به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 33 , از مجموع 33
  1. #31
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    مدتی است که در تالار حضور دارید و دوستان پست های خوبی براتون گذاشتند.

    توصیه ای خدمتتون دارم.


    مدتی تمرکزتون رو از روی همسر ، پدر ایشون ، برادر ایشون ، پدر خودتون و خاطره نویسی در اینجا بردارید.

    یک قلم کاغذ بردارید و از پست های مفید دوستان نت برداری کنید

    بررسی کنید چقدر عملیاتی رفتار کردی؟

    بررسی کنید چه مهارت هایی در این مدت از این تالار یاد گرفتید و چند درصد اون رو عملیاتی کردید؟

    رمز به آرامش رسیدن شما و دریافت احساسات تایید کننده در شما عملگرایی درست فارغ از هرگونه نتیجه گرایی است.

    تا زمانی که شما خودتون در این دایره کوچک محصور کردید نتیجه ای جز رنج و درد در بر نخواهد داشت لذا از این حصار خارج شوید.

    عملکرد مثبت شما اول از همه باعث رضایت درونی خودتون می شه و مطمئن باشید در دراز مدت روی اطرافیانتون هم اثر گذار خواهد بود.

  2. #32
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 خرداد 95 [ 10:16]
    تاریخ عضویت
    1393-11-25
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    2,721
    سطح
    31
    Points: 2,721, Level: 31
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 67 در 45 پست

    Rep Power
    29
    Array
    عزیزم بی نهایت جان

    منظور از عملیاتی چیه؟

    من از این تاپیک ها چیزهایی که یاد گرفتم :

    احترام به همسرم و خانواده اش
    رسیدن به ظاهر و اندامم که همسرم خیلی بهش گیر میداد

    گفتن خوبی کنم و انتظار نداشته باشم .... و توقعاتم از دیگران بیاد پایین

    مثلا سلام بدم حالا یا جواب میدن یا نمیدن

    باشه بازم میخونم و نت برداری میکنم

    ولی نمیخوام تحقیر شدن و زبون دارازی از جانب همسرم انجام بشه و من هیچ حرفی نزنم

    اینجا بهم یاد ددان از وابستگی همسرم کم کنم و ازش کاری بخوام

    وقتی کاری ازش میخوام میره دو ساعت طول میکشه و پشیمونم میکنه

    یا خیلی کارهای دیگه که کلی با وسواس و فس و فس انجام میده

    مثلا من رفتم آرایشگاه قراره پنج بیاد دنبالمون یک ساعت و نیم بعد اومده تازه میگه نتونستم کاراوات بزنم برده توی تلار زده

    بعدشم که اومده کلی غرغر کلی اعصاب خورد کنی من عکس آتلیه نگرفتم

    باور کنید اینا اصلن دست من نیست که درستش کنم
    باور کنید با تمام استرس میرم مهمونی میزم جایی با استرس بهش کار میسپارم .......

    اینهمه استرس منو از بین برده

    شما میگید اصلن به برادر شوهر و پدر شوهرم کار نداشته باشم باشه قبول

    و میگین تمرکز از روی همسرم بردارم یعنی چطور ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

  3. #33
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 خرداد 95 [ 10:16]
    تاریخ عضویت
    1393-11-25
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    2,721
    سطح
    31
    Points: 2,721, Level: 31
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 67 در 45 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام به همه اونهایی که به من پاسخ دادن

    با اینهمه تلاشی که کردم آخر به طلاق رسیدم
    دارم پول جمع میکنم بدم به وکیل . میدونم کارم تقریبا عاقلانه است متاسفانههمسرم بیماری روحیش بدتر شده حاشی که میکرد قبلن الان خیلی بدترین حرفها رو بهم میزنه و زده

    باورتون میشه بهم میگه با همکارات میلاسی لاشی هستی .... تو هوس فلان چیز مرد ها رو داری...
    واقعن فکرش میکنم دارم آتیش میگیرم به ظاهرم رسیدم بهش اهمیت دادم میدونم دادم . دیگه تموم شدم بدترین حرفها رو به پدرم زده و میزنه دیگه از بس تحقیرم کرده خسته و تموم شدم دیگه خسته شدم ازش بشنوم پدرم اعتیاد داره .. میگه مادرت طور انداخته منو گرفته... کسی توی خونه شما نمیامد.

    دیگه نمیتونم بمونم فقط بهم بگید چه کار کنم که از نظر قانونی بتونم اقدام کنم ... میخوام خونه خودم باشم و کار طلاقم انجام بدم اما نمیدونم کارم چه کار کنم میترسم بیاد آبرو ریزی کنه .... بچه ها کمک کنید دیگه عقلم به جایی قد نمیدیه

    - - - Updated - - -

    یادم رفت بگم چرا این حرفها رو بهم زد چون چند وقته شرکتتشون تتعطیل شده توی خونست و من صبحا میام سر کار .. و بهش میگم بیشتر بخواب و استرات کن و بعد خواستی برو بیرون چون نموندم باهش بیام بیرون عصر که رفتم خونه شروع شد غر غر بد دهنی فحش....

    ار بمونم باهاش برم اینقدر فس و وساسی داره که دیر میرسم سر کار ...بدون من نمیتونه آماده بشه بره بیرون

    بدون من نمیتونه غذا گرم کنه بخوره .. گرسنه میمونه تا من غذا گرم کنم

    بدون من نمیتونه آماده بشه بره بیرون .....
    بدون من نمیتونه بره حموم..
    با هیچی سازگار نیست ...

    یک وسواسی فکری و بدهن به تمام معنا


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 مهر 95, 22:29
  2. منو زن داداشام دوستیم دوست دوست
    توسط ارشیدا در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 11:00
  3. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  4. من دوست پسر دوست صمیمیم رو دوست دارم
    توسط MisS AviatoR در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 89, 12:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.