به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 21
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 اردیبهشت 97 [ 07:43]
    تاریخ عضویت
    1393-12-19
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,321
    سطح
    35
    Points: 3,321, Level: 35
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    194

    تشکرشده 70 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اتفاقی که در حال حاضر توی جامعه ما داره میوفته اینه که پدر و مادرا سنتی فکر میکنن جوونا مدرن.یکی از این موارد هم آشنایی واسه ازدواج هست که خانواده ترجیح میدن سنتی و جوونها ترجیح میدن قبل از ازدواج با همسرشون آشنا بشن.این تناقض وجود داره و غیرقابل انکاره.اینکه این آقا به دلیل شرایط و شناخت از خانوادشون تشخیص دادن نوع آشنایی رو جور دیگه ای مطرح کنن نمیتونه دلیل بر منفی بودن شخصیت و دروغگویی ایشون باشه .جالبه که بعضیا چه سریع تکلیف همه رو روشن میکنن!!

  2. 2 کاربر از پست مفید andrya تشکرکرده اند .

    elahenaz (سه شنبه 07 مهر 94), kimia fall (سه شنبه 07 مهر 94)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 اردیبهشت 95 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1393-8-07
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    2,117
    سطح
    27
    Points: 2,117, Level: 27
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    63

    تشکرشده 120 در 67 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بازم سلام
    نمی خواستم چیزی بنویسم تا وقتی جوابی ندادی. ولی پاسخ های دوستان را که خوندم ترجیح دادم بنویسم.

    الهه و دوستان عزیز

    به عنوان شخصی که خودش درگیر همین نوع مشکل هس ( البته با تفاوت طولانی تر بودن و مجازی نبودن رابطه و اینکه خانواده ی پسر به خواستگاریم اومدن) می نویسم:

    این آقا پسر ممکنه همونطور که شما میگین فرد شایسته ای نباشه. اما عدم شایستگیش ازون چیزایی که شما می گید اثبات نمی شه.

    دوستان ما داریم در جامعه ای زندگی می کنیم که در بسیاری از خانواده ها تفاوت فرهنگی چشم گیری بین والدین و فرزندان به چشم میخوره. من فرزند یکی از همین خانواده ها هستم. خانواده ای مذهبی و سنتی دارم. ولی خودم دقیقا نقطه ی مقابل خانوادم هستم از نظر عقاید. واضحه که دوسشون دارم. خانوادمن. همه ی زحماتی هم که برام کشیدن را می دونم. اما هیچ وقت حاضر نیسم طبق عقاید اونا زندگی کنم. خانواده ی من مستبد نیسن. اما اگر میبودن (مثل خانواده ی دوست شما) به زور هم متوسل می شدن و نمیذاشتن من اونجوری که میخوام زندگی کنم. الان با وجود اینکه مستبد نیسن هم مجبورم برخی عقایدمو بهشون نگم یا اگه بفهمن به دروغ انکار کنم. و کاملا درک میکنم یه دروغ به خاطر تفاوت فرهنگی تبعات خیلی کمتری داره تا گفتن حقیقت! کمترین تبعات گفتن حقیقت اینه که مانعتون میشن اونجور که میخاین زندگی کنین. میذارنتون تو منگنه و ..........

    اما در مورد عروس تحمیلی و اجباری بودن هم باز بستگی به نظر خود الهه ناز و شناختی که ازون پسر بدست آورده داره. من شخصا حاضرم یه عروس تحمیلی باشم (به شرط اینکه روحیه ی عدم وابستگی پسر بم ثابت بشه و استقلال داشته باشه و نود درصد بشناسمش) . چون قرار نیس بذاریم کسی بجامون برای زندگیمون تصمیم بگیره و زندگی ما را زندگی کنه.

    الهه نگفته چقد این پسرو میشناسه. اما با چیزایی که گفته من حس میکنم شناختش در حدی نیست که برای یه زندگی ای که با مخالفت خانواده ی پسر آغاز بشه لازمه. درسته الهه؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید kimia fall تشکرکرده است .

    elahenaz (سه شنبه 07 مهر 94)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array
    دوست خوبم سلام

    من بهار شادي هستم. از كاربراي قديمي سايت.

    لطفا برو و سرگذشت منو بخون.

    منم 4 سال پيش تو جايگاه شما بودم و فك مي كردم كه فقط همين آدم مناسبمه. اما امروز كه تو 30 سالگي با مردي ازدواج كردم كه مستقله و خانوادش دوستم دارن مي فهمم خوشبختي يني چي

    و خدا رو شاكرم كه اشتباه نكردم. عزيزم وظيفه شما نيست راضي كردن خانواده ژسر. استقلال شخصيت اينجا مشخص ميشه. پس بهترين محكه براش.

    دوست من اصرار كرد به ازدواجش با پسري كه مي خواست و الان در آستانه طلاقه. چون مادر همسرش نميخوادش.

    تو ايران شما با يك خانواده وصلت مي كني. پس پات رو بكش بيرون و بذار آقا پسر خودش تلاش كنه.

    ببين بعدا درماني وجود نداره. فقط با يك انتخاب درست ميتوني پيشگيري كني.

    من خدا رو شاكرم امروز كه اون ازدواج جور نشد و الان پدر و مادر همسرم عاشقم هستن. شايد الان درد داشته باشه ولي ميارزه.

    پس لطفا سعي كن منطقي بهش فكر كني و عمل كني. كاملا هم احساست رو مي فهمم.

    اميدوارم مخاطبت ازين آزمون سربلند بيرون بياد.

    برات آرزوي خوشبختي مي كنم.

    بهار شادي :)


    روزی تو خواهی آمــــــــد از کوچه های باران

    تا از دلـــــــم بشويي غمهاي روزگـــــاران...





  6. 6 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    elahenaz (سه شنبه 07 مهر 94), mohamad.reza164 (چهارشنبه 08 مهر 94), فدایی یار (سه شنبه 07 مهر 94), واحد (شنبه 11 مهر 94), عشق آفرین (سه شنبه 07 مهر 94), صبا_2009 (چهارشنبه 08 مهر 94)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 آذر 94 [ 10:05]
    تاریخ عضویت
    1393-10-17
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    1,254
    سطح
    19
    Points: 1,254, Level: 19
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    96

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام مجدد به همه دوستان عزیز

    من جواب این چند تا اخر را کلی میدم
    درباره دروغ که همه اصرار دارید اگه اقا پسر به مادرشون راستشو میگفتن که از طریق مجازی اشنا شدیم صریحا میگفتن دیگه حرفشو نزن و تمام .ولی وقتی گفته که از طریق بیمه اشنا شدیم مادرشون گفتن اول اون دونفرو میریم خواستگاری بعد نفرسوم(من).پس لطفا نگید چرا دروغ گفته ما هم خیلی وقتا دروغ گفتیم حتی شماها برای رسیدن به چیزایی دروغ گفتید پس این نیس که حالا فلانی یه دروغی گفته پس این ادم خیلی بدی هستن

    به قول دوست عزیز آندریا شماها خیلی دارید زود قضاوت میکنید و تند میرید

    ایشون پسری مومن هستن که اعتقاداتش هم قوی هست تو این مدتی که تو سایت اجتماعی فعالیت داشتن هیچوقت ندیدم با دخترای سایت لودگی بازی در بیاره یا با دختری سرشوخی را باز کنه ایشون همیشه خیلی باوقار و متانت برخورد میکنن و این حسن بزرگی هست که دوستش دارم...

    شاید اشتباه کردم که تاپیک زدم نمیدونم ولی شماها دارید مثل یه قاضی قضاوت میکنید و حکم تعیین میکنید من راه حل خواستم که حداقل راهی پیدا بشه که یبار منو مادرشون ببینن و اگر نپسندیدن که دیگه هیچی
    دختر 18 ساله نیستم که اگر ایشون منو نپسندیدن بخوام پافشاری کنم چون میدونم پافشاری کردن عواقب بدی داره و بعد میشه گفت عروس اجباری میشم

    ولی اونقدر عاقل هستم که بعد جواب نه دیگه به این رابطه ادامه ندم

    کیمیا عزیز تا دونفر نرن زیر یه سقف همدیگه را درست نمیشناسن هیچ دونفری هم تو همه چیز باهم تفاهم ندارن هر کسی یه عقایدی تو ذهنش داره که اگر تو فرد مورد نظر ببینه انتخابش میکنه ممکنه یه سری عقیده های من با شما فرق داشته باشه ولی من همون چیزا را تو اقا پسر یه حُسن بزرگی میبینم پس اونقدر ازش شناخت پیدا کردم که میخوایم ادامه بدیم

    بهار جان عزیز مادرش اصلا به پسرشون نگفتن که من اون دخترو(من) نمیخوام ببینم فقط گفته چون شناختی از خودشو خانوادش ندارم میگم نه ولی بعد که خواهرش دوباره با مادرشون حرف زده ایشون تا حدودی راضی شدن ولی به همون شرطی که اول تو تاپیکم گفتم همین...

  8. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    215
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط elahenaz نمایش پست ها
    با سلام مجدد به همه دوستان عزیز

    من جواب این چند تا اخر را کلی میدم
    درباره دروغ که همه اصرار دارید اگه اقا پسر به مادرشون راستشو میگفتن که از طریق مجازی اشنا شدیم صریحا میگفتن دیگه حرفشو نزن و تمام .ولی وقتی گفته که از طریق بیمه اشنا شدیم مادرشون گفتن اول اون دونفرو میریم خواستگاری بعد نفرسوم(من).پس لطفا نگید چرا دروغ گفته ما هم خیلی وقتا دروغ گفتیم حتی شماها برای رسیدن به چیزایی دروغ گفتید پس این نیس که حالا فلانی یه دروغی گفته پس این ادم خیلی بدی هستن

    به قول دوست عزیز آندریا شماها خیلی دارید زود قضاوت میکنید و تند میرید

    ایشون پسری مومن هستن که اعتقاداتش هم قوی هست تو این مدتی که تو سایت اجتماعی فعالیت داشتن هیچوقت ندیدم با دخترای سایت لودگی بازی در بیاره یا با دختری سرشوخی را باز کنه ایشون همیشه خیلی باوقار و متانت برخورد میکنن و این حسن بزرگی هست که دوستش دارم...

    شاید اشتباه کردم که تاپیک زدم نمیدونم ولی شماها دارید مثل یه قاضی قضاوت میکنید و حکم تعیین میکنید من راه حل خواستم که حداقل راهی پیدا بشه که یبار منو مادرشون ببینن و اگر نپسندیدن که دیگه هیچی
    دختر 18 ساله نیستم که اگر ایشون منو نپسندیدن بخوام پافشاری کنم چون میدونم پافشاری کردن عواقب بدی داره و بعد میشه گفت عروس اجباری میشم

    ولی اونقدر عاقل هستم که بعد جواب نه دیگه به این رابطه ادامه ندم

    کیمیا عزیز تا دونفر نرن زیر یه سقف همدیگه را درست نمیشناسن هیچ دونفری هم تو همه چیز باهم تفاهم ندارن هر کسی یه عقایدی تو ذهنش داره که اگر تو فرد مورد نظر ببینه انتخابش میکنه ممکنه یه سری عقیده های من با شما فرق داشته باشه ولی من همون چیزا را تو اقا پسر یه حُسن بزرگی میبینم پس اونقدر ازش شناخت پیدا کردم که میخوایم ادامه بدیم

    بهار جان عزیز مادرش اصلا به پسرشون نگفتن که من اون دخترو(من) نمیخوام ببینم فقط گفته چون شناختی از خودشو خانوادش ندارم میگم نه ولی بعد که خواهرش دوباره با مادرشون حرف زده ایشون تا حدودی راضی شدن ولی به همون شرطی که اول تو تاپیکم گفتم همین...
    شخصا از اینکه تو پست اتون شرکت کردم، و نظر دادم ازتون عذر خواهی میکنم. چون نظرم نه تنها مفید واقع نشد، بلکه موجبات کدورت خاطر شما رو هم پدید آورد.

    براتون از صمیم قلب آرزوی خوشبختی دارم

  9. کاربر روبرو از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده است .

    elahenaz (سه شنبه 07 مهر 94)

  10. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    خانم الهه ناز گرامی

    اگر پست های همه را با دقت میخواندید متوجه میشدید نظرشون فقط روی مسله دروغ گویی ایشون نبود، مسایل و هشدارهای دیگری هم مطرح کردن اما گویا فقط این مسله به چشم شما آمده است.



    اولا منظور اینجا این بود که هشداری به شما بدهند که ایشون وقتی بخاطر یسری شرایط حاضرند به مادرشون دروغ مصلحتی بگویند روزی بشما هم ممکنه دروغ بگویند.

    اینو گفتیم که بدونید پیش بینی این مسله و داشته باشید یعنی اینو بعنوان یک نشانه ببینید ، من خودم در خواستگاری هایی که ازم صورت میگیره همیشه به این نشانه ها خیلی دقت میکنم برای همین به شما هم گوشزد کردم.

    دومین هشدار اینجاست که ایشون میدونستند که مادرشون با انتخاب ایشون مخالفت خواهند کرد ، پس چرا خودشون دست بکار شدند و دنبال دختر بودن ، اصلا شاید بگید کار دل بوده دیگه حق دارند در بزرگترین انتخاب زندگیشون دخالت کنند و نظر بدهند ، و خودشون هم گزینه معرفی کنند، این حرف کاملا درست و منطقیست ، پس اول از همه باید به مادرشون این مسایل و منطقی میگفتند مقدمه چینی و انجام میدادن که ایشون هم حق دارند گزینه هایی و معرفی کنند، دوم اینکه باید قبل ازاینکه شما رو وارد بازی احساسی بکنند اول مادرشون و راضی میکردند که به خواستگاری شما بیایند.

    بهار جان عزیز مادرش اصلا به پسرشون نگفتن که من اون دخترو(من) نمیخوام ببینم فقط گفته چون شناختی از خودشو خانوادش ندارم میگم نه ولی بعد که خواهرش دوباره با مادرشون حرف زده ایشون تا حدودی راضی شدن ولی به همون شرطی که اول تو تاپیکم گفتم همین..

    سوال بزرگ : خب مگه کاری داره ؟شناخت و پیدا کنند! چرا بدون شناخت، نه؟

    سومین هشداری که خودمم بهش اشاره کردم اینه که ببینید مادر ایشون که سی سال با فرزندشون بودن اونقدر به پسرشون اعتماد ندارند که حداقل بتونه این پسر برای انتخابش یک دختر و معرفی کنه یعنی حتی در این حد هم به پسرشون اعتماد ندارند! خب برام جای سوال پیش اومد شما چطور بعد سه سال به این آقا اعتماد کردید!


    چهارمین هشداراینجاست که شما مگه نمیگویید احساسی انتخاب نکردید ، پس مشکلی نیست به این آقا بگویید ما که احساسی همدیگه و انتخاب نکردیم از روی عقل و منطق و با شناخت معیارهای همدیگه انتخاب کردیم ، پس شما به خواستگاری اون دختر خانم ها بروید و بررسی کنید شاید بهتر از من باشند ، در اینصورت انشالله خوشبخت بشوید.

    در غیر این صورت وقتی مادرتون به خواستگاری بنده بیایند ، و من بهتر هم باشم اینطوری قدر بنده و بهترو بیشتر هم خواهند دونست.


    پنجمین هشدار اینجاست که شما حاضرید سختی های یک عروس اجباری شدن و تحمل کنید؟ چون این امکان وجود داره که بعدها با سایر دختر هایی که مد نظر مادر ایشان بوده مقایسه بشید و سختی های و تحمل کنید مانند تاپیکی که بهتون معرفی کردم، در آینده اگر مقایسه بشید چه حسی بهتون دست میده؟ یا اینکه اگر اون توجه و احترامی که مد نظرتون بوده و خانواده شوهرتون نداشته باشند.

    ببین عزیزم ، ما آدم های متفاوتی هستیم سطح توانایی هامون و تحملمون هم در خصوص مسایل مختلف متفاوت خواهد بود، بنابراین ما که اینجا از سطح توانایی های شما اطلاعی نداریم، خدایی نکرده با اون آقا هم دشمنی نداریم که بخواهیم شمارو منصرف کنیم فقط قصد داریم هشدارهای لازم و بشما بدهیم تا بتونی با چشمانی باز انتخاب کنی.

    مثلا من خودم تمام هشدارهایی که بهتون دادم، هشدارهایی بوده که قبلا در مورد مشابه خودم به خودم دادم، مثلا من خودم خیلی دختر احساساتی و حساسو زودرنجی هستم، نمیتونم قبول کنم کسی منو به زور و اجبار بعنوان عروس قبول کنه، یا بی دلیل نسبت بهم بی توجه باشند، یا دایما بخاطر اینکه بدل مادرشوهر ننشستم با عروس های دیگر مقایسه بشوم.

    مثلا خیلی دوست دارم مادر همسر آینده ام منو، بعنوان دخترش دوست داشته باشه ، نه اینکه به چشم یک دشمن خونی ببینه و همیشه در اعماق ذهنش فکر کنه من اومدم وارد زندگی پسرش شدم و پسرش و ازش دزدیدم دوست دارم با مادر همسرم هم مانند مادر خودم رابطه مادر وفرزندی داشته باشم، ایشون هم منو به چشم یکی از اعضای دوست داشتنی خانواده اشون ببینند. برای داشتن همچین رابطه ای باید رابطه دو طرفه و دلی باشه . اگر دلت اینجا باهات راه نیاد این رابطه هم هیچوقت شکل نخواهد گرفت.


    یا مثلا نمیتونم به کسی اعتماد کنم ، که حتی مادرشون حاضر نیستند به انتخاب فرزندشون اعتماد کنند حداقل با انتخابشون آشنا بشوند و دلیل منطقی ای برای رد گزینه معرفی شده فرزندشون بیاورند.

    یا اینکه چرا باید یک پسر وقتی خودش میدونه که خانواده اش مخالف انتخاب شخصی ایشون هستند بدون اینکه اول با خانواده مطرح کنند اول با خود دختر مطرح میکنند ، حس بدی نسبت به این دست آقایون دارم، احساس میکنم خودخواهند فقط به فکر احساسات خودشون هستند فقط میخواهند همه چیز همانطور که اونها میخواد پیش بره ، اصلا بفکر دختر نیستند نمیدونند با اینکارشون چه آسیبی به اون دختر میزنند. مثلا من به همچین پسری میگم خودخواه، و بی مسولیت ، و بنظرم آینده نگری اصلا ندارند!

    البته این نظر شخصی بنده است شما ممکنه نظر دیگری داشته باشید، وظیفه ی ما بعنوان یک انسان فقط دادن هشدارهای لازم بشماست ، دیگه بقیه اش با خودتان هست ،کسی قرار نیست عقیده شخصی خودش و بشما تحمیل کند، شما خودتون تصمیم خواهید گرفت و عواقب خوب و بدش هم پای تصمیم و انتخاب خودتون خواهد بود.

    همه ی ما میدانیم زندگی همه اش خوشی نیست ، نا خوشی و سختی هم داره ، شاید شما خودتون و برای پیش آمدن این مسایل آماده کردید و بنظرتون قدرت تحمل این دست مسایل و اگر پیش بیاید دارید، پس اینها و مشکل نمیبینید.

    ولی بنظرم بازم این راه حل و پیش بگیرید بهتر باشد:

    بهشون بگید پیشنهاد مادرشون وقبول کنند، تا زمانیکه به خواستگاریتون نیامدن هم باهاشون قطع رابطه کنید،
    اولا با قبول این پیشنهاد ، نشان دادن که احساسی تصمیم نگرفتن پس مادرشون راحتتر شما را میپذیرند و با یک ذهنیتی منفی قصد آشنایی با شما و خانوادتون نخواهند داشت که هم شمارو هم خودشون و اذیت کنند.

    دوم اینکه قدر شما و خانوادتون بیشتر خواهند دوست چون مطمعنا از بقیه بهتر بودید دیگه!

    بعدم اگرم مخالفت کردن بهشون پیشنهاد بدید خودشون به یک مشاور مراجعه کنند و دنبال راه حل باشند.
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر بیخیال نمایش پست ها

    راه حل:

    به نظر من ، از این رابطه خارج بشوید، ذکرکنید به اندازه کافی روی ایشون شناخت اولیه پیدا کردید ، حال تصمیم دارید برای گذراندن باقی مراحل شناخت ایشون خواستگاری رسمی انجام دهند، مسولیت راضی کردن خانوادشون هم بر گردن شما نیست، بعنوان راه حل درست پیشنهاد میدهید که از حضور یک مشاور استفاده کنند، حال میتوانند از مشاوره حضوری ، تلفنی استفاده کنند یا مانند شما در یک سایت مشاوره تاپیکی بزنند.


    .
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : سه شنبه 07 مهر 94 در ساعت 22:46

  11. 3 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    elahenaz (سه شنبه 07 مهر 94), mohamad.reza164 (چهارشنبه 08 مهر 94), فدایی یار (سه شنبه 07 مهر 94)

  12. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 آذر 94 [ 10:05]
    تاریخ عضویت
    1393-10-17
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    1,254
    سطح
    19
    Points: 1,254, Level: 19
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    96

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بعضی مادرها خودشون را عقل کل میدونن برا همین فکر میکنن همه چیزا بهتر از پسرشون میفهمن خب بعضی مادرها هم اینجورین حالا اینم از شانس منه دیگه

    بهم گفته فردا میره پیش یه مشاور ازش کمک بگیره...

    اتفاقا منم حرف شما را بهش زدم و گفتم به گفته مادرتون برید خواستگاری اون دونفر ولی ایشون میگن من وقتی دلم با شماس و شما را دوست دارم نمیتونم این کارو انجام بدم

    حتی اکه مادرشون راضی شدن که منو ببینن و بعد جواب رد بده من از اقا پسر جدا میشم و خودمو بهشون تحمیل نمیکنم

    دختر بیخیال بازم از وقتی که گذاشتی سپاسگذارم

  13. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    الهه جان من نمیگم ایشون پسر بدی هستن، و عنوان کردم قصد مخالفت و قضاوت شخصیت ایشون رو ندارم. آیا میان صحبت های من اشاره ای به بد بودن ایشون هست؟ من میگم این روش، روش صحیحی نیست.

    خلاصه ی کلام من این بوده:
    1. هیچ عکس العملی حتی راهنمایی نداشته باشید. بگذارید به عهده خودشون و از ارتباط تو این مقطع پرهیز کنید .
    2. بنای زندگیتون رو از همین ابتدا بر صداقت بذارید. چون آرامش در صداقته.
    3. با توجه به نحوه ی آشناییتون و عدم اطلاعات کافی از خانواده ، فرهنگ، معیارها (چون اطلاعات شما هنوز در قالب عمل شکل نگرفته ) محتاط تر رفتار کنید به خصوص در مورد احساستون. حتی کسی که سنتی هم ازدواج میکنه قبل تعامل کامل بایستی منطقی و به دور از هیجانات و خواهش های قلبیش رفتار کنه.

    هر کدوم اینها رو مخالفید بنده به دیده منت میپذیرم از شما و ازتون عذر خواهی میکنم.
    همچنین فرمودید در مورد صداقت ما که انگار تا بحال دروغ نگفتیم، حق با شماست، متاسفانه من تا به حال خیلی دروغ گفتم و سابقه جالبی ندارم. اما حالا همه سعیمو میکنم این اتفاق نیوفته و آرامش و تاثیر مثبتش رو در زندگیم میبینم. و چون بیشتر بهم اعتماد میشه، کسی هم به خاطر انتخاب هام بازخواست نمیکنه و از نظر خانواده با تمام تضاد فرهنگی موجود مقبولم و باورم دارن . در حالی که قبل این اعتماد هرگز اینچنین نبود. به هر حال دلم نیومد یادآوری نکنم . جسارتی بود ببخشید.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  14. 2 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    elahenaz (چهارشنبه 08 مهر 94), mohamad.reza164 (چهارشنبه 08 مهر 94)

  15. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط elahenaz نمایش پست ها
    بعضی مادرها خودشون را عقل کل میدونن برا همین فکر میکنن همه چیزا بهتر از پسرشون میفهمن خب بعضی مادرها هم اینجورین حالا اینم از شانس منه دیگه

    بهم گفته فردا میره پیش یه مشاور ازش کمک بگیره...

    اتفاقا منم حرف شما را بهش زدم و گفتم به گفته مادرتون برید خواستگاری اون دونفر ولی ایشون میگن من وقتی دلم با شماس و شما را دوست دارم نمیتونم این کارو انجام بدم

    حتی اکه مادرشون راضی شدن که منو ببینن و بعد جواب رد بده من از اقا پسر جدا میشم و خودمو بهشون تحمیل نمیکنم

    دختر بیخیال بازم از وقتی که گذاشتی سپاسگذارم
    عزیزم اون پیشنهاد و من دادم چون گفته بودید احساسات در این تصمیم گیری دخیل نیست میخواستم از آنالیز واکنش شما و ایشان مشخص بشه که واقعا عقلانیست یا احساسات هم مطرح هست.

    اگر ایشون علاقه مند هم شدن اصلا درست نیست که به خواستگاری دختر دیگری روند، غیر خدشه دار شدن احساسات خودشون و شما، احساسات آن دو دختر هم مطرح میشه، بالاخره هیچ دختری از خواستگار نمایشی خوشش نخواهد آمد سوای اینکه متوجه نمایشی بودن خواستگاری و همچنین اجباری بودنش خواهند شد و این قضیه خیلی در روحیات آن دو دختر از همه جا بی خبر تاثیر منفی خواهد گذاشت پس اصلا‌ این روش انسانی نیست .

    بنظرم همان راه مشاوره بهترین راه هست، و دقت هم کنید که تمام جوانب و حتما خوب بسنجید و به نشانه ها خوب دقت کنید.

    امیدوارم بتونی بهترین و عاقلانه ترین تصمیم و برای مهمترین انتخاب زندگیت بگیری ....
    برایت آرزوی انتخابی عاقلانه و ازدواجی عاشقانه را دارم
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : چهارشنبه 08 مهر 94 در ساعت 00:59

  16. کاربر روبرو از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده است .

    elahenaz (چهارشنبه 08 مهر 94)

  17. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اسفند 95 [ 03:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-03
    نوشته ها
    300
    امتیاز
    10,581
    سطح
    68
    Points: 10,581, Level: 68
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 269
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First Class1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    1,164

    تشکرشده 917 در 282 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام


    با توجه به توضيحات شما دوستان ايراداتي را در رابطه مشاهده كردند و دوستانه موارد و نكاتي را بازگو نمودند كه اگر شما تا به حال به اين مسائل دقت كافي نكرده باشيد با آگاهي بيشتر و با توجه كافي به همه ي جوانب ازدواج خوب و مناسبتري داشته باشيد وگرنه يقين بدانيد كسي قصد قضاوت يا محكوم كردن شما را ندارد .


    من هم ضمن تاييد و تشكر از دوستاني كه وقت گذاشتند و راهنمايي كردند نظر خود را نيز بيان مي كنم.


    راستش را بخواهيد از ديد من مادر آقا پسر مورد نظر نه تنها سختگير نيستند بلكه بسيار منطقي به موضوع ارتباط مجازي شما و پسرشان مي انديشند و مي دانند كه آشنايي به اين طريق چندان قابل اعتماد نمي تواند باشد.


    همين كه شما شناخت خود از آن آقا را بر اساس رفتارشان در يك سايت اجتماعي مجازي تجزيه و تحليل كرده و ملاك قرار مي دهيد گوياي غير مطمئن بودن اين روش شناختي شما است .



    براي خود شما بهتر است كه دست از توجيه نحوه ي آشنايي خود و اشكالات وارد بر اين رابطه برداريد و اگر به اين ازدواج تمايل داريد به آن آقا اجازه دهيد آزادانه راه درست را انتخاب كنند و در صورت به وقوع پيوستن جلسه خواستگاري بدون احساسات و بدون پيش زمينه قرار دادن آشنايي مجازي ود سعي بر شناخت بيشتر يكديگر و خانواده ها نماييد.



    در مورد دروغگويي مصلحتي هم همين بس كه انسان زماني دست به دروغ مي زند كه مي داند حقيقت داراي اشكال است و اگر آشنايي مجازي شما براي مادر پسر داراي اعتبار نيست براي خود آقا هم گويا خالي از نگراني نيست وگرنه دليلي بر پنهان نمودن حقيقت نيست اگر مي دانند مسير را به درستي طي كرده اند براي متقاعد كردن مادر خود مي توانستند از شيوه ي آشنايي شما با دليل و مدرك قاطعانه رفتار كرده و مادر خود را حداقل به يك بار ملاقات با شما راضي نمايند.



    ضمن اينكه اگر اقا پسر به مادر خود دروغ مي گويند و شما دروغ ايشان را بر اساس مصلحت درست و به جا مي دانيد اميدوارم در زندگي مشترك خود هر كدام از شما اگر طرف مقابل را نسبت به موضوعي سختگير يافتيد بر اساس مصلحت خويش پنهانكاري را انتخاب نكنيد.



    نقش خانواده در ازدواج دو فرد اگر بيشتر از آنها نباشد مطمئنا كمتر نيست و بايد خانواده ها هم در آشنايي شما سهيم باشند اصلا اگر مادر ايشان يا هر شخص ديگري در خانواده طرفين سختگير و غير منطقي يا خصوصيت ديگري داراست كه حتي در ايجاد زندگي مشترك شما به عنوان مانعي عمل نمايد بعدها هم ممكن است در آرامش و استقلال زندگي مشترك شما خلل وارد كند .




    بنابراين همه موارد را در نظر داشته باشيد و عاقلانه براي زندگي مشترك خود وقت بگذاريد .


    در ضمن اگر راضي نمودن مادر پسر به درازا كشيد و اقدامي رسمي از سوي خانواده ايشان شاهد نبوديد لطفا به اميد آينده منتظر ايشان نمانيد و اين موضوع را به ايشان اطلاع بدهيد و خواستگاران ديگر را بررسي نماييد .



    تاپيكهايي با عنوان تاپيك شما در تالار قبلا ايجاد شده كه حتي با گذشت هفت هشت سال طرف مخالف خانواده ها راضي به اقدام براي خواستگاري يا پذيرش خواستگار نشده است و عمر و جواني دختر و پسر بدون نتيجه به هدر رفته و به ضرر هر دو تمام شده ...... خصوصا براي دختر كه ممكن است در اين مدت خواستگاراني مناسب را به اميدي واهي رد كرده باشد .


    به هر حال من هم اميدوارم انتخاب درست و مطمئني داشته باشيد و صلاح و خير شما را از خداوند بزرگ خواستارم .




  18. 2 کاربر از پست مفید اعجاز عشق تشکرکرده اند .

    elahenaz (چهارشنبه 08 مهر 94), عشق آفرین (چهارشنبه 08 مهر 94)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ایا راه ازدواج فقط با دسته گل و شیرینی؟
    توسط دختر گل فروش در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 29 اردیبهشت 97, 11:53
  2. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 بهمن 93, 15:55
  3. شما از خواستگار خود چه میخواهی؟
    توسط rasool7abi در انجمن انتخاب و خواستگاری
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 08 فروردین 92, 08:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.