یه سری حرف میخوام بهت بگم اینجا شاید هیچکس اینها رو بهت نگه
وقتی یه نگاه خریدار از یک مرد دیدی براش تب نکن.نمیدونم 26ساله ای و هنوز این چیزارو نفهمیدی خودت.من هم تا 25سالگی هنوز نمیفهمیدم.
ببین خودت داری میگی فقط دونفر اومدن خواستگاریت و این حرف خیلی معنی داره الان معنیش نمیکنم برات میفهمی از حرفم
نگاه خریدار یک مرد هزارتا معنی داره دیگه بخصوص اگه متاهل باشه.لزوما بچگانه فکرنکن که اون ادم عاشقت شده. با گوشت و خون این حرفا رو که میگم چشیدم که میگم.
وقتی میبینی مرد به سن و ظاهرش دست کم میخوره که متاهل باشه عقلت رو انکار نکن و به خیالات و یا اروزهات میدون بدی اشتباهه.
اینجا صدبار همه گفتن که مردی اگه زنی رو بخواد محاله ازش بگذره.مگه اونجوریه که تنونه بره دنبالش که شما بخوای راه رو براش باز کنی؟ من هزار بار مرتکب این اشتباه شدم
پسری که دختری رو بخواد میره دنبالش مگه اینکه به خودش بگه ارزششو نداره که اگه اون دختر بره و میدون رو براش باز کنه دیگه صد در صد مطمئن میشه که ارزششو نداشته
واقعا فکر میکنی یه پسر نظرش درباره دختری که با اولین نگاه خریدار جذبش میشه چیه؟به چه دختر نجیب و خانواده دار و سخت الوصولیه! حتما برم دنبالش
شاید دارم با این حرفام کاخ ارزوهاتو خراب میکنم ولی بهتر از اینه که بری و توی این سال به امید رسیدن به رویا شکست بخوری و افسرده بشی و فقط سن رو از دست بدی
باز اینجا صدبار همه گفتن که تا با پسری نامزدی رسمی نکردید توی تنور احساس ندمید حتی بعد از نامزدی هم میگن کنترل کنید تا بفمید انتخابتون صحیح بوده یا نه .چه برسه به اشنایی اولیه یا خیال پردازی یکطرفه
یه مثال تا بتونم محدود شده برات میزنم تا یکمی دستت بیاد. من از بیست سالگی تا بیست و سه سالگی توی اوج زیبایی بودم واقعا از خیلیا کنارم توی کلاس توی جشن و غیره ظاهر سر بود. میدونی با این وضع تا 24 سالگی فقط چی نصیبم شد؟ نگاه هایی که من فکر میکردم عاشقانه است ولی در نود ونه درصد موارد اون طرف اشتباه گرفته بود. یعنی یه چیزی توی رفتارم اشتباه بود که مردا جذبم میشدن.از استادهام از جاییکه خرید میرفتم حتی توی فامیل به قول شما سطح متوسط خودم.
من فکر میکردم هزارتا ادم حسابی و تحصیلکرده عاشقمن استاد هام بامدرک دکترا اوه! یه سری مراسم خاص و ادمای خاص که نمیتونم اسم بیارم. ولی نصیبم فقط تنهایی بود. ایک نفر از همکلاسی های پسرم سراغ من که ظاهری زیبا داشتم ر نمیگرفتن چون همشون فکر میکردن من مشکل دار هستم
یه مثال دیگه بگم من یه کلاس خاص توی یک موسسه خیلی خوب با استادای خیلی مطرح میرفتم.من کلا خیلی ادم با جنبه ای بودم و بشاش و بسیار خنده رو.یکی از افت های زندگی من همین بود. کلاس بخاطر اینکه ادمهای شاغل هم خیلی داشت ماهی یکبار بود اونزمان اخر 24 سالگی بودم. من از اواسط کلاس 4ساعته حس کردم استاده نگاهش به من خاصه و اخر کلاس موقع خدافظی هم یک نگاه بسیار خریدارانه تحویلم داد که گفتم بابا طرف عاشقم شده حسابی.البته اینو بگم به قیافه استاد و تجربش میخورد که متاهل باشه من خبر نداشتم تا یکماه یعنی جلسه بعدی هر لحظه توی فکرش بودم و رویا میبافتم تا اینکه فهمیدم یه تمرینی هست که باید از روی اون گزارشی بنویسم اتفاقا ویدیوش هم بود چون خود استاد گفته بود از اون ده دقیقه یکی فیلم بگیره. توی اون قسمت از فیلم من سوالی از استاد پرسیده بودم که کلماتم مناسب نبود و دقیقا از اونحا سوتفاهم استاد به من شکل گرفته بود و من بعد از یکماه خیال پردازی به خاطر ابهامات دیگه ای که توی ذهنم بود متوجه شدم که رودست بدی از خودم خوردم تازه جلسه بعد فهمیدم که متاهل هم هست
واسه ب=همینه مه میگم با گوشت و خونم تجربه دارم
من فقط میتونم یه چیز رو بهت توصیه کنم هرجور که میبینی میتونی احساساتو کنترل کن و یه هدف بالا خیلی بالا برای خودت انتخاب کن و برای اینکه بهش برسی تلاش کن. نزار یک ادم تورو اینقدر از مسیر خارج کنه که به کارای شخصیت و هدفات نرسی و اخر ببینی خبری از اون ادم نیست. مردای خوب هیچوقت سراغ دخترای بی هدف و بی هنر برای زندگی نمیرن مگه برای تفریح
قدر خودتو بدون
راستی چیز دیگه ای هم نیازه که شما بدونید من باز اینجا و چند جای دیگه خوندم
برخلاف ماها که احسای و عاطفب هستیم و بیشتر دنبال یه تکیه گاه عاطفی هستیم توی روابطمون و همچین تصوری رو از طرف مقابلمون هم داریم. خیلی از اقایون اگه رفتار طرفشون سوتفاهم زا هم باشه بخصوص تحریک شونده و دنبال روابط خاص هستن یعنی تصورشون از یک دختر سهل الوصول اینکه دنبال همچین جیزیه.حتی اگه اون دختر فقط مشکل عاطفی و کمبود محبت و مشکلاتی از این دست داشته باشه
علاقه مندی ها (Bookmarks)