تشکرشده 526 در 206 پست
تشکرشده 151 در 74 پست
حالا كه اينطور ميگه ، من اعتقاد دارم كه يك آزمون ازش بگير . اينكه پدر و مادرش بيان عذرخواهي ، حرف درستي نيست ولي خودش حتماً بايد بياد و از پدر و مادر شما عذرخواهي كنه . بعدش بايد بدون مهريه بياد و تابع و مطيع شما بشه . شايد بازم چيزي به نظرم رسيد و گفتم ، ولي در كل بايد كاري كني كه كاملا در زندگي مجدد ، ايشون فاقد هر گونه ابزار باشه ولي شما ابزارهايي داشته باشي . اين تيپ آدم ، زور مدار هست و اگر به نوعي قدرت شما در رابطه بيشتر باشه ، اصلا اخلاقش هم خوب ميشه و حرف گوش كن هم ميشه
آخیش (شنبه 05 تیر 95)
تشکرشده 8,207 در 1,574 پست
خیلی متاسفم که پیاام های اینچنینی را می خونم.
آقای محترم مگه سیستم برده داریه؟
قرار نیست به خاطر تجربه تلخی که شما در زندگی شخصی خودتون داشتید اینقدر یک طرفه همیشه به مراجعین راهنمایی بدهید. ودر اکثر تاپیک ها بحث را به مناظره و حاشیه با سایر کاربران بکشید.
البته اگر بخواهیم انصاف را رعایت کنیم در جاهایی راهنمایی های مفیدی هم ارائه می دهید اما معمولا ظرف نامناسبی را انتخاب می کنید.
مراجع در صورت تصمیم به برگشت به زندگی با همسر سابقشون باید روش جرات مندی واقتدار ی را در پیش بگیرند نه روش برده داری و زور ورزی و استفاده از ابزار .
ویرایش توسط بی نهایت : جمعه 04 تیر 95 در ساعت 02:42
تشکرشده 151 در 74 پست
ايرادي نداره كه با نظر من مخالف هستيد ولي چرا از لحن نامناسب استفاده مي كنيد ؟
دوست عزيز ، تجربه ي تلخ من درس هايي رو به همراه داشته و براي نظر خودم دليل دارم و از روي نفرت يا هيجان چيزي نگفتم . رفتار جرات مندانه و اقتدار ، حتماً ابزار هم ميخاد و در خلا شكل نخواهد گرفت . ظاهر حرف شما قشنگ بود ولي كاربرد نداره . حالا نميدونم چرا اعتقاد داريد من به حاشيه ميكشونم؟؟ آيا اگر كسي با شما مخالفت داشت ، ميشه حاشيه سازي . مگر حضرتعالي محور عالم هستيد و من مطلع نيستم ؟
من هميشه اشاره كرده بودم كه چقدر خوبه ما فرهنگ درست حرف زدن و درست استدلال كردن و تحمل نظر مخالف رو ياد بگيريم . براي زندگي هاي مشترك مون خوبه . اينكه شما با اشاره به تجربه تلخ بنده ، تلاش ميكنيد نظرات من رو رد كنيد و به نوعي تحقير كنيد ، كار بسيار ناپسند و ناجوانمردانه اي هست . البته من دلگير نيستم و اگر دوست داشتيد باز هم همين حمله هاي شخصي به بنده رو ادامه بديد . بالاخره من بايد به خاطر تجارب سختي كه داشتم در تحمل كردن ديگران با شما يك تفاوت هايي داشته باشم . خيال تون راحت ، اسم اين حمله هاي شخصي رو هم حاشيه سازي نميزارم ، شما راحت باشيد
تشکرشده 8,207 در 1,574 پست
می دونم این پستم برخلاف قوانین تالاره ، اتفاقا بر خلاف میل خودم این پست رو می گذارم چنانچه فعالیت چند ساله بنده در این تالار حاکی از این است منش بنده متفاوت با چنین مناظره ها می باشد . فقط برای اینکه شاید بتوانم ذره ای شما رو متوجه روند اشتباهی که در این تالار در پیش گرفته اید (که نمونه ای است از رفتار شما در دنیای واقعی )کرده باشم با کمترین امیداین پست را می گذارم.
نمی دانم میزان شما چیست که هر کس مخالف نظر شما نظر داد لحن بدی دارد اما در همه حال لحن شما بی عیب ونقص است.
نه با این دوست عزیز گفتن شما و نه به تحقیری که در ادامه به بنده روا داشته اید . که البته بنده خودرا هیچ تحقیر شده نمی بینم اما در واپس جملاتتان کاملا مشهود است که به مقابله برخواسته اید. نکته دوم اینکه دلیل نمی شود چون برای خودتان دلیل دارید این را برای همه تجویز کنید . همین تجویز همگانی دلایل شما نشان از نفرت وهیجانی بودن شماست.
در اینجا من هم می توانم بگویم چرا لحنتان تند است چرا با تحقیر صحبت می کنید . شما مگر محور عالم هستید که اینقدر قاطعانه نسبت به نظر بنده نظر می دهید.
تلاش شما جهت توجیه خودتان با کوچک ترین مخالفتی که در این تالار با شما می شود و پاسخ های متوالی شما نشان دهنده همین حاشیه دوستی وحاشیه سازی های شماست. هر کسی می تواند مخالف نظر شما باشد دلیل نمی شود پشت بند هر نظر مخالفی لباس رزم در جهت توجیه درستی نظرتان بپوشید که.
این هم لحن تند وتحقی آمیز دوم شما.
ای کاش اینقدر شعار نمی دادید وکمی هم اهل عمل بودید و تحمل نظر مخالف را نیز داشتید.
چرا تلاش می کنید نشان دهید خیلی آرام هستید در صورتیکه عملکرد شما وهمین مقابله به مثل کردن هاتون نشان دهنده نا آرامی درونی شماست. وچقدر خطای شناختی فاجعه سازی دارید که پیام بنده را حمله شخصی توصیف می کنید .من نه با شما دشمنی دارم که بخواهم به شما حمله کنم و نه شما رو می شناسم که بگوییم شخصی .
در ضمن چرا فکر می کنید فقط شما تجارب سختی داشته اید ومتفاوتید؟!!! همین احساس متفاوت بودنتان هست که شما خودتون را عالم می دانید .
جای بسی امید است که در جواب این پست از شما پستی نبینیم چرا که به نتیجه مطلوب رسیده ام.
در آخر صاحب تاپیک عذر می خواهم و خودم این پست را گزارش می دهم جهت حذف.
ویرایش توسط بی نهایت : جمعه 04 تیر 95 در ساعت 19:24
sahar67 (یکشنبه 06 تیر 95),بهزاد9(جمعه 04 تیر 95), دختر بیخیال (یکشنبه 06 تیر 95), زندگی خوب (شنبه 05 تیر 95)
تشکرشده 58 در 35 پست
خانم ها اقايون
اين موضوع يكي از بهترين موضوعات تالار هست كه داره بازكشت از جدايي رو مطرح ميكنه
خواهشن تو موضوع صحبت بشه جون هدف اكثر دوستان رسيدن به اين مرحله و واكنش مثبت هست
تشكر
alireza198 (جمعه 04 تیر 95), زندگی خوب (شنبه 05 تیر 95)
تشکرشده 104 در 58 پست
دوستان الان واقعا کلافه ام چکار کنم. تو این چند روز هر چی بی محلی کردم و رد تماس دادم و جواب ندادم بیشتر التماس کرد. می گه اشتباه کردم و کمک کن جبران کنم. می گه مهریه ای ازت نمی خوام و فقط بهم فرصت جبران بده. می گه می خواد اینده رو با من بسازه. ولی من هیچ جوابی ندادم.
خیلی سختمه چنین رفتاری. سختمه یه نفر التماس کنه و من ندونم چطوری ردش کنم. تو رو خدا کمک کنید چه طوری بهش بهفمونم که به درد هم نمی خوریم. درسته اشتباه از طرف اون بوده و خیلی اذیتم کرده ولی من نمی خوام مثل اون باشم. من دوست ندارم تحقیرش کنم. من نمی خوام تلافی کنم.
ولی هر کاری می کنم دست بر نمی داره.
من قبلا هم گفتم ته دلم دوسش دارم ولی می دونم به مشکل می خوریم. می دونم فایده نداره شروع دوباره. هر چند اون می گه عوض شده ولی من بعید می دونم بتونه تو همین سطح بمونه و دوباره به هم نریزه.
لطفا کمک کنید.
قبلا اون واسه من شرط و شروط گذاشت و الانم من هر شرطی بزارم قبول می کنه ولی به نظرتون شرط گذاشتن کار درستیه؟ فکر نمی کنید زندگی با شرط خراب میشه؟
ویرایش توسط tanhaye93 : جمعه 04 تیر 95 در ساعت 21:09
تشکرشده 58 در 35 پست
شرط نزار تحت هيج شرايطي . خودت رو خراب نكن اين نظر منه
بهش بكو بهترين راه بركشت رو تو خانواده ها بهش فكر كنه از نظرش جيه
سخت نكير و اعتماد نكن
بهترين راهت اينه براي بركشت تو همه كارا اون بيش قدم باشه جه تو خانواده خودش و جه تو خانواده هاي خودتون
يكي رو كه بهش ايمان دارين و از طرف خانواده اونه رو بكو معرفي كنه در جريان بزارين
كه اون خانواده هارو در جريان بزاره كه بخاطر ميل و خاسته اون برميكردين بشينين بكو اخلاق و طرز رفتار برا زندكي اينده رو بنويس بكو خودتم مينويس
اينجوري ارامش بيدا ميكني و راحت ميشي فكرت از اشفته كي در مياد
مهريه رو از بين نبر بيشترشم بكن ولي برا وجه عمومي از لحاظ حقوقي راهش رو ببند
همسرت هرجي باشكوه بركرده موفق تري و خودتم مقتدرانه بركرد ولي منظور از اقتدار خورد كردن اون نيست
بهتره از فرصت استفاده كني و جهاجوب هاي زندكيتون رو مشخص كنين
تشکرشده 26 در 11 پست
دوست عزیز در حال حاضر همسر سابق شما از طلاقش پشیمونه شاید همین پشیمونی باعث بشه رفتارهای گذشتش و بتونه تغییر بده اصلا توی قرآن هم داریم اگه طرف مقابلتتون تمایل به صلح داشت شما هم راه صلح رو در پیش بگیرید.اگه قلبا هنوز به اون خانم علاقه دارید بهش فرصت بدید اما این بار از راه درستش.حتما هر دو پیش یه مشاور خوب برید اونجا بهتر راهنمایی میشید دوستانی که اینجا نظر میدن همسر شما رو ندیدن و براساس حرفهای شما مشاوره میدن.به نظرم اینکه واسه خودتون ارزش قائل شدین و دیگه التماس اونخانم و نکردین باعث شدید اون خانم جذب شما شه.من از اول تاپیک شما رو پیگیری میکردم به نظرم تغییر مثبت داشتید شاید همسرتون هم تغییر کرده باشن به هر حال امیدوارم هر چی خیره براتون اتفاق بیفته.
تشکرشده 151 در 74 پست
به نظر من با خيال راحت شرط بزار ، فقط از محدوده ي انصاف خارج نشو و از موقعيت ضعيف همسرت سوء استفاده نكن . ولي حتماً با برخي شرط هاي منطقي به زندگي برگرد . بايد با هم فكر كنيم كه اين شرط هاي منطقي و منصفانه دقيقا چي هستن . مثلا بدون مهریه ، لزوم رفت و آمد با خانوده شما ، عذرخواهی شخص خودش از پدر و مادر شما ، رفت و آمد محدود خودش با خانوادش بدون حضور شما (به دلیل رفتارهایی مثل لگد زدن برادر بزرگوار ایشون به شما وقتی که مهمان اونا بودید و بسیاری توهین های زشت و زننده دیگه که داشتن) و غیره
با همه اینا میگم برگرد چون همچنان ایشون رو دوست داری . اگر برگشتید و ایشون باز هم سوء رفتار داشت ، دفعه بعدی بدون اینکه شک و تردیدی داشته باشید ، ایشون رو فراموش خواهید کرد . ولی من جای شما بودم ، به خاطر ابراز پشیمونی ، با شرط و شروط منطقی ، برمیگشتم به زندگی و ریسک برخورد مجدد با مشکلات رو هم قبول میکردم به خاطر امید حداقلی به اصلاح
دوست عزیزی که به من انتقاد داشت برخی حرف هاش درست بود ولی مقداری تندروی هم داشتن ایشون . به هر حال بنده هم تمایلی به کل کل ندارم و بهتره بگذریم
ویرایش توسط بهزاد9 : شنبه 05 تیر 95 در ساعت 09:13
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)