با سلام و خسته نباشید. بنده متولد 67 هستم . کارشناس ارشد میکروب هستم. راستش در دانشگاه با اقایی اشنا شدم. که ارشد یک رشته تو دانشگاه علوم پزشکی میخونن. ما مدت یک سال با هم دوست هستیم. ایشان از من خواستگاری کردند و شدیدا به من وابسته هستند. اما راستش من در جواب دادن به ایشان تردید دارم. از طرفی دچار عذاب وجدان شدیدی هستم که ای کاش این دودلی باعث میشد همون دو ماه اول ج رد بدم. مشکل من اینه باتوجه به شرایط جامعه امروز و زیاد شدن خیانت ها و کم شدن تعهد من چون ویژگی های ممتازی از قبیل تعهد و عدم خیانت در ایشون میدیدم نتونستم ردشون کنم. ایشان خیلیییییییییییییی پسر پاک و خوبی هستند و شدیدا درسخوان هستند اما متاسفانه طرز لباس پوشیدنشان خیلبی خیلی ساده هست. عین مردهای چهل ساله لباس میپوشند و مشکل دیگه اینه من تعریف نباشه ظاهر خیلی خوبی دارم گاهی میگم چون ایشون هنوز دانشجو هست و ظاهرشون هم خیلی خیلی معمولیه شاید بتونم کیس های بهتر پیدا کنم. واقعا دیگه خسته شدم از بس فکر و خیال میاد ذهنم. اما گاهی میترسم میگم شاید دیگه هیچکی اندازه این اقا نتونه دوسم داشته باشه و برام ارزش قایل شه... راستش من ظاهرش رو دوست ندارم جای جوش رو صورتش بسیارزیاده و این موضوع ازارم میده اما نمیتونم بهش بگم. البته ظاهرش معمولیه اونقدر بد نیست ولی وقتی باهاشم کنارش ارامش دارم بهش حس دارم اما تو دلم میگم ظاهرش معمولیه... ایا من که وقتی کنارشم ارامش دارم اما ظاهرشو زیاد دوست ندارم امکانش هست بعد ازدواج ظاهرش برام عادی شه؟؟؟؟ ایا همین یک مقدار حس خوب کافیه؟؟؟ یا نه شما پیشنهاد میکنید پسر به این پاکی رو از دست بدم؟؟؟
خواهش میکنم راهنماییم کنید واقعا دیوونه شدم از بس فکر کردم. بعد اینم در نظر بگیرید این با یک خواستگار عادی قضیه اش فرق داره این خیلی شدید منو دوست داره و من ناراحتم از این بابت.
اگه یه خواستگار عادی بود اینقدر اذیت نمیشدم.ممنون میشم کمکم کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)