به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 22 تیر 97 [ 21:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-22
    نوشته ها
    180
    امتیاز
    5,092
    سطح
    45
    Points: 5,092, Level: 45
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 91 در 64 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام

    خیلی متاسف شدم وقتی تایپیکتون رو خوندم.ولی خیلی برام جای سوال داشت.

    یعنی خانواده همسرتون هیچی بهش نگفتن؟!همین طوری مادر خانومتون با خانومتون خارج از

    کشور رفتن؟!ببخشید اینو میگم ولی به نظرم،خانومتون هیچ ارزشی برای شما و زندگی با شما

    قائل نبودن!

    من خودم جایی بخوام برم از همسرم اجازه نمیگیرم،میرم ولی نه در حد خارج از کشور!!!

    شما خودت بشین فکر کن.جوانبش رو در نظر بگیر.فرضا که شما پیداش کردین و برش گردوندین،

    که چی!!خانومتون با شما زندگی میکنه؟!

    فکر کنم شما خیلی و بیش از حد تو روابطتون و محبتتون افراط کردین و خیلی بیش از حد بها دادین که اصلا دلش رو زدین که انقدر راحت رفت.حتی بدون هیچ حرفی با شما،شمایی که

    همسر قانونیش هستین.

  2. کاربر روبرو از پست مفید سحر22 تشکرکرده است .

    Bidam (سه شنبه 10 آذر 94)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-06
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    2,999
    سطح
    33
    Points: 2,999, Level: 33
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    101

    تشکرشده 183 در 100 پست

    Rep Power
    33
    Array
    فقط دوس دارم بدونم عاشق چیه کسی هستین که یه اپسیلون هم واستون ارزش قائل نبود.
    یکم به خودتون احترام بزارین ، شان انسانی خودتون رو انقد راحت پایین نیارین.
    یعنی هنوز متوجه نشدین که اون خانوم از شما به عنوان یه وسیله استفاده کرد که فقط اجازه خروج از کشور بگیره؟؟؟؟؟
    عشق دو طرفش خوشه ، یک طرفش عاشق کشه ، حکایت الان شماست.

  4. کاربر روبرو از پست مفید maral569 تشکرکرده است .

    Bidam (سه شنبه 10 آذر 94)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 13 آذر 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1389-5-18
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    4,698
    سطح
    43
    Points: 4,698, Level: 43
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 52.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    21

    تشکرشده 20 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر22 نمایش پست ها
    سلام

    خیلی متاسف شدم وقتی تایپیکتون رو خوندم.ولی خیلی برام جای سوال داشت.

    یعنی خانواده همسرتون هیچی بهش نگفتن؟!همین طوری مادر خانومتون با خانومتون خارج از

    کشور رفتن؟!ببخشید اینو میگم ولی به نظرم،خانومتون هیچ ارزشی برای شما و زندگی با شما

    قائل نبودن!

    من خودم جایی بخوام برم از همسرم اجازه نمیگیرم،میرم ولی نه در حد خارج از کشور!!!

    شما خودت بشین فکر کن.جوانبش رو در نظر بگیر.فرضا که شما پیداش کردین و برش گردوندین،

    که چی!!خانومتون با شما زندگی میکنه؟!

    فکر کنم شما خیلی و بیش از حد تو روابطتون و محبتتون افراط کردین و خیلی بیش از حد بها دادین که اصلا دلش رو زدین که انقدر راحت رفت.حتی بدون هیچ حرفی با شما،شمایی که

    همسر قانونیش هستین.
    خانوادش 90 درصدشون خارج هستن و اصلا اونا تو گوشش همش میخوندن که بیا.بله حرف شما صحیحه هیچ ارزشی برای من و عشق خیلی زیاد من به خودش قائل نبوده من دیگه کم کم میخوام فراموشش کنم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط maral569 نمایش پست ها
    فقط دوس دارم بدونم عاشق چیه کسی هستین که یه اپسیلون هم واستون ارزش قائل نبود.
    یکم به خودتون احترام بزارین ، شان انسانی خودتون رو انقد راحت پایین نیارین.
    یعنی هنوز متوجه نشدین که اون خانوم از شما به عنوان یه وسیله استفاده کرد که فقط اجازه خروج از کشور بگیره؟؟؟؟؟
    عشق دو طرفش خوشه ، یک طرفش عاشق کشه ، حکایت الان شماست.
    ممنونم از نظرتون بله حرف شما درسته .البته اونم دوستم داشت ولی معلوم شد من اولویت اصلیش نبودم و اولویتش خارج رفتن و این داستانا بوده.الان من موندم و یه زندگی بلاتکلیف یه دل شکسته


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.