بگن پسرمون از سرت زیاده شاید برای شما پیش نیومده باشه و مسلما قضاوت کردن و شعار دادن راحته اما همون فردی که خانم رو به بی ادب بودن و کسی که احترام به بزرگتر رو بلد نیست متهم می کنه باید بدونه همین رفت و امد نکردن می تونه به دلیل این باشه که حرمتها بیشتر از این شکسته نشه به خصوص وقتی که خودش هم روحیه زود عصبانی شدن داره .

    به هر حال من واقعا آرزو دارم آقای شهروز و خانومشون مشکلشون رو حل کنن و پیگیری می کنم چون خود من هم دنبال راه حلم

  4. 6 کاربر از پست مفید maryam.mim تشکرکرده اند .

    Amina (شنبه 03 مهر 95), shahrouz (شنبه 03 مهر 95), sphinx (یکشنبه 04 مهر 95), نیکیا (شنبه 03 مهر 95), میشل (شنبه 03 مهر 95), آنیتا123 (شنبه 03 مهر 95)

  5. #63
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مهر 95 [ 19:38]
    تاریخ عضویت
    1394-10-19
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    761
    سطح
    14
    Points: 761, Level: 14
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همگی
    اولأ به شما تبریک میگم به خاطر این همه اقتدار مردانه. اقتداریکه بعضیا با ضعف اشتباه گرفتن.یه مرد ترسو کسی هست که نتونه از خانمش در مقابل خانوادش حمایت بکنه.

    دومأ وقتی بعضی از خانما با خانواده شوهر مشکل داشته باشن خودشون فرشته میشن و خانواده شوهر دیو.ولی وقتی میشنون یه خانومی تونسته این مشکل رو حل بکنه و یجورایی زیر بار زور و تحقیر خانواده شوهر نمیره اینجاست که آتش حسادت چنان برافروخته میشه که حاضرمیشن به هر ترتیبی که شده نه اون مشکل رو بلکه کل زندگی رو حلش بکنن و از هم بپاشونن باور نمیکنی یه سر بزن به تاپیک ندونستن خواسته های خانمم.کاری ندارم که ایجادکننده ی تاپیک خودشم یه جورایی مشکل داشت ولی یه چندتا از خانومای تالار هم بودن که هر روز با رهنمودات بی دریغشون این آقا رو شارژ میکردن تا اینکه با خانومش دعوای حسابی کرد و خانومه ترک دیار منزل فرمودن بعد اون هیچ کدوم از این خانوما یه پست هم برا این آقا نذاشتن فکر کنم کارای مهمتری داشتن.

    همین خانومایی که عرض کردم اگه دستشون برسه نه خانواده بلکه کل شجره نامه شوهر رو هم حذف میکنن اگه من بجای شما بودم در این مورد بیشتر از نظرات آقایون تالار استفاده میکردم تا خانوم ها.ضمنأ خودم خانم هستم و بیشتر از 10 ساله که ازدواج کردم همه ی خانوما با خانواده شوهر مشکل دارن حتی مادر شمام با مادرشوهرش مشکل داشته مطمئن باش پس زیاد سخت نگیر و زندگیت رو بکن خودت برو به خانوادت سر بزن وقتی مردم همدیگرو دوس ندارن حالا چه اجباریه شما بخوای به زور رودر روشون بکنی و مشکلت رو بیشتر بکنی.این مسأله هم به مرور زمان حل میشه از بین نمیره ولی کمتر میشه و قابل تحملتر.
    ا

  6. 2 کاربر از پست مفید زمستان تشکرکرده اند .

    shahrouz (شنبه 03 مهر 95), نیکیا (شنبه 03 مهر 95)

  7. #64
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 21 آبان 95 [ 16:13]
    تاریخ عضویت
    1395-7-03
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    179
    سطح
    3
    Points: 179, Level: 3
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 9 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خدمت شما. منم مشکل خانوم شما رو داشتم ولی خب خدارو شکرحل شد اونا هم باازدواجمون مخالف,بودن و بی احترامی. شوهرم تنهایی رفت وامد میکرد منم اصلا اجبارنمیکرد ب رفتن با هاش. شماهم خانومتونو تحت هیچ شرایطی بهش اجبارنکنید درست میشه. ولی من هیچ موقع بابی احترامی اونا بهشون بی احترامی نکردم بلکه,بامحبت کردن دلشونو بدست اوردم بعد دو سال تا دلشون باهام نرم شد. ولی خب خانوم شما اینجوری که مشخصه خیلی حساس هستن شاید خیلی بی احترامی از طرف خانوادتون دیدن حق بهشون میدم ولی خب بهتره باهاش صحبت کنید منطقی هم باخانوادتون. ایشالا ک مشکلتون حل بشه

  8. 3 کاربر از پست مفید fatima13700 تشکرکرده اند .

    shahrouz (شنبه 03 مهر 95), نیکیا (شنبه 03 مهر 95), میشل (شنبه 03 مهر 95)

  9. #65
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    حرف زدن با شما بی فایده است

    پسری که مادر هفتاد ساله اش را رها کرده
    و می گه خیلی خوشبختم !!

    حرف من چه تاثیری می تونه براش داشته باشه؟

    خانم شما هم اگه خواستگار بهتر از شما داشت حتما با اون ازدواج می کرد
    بنیاد خیریه نداشته که زن پسر بیخود و به درد نخور بشه در راه خدا
    لابد یه چیزی تو شما دیده ( اطاعت بی چون و چرا و بی ارادگی ) که زن شما شده

    پس اینقد خودت را نباز و نگو خیلی خواستگار بهتر داشت ولی زن من شد
    آدم زن کسی می شه که به نظر خودش از همه بهتره. شما از همه ی اون خواستگارها بهتر بودین. خودت را قبول داشته باش

    برادر و برادرزاده و خواهر و ... همه را دل شکسته کردی و انداختی دور

    مادرت را دریاب
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط مسافر زمان : یکشنبه 11 مهر 95 در ساعت 12:23 دلیل: حذف بخشی از پست که لحن نامناسبی داشت.

  10. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Mr DaNi (شنبه 03 مهر 95), nardil (شنبه 03 مهر 95)

  11. #66
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 16:34]
    تاریخ عضویت
    1393-3-18
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    2,315
    سطح
    29
    Points: 2,315, Level: 29
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 55 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من از فرشته مهربان خواستارم نظر خود را در مورد اين تاپيك عنوان كنند. دوستان آنچنان از اقتدار و مردانگي آقا شهروز تعريف مي كنند كه من فكر مي كنم بهتره براي پسرم اينقدر زحمت نكشم كه فردا اون بخواهد بخاطر همسرش من را كنار بگذاره 😔😔

  12. کاربر روبرو از پست مفید روياي آبي تشکرکرده است .

    fgh (شنبه 03 مهر 95)

  13. #67
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 مهر 95 [ 00:24]
    تاریخ عضویت
    1395-6-27
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    924
    سطح
    16
    Points: 924, Level: 16
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 86.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    81

    تشکرشده 56 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام. مرسی از دوستان بابت نظرات بعضی ها واقعا قابل تامل بود مثل خانم میشل و بعضی ها بسیار ناخوشایند .خانم های محترم خانمی که درباره ایشون مینویسید همسر من هست و این طرز بیان و به کاربردن الفاظ اصلا زیبنده یک خانم متشخص نیست!

    دوستان چندروز پیش نوشتم با همسرم صحبت کردم قبول کرد تنهایی برم دیدن خانواده من وقتی همسرم هم راضی نبود خانوادم رو که دور نینداخته بودم. پدرومادر رو هفته ای یک مرتبه رو حداقل دیدنشون میرفتم.کنار آنها که نمیتونستم زندگی کنم وقتی متاهلم و زندگی جدا دارم.
    کتک کاری برای چندماه قبل بود از اون وقت سعیم این بود جبهه گیری رو کنار بگذارم متوجه شدم حالت تدافعی همسرم کمتر شده.خیلی کمتر. فهمیدم شاید ترس از دست دادن من باعث شده بود حالت تدافعی بگیره الان خیالش همه جوره راحت شده من کنارش هستم نرمتر برخورد میکنه.
    من کجا و کی خانوادم رو فروختم؟ از رفتار برادرم ناراحتم میزان ناراحتی و رفت و آمد با برادر من رو شما که نمیتونید مشخص کنید.هرکس مختاره نوع روابطش رو با توجه به شرایط انتخاب کنه.این موضوع اصلا ربطی به همسرم نداره.
    من نه بچه ام نه خام و ساده و توسری خور و جوگیرو متوهم و بی اراده و بی عرضه و.... ممنونم از الفاظ و القابی که خانم های محترم به من نسبت دادند.اگر چیز دیگری رو از قلم انداختید اصلا تعارف کنید!

    اگر مردی زنش رو دوست داشته باشه و بخواهد برای زندگیش بجنگد و تلاش کند و با گذشت زمان بین خانواده و همسرش دوستی و آرامش را برقرار کند این الفاظ مناسب شرح حالشه؟

    شما چرا هر موضوعی رو به سن خانم من ربط میدید؟ اون مردهایی که زن هایشان سن پایینتری دارند چه گلی به سر آقا زدند که زن من نزده؟ یا برعکس! والا من هرچه میبینم اطرافم و میشنوم و میخوانم همه مثل سگ و گربه هستن.پس این موضوع از نظر من رد شده است.
    کار اشتباهم این بود با خانمم برخورد فیزیکی داشتم بعد از آن برخورد بود گفت نباید رفت و آمدکنم.
    ایشون وقتی آشنا شدیم 28 ساله بود 32 ساله نبود بالاخره موردهای ازدواجی خوبی داشت من به چشمم میدیدم .... روی دست مادرش نمونده بود بخاطر دوست داشتنش دوسال صبرکرد من موقعیتم رو مهیا کنم کدام دختری این کار رو انجام میده؟ اونم با موقعیتی که همسرم داشت.
    اتفاقا خیلی دختر با احساس و مهربانی هست من اصلا جوگیر نشدم وقتی با هم هستیم خوشحالم، شاد و زیباست ، دوست داره پیشرفت کنم خیلی تشویقم میکنه برای آزمون وکالت بخوانم ،چرا دوستش نداشته باشم؟؟؟
    درباره گرفتن جهیزیه من به عنوان یک مرد وظیفه تامین نیازهای همسرم رو دارم مگر غیر از این هست؟
    در آن شرایط صلاح دیدم با مقدار پولی که تهیه دیدم این کار رو انجام بدم.دلایل زیادی داشت یکی از دلایلم این بود به خانمم نشان بدم از طرف من حمایت میشه.درک این موضوع آنقدر سخته؟؟؟؟
    بله من زنم رو در مغازه ها و پاساژها بردم گفتم هر چی دوست داری برای زندگیمون انتخاب کن.اون برق شادی و رضایت رو توی چشمانش و لبخندش دیدم و اینکه دست و بازوی من رو از خوشحالی فشار میداد وقتی وسایل رو میگرفتیم غرور من رو ارضا کرد. اگر شما قادر به درک این موضوع نیستید مشکل من نیست!
    برای یک مرد چه افتخاری بالاتر از این بتونه نیازهای زنش یا بچه هایش رو تامین کنه و شرمنده نباشه!مگر چیزی جز این هست؟
    زندگی ما اتفاقا با تفکر و علاقه ایجاد شد نه مثل بوکسورها و زورو و....
    وقتی خانمم میگه بعد از پدرم فکرنمیکردم هیچ مردی رو بتونم آنقدر دوست داشته باشم و تکیه کنم خدا من رو خیلی دوست داشته تو رو سر راه من قرارداده خدارو شکرمیکنم.
    این ها چیز کمی نیست یک مرد باید خیلی تلاش کند همچین حرفهایی رو از زنش بشنوه و مطمئنم خیلی از زوج ها همچین حرفهایی بین آنها رد و بدل نشده چون به همچین توازن وحسی توی زندگی نرسیدن.
    من انتظار ندارم مردی که واقعا تا الان زنی رو قلبا دوست نداشته و حمایت نکرده یا خانمی که تا بحال تحت حمایت و دوست داشته شدن واقعی مردی نبوده حرفهای من رو درک کنه.
    زندگی ما کم و کاستی هایی داره میدونم مادرم حق داره میدونم همسرم مزاجش تنده میدونم همه اینها رو میدونم اگر من نمیگفتم شما متوجه نمی شدید... جز این هست؟ پس آنقدر این مسائل رو چماق نکنید توی سرم

  14. 8 کاربر از پست مفید shahrouz تشکرکرده اند .

    Amina (شنبه 03 مهر 95), maryam.mim (شنبه 03 مهر 95), sahar67 (دوشنبه 05 مهر 95), sphinx (یکشنبه 04 مهر 95), فرشته اردیبهشت (شنبه 03 مهر 95), نیکیا (شنبه 03 مهر 95), میشل (شنبه 03 مهر 95), خانم مهندس (شنبه 10 مهر 95)

  15. #68
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط روياي آبي نمایش پست ها
    من از فرشته مهربان خواستارم نظر خود را در مورد اين تاپيك عنوان كنند. دوستان آنچنان از اقتدار و مردانگي آقا شهروز تعريف مي كنند كه من فكر مي كنم بهتره براي پسرم اينقدر زحمت نكشم كه فردا اون بخواهد بخاطر همسرش من را كنار بگذاره ������������
    سلام اصلا لازم نیست فکر کنید که زحمت کشیدن برای پسرتون بی فایده است...
    فقط کافیه مشکلات و ناراحتی ها و عقده هایی که الان از شوهر و مادر شوهر و خواهرشوهر توی دلمون مونده و به خاطرش تاپیک ها زدیم رو بیست سال دیگه روی عروس بدبختی که با هزار امید و آرزو وارد خونواده ی ما و زن پسرمون شده خالی نکنیم(خودم رو هم جمع بستم که توهین نشه و بی احترامی تلقی نشه)
    اگه عروستون رو دوست داشته باشید و راه به راه بهش تیکه نندازید و اونو مثل دختر خودتون ببینید نه به چشم هووی خودتون...
    اگر از اینکه پسرتون دست یه دختری رو گرفته و خوشبختش کرده یاد کارهایی که شوهرتون و مادرشوهرتون براتون نکرده نیفتید( منظورم شخص شما نیست کلی دارم میگم) اونوقت عروستون هم شما رو دوست خواهد داشت و سعی نمیکنه برای حفظ غرور و شخصیت و آرامشش از شما فاصله بگیره
    مادرشوهر من سنش بالاست تحصیلات آنچنانی هم نداره کار با کامپیوتر رو هم بلد نیست وگرنه حتما با این تالار آشناش میکردم تا به همه یاد بده چطور تونسته پسر و عروسش رو عاشق خودش نگه داره....

  16. 4 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    Amina (شنبه 03 مهر 95), maryam.mim (شنبه 03 مهر 95), shahrouz (یکشنبه 04 مهر 95), خانم مهندس (شنبه 10 مهر 95)

  17. #69
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 خرداد 96 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1394-1-10
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    3,201
    سطح
    35
    Points: 3,201, Level: 35
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    139

    تشکرشده 118 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام برهمه

    من اینجا میخوام به یک نکته ای اشاره کنم


    خریدن جهزیه در شرع و از لحاظ عقلی به عهده شوهر هست


    ولی ما این رسم غلط رو بینمون باب کردیم و داریم هی تو سر همدیگه میزنیم



    آقای شهروز نه تنها کار اشتباهی انجام ندادن که جهیزیه تهیه کردن بلکه در واقع این ماییم که داریم اشتباه میکنیم



    امیدوارم دوستان توی نظرات و طرز تفکر تجدیدذ نظری داشته باشن

  18. 4 کاربر از پست مفید غزاله 91 تشکرکرده اند .

    shahrouz (یکشنبه 04 مهر 95), فرشته اردیبهشت (شنبه 03 مهر 95), میشل (شنبه 03 مهر 95), خانم مهندس (شنبه 10 مهر 95)

  19. #70
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    42
    Array
    متاسفانه خانواده ی ایرانی از اساس مریضه. این تصور عمومی وجود داره که "بچه عصای دسته" و خیلی از پدر و مادرها با این فکر بچه بزرگ می کنند و وقتی که بچه بزرگ می شه استقلال فرزند و تشکیل خانواده اش براشون خیلی سخته. اینکه بچه عقیده و دیدگاه متفاوتی از اونها داشته باشه پذیرفتنی نیست و... و بچه ی بیچاره می مونه با یک دنیا فشار و احساس گناه به جرم زندگی کردن!

    از نظر من بچه دار شدن با این طرز فکر خودخواهی محضه و باعث همین مشکلاتی می شه که تو این تاپیک می بینیم. نباید نسبت به بچه ها احساس مالکیت داشت. به قول جبران خلیل جبران:

    فرزندان شما از آن شما نیستند ، آنها دختران و پسران زندگی اند.
    آنها از طریق شما به دنیا گام نهاده اند ، نه از شما .
    وهر چند با شما هستند ، به شما تعلق ندارند.
    شما شاید بتوانید عشقتان را به آنها بدهید ، ولی فکرتان را نمی توانید .
    زیرا آنها افکار خودشان را دارند .
    شما شاید بتوانید برای جسمهای آنها مسکن فراهم آورید ، ولی نه برای روح آنها .
    زیرا روح انها در خانه فردا مسکن دارد ، فردایی که شما قادر نیستید آن را ببینید.
    حتی در رویاهایتان .
    شاید شما تلاش کنید که مثل آنها شوید ، ولی از آنها نخواهید که مثل شما شوند .
    زیرا زندگی به عقب باز نمی گردد و با دیروز سرو کار ندارد.
    شما کمان هستید و فرزندانتان تیرهای زندگی اند ، که از این کمان پرتاب می شوند .
    آن که کمان را آفریده است مسیر را به نیکی می شناسد .
    و با مشیت خود شما را تا آنجا خم می کند که تیرها در کمال آرامش ، اما تا حد نهایت خود بپرند .
    بگذارید سازنده کمان شما را در مسیر شادی و شادمانی خم کند .
    بگذارید تیرها رو به جانبی که او می پسندد پرواز کنند .
    و بدانید که او کمان را نیز استوار و محکم می پسندد.

  20. 5 کاربر از پست مفید Amina تشکرکرده اند .

    maryam.mim (یکشنبه 04 مهر 95), nardil (شنبه 03 مهر 95), shahrouz (یکشنبه 04 مهر 95), sphinx (یکشنبه 04 مهر 95), نیکیا (یکشنبه 04 مهر 95)


 
صفحه 7 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. میل به ازدواج در کنار ترس از آن ، راه حل چیست ؟
    توسط یه آدم در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 تیر 94, 15:02
  2. همسرم پشت من نیست
    توسط hamdard20 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 مرداد 93, 09:00
  3. چک لیست بهداشت روانی = چک لیست مسلمانی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن دین و روانشناسی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 خرداد 93, 03:00
  4. در مسابقه ی زندگی گل زدن هنر نیست بلکه گل شدن هنره !
    توسط مو طلایی در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 مرداد 90, 10:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.