........... چطور به یک دوست داغدار کمک کنیم؟ ...........

[میشل]

می دونم یه فرد داغدار در روزهای اول بیش از هرچیز به دلگرمی و درک شدن نیاز داره. اما چطور می شه این حس رو بهش داد؟

وقتی یک انسان، یک انسان که آفریده شده تا زندگی کنه، در اوج جوانی بخاطر بی توجهی و سهل انگاری یه عده از دست می ره، خشم و درد جون آدم رو می جوه.... با چه کلماتی می شه این رنج رو کاهش داد؟

تو نت سرچ می کردم، اکثرا نوشته بودند که چی نگید و چه کارهایی نکنید. حرف هایی که اکثرشون در مراسم خاکسپاری به دوستم و خونوادش گفته شد. اما کمتر جایی نوشته بودند که چی بگید.

من هم بعضی از اون حرفهای بی فایده رو زدم، هرچند بیشتر اجازه دادم در آغوشم بمونه... حس می کردم کسی داره قلب و معده و هرچه درون شکمم هست رو قیچی قیچی می کنه و چیزی برای گفتن نداشتم..

اگه شما (خدای نکرده) شرایط دوست من رو تجربه کردید، چی آرامتون می کرد؟ چه کاری براتون انجام شد که بهتون کمک کرد؟

[kimia fall]

سلام میشل جان
چه دوست خوبی هستی.
اول بهتره بگی کسی که فوت شده چه نسبتی داشته با دوستت؟ وضع فرق می کنه با پاسخت.
اما در حالت کلی اگه من بودم دلم همین کاری که تو می کنی را می خواست. یعنی در آغوش گرفتن و گریستن در آغوش دوست.
گاهی یاداوری این که این غم بزرگیه ولی من باید قوی باشم و محکم. وقتی چند روز ازش گذشت کنارم منو بیرون ببره. خونمون بیاد. برام کتاب مورد علاقم را بخونه. گاهی شب خونمون وایسه. نذاره زیاد فکر کنم. از موضوعات مختلف برام حرف بزنه. از خودش. از من نه. چون من الان فقط غم می بینم.خلاصه کمکم کنه تا توی دوران افسردگی کم کم کنار بیام.
موفق باشی عزیزم.

[میشل]

مرسی کیمیا جان

برادرش... جایی خوندم که نباید از اون فرد بخوایم قوی و محکم باشه. برعکس باید بگیم نیازی نیست شجاع باشی. اما به حرف که نیست...

[آوا...]

میشل جان بزارین اوایل گریه کنه تا جایی که اروم بشه
بعد از چند روز ،بعد از اینکه برادرشون به خاک سپرده شد و مراسم تموم شد و خودتون هم حس کردین یه کم بهتر شده اون موقع تا حدودی میتونن حرفاتون و دلگرمیاتون رو بشنون
در مورد این صحبت کنید باهاشون که این روال طبیعی زندگی هست
این که از دستش نداده ،میتونه باهاش حرف بزنه ،اخه میدونی از دست دادن سخته خیلی
این که فکر کنی دیگه نداریش
ولی وفتی اینجوری فکر کنی که جسمش نیست با روحش میتونی ارتباط برقرار کنی یعنی هنوزم داریش
ازش بخواه برای برادرش کارای خیر کنه و تقدیم کنه به روح اون مرحوم تا ارامش بیشتری پیدا کنن
وقتی فکر کنه کاری از دستش بر میاد برای خودش هم ارامش بخشه
در مورد خانواده هاییی که عزیزی رو از دست دادن و با این قضیه به خوبی کنار اومدن صحبت کن
خدا بیامرزتشون
و به دوستتون صبر بده
دوستای خوب که توی شرایط بد هم همراه و همدرد هستن دوستای واقعین از این بابت بهتون تبریک میگم

[میشل]

مرسی آوا جان، خوب شد که اومدی، اتفاقا دوستم رفتارهای مشابه تو داره. دیشب داشتم برای کیمیا می نوشتم که پستم نصفه ارسال شد و اینترنت قطع شد. اینکه خیلی خوددار و در مقابل مشکلات صبوره. از اون شخصیت هایی که بهشون می گیم قوی و محکم. اما گاهی اینجور آدم ها توی قلبشون تنها هستند. و علت رفتارهایی که اونها رو قوی جلوه می ده (مثل حمایت گر بودن، انرژی دادن به دیگران در عین مشکلات، گریه نکردن، شکایت نکردن و ...) شاید اینه که پیش دیگران احساس امنیت نمی کنن، شاید هم اینکه اینطور بهشون القا شده که امیدی به دریافت چیزی از کسی نداشته باشن و هرچه لازم دارن رو خودشون در خودشون ایجاد کنن. و مراقب باشن ناراحتی ای برای کسی ایجاد نشه.

اینها تحلیل های قبلی خودم از شخصیت دوستمه. تحلیل شما چیه؟ چطور می شه به چنین افرادی کمک کرد؟

البته این سوال رو بصورت کلی پرسیدم. در مقابل این اتفاقی که افتاده، پیشنهادهای شما و کیمیا جان کمک کننده هستند. مرسی که بهم ایده دادید.

[آوا...]

خب اینکه ایشون صبورن و روی خودشون بیشتر حساب باز میکنن تا بقیه به نظر من که خوبه
این خوبه که به نظر میاد شخصیت قویی داره
من دوستتون رو نمیدونم ولی خودم خصوصیات زیر رو که گفتین دارم
گاهی اینجور آدم ها توی قلبشون تنها هستند.
امیدی به دریافت چیزی از کسی نداشته باشن
مراقب باشن ناراحتی ای برای کسی ایجاد نشه
اوایل مرگ برادرشون به هر حال ناراحت هستن فقط شما کمک کنیذ این ناراحتی ها زیادی کش دار نشه
همراهش باشین ،سعی کنید بیرون ببرینش ،کارایی کنید که از حال و هوا و قتی با شما هست خارج بشه
اگر بتونید توی کارها و مسولیت هاش درسی یا هر چیز دیگه بهش کمک کنید که خیلی خوبه
یه چیزی که روی خود من تاثیر میزاره
دیدن فیلم های خارجی که نشون میده راحتتر با این مسایل کنار میان با وجود اتفاقاتی که توی زندگیشون میفته راه خودش رو میره این یه مورد روی خودم خیلی تاثیر میزاره

یه مورد دیگه نشتن پای حرف های ادمهایی که برای دلداری میان و خودشون مصیبت دیدن و غم های بزرگی رو تحمل کردن

منم دلم دوست اینجوری خواست

[danger]

برای من پیش اومده منم مثل این دوستتون صبورم وتودار اون دوران دلم میخواست راجع به متوفی ساعت ها وساعت ها حرف بزنم وحرف بزنم و کسی به حرفام گوش بده وفقط تاییدم کنه وبهم دلداری وتسلی بده حرفایی از قبیل اینکه همه توزندگیشون غم دارن فقط تو نیستی وهرکی یه مشکلی داره واین فرصت حیاتی که بهت داده شده باید قدرش رو بدونی کفرم رو درمیاورد کلن بهتره پرحرفی نکنید چون هرچی بگید ممکنه حاکی از درک نکردن موقعیت ایشون باشه واقعن بدون همچین تجربه ای نمیشه حال این اشخاص و فهمید هرچی میگین بیشتر در ارتباط با این باشه که اون جاش حوبه وجوون بود کسی که جوون بره اینجوریه و... یادمه اونموقع دیگرون برای اینکه منو تسلی بدن وبگن که با هم همدردیم راجع به از دست دادن مادر پدر و.. میگفتن که همگی کم کم 50 عمر کرده بودن واین هم منوحرصی میکرد . واینم اضافه کنم توروخدا هر کاری بکنید به غیر اینکه روبروش بنشینید وبا بغض واندو بهش ذل بزنید وریز حرکاتش رو زیر نظر بگیرید این حرکت اطرافیان رو هم زیاد دیدم:))کلن اون دوران به شدت عصبی شده بودمو حساس وشاید حتی خودخواه .موفق باشی دوست مهربون

- - - Updated - - -

برای من پیش اومده منم مثل این دوستتون صبورم وتودار اون دوران دلم میخواست راجع به متوفی ساعت ها وساعت ها حرف بزنم وحرف بزنم و کسی به حرفام گوش بده وفقط تاییدم کنه وبهم دلداری وتسلی بده حرفایی از قبیل اینکه همه توزندگیشون غم دارن فقط تو نیستی وهرکی یه مشکلی داره واین فرصت حیاتی که بهت داده شده باید قدرش رو بدونی کفرم رو درمیاورد کلن بهتره پرحرفی نکنید چون هرچی بگید ممکنه حاکی از درک نکردن موقعیت ایشون باشه واقعن بدون همچین تجربه ای نمیشه حال این اشخاص و فهمید هرچی میگین بیشتر در ارتباط با این باشه که اون جاش حوبه وجوون بود کسی که جوون بره اینجوریه و... یادمه اونموقع دیگرون برای اینکه منو تسلی بدن وبگن که با هم همدردیم راجع به از دست دادن مادر پدر و.. میگفتن که همگی کم کم 50 عمر کرده بودن واین هم منوحرصی میکرد . واینم اضافه کنم توروخدا هر کاری بکنید به غیر اینکه روبروش بنشینید وبا بغض واندو بهش ذل بزنید وریز حرکاتش رو زیر نظر بگیرید این حرکت اطرافیان رو هم زیاد دیدم:))کلن اون دوران به شدت عصبی شده بودمو حساس وشاید حتی خودخواه .موفق باشی دوست مهربون

[she]

بذار بفهمه کنارش هستی و در دسترس.
و اونوقت ساکت باش! بذار اون تعیین کنه که چطوری میخواد تسلی بگیره.
در دسترسش باش، شنونده باش. براش وقت بگذار و بهش توجه کن. همین.
کمکش کن که او هم به بقیه اعضای خانواده اش توجه کنه.