درود بانو
اینکه شوهرتون غیرمستقیم میگه خوشگل نیستید خوب اینجور شوخی ها در مورد زیبایی و زن دوم و تناسب اندام زن و از اینجور مسائل آقایون خیلی با خانوم هاشون میکنن ترشیده بودی و من اومدم گرفتمت و من نبودم چیکار میکردی و برو تا آخر.
شما میگی شوهرت دوست داره خوب این خوبه شما هم دوسش داری اینم خیلی خوبه پس الان مشکلت چیه من اینو نمیفهمم!!! آیا شوهرت بهت خیانت کرده؟با اون خانوم رابطه داشته؟
یک متر ورداشتی و یک کاغذ و یک خودکار توی دستت شروع کردی به مقیاس گرفتن از این خانوم دماغش چقدر خوشگلتر پوستشر سفیدتره چشاش رنگیه مانکنه خوشتیپه لباسش اینجوریه و قیمتش اینه و....برو تا آخر
از اونورم نشستی فقط داری با خودت مقایسه اش میکنی دوحالت داره این حرکت شما یا از ایشون پائینتر که یمری توی فاز افسردگی یا همین حالتی که الان داری ایشون از شما بقول خودت خوشگلتره پس مسابقه شروع میشه هرکار یکنی بهش برسی و خودت رو مثل اون کنی این وسط همش استرس داری و اضطراب خوب یک سوال مهم
این وسط نقش این شوووهر بدبخت مفلوک فلک زده شما چی میشه؟!!
تمامش کن خانوم بسه چیکار داری با این زندگیت میکنی خوشگلتره خوب باشه مگه مهمه؟!!هزاران زن هستند از شما خوشگلتر اینم یکیش شما بجای اینکه دنبال این باشی به زندگی خودت بچسبی از طنازی های زنانه استفاده کنی ارتباط خودت با شوهرت را تقویت کنی فقط متر و کاغذ و خودکار ورداشتی شروع کردی به اندازه گیر یو بعدشم مقایسه با خودت و اخرشم مسابقه دادن چون اعتماد بنفست هم بالا نیست شروع میکنی به غر زدن و گیر دادن و تجسس توی گوشی و کامپیوتر و جیب و رفتار و گفتار شوهرت و دقیق زوم کردی روی شوهر بدبختت خدا نکنه کوچکترنی اتفاقی بیوفته دیگه واویلا
بشین با شوهرت توی یک فضای آرام صحبت کن همراه با احترام جوری نباشه تصور کنه بهش شک داری پایه های یک زندگی بر روی اعتماد بنا نهاده شده.خرابش نکن یک مرد وقتی بدونه زنش نزدیکترین کس بهش اطمینان و اعتماد بهش نداره واسه زندگیش تلاش نمیکنه دیگه بهونه ای نداره واسه برگشتن به خونه.بهش بگو اطمینان داری بهش اعتماد داری به عشقی که به شما و به زندگیت داره بهش بگو چرا انتخابش کردی بگو بخاطر اخلاق هایی که داره بهش افتخار میکنی مخصوصا در مورد چشم پاکیش چنتا مثال بزن.در آخرم یکم خودتو لوس کن مثل دختربچه ها بگو ولی من یک زن هستم دست خودم نیست حسادت میکنم میدونم این اخلاقم درست نیست خودمم متوجه اشتباهم هستم ولی این حس رو دارم باهاش صادقانه صحبت کن سعی کن کمتر جایی برید اونا باشن یا رفتید هم ازشون فاصله بگیرید
2تا راه داری
همینجوری ادامه بدی تهش رو خودت بهتر از من میدونی
شماره دو اینه که بخودت بیای و راه درست رو انتخاب کنی
یاعلی
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
علاقه مندی ها (Bookmarks)