برای خودت احترام قایل باش یه احترام واقعی
اویزون نباش اعتماد به نفس داشته باش
اونقدر با رفتارهاش داغونت کرده که اصلا خودتم یادت رفته مسیر درست و رفتار درست چیه
تو چرا باید اینقدر ادای دوست داشتنشو در بیاری که برای اثباتش وقیحانه ترین کار دنیارو ازت بخواد؟؟؟
اون خیلی خوب فهمیده تو برا چی باهاش موندی چون میدونه با اونهمه بلایی که سرت اورده و تو همچنان قربون صدقش میری معلومه یه جای کار میلنگه هر ادم عاقلی هم باشه میفهمه قضیه عشق نیست و چیز دیگه ایه
منظورم اینه وقتی تا این حد خودتو نادیده میگیری و الکی خودتو بهش میچسبونی اون میگه محاله این از روی دوست داشتن باشه بخاطر جیبمه که اینهمه تحقیرو میپذیره بذار بیشتر اینکارو بکنم ببینم تا کجا باهام میاد
همسرت به شدت خود شیفتس و رفتارهای شما باعث میشه به شدت این مشکلش شدیدتر بشه در رابطه با شما
یادت باشه برای خیانت کردن همسرت به شما .........حتما لزومی نداره که پیشش باشی یا نباشی
اگر دلش باهات نباشه وپایبندی تو ذاتش نباشه نمیتونی هیچ کاری بکنی خیالت راحت
پس فکر نکن اگه بهش بچسبی دیگه خیانت نمیکنه اگر بری یه مدت پیشش نباشی راه براش باز میشه خواهش میکنم اینو از مغزت بیرون کن
نظر شخص خودم راجع به زندگی
من دلم نمیخواد تو کاخ زندگی کنم اما خدمتکار کاخ باشم دلم میخواد تو یه خونه ی کوچیک زندگی کنم اما ملکه ی خونم باشم (این شعار نیست چیزیه که به شدت بهش معتقدم و دقیقا تو
زندگیم تجربش کردم ) دلم نمیخواد همسرم با ماشین چند صد میلیونی منو مسافرت ببره اما با چشم گریون برم گردونه دلم نمیخواد سفر دور دنیا برم بهترین لباس هارو بپوشم و بهترین
رستورانها رو برم اما حسرت یه عزیزم همسرم تو دلم بمونه
منو همسرم بعضی وقتها سه روز تو خونه فقط نشستیم فیلم دیدیم با هزینه کمتر از بیست هزار تومن اما قشنگترین لحظه هارو تجربه کردیم گاهی وقتها فقط میریم تو شهر دور دور کردن بدون هزار تومن خرج کردن اما عاشقانه ترین لحظاتو داشتیم اینو یادت باشه که پول خیلیییییییییییی خوبه بر منکرش لعنت اما همه چیز نیست و به تنهایی خوشبختی نمیاره برای خوشبخت زندگی کردن لازمه اما کافی نیست
ادمها خودشون انتخاب میکنن زندگیشون چطوری باشه شماهم بشین تکلیفتو با خودت روشن کن ببین خوشبختی رو تو چی میبینی
بعدش بشین مشکلاتتونو کامل پیدا کن ضعف های خودتو بشناس برطرفش کن اگر زندگیت درست شد که هیچی اگرنه اونوقت تصمیم بگیر ببین میتونی همون جوری باهاش ادامه بدی یا نه
اگرچه همسر شما خیلی پر از اشکاله اما انصافا شماهم بی اشکال نیستی
شما اصلا رفتارت در حد سنت نیست باورکن اگه نگفته بودی چند سالته من میگفتم نهایت بیست و دو سالته
اخه تو چرا اینقدر لوسی؟؟یه ذره محکم باش جربزه داشته باش چرا اجازه میدی تحقیرت کنه؟؟؟
میدونی شصت درصد رفتاری که ادمهای دیگه با ما دارن به شخصیت و مدل رفتار کردن ما بستگی داره چهل درصدش خود اون شخص؟؟؟؟
وقتی شما با یه مانتو یا یه گردنبند خروارخروار توهینو فراموش میکنی خب معلومه که همسرتم حد شمارو در همون اندازه میبینه
وقتی یه ذره بی محلت میکنه دست و پات میلرزه یه ذره میاد سمتت زبونت دراز میشه خب معلومه باهات بازی میکنه
سعی کن یاد بگیری کجا باید سکوت کنی کجا باید اسمونو به زمین ببافی و کجا باید قربون صدقه بری
شما خیلی باید رو خودت کار کنی
خیلییییییییییی کتاب بخون بجای اینکه هی چرتکه بندازی امروز چند دفعه زنگ زدم یا اون زد
از یه مشاور کار بلد هم استفاده کن
حالا فردا باز میای میگی محمد برام لباس خرید رفتیم یه رستوران شیک شام خوردیم قربون صدقش رفتم دعوامون شد زدیم تو سر هم من رفتم خونمون اونم رفت پیش دوست دخترش بچه ها چکار کنم
بجای اینکارا و اویزون شدن به همسرت یه مدت کلا بیخیالش بشو و بشین کتاب بخوووووووووووووووووووون
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید
ویرایش توسط sahar67 : پنجشنبه 18 شهریور 95 در ساعت 20:46
علاقه مندی ها (Bookmarks)