معيارهاي تيتروار اما اثرگذار در ازدواج
لازم به ذکر است ، چنانچه شخصي آگاهي کاملي براي ازدواج ندارد و در واقع هنوز سواد کافي را براي ازدواج کسب نکرده است ،
مي بايست ديدگاه فرد و توقعاتتش نسبت به ازدواج و نحوه انتخاب تغيير اساسي پيدا کند .
به گونه اي که توجه فرد به يكي از معيارهاي ازدواج باعث نشود ،معيارهاي ديگر كمرنگ شوند.
احساسات مثبت در ازدواج و انتخاب همسر مهم هست. اما در كنار اين معيارها بايد ساير خصوصيات همسر نيز مورد بررسي قرار گيرد.
اين معيارها، متنوع و فراوان هستند كه من به چند مورد آن اشاره مي كنم.
يكم: تطابق فرهنگي
دوم: تطابق تحصيلي
سوم: تطابق اقتصادي
چهارم: تطابق مذهبي
پنجم: تطابق انتظارات از زندگي
ششم: تطابق ديدگاه در مورد وظايف زن و شوهر در زندگي
هفتم: تطابق شخصيتي و رواني
هشتم : انعطاف پذيري
نهم : مسئوليت پذيري
دهم: مهارتهاي ارتباطي و كنترلي
يازدهم : احساسات مثبت و جذابيت نسبت به يكديگر
و ....
بکاربردن معيارهاي فوق:
الف)
چنانچه دو فرد در بيشتر معيارهاي مهم ، تطابق لازم را نداشتند ،
احتمالا احساس مثبت درشان به وجود نمي آيد .به همين خاطر هست که عدم تناسب ها در معيارها منجر به احساس فاصله مي شود.
مثلا در مورد مسئله حساسيت متفاوت روي حجاب در دو خانواده ، منجر به پيش آمدن بافت مذهبي متفاوت و انتظارات متفاوت مي شود.
و مسلما در آينده تعارض و اختلافاتي را زن و شوهر و همچنين خانواده هايشان در مورد اينگونه مسائل خواهند داشت.
ب)
همچنين عدم توجه به لزوم داشتن اشتراکات معيارهاي فوق در طرفين ،
و نيز مجذوب احساسات تند ابتداي آشنايي شدن، باعث ناهمگوني احساسي بين زن و مرد مي شود؛ که متاسفانه
اين ناهمگوني معيارهاي ازدواج موجب خواهد شد روز به روز نه تنها احساسات دونفر همسو نشود، بلكه از هم فاصله نيز بگيرند.
مثلا وقتي يکي از طرفين ، تحت احساسات شديدي واقع شده است،
كوتاه آمدنهاي يك طرفه ايشان مي تواند نشاندهنده اين باشد كه اكنون او خودش نيست.
يعني خود واقعي اش را ناخودآگاه در برابر طرف مقابل مخفي ساخته است،چون دوست دارد وي را به دست آورد.
اما توجه به اين نکته ضروري است که:
معلوم نيست پس از ازدواج به همين مقدار كوتاه بيايد، همراه باشد، و صرفا ديدگاه و نظرات طرف مقابل را در راس كار قرار دهد.
در آن وقت تفاوتهاي اساسي بين زن و شوهر آشكار شده و اين فاصله احساسي بيشتر خواهد شد.
خلاصه و نتيجه گيري:
براي بررسي و شناخت بيشتر و قطعي تر نياز هست
كه تمام معيارهاي ازدواجي را كه مورد اشاره قرار دادم، بررسي شود. (مثلا با مراجعه به يك مشاوره خانواده)
تفاوتهاي اصولي كه در بدو آشنايي
ديده مي شود( هرچند جزئي) را جدي بگيريد چراکه موجب نگراني بوده و هشداري هست كه توجه كافي را مي طلبد.
و در مورد احساسات نياز هست كه كمتر روي آنها متمركز شويد و اين معيار احساس را در كنار معيارهاي ديگر مورد ارزيابي قرار دهيد.
>>>> و در آخر متذکر مي شوم که بايد معيارها و توقعات و انتظاراتتون را نسبت به زندگي واقعي طرح كنيد نه ايده آلي.
علاقه مندی ها (Bookmarks)