دوستان واقعا ممنون از نظرتان دلسوزانه و به جای شما.
ببینید من ته دلم دوست داشتم یه فرصتی بهش بدم تا بلکه اشتباهاتش رو جبران کنه. به همین خاطر مدارا کردم و علی رغم میل باطنیم، جواب پیام هاش رو دادم. ولی 2-3 تا حرف خیلی سنگین بهم زد که اصلا واقعا بهم برخورد و حالم از اون و خودم و این زندگی به هم خورد.
من الان اصلا دیگه علاقه ای به شروع دوباره اون زندگی و آغاز زندگی با زجر و ناآرام ندارم. من الان به این نتیجه رسیدم یکی از مشکلات من کوتاه اومدن بیش از حدم بوده و الان به هیچ عنوان دلم نمی خواد نه صداش رو بشنوم و نه جوابشو بدم. 10 بار تو این دو روز زنگ زده جوابش رو نداده و نمی دم. اصلا دنبال التماسش و زنگ زدناش هم نیستم.
ولی اصلا دوست ندارم با بلاک کردن شمارش ، آتویی دستش بدم و این رو واسه خودم نقطه ضعف می دونم. من اصلا دیگه دلیلی نمی بینم با این خانم که حرف فقط حرف خودشه و تو توهم به سر می بره حرف بزنم. آخه اصلا فایده نداره. گوش شنوایی وجود نداره.
من گفتنی ها رو تو این چند روز بهش گفتم و نشون دادم که دوست دارم اگه واقعا پی به اشتباهاتش ببره و به خودش بیاد، یه فرصت دوباره بهش بدم. ولی اون باز هم اشتباه کرد ولی این دفعه دیگه من اون آدم قبلی نبودم که بازم کوتاه بیام. آخه واسه چی باید کوتاه می اومدم؟
من اصلا نمی خوام احساسی عمل کنم. اصلا هم دنبال التماس کردن اون نیستم چون دلیلی نداره این کار رو بکنم.
من سال قبل چند ماه زجر کشیدم و تنهایی دنبال مشاوره رفتم شب و روز. اومدم اینجا چندین و چند تایپیک زدم. کلی تلاش کردم ولی قدر ندونست. من احساسم اینه این خانوم دنبال زندگی با من هست ولی با تحمیل شرایطش به من. من احساس می کنم این خانم تو بلاتکلیفی به سر می بره و نمی دونه دنبال چیه. هم پشیمونه و هم احساس آرامش می کنه. چند روز پیش نوشته بود اصلا دوست ندارم پدر و مادرت رو ببینم. اصلا دوست ندارم خواهرت رو ببینم. می گفت از همشون متنفرم. می گفت چرا مثلا مادرت کاراش رو منظم انجام نمی ده. چرا خونه مامانت کثیفه؟ منم گفتم این اصلا به من و تو ربط نداره و به خودش مربوطه.
به نظرتون با چنین خانمی می شه زندگی کرد؟ زندگی با چنین خانومی جز زجر کشیدن و ناآرامی چی داره؟ من اصلا نمی تونم خودم رو قانع کنم که دوباره با همچین زنی شروع کنم و منطقم اصلا اجازه چنین کاری رو نمی ده. ولی ته دلم بهش علاقه دارم و نمی خوام به شما دروغ بگم. شاید این علاقه به خاطر چند سال زندگی مشترک و خاطران خوبیه که با هم داشتیم. نمی دونم. ولی کمک کنید احساساتی نشم و جرات مند این موضوع رو تموم کنم. حالا اگه جمع بندی شما اینه شمارش رو بلاک کنم این کار رو می کنم. یا بهش بگم خودش بره مشاوره این کار رو بکنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)