به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 آذر 94 [ 10:46]
    تاریخ عضویت
    1394-2-05
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    42

    تشکرشده 11 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چگونه با شکست عشقی ام کنار بیایم ؟

    سوالی از خانم zzz
    خانم zzz من فهمیدم که شما شکست عشقس داشتید و خیلی هم میخواستید که طرفتون برگرده ببخشید معذرت میخوام مقداری هم تحقیر شدید این وسط
    من الان در شرایط مشابهی با کمی اختلاف هستن با این تفاوت که من اون رو میبینم و میبینم که با یک دختر دیگه بلافاصله بعد از من رفت. و حال خوبی ندارم و مثل شما در حال تحصیل هستم. اما من غم و ناراحتی بهم زمان و اعصاب و تمرکز درس خوندن نمیده
    شما چطوری درس خوندی با اون حال و هوا؟ با حال و هوای اینکه بهش زنگ و مسج بزنی و جوابتو نده و نحقیر بشی که تو اونو برای زندگی میخوای و اون تورو رو برای رابطه جنسی.ولی بهرحال اون راحت دل میکنه و ما زیر تحقیر میریم
    سوالی از خانم zzz

    خانم zzz من فهمیدم که شما شکست عشقس داشتید و خیلی هم میخواستید که طرفتون برگرده ببخشید معذرت میخوام مقداری هم تحقیر شدید این وسط
    من الان در شرایط مشابهی با کمی اختلاف هستن با این تفاوت که من اون رو میبینم و میبینم که با یک دختر دیگه بلافاصله بعد از من رفت. و حال خوبی ندارم و مثل شما در حال تحصیل هستم. اما من غم و ناراحتی بهم زمان و اعصاب و تمرکز درس خوندن نمیده
    شما چطوری درس خوندی با اون حال و هوا؟ با حال و هوای اینکه بهش زنگ و مسج بزنی و جوابتو نده و نحقیر بشی که تو اونو برای زندگی میخوای و اون تورو رو برای رابطه جنسی.ولی بهرحال اون راحت دل میکنه و ما تحقیر میریم. تازه طرف من که سنش بالاتر از خودم بود و از یک جمله ات تا ته دلت پی میبرد
    هرکس دیگه هم شرایط اینجوری داشته خواست جواب بده


    هرکس دیگه هم شرایط اینجوری داشته خواست جواب بده
    .
    ویرایش توسط طاها : شنبه 14 آذر 94 در ساعت 09:40

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-2-06
    نوشته ها
    339
    امتیاز
    15,253
    سطح
    79
    Points: 15,253, Level: 79
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 557 در 227 پست

    Rep Power
    70
    Array
    سلام اتفاقا امروز تولدش بود تبریک گفتم اما ج ندادو بلوکم کرد انقد ناراحت شدم تازه دوشنبه قراره نتایج دکترابیاد خاک برسرمنکه به اون کاردانی خدماتی بندکردم
    هنوزم توفکرمه
    برناراحتیام برنامه ریزی میکردم پیش خودم میگفتم ساناز ناراحتی داغونی عب نداره بشین درس بخون تاساعت10بعدش موقع خواب میری تو تخت واسش گریه میکنی واسش بیتابی میکنی انقدالتماسش میکنی که جونت دربیاد گفتم به خودم منکه روحیم خراب شد داغون شدم لااقل درسام افت نکنه که بعدا بخاطراون عوضی پشیمون بشم
    باگریه زاری اون برنمیگرده بادرس نخوندن برنمیگرده
    انقدخودموسرزنش میکنم چرا با این ادم اشناشدم که دوساله توفکرمه دوساله ناراحتم بااینکه روز ب روز پیشرفت تحصیلیوکاری میکردم بازم افسوس میخوردم
    اون الان ب فکرخودشه توم بفکرخودت باش فکرنکن نصیحت میکنم درکت نمیکنم همین الان ازشدت نارحتی از حرم شهدا اومدم خونه که اروم شم
    راستی منم جلوچشمام میرفت بادخترا دوس میشدخودمم خبرداشتم حتی بادوست خودم دوست میشد
    یکی میگفت هرچی بیمحل تر باشی بیشترمیاد سمتت منکه اجراش کردو نکردم فرقی نداش درهرصورت ازم متنفربود رفتم مشاوره بهش گفتم من فقط میخوام ببینم چی توفکراون پسربود گفت بخدا نمیدونم شخصیت مبهمی داره خیلی عجیبه نمیدونم توفکرچیه
    امیدوارم لاقل توبتونی فراموش کنی
    ولی تحت شرایط سختیم که داری از کارو درسو خانوادت نزن
    هیچکی نمیدونه من تو چه شرایط بدی که اشک میریختم درس میخوندم حتی پاهام نمیتونس راه بره بسمت دانشگاه تومترو بودم میگفتم کاش تصادف شه بمیرم اینارو گفتم ببینی حالم چقد بد بود ولی هروز بیشتراز قبل پیشرفت میکردم موفق باشی

  3. 2 کاربر از پست مفید zzzz تشکرکرده اند .

    mano-gozashte (پنجشنبه 12 آذر 94), محیا ناز (پنجشنبه 12 آذر 94)

  4. #3
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 آذر 94 [ 10:46]
    تاریخ عضویت
    1394-2-05
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    42

    تشکرشده 11 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    افرین واقعا چه اراده چه شخصیت قوی و جالیی داشتی. ماها که میخوایم با یک پسر به همه ارزوهامون برسیم همه چیزو ول میکنیم و فقط میشینیم غصه میخوریم.
    خدابه توم صبر بده دوست داشتن درد بدیه .عشق درد بدیه. من بیشتر تحقیر شدم چون طرفم بهم گفت تو پایینی.پول بابا نداری .اینو نداری و اونو نداری. چه اون وقت که باهاش بودم درس نمیخوندم چه وقتی دلمو شکوند.راحت بهم فهموندحالا که چیزی نداری بیا دوست جنسی من باش.خیلی خورد شدم.حیف اون همه وقتم که براش دادم. حیف که میبینمش و بدونه چی تو دلمه چون اون لایق دل من نبود

    من خیلی از شخصیتت خوشم اومد.درس خوندن سخت ترین کار دنیاست.البته منظورم فقط کتاب دست گرفتن نیست. دیگه اگه رو ح و دلت داغون بشه که هیچ.ولی افرین به تصمصم و هدف و ارادت
    واقعا ما باید ازت یاد بگیریم که زانوی غم بغل میکنیم. سه روز سه روز غذا نمیخوریم. با مامان بابا دعوا میکنیم و کلی هم پول بی زبون نداشته رو میدیدم مشاور که بگه عزیزم خب تو که میفهمی این تورو نمیخوادت چون فلان معیارش رو نداری چرا زودتر کنارش نمیزاری و وقت بی زبونت رو هدر میدی شاید نظرش عوض بشه. حالا درحالیکه خودمونم اینو میدونستیم

    ممنونم ازت هروقت اگه تونستی بازم برام بنویس

  5. کاربر روبرو از پست مفید mano-gozashte تشکرکرده است .

    zzzz (پنجشنبه 12 آذر 94)

  6. #4
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,058
    امتیاز
    147,349
    سطح
    100
    Points: 147,349, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,674

    تشکرشده 36,015 در 7,406 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    zzzz عزیز

    چرا تصور میکنی اینکه ایشون شما را نمی خواهد برای شما بد هست .... چرا فکر نمی کنی این یعنی اینکه خدا داره شما را از یک مخاطره حفظ میکنه ...چرا اینرا لطف نمی بینی .... من مطمئنم روزی چشمت باز میشه و میگی خدا را شکر که او مرا نخواست و من در دام زندگی با او نیافتادم .... اما اینکه خودت هم پا به پای ایشون دست به تحقیر خودت میزنی و برای خودت ارزش قائل نیستی جای تعجب دارد ....

    اینکه شما ارزشمندی خودت را از دریچه تحویل گرفته شدن یا نشدن به وسیله او می بینی ..... عجیب نیست !!!
    شما که خدای بزرگواری داری که نهایتاً ارزشمندی واقعی را او تعیین می کند و معیار هم داده که گرامی ترینها نزد او کیست و اینکه هرچه جز خداست هالک است و وجه باقی فقط اوست ... اونوقت از این معیار غافل میشی، از خدا که مطمئناً دوستت داره غافل میشی و می چسبی به یک بنده ضعیف و پر خطا و تحقیر گر ..... یعنی حد تو این نیست که محبوب خدا باشی و محبوبت خدا باشه ؟؟ .... آنوقت هرکس او بخواهد و او راضی باشد به زندگیت وارد می شود .....

    خودش گفته ان اکرمکم عندالله اتقیکم ... بهترین شما نزد خدا با تقوی ترین است .... آنوقت شما کسی که خودش را از خدا
    با خطا و گناه دور می سازد را می طلبی و از خدا دوری می جویی ؟؟!!‍‍‍‍‍‍‍!!!

    شاعر میگه :

    خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد

    یا مثل هست که :

    چو 100 آید 90 هم پیش ماست .... تو 100 را که خود خداست داشته باش آنوقت آنکه با تو خواهد بود کسی است که با خداست و بی خدا از تو گریزان می شود و حتی گاه دشمنت .... اما برای تو مهم نیست چون :

    هزار دشمنم ار می کند قصد هلاک
    گرم تو دوستی ندارم از دشمنان باک

    این را لطف خدا بدان که او از تو خوشش نمیاد چون از تو خوشش اومدن همانا و بدبختی تو همان .... پس خدا اینرا برایت نمی خواهد که نمیگذارد به سوی تو بیاید .....

    اینکه طالب چنین شخصیتی با اون همه مشکلات و نوع برخوردش هستی نشونه خلائی در شماست ، این وضعیت باید به تو کمک کند خودت را پیدا کنی و بفهمی مشکل در درون تو کجاست که اینچنین است و در پی حل اون باش





  7. 10 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    Aram_577 (جمعه 13 آذر 94), khaleghezey (یکشنبه 15 آذر 94), m.reza91 (پنجشنبه 12 آذر 94), mahasty (جمعه 13 آذر 94), mano-gozashte (پنجشنبه 12 آذر 94), tabib (یکشنبه 15 آذر 94), نیکیا (جمعه 13 آذر 94), zzzz (پنجشنبه 12 آذر 94), باغبان (جمعه 13 آذر 94), ستاره زیبا (شنبه 14 آذر 94)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-2-06
    نوشته ها
    339
    امتیاز
    15,253
    سطح
    79
    Points: 15,253, Level: 79
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 557 در 227 پست

    Rep Power
    70
    Array
    هرجا جلوی ضرروبگیری منفعته همینکه اومدی اینجا خیلی خوبه میخوای به خودت کمک کنی افرین پس غموغصرو بزارکنار مطمین باش فقط منوتو این وضعیتونداریم
    دقیقا همون چیزایی که بتو گفت بمنم میگفت پولدارنیستی درحالیکه اونا توشرق تهران مستاجربودن ماتوجنوب تهران مالک اگه میفروختیم ازوناهم بالاترمیرفتیم لااقل رهن
    میدونی میدونستم که ارزش غصه خوردن نداره بیخودی دارم براش زجر میکشم بخاطرهمینه که نذاشتم نمرهام کم بشه و تلاشمم بیشترمیکردم بااینکه میدونم ارزش نداره بازم هنوزتوفکرمه توقلبمه شمارشوپاک کردم تا هرچی نرم افزار داره پاک شه اما دلم یجوری شد دوباره سیوکردم :((حتی بهم گفت ازقیافت خوشم نمیاد:((
    البته این وضعیت روحیت طبیعیه منم اون موقع 10کیلولاغر شدم غذانمیخوردم ولی درسمو میخوندم خخخ الان چاقتر ازون موقع شدم:))
    همین الان پاشو بغضتوبشکن بشین نیم ساعت گریه کن اروم شی سیر شی برنامه ریزی کن واس درسات واس کارات
    میدونم گفتنش اسونه ولی بایدبتونی باورکن وقت طلاس دیگه این لحظهابرنمیگرده
    یمدت بود انگشت شصت پام سر بود ترسیدم گفتم لابد ام اس گرفتم ازاسترس زیاد حتی ترسیدم برم دکترچون بیماری بدیه اخرش فرد فلج میشه ولی الان حالم بهتره خداروشکرکه سلامتی داریم هیچ چیز بالاتراز سلامتی نیست ما از بس دلمون خوش بوده میشینیم غصه الکی میخوریم اینوجدی میگم
    الان خودم که باهات حرف زدم بهترشدم
    مثلا من یه زمانی دغدغه کنکور داشتم الان تموم شد الان دغدغه ندارم میشینم فکراون سامانومیکنم اگه سرت شلوغ باشه سرگرم کاری باشی بهش فکرنمیکنی من موقعیکه اداره م انقد باهمکارا میگیم میخندیم خوش میگذره که دوس داره 5شنبهام برم سرکار چون تواین تایم فکراون نمیادتو ذهنم

  9. کاربر روبرو از پست مفید zzzz تشکرکرده است .

    mano-gozashte (پنجشنبه 12 آذر 94)

  10. #6
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 آذر 94 [ 10:46]
    تاریخ عضویت
    1394-2-05
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    42

    تشکرشده 11 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    طرف مقابل من یک وزنه 20 کیلیویی نقطه قوت داشت و یه وزنه 6 هفت کیلیویی بدی داشت. البته منو خودش تو این راه کشوند ولی اینکه من زود وابسته میشم و حتی نقطه ضعفا رو میبینم و ناراحت میشم و باز به وابستگیم ادامه میدم کمبود محبت زیاده. من از کودکی محبت ندیدم و بعدش ازم انتظار داشتن همه کاری رو درست انجام بدنودرحالیکه جلوی چشمم مادرم بود که اون هم خیلی از رفتاراش اشتباه بود و کلا ادم احساساتی بود و همیشه توی سرم میزد .پیش همه کوچکترین نقطه ضفعمو بزرگ میکرد و کم پیش میوم د بهم خوبی کنه و همینطور پدرم و کسای دیگه
    حتی اینجا سرپرست سایت یک خط برای من ننوشت چون از نظر اون هم من بدم.جئن بی ارادم چون مدرک بالا نمره بالا ندارم و رفتم دنبال بدی. هیچکی نمدونه من توی زندگیم چقدر عذاب کشیدم.چقدر تنهایی کشیدم. چقدر بی کسی کشیدم.

    خیلی ممنون از حرفات من هم خالی تر شدم. کاش یه دوست مثل تو داشتم.توروخدا برای یک ادم مثل اون دیگه گریه نکن. لااقل زیاد گریه نکن. من خودم تاسف میخورم به حال اون وقتی به ذهنم میاد که راحت حاضر میشه با دخترا وارد رابطه جن سی بشه

    شب اروم داشتی باشی.برای من هم دعا کن من بهش اعتقاد دارم.حتی فکر میکنم خود خدا نخواست این رابطه ادامه پیدا کنه که من وارد کار غلطی نشم چون اون فقط دنبال این بود.چون از خودش خواستم

  11. کاربر روبرو از پست مفید mano-gozashte تشکرکرده است .

    zzzz (پنجشنبه 12 آذر 94)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 خرداد 96 [ 07:49]
    تاریخ عضویت
    1394-6-30
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    2,025
    سطح
    27
    Points: 2,025, Level: 27
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 125
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    81

    تشکرشده 51 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    هرکس دیگه هم شرایط اینجوری داشته خواست جواب بده
    [/QUOTE]

    سلام دوستای گلم

    شما چرا همش یه کار عبث و بیهوده رو تکرار میکنید؟؟؟

    خانمzzz من تایپیک شمارو جسته گریخته یه نگاه انداختم دوستان نظرات بسیار عالی براتون نوشتن اما

    ظاهرا هیچ تاثیری نداشته!(وگرنه دوباره پیام نمیدادید به ایشون)

    اما من بهتون حق میدم این نظرات خیلی قشنگ و کارشناسانه بود اما گاهی وقتا اینها جواب نمیده

    مثلا به کسی که مذهبی نیست همش بگی نماز بخون دعا بخون به خدا نزدیکترشو ارتباطت رو با خدا

    قوی تر کن خب جواب نمیده این آدم خب تو این فازا نیست شاید دو روز نماز بخونه روز سوم بیخیال

    شه امیدوارم تونسته باشم منظورم و برسونم در واقع ممکنه مشکل یک شخص با یک راه ساده

    که خودش فقط میتونه کشف کنه کاملا حل شه


    من هم شرایط مشابه شمارو داشتم اما من یک فرق اساسی با شما و همینطور خانم منو گذشته

    عزیزدارم اونم اینکه من خواستم که مشکلم حل شه

    اما شماها فقط دنبال یه راه هایی برای فرار کردن ازش بودید باسرگرم شدن و...

    به نظر من اولین قدم واسه حل یه مشکل خواستنه

    نظرمن کارشناسی نیست اما من کاری که کردم این بود که خودم رو تو یه نقطه ای تو ارتفاع خیلی

    خیلی زیاد تصور کردم و از اونجا به آدم ها نگاه کردم اینطوری دیگه یه آدم خاص برات بزرگتر از بقیه

    نیست همه شون به یه اندازه ان !

    شما چرا فکر یه جایگزین نیستید؟؟؟ (فکر کردن به آدم های جدید از راه درست)

    تا زمانی که همه ی امواج فکریتون به سمت اون شخصه آیا بهش حق نمیدید احساس خفه گی کنه تا

    حالا خودتون رو یک لحظه جای اون آدم گذاشتید ؟؟؟...

    وقتی امواج فکریتون رو به سمت شخص دیگه ای هدایت کنید ممکنه اصلا سر و کله فرد دلخواهتون پیدا

    شه البته شاید!اونوقت میتونید به این فکرکنید که شخص جدید رو میخواید یا عشق سابقتون؟

    اونوقت متوجه میشید احساساتتون هم نسبت به اون شخص تعدیل شده!

    حیفه واقعا به خدا سال های جوونیتون داره هدر میشه

    من از وقتی تصمییم گرفتم به شخص خاصی فکر نکنم آدم های جدیدی به زندگیم وارد میشن ومن

    همش سعی میکنم از همین تجربیات تلخ استفاده کنم شاید باورتون نشه ولی راهش همینه مادامی

    که به شخص خاصی فکر میکنید هیچ کس دیگه ای هم وارد زندگیتون نمیشه و فکر میکنید باید همین

    ادم رو بچسبید

    رهاش کنید

    ودر آخر دوتا جمله زیبا که از همین سایت نوشتم و زدم تو اتاقم که همیشه جلو چشمم باشه براتون مینویسم خیلی تاثیرگذاربودن برای من (امیدوارم تونسته باشم کمکی هرچند کوچیک کرده باشم)

    از آدم ها بت نسازید چون دیر یا زود باید رنج شکستنشان را به دوش بکشید

    بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی

    موفق باشید

  13. 6 کاربر از پست مفید Najvaa تشکرکرده اند .

    Aram_577 (جمعه 13 آذر 94), mohamad.reza164 (جمعه 13 آذر 94), tabib (یکشنبه 15 آذر 94), نیکیا (جمعه 13 آذر 94), zzzz (جمعه 13 آذر 94), باغبان (جمعه 13 آذر 94)

  14. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 خرداد 03 [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,165
    امتیاز
    90,422
    سطح
    100
    Points: 90,422, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,825

    تشکرشده 6,801 در 2,376 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    بعضی موقع ها فکر می کنم ، واقعا چطوری میشه ما رها بشیم ، یا اصلا به معنی واقعی کلمه ، رهایی و آزادگی به چه معناست !

    اگر رهایی و آزادگی را در شکستن غل و زنجیر در دست و پایمان در نظر بگیریم ، شاید بیشتر مردم آزاد باشند !

    اما اگر آزادی و آزادگی را به مفهوم غلبه بر فشارهای زندگی ، تسلط به افکار مون بدونیم ، شاید خیلی ها رها نباشند .

    آزادی در صورتی فراهم میشه که ، آمادگی رهایی از همه چیز را داشته باشیم حتی رویاهایمان .


    شاید منظور نجوا خانم اینکه :

    برای اینکه رها شویم باید در آغوش پرنده ها باشیم .


    ..............................

    خانم mano-gozashte



    اول باید تکلیف را با خودتون مشخص کنید !

    که آیا دوست دارید رها کنید یا نه !

    اگر واقعا از ته دلت به این مهم برسی ، می تونی !

    نباید بزاری اون شخص در دلت - در ذهنت تغذیه کنه !

    اگر بهش غذا نرسه می میره !

    می میره !!

    ولی اگر بهش غذا بدی - همیشه رشد میکنه و قوی تر میشه !



  15. 3 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    mano_gozashte (جمعه 13 آذر 94), tabib (یکشنبه 15 آذر 94), zzzz (جمعه 13 آذر 94)

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-2-06
    نوشته ها
    339
    امتیاز
    15,253
    سطح
    79
    Points: 15,253, Level: 79
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 557 در 227 پست

    Rep Power
    70
    Array
    سلام خانم نجوا شما درست میگید من اشتباه کردم که دوباره مسیج دادم اخه پارسال تشکرکرد فکرکردم امسالم تشکرمیکنه ولی بلوک کرد
    این همه بچها برام نوشتن ...اما انگار شدت غصه ای که من از نبودنش میخورم خیلی بیشتره
    فقط یه جمله میگم البته این تایپیک من نیس منو ببخشید
    گاهی برای خلاص شدن ازین غم و اروم گرفتن فقط به این فکرمیکنم که عب نداره ساناز چن سال دیگه میمیری این زجرا همه تموم میشه عمرانسان ها کوتاهه زندگی ابدی اون دنیاس اخرته

  17. #10
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 آذر 94 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1394-5-04
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    429
    سطح
    8
    Points: 429, Level: 8
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خب شما درست میگید اما الان که یک اتفاقی افتاده و یک اشتباهی رخ داده برای رها کردن سه تا مسئله هست
    1 خاطرات خوب
    2 خاطرات بد
    3 تکرار در اینده

    وقتی بخوای فراموش کنی یا بخصوص کسیکه تاحالا باهاش در ارتباط بودی لحظه های خوشی که برات ساخته میاد یادت
    خاطرات بد که این بدتره چون اون مال گذشت بوده و تموم شده .اما خاطرات بد دلشکستن تحقیر شدن دیدن یا یاداوری دیدنش با کس دیگه سخته.بخصوص که باز هم میبینیش

    اونوقت یه چیزی که هست هم باید کاملا و واقعا نسبت بهش بی تفاوت بشی و این خیلی درونیه بخصوص که میگم مثلا ببینی داره باهمونی که ازت گرفتتش مراوده داره

    مسئله بعدی هم اینه که ادم به یک حالتی برسه که اینجور ادمها رو تا برای اولین بار میبینه بشنوه زنگ خطرو و نه اجباری که با علاقه دوری کنه تا وقتش و ادم مناسبش

  18. کاربر روبرو از پست مفید mano_gozashte تشکرکرده است .

    zzzz (جمعه 13 آذر 94)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.