با سلام
دوست عزیز
اینکه بهترین کار در این شرایط چی هست رو نمیدونم فقط میتونم بگم که اگر به جای شما بودم چه عکس العملی رو داشتم
1- اگر قصد داشتم به خونه مادرم نرم و توی خونه می موندم با همسرم کاملا سرسنگین می شدم و وقتی می خواست بره خونه مادرش بهش می گفتم لطفا دخترمون رو هم ببر چون حالم خوب نیست و نمیتونم مراقبش باشم
2- یا به خاطر بیماری و نه به خاطر اطاعت از خواسته نامعقول همسر با دخترم به منزل مادرم می رفتم و زیاد هم باهاش تماس نمیگرفتم تا خودش دلتنگ بشه و بعدش هم اصلا نمیذاشتم این مدل فکر رو ادامه بده که من مثلا دلم میخواد تنهایی برم بیرون
چون الان شرایط شما شرایط بیماری هست و از ایجاد جو صمیمی یا آشپزی متنتوع و ... نمیتونه خبری باشه و اون احساس جذابیت برای همسرت که به دنبالش هستی فعلا موجود نیست من احتمالا این گزینه رو انتخاب می کردم به خانوادم هم می گفتم به خاطر بیماری و اینکه همسرم هم در حال حاضر مشغله زیاد داره یه مدت میام
به همسرم هم می گفتم صرفا به خاطر بیماری دارم میرم و بیماریم هم که تموم شد برمیگردم ولی هیچ کدوم به این معنی نیست که موافق فکر غلط شما در مورد خودم هستم
بعد از اتمام بیماری (اگر هم خونه مادرم بودم برمی گشتم) فضای خونه رو شاداب میکردم آشپزی متنوع و لباسهای زیبا رو داشتم ولی همچنان در کلام سرسنگینی با همسر رو ادامه میدادم تا زمانی که اعتراف کنه فکرش اشتباه بوده
و در آرامش به همسرم اعلام میکردم که به جز خرید برای خودم و بچم هیچ خرید دیگه ای اعم از کادوی روز زن و تولد و ... برای هیچ بنی بشری انجام نخواهم داد و به همه اطرافیان در روز مرد یا زن یا تولد فقط پول هدیه میدم که کسی فکر اشتباه و مسخره در موردم نکنه
اینها عکس العمل من در چنین شرایطی هست
ممکن هم هست جز آفتهای مشاوره باشه نمیدونم ولی شخصا اگر همسرم در موردم فکر اشتباهی بکنه اولش سعی می کنم براش با آرامش توضیح بدم ولی اگر همچنان مواضعش رو ادامه بده من هم سرسنگین میشم
چون به نظر من رفتار عادی در اون شرایط نشان دهنده موافق بودن من با نظر اشتباه همسرم هست
موفق باشی
پرواز کن آنگونه که می خواهی
وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند
علاقه مندی ها (Bookmarks)