به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 بهمن 99 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-12-19
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    13,898
    سطح
    76
    Points: 13,898, Level: 76
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,320

    تشکرشده 1,329 در 398 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array

    تلاش جهت تقویت : قدرت برنامه ریزی, قدرت اراده, شکرگزاری و قانع بودن و....

    سلام

    این تاپیک را جهت حل مشکلاتی که هنوز نتونستم بر انها فایق بیایم, ایجاد کردم.
    مشکلاتی که سعی در حل انها دارم شامل: 1-عدم توانایی در طرح ریزی یک برنامه واقع بینانه 2-تنبلی 3-کمال طلبی 4- فقدان یک هدف مشخص و ثابت. 5- با کمال تاسف سستی در ایمان و مسایل اعتقادی. 6- افسردگی 7- ضعف در مهارت های ارتباطی

    سعی کردم عنوان را با جملات مثبت بیان کنم و مهمترین ها در عنوان ذکر کردم.

    و اما هدف از ایجاد این تاپیک چیست؟
    هدفم اینه که به خودم در حل این مشکلات کمک کنم.
    اما چگونه؟
    از انجا که قدرت اراده ام ضعیف شده, نیاز دارم که به نوعی خودم را به اجرای برنامه هام ملزم کنم.
    قصد دارم مدتی برنامه هام و در ادامه نتیجه را در اینجا ثبت کنم تا بیشتر به اجرای برنامه هام پایبند بشم.

    دقیق مطمئن نیستم که ایا روش مناسبی را انتخاب کردم یا نه. و ایا از نظر روانشناسان سایت کار صحیحی است یا خیر. ولی از انجا که واقعا در حل این مشکلات شکست خوردم, برای شروع و یک دوره کوتاه قصد دارم از این روش استفاده کنم. واقعا برام سوال که چرا نیاز به ناظر برای اجرای برنامه هام دارم؟!

    الان که می خوام این تاپیک را ارسال کنم اصلا احساس خوبی ندارم! احساس می کنم دارم با این کار به نوعی به خودم توهین می کنم! یک کودک نیاز به ناظر داره نه یک انسان بالغ! ولی چاره ای ندارم. باید جلوی خودم بایستم.


    «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.

    « من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام. »

    « مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه »

    http://www.hamdardi.net/imgup/5471954c9081a134ec.jpg


  2. کاربر روبرو از پست مفید salehe92 تشکرکرده است .

    سرشار (جمعه 04 دی 94)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 دی 95 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    1,852
    سطح
    25
    Points: 1,852, Level: 25
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    63

    تشکرشده 32 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام صالح جان خوشحال میشم نتیجه کارهاتو و روشهایی که در پیش گرفتی بنویسی تامنم بتونم ازشون استفاده کنم چون منم دقیقا همین مشکلاتو دارم و نمیتونم به این هدفها دست پیدا کنم

  4. کاربر روبرو از پست مفید شیدا1392 تشکرکرده است .

    salehe92 (دوشنبه 07 دی 94)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 شهریور 02 [ 15:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    10,451
    سطح
    68
    Points: 10,451, Level: 68
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 399
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    340

    تشکرشده 500 در 154 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام صالحه عزیز
    میخاستم دیشب برات بنویسم نتونستم، امیدوارم نظرم به دردت بخوره

    Geek

    افراد کمال گرا اصولا یه حالت گیکی دارند اگه سریال Friends رو دیده باشی شخصیت David Schwimmer کامل گویای حرفم، اطلاعات عمومیشون و دانش ذهنیشون بالاست، مثل تو که زبانت خوب، اونقدری که به یادگیری مطالب جدید اختصاص میدن به تمرین آموخته های قبلی اختصاص نمیدن! اونها یه جوری تو دنیای واقعی زندگی نمی کنند عملکرد و انتخاباشون براساس ذهنی که مبناش تجربیاتی تشکیل میده که پر از خطاهای شناختی، نه واقعیت! اگه سریال 24 رو دیده باشی فصل اولش وقتی نقش اول فیلم یک نفر رو می گیره و وقتی درموردش اطلاعات میخاد از مرکز بهش میگن کمال گراست و ترس از شکنجه بیشتر از شکنجه اونها رو از پا درمیاره!
    صالحه افراد کمال گرا اضطراب دارند اونم اضطراب هایی که کاملا واهی! ببین صالحه، من حداقل 16سال رزمی کار کردم تو باشگاهی که بدون دستکش مبارزه می کردن و روی رون پاهای بعضیاشون خط های چاقو بود من با 6 جلسه تمرین ارشد باشگاه شدم! ولی همیشه ترسو بودم حتی یه لوح تقدیر نگرفتم! چشمام، گوشم آسیب دید، زانوم داغون شد همش به خاطر یه ترس غیرواقعی! دنبال ریشه مشکلاتت در درون خودت بگرد و واقعیت رو لمس کن! با ترس هات روبرو شو، باور کن هیچی نیستن هرچقدرم به ظاهر وحشتناک باشند. از حاشیه امنت بیا بیرون تا رشد کنی...

    تجربه

    صالحه تجربه کن، تجربه کن، تجربه کن؛ تجربه رو فرهنگ وبستر این تعریف رو واسش میاره، انجام فعالیت غیرذهنی، من همیشه از فلسفه گریزان بودم(منظورم ایدئولوژی نیست)، چون دانشی که صرفا ذهنی باشه خطرناک؛ فرض کن
    یه بنّا یه طرح در مورد نما میده، طرح غلط از آب درمیاد و آجر میخوره پس سرش و بی خیال میشه، میفهمه یا طرح کلا غلط یا جاهای اشتباه طرحش رو خط می زنه و تمام! ولی فلسفه این طور نیست ذهن محدودیت نداره و گاهی ما رو تو چنان مازهای ذهنی و خطرناکی میندازه که ازش به سادگی نمیشه بیرون اومد، این مسئله صرفا محدود به فلسفه نیست، مثلا دختری یا پسری که طرف مقابلش رو دوست داره و درموردش صرفا فکر و خیال می کنه و وقتی بهش نمی رسه داغون و افسرده میشه! صالحه این موضوع برای تو زنگ خطر! تویی که به خاطر برداشت های جهت گیرانه ناخودآگاهت تصویر درستی از واقعیت نداری! بیشتر تو دنیای واقعی باش، من جای تو بودم اگه به رشتم علاقه داشتم با همین لیسانسم حداقل یه سال کار می کردم بعد می رفتم دنبال ادامه تحصیل، توصیه اکید می کنم بری یوگا، حسم میگه از قشر متوسط به بالایی، مجموعه ورزشی انقلاب خیلی خوب ، برو کوهنوردی، برو پارک قدم بزن، بادوستات برو کافی شاپ، برون گراتر باش! به خودت اهمیت بده!

    دنیای زیباتری پشت کمال گرایی واقعا جدی میگم ...

    حرف های زیادی برای گفتن بهت دارم فعلا هیمن قدر کافی

    هیچی توصیه نمی کنم بخونی فقط عمل کن...


  6. 3 کاربر از پست مفید باران13 تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 06 دی 94), salehe92 (دوشنبه 07 دی 94), هیاهو (سه شنبه 08 دی 94)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 بهمن 99 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-12-19
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    13,898
    سطح
    76
    Points: 13,898, Level: 76
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,320

    تشکرشده 1,329 در 398 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    سلام

    من خیلی ناراجتم. اصلا خوشحال نیستم! اصلا از زندگیم لذت نمی برم! و خیلی هم نا شکرم.

    از جمعه تا حالا نتونستم خیلی مطالعه کنم. شنبه که کلا سر کار بودم. هم صبح هم شب. تا یکشنبه ظهر. یکشنبه ساعت سه رسیدم خونه. دو ساعت خوابیدم. بعد رفتم داندانپزشکی. ساعت 7 امدم خونه. بعد ساعت 8 هم خوابیدم. چون شب قیل فقط یک ساعت و نیم خوابیده بودم. امروز صبح تا ظهر سر کار بودم. دو ساعت استراحت کردم. بعد هم از عصر تا الان یکم زبان خوندم. مشاورم بهم گفته تا هفته دیگه، یعنی همین چهارشنبه 100 لغت جدید رو تو کاغذ همراه با تلفظ و معنی و مترادف و متضاد همراه با یک جمله بنویسم. من زحمت کشیدم تا حالا 26 تا نوشتم! الان بعد دو ساعت خسته شدم. نمی رسم 100 تا لغت را بنویسم. فردا هم سرکارم. با اینکه تعطیله ولی باز شیفتم. از صبح تا 7 عصر. بعدش هم که بیام خونه خستم و حال و حوصله درس خوندن ندارم. چهارشنبه هم که تا ظهر سر کارم و بعدش ساعت چهار وقت مشاوره دارم. اصلا دارم فکر می کنم من که نمی رسم به کارهایی که می گن را انجام بدم، پس اصلا برای چی برم پیش مشاور.
    الان واقعا ناراحتم. تا حالا سه تا ازمون ازمایشی رو خراب کردم. چهارمی مرور این سه تا که باز هم خراب میشه. چون نمیرسم بخونم. باز هم سال دیگه ازاد قبول میشم. حماقت کردم امسال نرفتم ازاد. دوباره یک سال از عمرم رو تباه کردم. انوقت مشاورم میگه تو چرا افسرده ای؟!

    - - - Updated - - -

    یکی از مشکلاتی که دارم اینه که تمرکز ندارم. چون وقتی دارم مطالعه می کنم به چیزهای دیگه فکر می کنم. و یکی از مشکلاتم اینه که زمان کم دارم. و همچنین بلد نیستم از همین زمان چه طوری استفاده کنم.


    «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.

    « من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام. »

    « مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه »

    http://www.hamdardi.net/imgup/5471954c9081a134ec.jpg


  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 بهمن 99 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-12-19
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    13,898
    سطح
    76
    Points: 13,898, Level: 76
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,320

    تشکرشده 1,329 در 398 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    من قبلا خیلی دوست داشتم برم سرکار. حالا که رفتم از جهتی خوشحالم ولی از جهت دیگه ناراحت. چون وقت برای مطالعه کم دارم. البته ان موقع که سرکار نمی رفتم و کلی وقت ازاد داشتم، حال و حوصله درس خوندن نداشتم! و از وقتم درست استفاده نمی کردم!

    اگه یادتشون باشه من مشکل ترس و اضطراب داشتم. و برای حل این مشکل قبلا تاپیک زده بودم. واقعا در طول این سال سعی کردم که این مشکل رو حل کنم و تا حدی و یا بهتر بگم در بخش هایی تونستم اضطرابم رو کنترل کنم. (منظورم سرکار). ابتدا به یک روانشناس بالینی مراجعه کردم. ولی به نظرم خیلی سودمند نبود. یکروز تصمیم گرفتم برم پیش یک روانپزشک و نظر یک پزشک رو هم جویا بشم. نظر ایشون این بود که استفاده از دارو همراه با مشاوره، سریعتر اضطرابم را درمان می کنه. بعد از اینکه فکرهام رو کردم، تصمیم گرفتم دارو مصرف کنم و ببینم چه تاثیری داره. تاثیرش مثبت بود. از اشتباهات غیرعمدی که سرکار انجام میدادم جلوگیری کرد. تمرکزم رو بدست اوردم. ولی هر چیزی هم مزایا و هم معایبی داره. این داروها روی ضربان قلبم تاثیر منفی داره. البته برای ضربان قلبم هم بهم دارو داده. ولی روی خوابم هم تاثیر منفی داره. نمی دونم چه جوری توضیح بدم. به نظرم وقتی نمی خورم، راحت تر بیدار میشم و خواب بهتری دارم! نمی دونم من اشتباه می کنم یا واقعا اینطور. و به نظرم خوابم هم بیشتر شده. من قبلا تمایلی به عصر خوابیدن نداشتم. ولی حالا با توجه به اینکه میرم سر کار واقعا نیاز دارم که عصر کمی استراحت کنم. ولی وقتی می خوابم دو-سه ساعت خوابم می بره. الان چند روزه دارم فکر می کنم که دیگه دارو مصرف نکنم! هم دوست دارم به این درمان ادامه بدم و تا زمانیکه پزشک تشخیص میده ادامه بدم، و هم به خاطر معایبی که ذکر کردم مایلم هر چه زودتر به این درمان خاتمه بدم. واقعا موندم چیکار کنم. از طرفی مامانم با دارو مصرف کردنم مخالف. ولی تا حالا تونستم قانع شون کنم. ولی حرف هاشون روم تاثیر منفی داره. میگن وابسته میشی. از دکترم پرسیدم. تکذیب کردند. حالا نمی دونم به خاطر اینکه از استفاده شون پشیمون نشم اینگونه گفتند یا واقعا مشکلی نخواهد داشت. ولی از بحث وابستگی که بگذریم. واقعا روی خوابم تاثیر خوبی نداره و موجب میشه بیشتر هم استراحت می کنم و در نتیجه کمتر وقت می کنم مطالعه کنم.


    «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.

    « من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام. »

    « مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه »

    http://www.hamdardi.net/imgup/5471954c9081a134ec.jpg


  9. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 بهمن 99 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-12-19
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    13,898
    سطح
    76
    Points: 13,898, Level: 76
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,320

    تشکرشده 1,329 در 398 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    همانطور که گفتم خیلی از نتیجه کار روانشناس راضی نبودم. به نظرم صحبت هاشون تاثیری روی مشکلاتم نداشت. و باعث شد که علی رغم میل باطنی به پیش روانپزشک برم و دارو مصرف کنم. ولی نظر روانپزشکم اینه که به مشاوره هم ادامه بدم. و هر دفعه ازم می پرسیدند که ایا مراجعه می کنم یا خیر و من هم پاسخ منفی میدادم! ماه پیش بهم یک مشاور جدید معرفی کردندو گفتند اگه از مشاور قبلی راضی نیستی. پیش ایشون برو. مشاور تحصیلی هم می دهند. من هر چند که خیلی مایل نبودم ولی تصمیم گرفتم به حرف شون گوش کنم. تا حالا سه بار باهاشون مشاوره کردم. از جهتی خوبه. و از جهتی هم نه! کته مثبتش اینه که کارهایی که گفتند به زندگی ام مقداری نظم میده. بهم گفتند کی غذا بخورم. کی استراحت کنم. هر روز چه چیزهایی بخورم. ورزش کنم. و مواردی از این قبیل. دو هفته اول بیشتر عمل می کردم. ولی الان مدتی که حوصله اجرای برنامه هاشون رو ندارم! چون در کل از عملکردم ناراضی ام. حوصله رسیدگی به خودم رو ندارم! چون به برنامه های درسی ام نمی رسم. حوصله مثلا غذا خوردن هم ندارم! و یا حوصله انجام تمرین های تن ارامی رو ندارم!


    «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.

    « من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام. »

    « مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه »

    http://www.hamdardi.net/imgup/5471954c9081a134ec.jpg



 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ۱۰ چیزی که زن‌ها درمورد مردها تنفر دارند
    توسط samir65 در انجمن سایر مقالات ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 16 خرداد 93, 16:46
  2. آبروریزی در خانواده شوهر
    توسط سولمازنیک در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 07 دی 92, 19:35
  3. عاشق چه چیزی در شغل‌تان هستید؟ از چه چیزی در ‌‌شغل‌تان متنفرید؟
    توسط ehsan_hamdardi در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: پنجشنبه 25 مهر 92, 09:39
  4. آیا خداوند چیزی را از ما می گیرد؟
    توسط hamed65 در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 خرداد 90, 04:57
  5. جمعه پائیزی
    توسط پندار در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 آذر 88, 00:07

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.