به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 مرداد 95 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1395-5-04
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    100
    سطح
    1
    Points: 100, Level: 1
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عصبی و بد دهن بودن شوهر

    سلام دوستان. من همسری دارم بسیار عصبی و بد دهن و انتقاد ناپذیر. تقریبا دو ساله که باهم زندگی میکنیم در خارج از ایران. البته از قبل همو نمیشناختیم و اینجا باهم آشنا شدیم. من در حالی که تنها و افسرده و شکست خورده از رابطه قبلی بودم و ایشون هم مدتی بود که از همسر سابقش جدا شده بود البته حاصل ازدواج قبلش هم یک پسر هست که با همسر سابقش در ایران زندگی میکنند. زمانی که باهم آشنا شدیم ایشون بسیار آروم و معقول به نظر میرسید و به من گفت که میخوام زندگی کنم باهات و علاقه دارم بهت و آرامش میخوام دنبال هیچ چیز دیگه هم نیستم.
    اما بعد یکی دو ماه که کم کم اختلاف نظراتمان شروع شد دیدم اصلا نمیتونه خودشو تو عصبانیت کنترل کنه !! همون اول تصمیم گرفتم تا دیر نشده جدا بشم ولی با ابتدا تهدید و بعد عذرخواهی و خواهش و التماس روبرو شدم که به هر صورت باعث موندنم شد! هی موندم و گفتم درست میشه هی بدتر شد!تا به الان.. . منی که همیشه شاد و بشاش بود الان تبدیل به یه آدم عصبی و افسرده شدم و در ضمن متوجه شدم که ناراحتی قلبی پیدا کردم از استرس زیاد!!!

    - - - Updated - - -

    ایشون تحمل هیچ نظر و انتقادی رو نداره هیچی!تا کلمه ای بهش میگم عصبی میشه و قاطی میکنه و دعوا درست میکنه. بماند که تو دعوا هم من فقط از حق دفاع میکنم و هیچ بی احترامی نمیکنم و اون همش وسیله هارو میشکونه و بی احترامی میکنه و حرفی زشت میزنه و الان دیگه وقتی به دعوا میکشه به خانوادمم بی احترامی میکنه! بعد مدتی که آروم میشه از کاراش پشیمون میشه و اونقدر بیچاره به نظر میاد که دلم براش میسوزه!!

    - - - Updated - - -

    آخرین بار آنقدر بی احترامی کرد که اصلا نمیتونستم حضمش کنم گفتم هرچه باداباد جدا میشم میرم یه شهر دیگه که حتی نبینمش یک لحظه و منطقی باهاش صحبت کردم که ما بدرد هم نمیخوریم باید جدا بشیم. باز شروع کرد به هارت و پورت و حرفای بد که برو هری بعد که دید من بی تفاوت واقعا دارم میرم بهم حمله کرد و شروع کرد به تهدید. منم که مثل همیشه مث ابر بهاری اشک میریختم عین بدبختانه یه گوشه نشستم و هیچی نگفتم تا موقعی که آروم شد ابراز بدبختی و پشیمانی کردو من باز دلم به رحم اومد و باز موندم و ازش خواهش کردم که بی احترامی رو کنار بزاره دعوا نکنه و بجاش حرف بزنه. ولی فکر نکنم که تغییر کنه!

    - - - Updated - - -

    در ضمن همیشه هم منو مقصر میدونه میگه تو دنبال شری و گیر میدی ولی خدا شاهد که من نه شرم نه اهل گیر دادن و بسیار منطقی هستم و فقط میخوام نظرمو بگم و از حقم دفاع کنم اونم محترمانه. وقتی کاری میکنه که ناراحت میشم به کی باید بگم؟از کی باید انتقاد کنم. اون از من میخواد که مثل دیوار باشم کور و کر

    - - - Updated - - -

    ایشون تحصیلات دانشگاهی نداره فقط یمدت موزیک کار کرده. منم لیسانس مترجمی دارم و یمدتم حسابداری خوندن. همش فکر میکنه من خودمو از اون بالاتر میدونم ولی اصلا اینطور نیست

  2. کاربر روبرو از پست مفید Mahima تشکرکرده است .

    Amina (دوشنبه 04 مرداد 95)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام دوست عزیز

    چند تا راه پیش پای شماست:


    اول اینکه تحمل کنی و کنار بیای به این امید که ایشون اصلاح بشه

    دوم اینکه با هم برای زوج درمانی مراجعه کنید. توجه کنید که اثرگذاری این مورد به این بستگی داره که همسرتون هم شما رو همراهی کنه.

    سوم اینکه جدا بشین.

    اگر در یک کشور درست و حسابی زندگی می کنید، کافیه که کارهاشون رو گزارش کنید و restraining order بگیرید. نتیجه اش اینه که ایشون از یک فاصله ای نمی تونه بهتون نزدیک بشه و دیگه نیاز به عوض کردن شهرتون نیست.

    Restraining Orders - abuse_selfhelp

    خوبه که از سایت های مشاوره ای کشوری که در اون زندگی می کنید هم کمک و راهنمایی بخواین. حتما راهکارهای بهتری بهتون ارائه می کنند.

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 مرداد 95 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1395-5-04
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    100
    سطح
    1
    Points: 100, Level: 1
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و ممنون از راهنمایی شما.من همه این چیزا رو میدونم و کارهایی کرده که خیلی راحت میتونم ازش شکایت کنم گرفتارش کنم با جریمه سنگین! ولی اون بیماره و من اینو میدونم و دنبال راه حلی برای بهبودشم

    - - - Updated - - -

    اون بیش از حد تشنه توجه و محبت تحت هر شرایطی!! انتظار داره حتی بعد دعوا من همچی رو زود بیخیال بشم و بهش محبت کنم! ولی مگه میشه؟

    - - - Updated - - -

    نمیدونم شاید من همه تلاشمون برای بهبودیش نکردم! یوقتایی یه کارایی میکنه که خودمم بکشم نمیتونم باهاش مهربون باشم! تو همه چیزم و همه کارم دخالت میکنه و همش بهم استرس میده! لباس پوشیدن آرایش کردن نشستن راه رفتن حرف زدن خندیدن همه چی! بهش میگم آگه من آنقدر عیب دارم باهام نباش خوب چرا ولم نمیکنی؟!!!!

    - - - Updated - - -

    و هی طعنه میزنه بهم تیکه میندازه و هی دوست داره با طعنه هاش خوردم کنه. مثلا ‌که تو تنبلی بی عرضه ای داری چاق میشی به فکر آیندت نیستی و... بهش میگم ممنونم واقعا اونوقت قبل این دوسال حتما تو درس و زندگی تو بودی منو حل میدادی!!!!!
    و خودشو که پر از ایراده بی ایرادترین آدم رو زمین میدونه! در حالیکه من هیچوقت اشتباهاتشو بروش نمیارم . مثلا من آگه غذارو بسوزوتم کلی بمن دری وری میگه و تیکه میندازه و عصبی میشه.ولی آگه اون اینکار و بکنه من عادی رفتار میکنم و حتی کمک میکنم گند کاریشو جمع کنه!!!!

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    42
    Array
    عزیزم شما همسرشی نه درمانگر و پزشکش. اونی که باید دنبال بهبودیش باشه خودشه نه شما. از شما به هیچ وجه در این زمینه کاری برنمیاد، مگر اینکه خودش هم دنبال اصلاح خودش باشه. حتی ممکنه رفتارهاش اوضاع روانی شما رو هم خراب کنه (چنانکه طبق پست اولتون حالتون رو بد کرده).

    نهایتش اینه که بگرد و یک مشاور خوب در زمینه ی زوج درمانی پیدا کن. بعد بهش اولتیماتوم بده. بگو یا میای یا اینکه رابطمون تموم می شه. اگر همراهیت کرد که خیلی هم خوب و گرنه، مطمئن باش که هیچ وقت این آدم اون تغییراتی رو که تو می خوای در خودش ایجاد نمی کنه و حتی بدتر هم می شه.

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 مرداد 95 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1395-5-04
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    100
    سطح
    1
    Points: 100, Level: 1
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من همیشه از تعریف میکنم از هنرش تعریف میکنم و بالاز میبرمش. وقتی از کار میاد خونه و خسته هست همه تلاشمون میکنم بهش آرامش بدم که خستگیش کم بشه.حتی چون خیلی بد خوابه شبا تکون نمیخورم و مثل چوب بدنم خشک میشه فقط واسه اینکه بیدار نشه!
    ولی با این همه احساس میکنم که تو یه دوره ای از زندگیش خیلی تحقیر شده و نادیده گرفته شده و دچار کمبودهایی هست و همین عقده ها باعث میشه که اون خودشو کمتر از من ببینه و با توهین و تحقیر و بی توجهی به من میخواد خودشو از این عقده ها خالی کنه و وقتی من تصمیم رفتن میگیرم تازه میفهمه چه اشتباهی کرده و از هر روشی حتی خودزنی برای نگه داشتن من استفاده میکنه . حتی بارها مدارک منو قایم کرده که من نمتونم برم یا وسایل مهمم رو قایم میکنه. حتی یکبار موبایلمو خورد خاکشیر کرد!

  7. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 مرداد 95 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1395-5-04
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    100
    سطح
    1
    Points: 100, Level: 1
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.یعنی هیچکس نیست همفکری کنه! از دیروز منتظر نظراتونم.

  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    42
    Array
    عزیزم به تاپیک های دیگه نگاه کن. فکر می کنی چه همفکری باهات می شه؟ یک سری توصیه ی کلی بهت می کنن در مورد اینکه تحمل کنی و سیاست زنانه داشته باشی و سخنرانی آقای حبشی رو گوش کنی. تو هم این کارا رو می کنی و شخصیت خودت رو آروم آروم له می کنی تا بلکه آقا لطف کنه عصبانیتش رو یه مقدار کنترل کنه.

    راه حفظ ازدواجتون فقط و فقط اینه که به روان شناس خوب مراجعه کنید. هر دوتون! با تلاش یک نفره مشکلتون حل نمی شه.

    تمام این کارهایی که مثال زدی انواع و اقسام abuse هست. مطمئن هستم خودت بهتر از من می دونی.

  9. کاربر روبرو از پست مفید Amina تشکرکرده است .

    ZENDEGIBEHTAR (چهارشنبه 06 مرداد 95)

  10. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    3,017
    سطح
    33
    Points: 3,017, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 127 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mahima نمایش پست ها

    ولی اون بیماره و من اینو میدونم و دنبال راه حلی برای بهبودشم

    - - - Updated - - -

    اون بیش از حد تشنه توجه و محبت تحت هر شرایطی!! انتظار داره حتی بعد دعوا من همچی رو زود بیخیال بشم و بهش محبت کنم! ولی مگه میشه؟

    - - - Updated - - -

    !!
    اصولا ذاتا خیلی از مردا همینجوری هستند ، چون از ته دل نیست پرخاششون، و نمیدونن که صاف میره تو دل میشینه ، فکر میکنن چیزی نشده که !

    شما هم تو دلت نریز ، اگه قصد جدایی نداری، تحملش سخته، اما اگه حالت بیخیالی داشته باشی، جدی نمیگیری عصبانیتشو
    احتمالا بهبود پیدا نمیکنه چون خودش نمیخواد اما متعادل تر میشه
    شما هم فقط میتونی از خودت مواظبت کنی و از بیماری هات پیشگیری کنی ، نمیتونی مثل یک پزشک درمانش کنی


    نقل قول نوشته اصلی توسط Mahima نمایش پست ها
    ---
    ولی با این همه احساس میکنم که تو یه دوره ای از زندگیش خیلی تحقیر شده و نادیده گرفته شده و دچار کمبودهایی هست و همین عقده ها باعث میشه که اون خودشو کمتر از من ببینه و با توهین و تحقیر و بی توجهی به من میخواد خودشو از این عقده ها خالی کنه و وقتی من تصمیم رفتن میگیرم تازه میفهمه چه اشتباهی کرده و از هر روشی حتی خودزنی برای نگه داشتن من استفاده میکنه . حتی بارها مدارک منو قایم کرده که من نمتونم برم یا وسایل مهمم رو قایم میکنه. حتی یکبار موبایلمو خورد خاکشیر کرد!


    این کمبودها پدر ازدواجو در میاره!
    بخصوص که میگید ازدواج شکست خورده دارند
    ایشون روحشون بسیار شکسته هست،
    کمبود داشته باشی،ازدواج شکست خورده داشته باشی، تو یه کشور دیگه باشی ، همه اینها برای این اخلاقای منفی کافیه! مشکل مالی که ندارید؟ چون اگه اونم باشه نور علی نوره

    شما خانواده هاتونم اونجا زندگی میکنند یا ایران هستند؟

    شما حتما حتما با یه مشاور و روانشناس مشورت کنید، اگه ایشون هم نیومدن، خودتون اینکارو بکنید

    همسرتون به شما احتیاج داره، اما بلد نیست خشمشو مدیریت کنه، پیش زمینه هم که داره، کسیو غیر از شما نداره که عقده هاشو خالی کنه
    شما کار درستی میکنید که مقابله به مثل نمیکنید
    سعی کن به فکر سلامتی اعصاب و روان و جسم خودت باشی، هنگام پرخاشگری و بددهنی، به مسائل دیگری فکر کن، به حرفاش اهمیت نده، اهمیت دادن به این اخلاق ، جر اینکه شمارااز درون فرسوده میکنه، سود دیگه ای نداره
    چون منطق ایشون با شما فرق داره

  11. کاربر روبرو از پست مفید delkhaste تشکرکرده است .

    fahimeh.a (چهارشنبه 06 مرداد 95)

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 مرداد 95 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1395-5-04
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    100
    سطح
    1
    Points: 100, Level: 1
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    Delkhaste ممنون از راهنمایی های مفیدت.
    خانواده های ما هیچ کدوم نزدیک ما نیستن! متاسفانه!! مسلما آگه بودن اوضاع خیلی بهتر بود. من واقعا دلم میخواد زندگیمو حفظ کنم با اینکه خودمم خیلی حساس و عصبی شدم ولی باز همه تلاشمو میکنم وقتی عصبی میشه آرامش کنم اما یجا هایی از دستم در میره!
    خداروشکر مشکل مالی نداریم چون هم ایشون کار میکنن و هم من نیمه وقت کار میکنم. از لحاظ جسمی هم خیلی ضعیف هست یعنی وقتی خسته باشه دیگه هیچ کاری انجام نمیده و آگه اون موقع مثلا کار اشتباهی انجام بده توقع داره که من اصلا هیچی بهش نگم یا در مورد هیچ موضوعی ازش سوال نکنم!
    متاسفانه تو این شهر مشاور فارسی زبان نیست و این برای من خیلی مهمه چون راحتتر میتونم مشکلاتمو بیان کنم. البته به شدت پیگیر پیدا کردن یه مشاور خوب هستم. خداروشکر اونم قبول کرده که به مشاور یا روانکاو احتیاج داره. خیلی خوب میدونه که مشکل داره. همیشه میگه تو که با سوادی تو که مشکل نداری آروم بمون بمن آرامش بده که آتیش خاموش بشه ولی من میگم آخه دعوا هم بشه تو باید زبونتو کنترل کنی و اجازه ندی به خودت این حرفا رو بزنی یا این کارا رو بکنی!!! چون بین همه زن و شوهر ها اختلاف نظر هست و دعوا اتفاق میفته بالاخره منم آدمم یه موقع شاید من از کوره در برم و حق با من باشه ولی حقم نیست که تحت هر شرایطی من فحش بخورم و بهم ظلم بشه!!!!!
    همین رفتارش باعث میشه من هر موقع هر حرفی بهش میخوام بگم همش ترس و وحشت داشته باشم از عکس العملش! و وجودم پر از استرس میشه! واسه همین معمولا حرفام ناگفته میمونه و با استرس قاطی میشه میریزه تو دلم!!!! خودش راجب همچی راحت حرف میزنه و من گوش میدم ولی مثلا من تا در مورد یچیزی صحبت میکنم اون یه جبهه الکی مخالف من میگیره که اصلا نمیزاره من حرفم ادامه بدم و بگم اصلا دلیل گفتن این حرف چی بوده!!! به عنوان مثال چند روز پیش گفتم راستی دوستم با شوهرش بعد ۱ سال رفتن ایران، هنوز حرفم تموم نشده بود که گفت رفتن که رفتن به ما چه که رفتن چیکار داری گور باباشون دنبال این چیزا نباش... چشام گرد شده بود گفتم چه ربطی داره بزار حرفامو بزنم چرا بی دلیل حمله میکنی !!!!
    یا چند روز پیش تو خیابون یهو گفتم آفریقایی ها هردفه بخاطر موهاشون کلی باید هزینه کنن سریع گفت فلان به فلان آفریقایی ها تو به اونا چیکار داری به فلان من که هزینه میکنن ... کفتم چی داری میگی چرا بی مورد حرف میزنی بزار ببین من چی میخوام بگم بعد تو بپرسم وسط حرفم!!!منظور من اینه که ....
    خلاصه یکبار نشد من یچیزی بگم و اون درست رفتار که و تاییدم کنه و منطقی باشه!! همش میخواد مثلا رییس باشه منم مثل سربازش همش اونوقت تایید کنم و هیچی نگم در مورد هیچکس و هیچ چیز حرف نزن به هیچکس نگاه نکنم به هیچکس نخندم کلا مثل دیوار باشم تا اون راضی باشه!!!!!!
    کاش این اخلاقاش درست میشد! من با آدمایی زیادی قبلا بخاطر کارم برخورد داشتم البته مردهایی هم تدریس زندگی خصوصیم بودن که همچون معقول و محترم وبا شخصیت بودن ولی به دلیل یک سری مشکلات و تفاوت‌هایی که بین خانواده ها بود معمولا من صلاح دیدم که ادامه ندم، تو همه این آدمها تا بحال کسی رو با این خلق و خو نه دیدم نه شنیدم!!!!!! از همین دلم میسوزه که چه کیس هایی رو رد کردم بخاطر اختلاف هایی کوچیک و الان گیر چه آدمی افتادم و چقدر توهین وتحقیر دیدم تو این مدت کم که واقعا حقم نبود!!!!

  13. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 96 [ 07:33]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    340
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    343

    تشکرشده 431 در 213 پست

    Rep Power
    64
    Array
    یلام
    چند ساله با هم هستین؟
    از چه وقتی عصبانیتش رو بطوریکه الان هست دیدی؟
    از چه خصوصیاتش خوشتون اومد و باهم ازدواج کردین؟
    از لحاظ مالی دست و دلباز هست؟
    وقتی ناراحت میشی ، چه واکنشی داری؟ هیچ وقت موقع ناراحتی بی محلی میکنید؟ اگر بی محلی میکنید واکنشش چیه؟


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. فشار عصبی و فکری در مورد کارم
    توسط bb12 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 20 خرداد 94, 01:33
  2. اعصاب فوق العاده ناراحت خواهرم
    توسط نازنین 2 در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 اردیبهشت 94, 21:17
  3. خواهر و برادر ناسازگار و اعصاب خورد کن
    توسط من راضیه هستم در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 اردیبهشت 94, 13:12
  4. چرا اینقدر عصبی؟چرا اینقدر عصبانی؟
    توسط کاربر19 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 24 مرداد 93, 12:06
  5. چگونه با همسر عصبانی و پرخاشگر کنار بیایم؟
    توسط دختر بیخیال در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 اسفند 92, 09:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.