نه هادی جان خطش دائمی نبود، نمیدونم خط دیگه گرفته یا نه اما خطش که خاموشه، ببخشید جواب شمارو ندادم بالا تر
تشکرشده 27 در 21 پست
نه هادی جان خطش دائمی نبود، نمیدونم خط دیگه گرفته یا نه اما خطش که خاموشه، ببخشید جواب شمارو ندادم بالا تر
Hadi99g (پنجشنبه 05 فروردین 95)
تشکرشده 177 در 80 پست
سلام .
اولا که کار دوستی شما از اول اشتباه بوده ...
6 سال با روح و روان یه دختر بازی کردی .... چرا همون اول کار مستقیما خواستگاری نرفتی ؟ این کار نداشتن بهونه است ...شما الان فکر کردی اون می تونه شما رو فراموش کنه ؟؟ غیر ممکنه ..... اگه این فکر رو کردی جنس خانم رو هنوز نشناختی ....... اون ها خیلی زمان میبره تا کسی رو که بهش علاقه داشتن رو فراموش کنن ...
این رو از این جهت می گم که یه دختر وقتی یکی به خواستگاریش میاد و خوشش بیاد اگه جور نشه به هر دلیلی شاید تا مدت ها به فک خواستگارش باشه تا بتونن فراموشش کن ... اون وقت تو فکر می کنی دوستی 6 ساله رو می تونه فراموشش کنه ؟
من که نمیدونم درست در این وسط چی هست .... چون من یکی از مخالفان سرسخت دوستی های قبل از ازدواج ام ......فقط گفتم که بدونی به اسونی اون هم در این مدت کوتاه نمیتونه فراموش کنه چون یه خانم هست ...و سرشار از عاطفه .... حتی شما که مردی و جنس مرد کم عاطفه تر از خانم هست این جوری بهم ریختی اون وقت میخوای یه خانم بتونه به این راحتی فراموش کنه ؟
این ها رو در پاسخ به عنوان تاپیک که نوشتی همه چیز رو تموم کرد نوشتم ... میخوام بگم بعید میدونه توی ذهنش تموم شده باشه ..
یا علی ...
ویرایش توسط skyzare : سه شنبه 03 فروردین 95 در ساعت 23:10
mgbs1990 (چهارشنبه 04 فروردین 95)
تشکرشده 20 در 8 پست
دوست گرامی؛
حرف مادر شما قابل احترام هست، ولی ایشون در جریان همه چیز نیستند، شما باید انقد قاطع و قانع کننده باهاشون صحبت کنید که متوجه بشن اون دختر یه خانواده ای هست که زیر فشار مجبور شده رابطش رو قطع کنه، و تاکیید کنید که 6 سال از عمر اون دختر به پای شما بوده؛ گناه داره خب!! اون که نمیتونه بگه بیا خواستگاریم!!! میتونه؟ اتفاقا اونم منتظر یه حرکت از شماست!
یه جوری با مادرتون صحبت کنید که بدونه همو دوست دارید!! در جریان نکته ها قرارش بده... مادرا تحت تاثیر احساس بچه هاشون تحت تاثیر قرار میگیرن
اون دختر خانم حتی اگه تا الان سرد شده باشه وقتی اقدام شمارو ببینه دلگرم میشه، حداقل سربلند میشه جلو خانوادش چون مطمئن باش تا الان خیلی سرکوفت خورده ارشون.
شماام بعدا دلت نمیمونه که چرا هیچی تلاشی نکردم، صبر کردنتون خیلی کار بی نتیجه ای هست قطططععععاااااا :)
تشکرشده 20 در 17 پست
بخشید می شود از مادرتان بپرسید اگر آقا پسری 6 سال دخترش را معطل کند چگونه راجع به آن فکر می کند؟
تشکرشده 27 در 21 پست
خیلی سپاسگذارم از همه بابت نظرات و راهنمایی های خوبتون، دوستان من قبول دارم اشتباه کردم حتی به خودش و مادرش هم گفتم که همه مشکلات از جانب بنده بوده، انا یک حرفی رو باز هم تکرار میکنم که در آخرین تماس به من گفت حتی مادرتم بیاد جلو من جوابم منفیه، مادرشونم به من همین رو گفت، مادر من هم گفت اگر میگفتن مادرت بیاد بعد صحبت میکنیم میشد اقدام کرد انا الان کلا ردت کردن، این رو دوستان چطور برداشت میکنید؟ من که از خدام هست که حتی فقط یک بار دیگه ببینمش چه برسه به این که بخوام اقدام کنم برای زندگی با کسی که همیشه برام بهترین چیز دنیا بوده، بازم ممنونم از همه که وقتشون رو بابت مشکل بنده میزارن
Hadi99g (پنجشنبه 05 فروردین 95)
تشکرشده 262 در 104 پست
اون حرف که گفته مادرتهم بیاد جواب من منفی هست به احتمال زیاد زیر. فشار خونواده ش زده
شما مادرتون رو بفرستید فشاری که روی ایشون هست کم میشه
این حرف مادر تون که گفته صبر کن تا یه پالس مثبت بفرستن اصلا منطقی نیست
با ایشون صحبت کنید و متوجهشان کنید که اون دختر ۶ سال به پای شما مونده
و حالا که مشکل کارتون رفع شده وقت یه اقدام جدی هست ۰
تشکرشده 27 در 21 پست
مرسی محیا جان، امیدوارم اینطور که شما میگید باشه، حالا من چطور مادرم رو راضی کنم که حتی ته دلشم چرکین نباشه، البته مادرم اصلا آدمه زور گویی نیست اما نظر مثبتش خیلی برام مهم هست، چون خیلی ناراحت شد ازین که مادرشون کلا من رو پس زدن، به من گفت کارشون از اول اشتباه بود، گفت از اول میدونست یا از اول باید اینکار رو میکرد یا الان که دیگه وابسته شدید نباید با احساس جفتتون بازی میکرد، من هم خیلی برام مهمه مادرم رضایت کامل داشته باشه، حالا چطور کاملا راضیش کنم و بعد مدیریت کنم که مادر بنده و ایشون مشکلی پیدا نکنن؟ و یک سوال رو باز دوست دارم بدونم که پس من مطمعن باشم که اون خانوم من رو میخواد؟
Hadi99g (پنجشنبه 05 فروردین 95)
تشکرشده 27 در 21 پست
مرسی محیا جان، امیدوارم اینطور که شما میگید باشه، حالا من چطور مادرم رو راضی کنم که حتی ته دلشم چرکین نباشه، البته مادرم اصلا آدمه زور گویی نیست اما نظر مثبتش خیلی برام مهم هست، چون خیلی ناراحت شد ازین که مادرشون کلا من رو پس زدن، به من گفت کارشون از اول اشتباه بود، گفت از اول میدونست یا از اول باید اینکار رو میکرد یا الان که دیگه وابسته شدید نباید با احساس جفتتون بازی میکرد، من هم خیلی برام مهمه مادرم رضایت کامل داشته باشه، حالا چطور کاملا راضیش کنم و بعد مدیریت کنم که مادر بنده و ایشون مشکلی پیدا نکنن؟ و یک سوال رو باز دوست دارم بدونم که پس من مطمعن باشم که اون خانوم من رو میخواد؟
تشکرشده 65 در 39 پست
سلام… فقط با صحبت کردن میتونین مادرتون رو راضی کنید و بهترین راه اینه که بهشون بگید فکر کنید دقیقا این جریان واسه دختر خودشون اتفاق افتاده… آیا اگه دختر خودشون بودن هم توقع همچین حرفی از طرف مادر پسر داشتن؟
اون پالس مثبتی که مادر شما منتظرشون هستن از نظر خانواده دختر منت کشی و کوچیک کردن خودشه
تشکرشده 27 در 21 پست
ممنونم ازتون و بسیار متشکر، دوستان این برام خیلی مهم، لطفا بهم بگید من بدونم که این دختر من رو میخواد یا نه حرفش که گفت دیگه دوست ندارم درسته؟ این رو من بفهمم حد اقل میشه مادرمم رو هم راضی کنم، فقط دوستان که تجربه دارید بهم بگید من مطمعن باشم که این خانوم من رو دوست داره؟ یعنی واقعا الان منتظرم هست؟
Hadi99g (پنجشنبه 05 فروردین 95)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)