خیلی کم رو و خجالتی هستم ولی اینو نشون نمی دم خیلی سعی دارم کسی اینو متوجه نشه خیلی نگرانم یه وقت خودم رو به کسی تحمیل نکنم و یا کسی غرورم رو جریحه دار نکنه احترام و دوست داشتن طرف مقابل ام برام خیلی مهمه حساس ام و زودرنج و خیلی زود خودم رو از طرف مقابلم کنار می کشم و می رم...... همه اش می ترسم دوستم نداشته باشند ..... روحیه ی شوخی دارم و صمیمی و ساده.......خیلی راحت شروع می کنم به خندیدن و صحبت .... و از اون دسته از آدمام که اگه چیزی رو بلد باشم به دور و بری هام یاد می دم نه بخیلم نه تنگ نظر هر چه دارم در طبق اخلاص سعی می کنم رو کنم و اعتقاد دارم زکات علم آموختن است


اینا رو نوشتم که تا حدودی از روحیاتم اطلاع داشته باشید

زمان دانشجویی خیلی دوست پیدا کردم ......ولی بعد از اتمام درس مون هر کی رفت دنبال کارش تا چند سال بعدش هم تق و لق با هم بودیم ولی به تدریج روابط کم و کمترر شد اس ام اس شد ....یواش یواش شد سالی یه بار ....و ....


الان باشگاه ورزشی می رم نگاه می کنم به دور و بری هام خیلی هاشون رو که من ازشون خوشم میاد از لحاظ سنی از من ده سال کوچکترند ..چند تایی شون که به سن ام می خورند هم ناخودآگاه1..... برام جذابیتی ندارند ولی نمی تونم با کسی دوست بشم الان 5 ماهه !! فقط صحبت می کنیم ..... در عین کم رویی ارتباط می گیرم ولی پا رو جلوتر نمی گذارم ...احساس می کنم ته همه ی دوستی ها همینه که هر کی می ره دنبال کار خودش آخر و باز تنها می مونم .....

یه جوری ناامید شدم یادم میاد نوجوونی هام چه راحت دوست می شدم و دوستی هامون چقدر شیرین بود

الان بی اعتمادی ناجوری نسبت به دوست کلن پیدا کردم حتی همون دوست خوب رو که با معیارام هم جور در می آد فکر می کنم باز خیلی نمی شه بهش نزدیک شد همیشه یه 5 قدم فاصله رو باهاش نگه می دم ولی این خیلی آزار دهنده است باعث شده خیلی تنها بمونم


خیلی احساس تنهایی می کنم