خانوما کسی هست که واسه اینکه شوهرشو دوست نداشته طلاق گرفته باشه

[مهربان تنها]

یا بین اطرافیانتون هست چنین کسی ؟من شوهرم ذاتش خوبه اما نمیدونم چرا هیچ کدوم از کارش رفتاراش شخصیتش رو خوشم نمیاد .ولی.ولی اصلا خب ادم خوبیه ولی هیچ رقم تو دلم جا نمیشه شرایط طلاقم ندارم و صفر صفر هست.وقتی میبینم یکی جدی ازدواج میکنه و با اون کیس مورد علاقش ازدواج کرده اتیش میگیرم و بد و بیراه به خدا میگم .نگین خب دوسش نداشتی چرا ازدواج کردی ؟کاملا مفصله من معیارام خوب بود ولی بعد از خوندن خطبه عقد تنفر درمن ایجاد شد .نمیدونم شایدم چشم شده بودم ولی کلا باحال نیست ادمو جذب نمیکنه .اون ادم منطقی هست مثه من تو فاز احساس و عاشقی نیست منو به عنوان همسرش دوست داره ولی منم که همش با خودم درگیری دارم و حسرت زندگی این و اونو میخورم



من اصلا تکلیفم با خودم مشخص نیست یه وقتایی که دوست دارم شوهرم کت شلواری میبود و رسمی و منطقی باز یه وقت دوست داشتم شوهرم اسپرت و بود و پر هیجان یه وقتایی دوست داشتم شوهرم ارومو کم حرف بود یه وقتایی که دوست داشتم پر حرف بود اصلا نمیدونم چی میخوام دوستم دارم همه این ویزگی ها رو در ان واحد باهم داشته باشه.اصلا دارم دیوونه میشم نمیتونم شخصیتشو به طور واحد دوست داشته باشم

[Kaveh_r]

من مشاوره و توصیه ای ندارم اما برام جالبه مورد شما و دوست دارم یکم جزییات بیشتری بدونم. آیا از اول اینجوری بودید؟ اختلاف سنیتون و بقیه جزییات مثل شغل و خانواده و فرهنگ و محل زندگی ..
بهرحال این خیلی خوبه که اینقدر شهامت دارید که با صراحت این مساله را عنوان میکنید، این نکته خیلی اساسیی هست. دست کم خودتون را نمی خواهید گول بزنید مشکل را میدونید
خیلی از آدمها همین مشکل شما را دارن اما بجای اقرار شجاعانه، بدنبال بهانه میگردند و روی همسرشون ایرادهای الکی میذارن و ..

[dooo]

سلام خانوم مهربان
من قصد توهین به شما رو ندارم اما به نظر من این عدم ثبات انتظارات شما از همسرتون یک مشکل اساسی از طرف شماست که با فرض جدایی بازهم در زندگی بعدیتون با همین مشکل مواجه خواهید شد

از خدا براتون زندگی سرشار از ارامش خواهانم

[alireza198]

سلام
من تایپیک های زیادی رو خوندم که طرف به همسرش توجه نمیکرده و دوستش نداشته حتی کارش هم به خیانت میکشه و عاشق کسی میشه که حتی یک صدم شوهرش هم خوب نیست و بهش توجه نمیکنه و فقط برای سوءاستفاده ازش باهاش دوست شده و هرچقدر بیشتر طرف بی محلش میکنه خانم بیشتر بهش جذب میشه آخر سر هم بعد از کلی سوءاستفاده و عذاب کشیدن و از دست دادن همسرش به این نتیجه میرسه که عشقی که توی جاهای دیگه دنبالش میگشت توی خونه جلوی چشمش بوده ولی افسوس که نمیشه برگشت به گذشته
این سرنوشت خیلی ها بوده انشاءالله ازش درس بگیری و از همین الان که اول راه هستی بتونی مسیرت رو درست کنی و ظاهر زندگی دیگران و مردای دیگه رو با باطن زندگی خودت و شوهرت مقایسه نکنی
موفق باشید
یاعلی...

[شیدا.]

من اصلا تکلیفم با خودم مشخص نیست یه وقتایی که دوست دارم شوهرم کت شلواری میبود و رسمی و منطقی باز یه وقت دوست داشتم شوهرم اسپرت و بود و پر هیجان یه وقتایی دوست داشتم شوهرم ارومو کم حرف بود یه وقتایی که دوست داشتم پر حرف بود اصلا نمیدونم چی میخوام دوستم دارم همه این ویزگی ها رو در ان واحد باهم داشته باشه.اصلا دارم دیوونه میشم نمیتونم شخصیتشو به طور واحد دوست داشته باشم

مشکل قبل از این که در مورد همسرت باشه، در مورد خودته.
روی این موضوع کار کن، حلش کن
شاید قسمت دوم ( علاقه به همسرت) هم حل بشه.

تاپیک قبلیت را هم خوندم ( فک میکنم مشکل خطای شناختی دارم در مورد همسرم دارم دیوونه میشم )
چقدر هیجانی هستی، حتی توی نوشته هات هم با هیجان می نویسی ...

چرا حضوری پیش روانشناس نمی ری؟

[جوادیان]

با سلام خدمت دوست عزیز.. تاپیک شما عین تاپیک بنده هستش اگه مطالعه فرموده باشین.. بنده هم بعد خطبه عقد دیدم به خانمم 180 درجه تغییر کرد و بجای شادی اضطراب و پشیمانی اومد سراغم و در حدود یکساله دارم جهت بهبودی و علاقمندی با این بی علاقگی و بیماری مبارزه میکنم..نمیدونم در چه مرحله ای هستین ولی اگه زیر سقف نرفتین ابدا دست نگهدارین تا بهبودی کامل.. و از یه روانشناس متخصص حتما مشاوره بگیرین.. و اینم بدونید مشکل از ماهاس ..