به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array

    کمک برای رفع عیوب و مشکلاتم

    سلام به دوستان عزیز.امیدوارم حال همگی خوب باشه

    سعی میکنم خلاصه بگم تا سرتون رو درد نیارم.من چند تا مشکل دارم که اینا مهم تریناش هستن و میخواستم از شما نظر خواهی کنم.من چند وقت دیگه وارد 27 سالگی میشم و ارشد دارم و شاغل هستم.






    حالا مشکلات من:



    1-قدرت نه گفتن بعضی مواقع ندارم: من تا حالا فکر میکردم که اتفاقا آدمی هستم که قدرت نه گفتن منطقی به بقیه رو دارم ولی الآن مساله ای پیش اومده که من در این مورد به خودم شک کردم.اون مساله هم اینه که من الآن بیشتر از یک ساله که تو یک ارگان دولتی مشغول به کار هستم و درآمد خیلی خوبی دارم قبل از اون هم از سن 22 سالگی کار میکردم(تدریس و...).

    درآمدم همیشه تو حسابم هست و هر ماه هم برای خودم خرید میکنم و کلا چون یکم ولخرج هستم و به تیپ و لباسم اهمیت میدم شاید یکم هم در مورد خرید افراط میکنم.با این حال باز هم قسمت بیشتر حقوقم رو پس انداز میکردم و سود قابل توجهی هم از طرف بانک میومد رو حسابم.




    تا اینکه یک سال پیش برادر کوچیک من خواست خونه بخره(ما کلا سه تا بچه هستیم.دو تا برادر بزرگتر از خودم دارم و من بچه آخرم.اونا متاهلن و من عزب).البته این خونه ای که میخواست بخره موقعیت خوبی داشت ولی پول برادرم کفاف خرید اون رو نمیداد.قرار شد یکم پدرزنش کمک کنه (به عنوان قرض)و چون پدر من هم بنده خدا فقط یک شغله بوده و هست ولی پدر زن برادرم چند شغله هستن خب مسلما درآمدش خیلی بیشتر از پدر منه و پدر من خیلی نمی تونست به برادرم کمک کنه.





    خلاصه من همون موقع پیش خودم گفتم بذار منم بهش کمک کنم.به برادرم گفتم میتونی رو کمک منم حساب کنی و این طوری شد که من بیست ملیون به برادرم قرض دادم.


    که تا الآن برادرم قسمتی از این پول رو تیکه تیکه برگردونده و باز قسمتیش مونده.



    من این چیزایی که میگم رو اولین باره که اینجا میگم و اصلا پیش برادرم یا همسرش مطرح نکردم.من میدونم که با منت گذاشتن ارزش کاری رو که انجام دادیم پایین میاریم.ولی خب آدمیزاده دیگه دلش میخواد حداقل ارزش کارش دونسته بشه.مثلا همسر برادرم همه جا می شینه میگه بابام کمک کرد ما خونه بگیریم.در حالیکه منه 26 ساله دقیقا به اندازه پدر 65 سالش کمکشون کردم ولی اصلا یه بار به روی خودش هم نیاورده.یا مثلا تو جمعهای فامیلی،پسرخاله ها و دخترخاله ها به شوخی بهم میگن آی تک ماشین شاسی بلند بخر دیگه منم فقط لبخند میزنم و بحثو با یه حرفی منحرف میکنم اونام به شوخی میگن آی تک تو که خسیس نبودی پس پولاتو چیکار میکنی در حالیکه برادرم و همسرش هم تو اون جمع هستند و همسرش بارها در همون جمع گفته که باباش تو خرید خونه کمک کرده ولی با این ساکت موندنش منو در معرض صفاتی مثل خساست و...قرار میده.





    این از برادر کوچیکم.





    برادر بزرگم هم یه روز اومد خونه بهم گفت آی تک من میخوام مدل ماشینمو ببرم بالا تو بیا تو یه بانک قرض الحسنه حساب باز کن پولاتو بریز تو اون حساب تا من بعدا ازش وام بگیرم برای خرید ماشین.منم پرسیدم چند ماه باید پولم تو اون حساب باشه گفته تا اوایل مهر.ما هم هر چی داشتیم و نداشتیم ریختیم تو اون حساب.برادرمم هی به شوخی میگفت آی تک انقد ولخرجی نکن دیگه چیه همش از اون حساب پول برمیداری برای خرید لباس و ...این جوری امتیازم برای گرفتن وام کم میشه.منم دیگه به اون حساب دست نمیزدم و یه مقدار پول تو حساب دیگه ام داشتم که با اون خریدامو انجام میدادم.حتی همسرای برادرام مستقیم بهم میگن آی تک تو باز لباس و کفش خریدی؟ دیگه روم نمیشه بگم ببخشید که از شما اجزه نگرفتم




    یعنی یجورایی پول من تو اون حساب بلوکه شده.حالا برادرم میگه پولت باید تا اسفند بمونه تو اون حساب تا من بتونم وام با اقساط سبکتری بگیرم و هر ماه هم میگه آی تک حقوقتو ریختی به اون حساب یا نه؟



    همسر ایشون هم مثل اون یکی زنداداشم مغروره و اصلا به روی خودش نمیاره.حتی چند ماه پیش خواهرزن برادر بزرگم که یه دختر مجرد و از دماغ فیل افتاده هستش بابت کاری پول لازم داشت و برادرم اومد از من چند ملیونی قرض گرفت و داد به خواهر زنش.گفته بود یه ماهه برمیگردونه که چند ماه بعد برگردوند و تو این مدت با اینکه زنداداشم میدونست این پولو من قرض دادم حتی یه بار هم به روی خودش نیاورد و نه خودش و نه خواهرش یه تشکر خشک و خالی از من نکردن.


    حالا اون یه تومن دو تومن هایی رو که هر از چند گاهی میگن کارت به کارت کن فاکتور گرفتم.





    همونطور که گفتم من اصلا اینارو به روی برادرام یا همسراشون نیاوردم و اولین باره اینجا میگم ولی واقعا حرصم میگیره که همسرای اونا مثل خانواده تناردیه تو خونه بخورن و بخوابن و منه کوزت برم سرکار و آخرشم این.جالب اینکه این خونه و ماشینایی که برادرام میخرن به اسم همسراشون میشه و من باید با خواستگارهای عجیب و غریبم سر و کله بزنم.کاش منم شانس اونارو داشتم.نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی من از نظر ظاهر و تحصیلات و خونواده شرایطم خیلی بالاتر از زنداداشم هست ولی اونا ببین چه شوهرای خوش تیپ و خوش قیافه و زن ذلیلی گیرشون اومده ولی من چی؟


    خواهشا فکر نکنید من اهل منت گذاشتن هستم ولی مثلا من خودم اگه کسی کوچکترین کمکی بهم بکنه ( چه مادی و چه غیرمادی) بارها ازش تشکر میکنم ولی اینا اصلا.

    این همه گزافه گویی کردم بگم که من چجوری به برادرم بگم که من دیگه نمی تونم حقوقمو تو اون حساب بریزم و از طرفی هم اون بانک قرق الحسنه هستش و من سود قابل توجهی که از بانک قبلی میگرفتم رو از دست میدم.



    2-مشکل بعدیم در مورد خواستگارهام هست.باور بکنید هر کدوم از خواستگارای من یک یا چند تا عیب و ایراد قابل توجه داشتن.تا چند وقت دیگه هم وارد 27 سالگی میشم و این استرس من رو زیاد میکنه.من خواستگار چه سنتی و چه مدرن زیاد داشتم و اینکه چرا جواب رد دادم بحث طولانی و مفصلیه.




    ولی بخوام به عنوان مثال آخرین خواستگارم رو بگم.با ایشون نزدیک دو هفته ای میشه آشنا شدم.یعنی یک نفر معرفی کرد و قرار شد همو ببینیم.ایشون اصلا به دل من ننشستن.دکترا داشتن و وضع مالی خوبی داشتن.خیلی لاغر بودن با شونه های خیلی لاغر و با پوست روشن.لهجه خیلی تابلویی هم داشتن.از فاصله یک متری دهنشون شدیدا بو میداد.منم به قول یکی از بچه ها با یه بوی خوب عاشق میشم و با یه بوی بد فارغ میشمهمش هم به من میگفت چقد شما خوشگلی و از این حرفا.





    من اصلا دنبال قیافه های رویایی نیستم ولی این جور قیافه ها اصلا به دلم نمیشینه.من خودم رنگ پوستم سفیده ولی نمیدونم چه حسیه که همیشه مرد ایده آلم یه مرد سبزه و چهار شونه و خوش تیپه.شاید چون برادرام این شکلی هستن و همیشه جلوی چشمم بودن.یا مثلا همین بحث لهجه، من ترک زبان هستم ولی وقتی فارسی صحبت میکنم اصلا لهجه ندارم طوریکه تو دانشگاه بچه ها باورشون نمیشد من ترک باشم ولی این آقا لهجه خیلی مشخصی داشت.




    یا مثلا همیشه از مردای قوی و محکم خوشم میاد.نه مردی که تو همون اولین جلسه نمی تونه خودشو کنترل کنه و شروع میکنه به تعریف از زیبایی من.من این مساله رو قبلا هم تجربه کردم و این جور آقایون به شدت از چشم من میوفتن.


    چون این آقا به دل من ننشستن من بهش بعد از همون دو بار دیدار جواب رد دادم و وقتی علتش رو پرسید من روم نشد بگم شما به دلم ننشستی و گفتم راستش من فکر میکنم آمادگی ازدواجو ندارم که ایشون چشاشو بست دهنشو باز کرد و هر چی بد وبیراه بلد بود با پیام برای من نوشت و نوشت ازت انتقام میگیرم که با احساساتم بازی کردی(منظورش همون دو بار دیداری هست که همو دیدیم و ایشون همش میگفت خوشگلی و این حرفا که این حرفاش من رو به حد جنون میرسوند منم دیگه جوابشو ندادم و شمارش رو بلاک کردم ولی ای کاش بهش میگفتم این طرز حرف زدن و تهدید کردنا برای شمایی که ادعات میشه دکترا داری و بچه بالا شهری مناسب نیست و بیشتر به لاتهای سرگردنه میخوره).حالا من منتظر انتقامم فکر کنم اسید بپاشه رو صورتم



    خلاصه کلام اینکه درسته من خواستگار زیاد دارم ولی همونطور که گفتم هر کدوم مشکل یا مشکلاتی داشتن که قابل چشم پوشی نیستن و از طرفی نگران افزایش سنم هستم.



    3-مشکل بعدی وسواس فکری در مورد ظاهرمه: من بارها شده که دوست و آشنا و حتی غریبه ها از ظاهر و قد و قوارم تعریف کردن ولی همیشه پیش خودم میگم من باید از همه قشنگتر باشم.مثلا بیرون میرم یه دختری ببینم از من قد بلندتره ته دلم میگم کاش منم قدم بلندتر بود با اینکه قد من متوسطه(170 سانت) .یا با اینکه کلی لباس دارم میگم کاش منم از این مانتو میتونستم پیدا کنم و بخرم.یا مثلا زوجهایی رو می بینم که آقا از نظر ظاهر سرتر از خانمه میگم چقد خوش شانسه ولی من چی؟



    یه بار این مشکلاتو برای مادرم تعریف کردم که کلی خندید و گفت آی تک خوش به حالت که مشکلاتت ایناست.شاید به نظر شما هم اینا خیلی بی اهمیت باشه ولی واقعا منو اذیت میکنه.


    بازم ممنون بابت وقتی که واسه خوندن این طومار میذارید.


    برقرار باشید
    ویرایش توسط آی تک : دوشنبه 23 شهریور 94 در ساعت 12:59

  2. 3 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    danger (سه شنبه 24 شهریور 94), نیکیا (سه شنبه 24 شهریور 94), همت 1400 (جمعه 27 شهریور 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    خدا خیرت بده اصلا این قدتو که میگی من ته دلم اروم میشه چون منم ۱۶۸ هستم وبرعکس تو دوست داشتم ریزه میزه بودم ولی تو که میگی من خیالم راحت میشه

    من میدونم که تو دختر بی سرو زبونی نیستی وقوه طنزتم که فعاله پس توی مهمونیا وقتی دارن تعریف پول پدرشونو میکنن توهم بنداز تو شوخی و به بقیه نشون بده که توهم کمک کردی مثلا بگو اره پدر خانوم داداشم خیلی مرد خوبیه دقیقا اندازه ما بهشون کمک کرد بعدم به خودش بگو عزیزم عجله نکنید اول پول پدرتون رو پس بدید پس ۲۰میلیون منو هی بگو هی بگو حقشه از رگ خواهرشوهر بازیت استفاده کن جواب میده :)
    درکت میکنم من خودمم همینجورم خیال میکردم زبونشو دارم کسی بشورم وحقمو بگیرم ولی توهمچین موقعیت هایی .....

    تو مسیول خرید ماشین برای برادرت نیستی اینجا رو باید واضح بگی که داداش من توی اون حساب خیلی سود برام داشت من میتونم بعدا چند میلیون پول بهتون قرض بدم اما اینطوری که پولم گیر کرده اصلا خوب نیست

    راجب خواستگارات نترس فعلا دوسالی تا موندن رو دست مامانت وقت داری شوخی میکنم خانوم گل منم همینطورم از مرد سفید و لاغر بدم میاد کلا فکر کنم همه الان شاهزاده رویاهاشون یه مرد برنزه چهارشونه خوش تیپ خوش چهره لارج جنتلمن شده خداهم که همه پسرارو خوشگل افریده!

    ولی چون یکم سنت بالا رفته حساسیتت زیاد شده و منطقی شدی دیگه اونطوری هیجانی نمیشی البته خوبه خب به دل نشستن خیلی مهمه تو نمیتونی کسیرو بزور قالب دلت کنی

    مشکلت سومتم که بهانه الکی بود خودتم میدونی خانوم دمبال مشکلی

  4. 3 کاربر از پست مفید دختر جوان تشکرکرده اند .

    danger (سه شنبه 24 شهریور 94), نیکیا (سه شنبه 24 شهریور 94), آی تک (دوشنبه 23 شهریور 94)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    آی تک عزیزم تا وقتی که تو این حس و حال ها قرار داری هر راهنمایی و نظری برای شما مبهم و غیر قابل استفاده خواهد بود ...

    یکم فاصله بگیر بعد بهش فکر کن خودت راه خودت رو میتونی پیدا کنی ...



    قضیه به دل نشستن هم ربطی به رنگ پوست و چاقی و لاغری نداره... همه ایده آلهاشون رو براساس دیده ها و شنیده ها ساختن یعنی بخش تفکرات و ایده پردازی ما بر اساس اونها مدل ساختن! اینجوری باشه ...اونجوری باشه...
    اما به دل نشستن (بو و یا انرژی خوب یا بد طرف هم موثره) هنگام نزدیک شدن پیش میاد: نزدیکی دوتا قلب و روح ما و احساس ما...
    و ممکنه مغایر با با اون مدل پیش ساخته مون باشه .
    تجربه احساسی هرکس منحصر به فرده ، اما بعضیامون ناخواسته یا نداسته مقاومت نشون میدیم میگیم نه این اون چیزی نیست که ما میخواستیم و تصورش رو داشتیم (از گذشته تا حال)،شکستن باورهای باسابقه ی بیشتر سخته ...چیزی که بعدا میشه بهونه گیری و ممکنه کار دستمون بده...
    من خودم کمی لاغر و پوست سفید و صورت معمولی متناسب بیشتر میپسندم اما مشخص نیست اونی که بدلم میشینه در آینده چطوری باشه

    آی تک جان منم مثل تو کسی که اولین جلسه زیاد ازم تعریف میکنه و حرف خاص دیگه ای نمیزنه برگه مرخص شدن خودشو امضا میکنه

    شاید بگین سخت گیریه ولی احساس ما و بخصوص حس ششم ما چیزایی بهمون میرسونن که صدتا بازرس و تحقیق کننده شاید نتونن... اونم بستگی به شناختمون از خودمون داره ...کسایی تو سن ما که شناخت بیشتر شده و معیارهامون دیگه رنگ ثابت تری بخودش گرفته ، کمتر اشتباه میکنن تو این مورد .... دیگه من خیال پردازی نمیکنم که اگه ردش نمیکردم شاید خوب بود و....

    نه گفتن راههای متعددی داره اما گاهی مهربونی کردن هم بد نیست مخصوصا نسبت به اعضای خانواده ...
    تو که اینقدر مهربونی و کمک حال خانوادت خوبه ... فقط افراط نشه بهتره ...

    اگر قرضی دادی یا کاری کردی چرا دوس داری حتما تو جمع گفته شه ؟!


    مورد مهمی که فکر میکنم تو این تاپیک گفته شه بهتره ، اینه که : برتری گرایی یا ایده آل گرایی هم احساس رو سرکوب میکنه هم از منطقی عمل کردن جلوگیری میکنه ...

    پس آی تک عزیز اگر کمی از حس و حال این روزات کمی دور شی خیلی روشن و واضح تر میشه مسیر تصمیم گیریت و رفع مشکلاتت...
    ویرایش توسط یاس پاییزی : دوشنبه 23 شهریور 94 در ساعت 15:05

  6. 2 کاربر از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده اند .

    danger (سه شنبه 24 شهریور 94), آی تک (دوشنبه 23 شهریور 94)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    ای تک عزیز به نظرم از حالت عابر بانکی خارج بشی بهتره اینکه به برادرت در وقت خودش کمک کردی خوب بود اما به نظرم دیگه اینقدر تو رودربایستی قرار نگیر که هرکس خواست وام بگیره خواست خونه بخره خواست ماشین عوض کنه خواست دکور عوض کنه بگه ای تک

    اگر کمک میکنی خودت شرایطشو تعیین کن مثلا بگو من تا یکسال بعد پولمو میخوام اینطوری میتونم کمکت کنم یا مثلا بگو تا فلان زمان میتونم پولمو بذارم تو حساب قرض الحسنه اجازه نده یاد بگیرن که همیشه شما بی منت همه جوره ساپورتشون کنی کاری که شوهر من میکردو بعدا فهمید چقدر اشتباه کرده رو انجام نده

    بعدشم به جای اینکه پولتو بذاری تو بانک که همه هم ازت توقع داشته باشن فورا یه جایی سرمایه گذاریش کن یا چه میدونم به قول فامیلتون یه شاسی بلندی چیزی بخر

    اما اینکه عروساتون قدردان نیستن که متاسفانه اکثرا اینجورین

    پدر من طبقه پایین خونمونو داد برادرم که نخواد اجاره بده و حدود سی میلیون تومن برای دکور داخلیش به میل عروسمون هزینه کرد براشون عروسی گرفتن که تک بود مادر بیچارمم که مدام مشغول ترشی انداختن و مربا درست کردن و سبزی خشک کردنو و ......براشون هست خلاصه هرکاری که فکر کنی براش انجام دادن و همه ی اون هزینه ای که برا خونه انجام شد بخاطر عروسمون بود چون برادرم اون شهری که کار میکنه از طرف شرکت نفت بهش خونه دادن و زنش قبل عقد گفته بود که میام اون شهری که کار میکنی بعد عقد زد زیرش و گفت من نمیام اونجا

    با اینکه سر برادرم کلاه گذاشتن تو روز روشن اما پدرم برا اینکه این جنگ بخوابه و خدای نکرده کارشون به طلاق نکشه گفت من طبقه پایینو اماده میکنم بیاید اینجا بخدا حتی خانوم در و پنجرشم عوض کرد تا این حد هزینه گذاشته بود رو دست پدرم

    اونوقت بعد یک ماه که از عروسیشون گذشته بود برگشته بود به پدرم گفته بود من لطف کردم که اومدم اینجا کدوم عروسی با پدر شوهر مادرشوهر زندگی میکنه!!!!!

    یا خواهراش واسه عروسیشون ربع سکه کادو اورده بودن یکیشونم نیم سکه در حالی که منو خواهرم دهن خودمونو سرویس کردیم و گفتیم ما همین برادرو داریم بذار براش سنگ تموم بذاریم اونوقت وقتی من خونه گرفتم برادرم گفته بود الان وقتشه زحمت های سحر و یه ذره جبران کنیم برگشته بود جلوی مادرم گفته بود کدوم زحمت؟؟؟؟؟!!!!! واسه برادرشون کردن مگه ادم کاری واسه داداشش بکنه باید جبران بشه!!!!!!! خدا شاهده این عین کلماتش بود

    که مادرم گفته بود نه والله سحر انتظار جبران نداره و ماشالله چیزیم کم نداره لازم نیست خودتونو بندازید تو خرج شما تازه ازدواج کردین اون هیچ توقعی نداره

    اینارو گفتم بدونی مطمئن باش که کسی قدردان کارایی که براشون کردی نخواهد شد مخصوصا عروساتون

    پس یا کمکی نکن یا اگه کردی برا دلت بکن که به نظرم بهتره کم کم کمک هاتو کم کنی چون همیشه ادم که کمک میکنه دفعه اولش لطفه دفعات بعدیش میشه وظیفه
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید

  8. 4 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    danger (سه شنبه 24 شهریور 94), نیکیا (سه شنبه 24 شهریور 94), مصباح الهدی (پنجشنبه 26 شهریور 94), آی تک (دوشنبه 23 شهریور 94)

  9. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    سلام و ممنون از دوستان عزیزم که برای تاپیکم وقت گذاشتن.

    دختر جوان عزیز اول بازم باید به شما تبریک بگم.من باور نمیکنم این حرفایی که شما تو تاپیکها میزنی حرفای یه دختر 20-18 ساله باشه.احسنت به شما.


    درسته من دختر بی زبونی نیستم ولی بعضی مواقع انگار لال میشم.شاید چون از بچگی این جور بار اومدم که باید همیشه مودب باشم و ملاحظه همه رو بکنم.مثلا بارها شده که همین همسر برادرم تو یه جمعی یه تیکه ای انداخته بهم ولی من چیزی نگفتم چون همش پیش خودم میگم آی تک تو تحصیلکرده ای تو الی بلی نباید وارد این حرفای خاله زنکی بشی.


    راستش من همین الآنشم فکر میکنم رو دست مامان و بابام موندم.چون تو اطرفیان و فامیل ما سن ازدواج پایینه و دخترای همسن من بچه دارن.اگرچه من به ازدواجهای اونا ازدواج نمیگم و عمرا راضی به ازدواج با کیس هایی همچون شوهرای اونا بشم ولی خب حرف و حدیثای همین آدما منو اذیت میکنه.

    دختر جوان عزیز نظراتت درست بود و با طنز هم قاطیش کرده بودی که بیشتر به دل میشینه.ممنون



    ممنون یاس پاییزی عزیز.

    بله حرف شما کاملا درسته.منم این طوری نیستم که بگم الا و بلا باید با یه مرد سبزه خوش تیپ چهارشونه ازدواج کنم.فقط رویاهامو گفتم.منم شده که خواستگاری داشتم که اتفاقا سفید و لاغر بود ولی انقد خوب و سنجیده حرف میزد که ظاهرش واسم بی اهمیت میشد و بنا به دلایل دیگه ای ازدواجمون جور نشد.یا مثلا شوهرای دوستام هستن که لاغر و سفیدن ولی در کل رفتار و حرف زدنشون باعث جذابیتشون شده.شاید در مورد این آقا حرفای سطحی و نپخته ای که تو جلسه اول میزد باعث شد ظاهرش هم واسم جذاب نباشه(حالا شما بوی دهن رو بهش اضافه کن.گذشته از شوخی من شدیدا به بوی دهن حساسم.یعنی اگه پیش همچین شخصی بخوام غذا بخورم حالت تهوع بهم دست میده.اتفاقا تو دوران دبیرستان یه دوست صمیمی داشتم که اوضاع دندوناش داغون بود و التهاب لثه و بوی شدید دهن داشت و هر وقت تو مدرسه ساندویچی چیزی میخریدیم من یخورده میخوردم دیگه بقیشو نمی تونستم چون واقعا بوی دهنش آزار دهنده بود حالا جالبه این دوستم ازدواج کرده و بچه هم داره و دندوناش هم تو همون وضعیته نمیدونم شوهرش چجوری این کارو انجام میده)



    باور بفرمایید من اصلا آدم دل کوچیکی نیستم که کمک کردن به یکیو بخوام همه جا جار بزنم.منظورمم این نبود که تو جمع گفته شه.منظورم اینه که همسرای برادرام حتی یه بار تو خلوت دو نفره خودمون هم بهم نگفتن آی تک دستت درد نکنه در حالیکه خودشون بارها میگن با همه باید مثل خودش رفتار کرد، همه چی عوض عوضه، اگه یکی کمکت کرد کمکش کن و...یعنی اینا عین حرفای خودشونه.


    ممنون سحر جان.

    عابر بانکی که گفتی تمثیل به جایی بود کلی خندیدم.ولی حرفت کاملا درسته باید سعی کنم این رودروایسی رو کنار بذارم هر چند واسم خیلی سخته ومثلا همین چند ساعت پیش درست بعد از زدن این تاپیک اول برادر بزرگم اس ام اس زده آی تک من یه زمین خریدم پنج تومن کم دارم اونو ردیف کن بی زحمت. بلافاصله بعدشم برادر کوچیکم اس ام اس داده که آی تک یه جایی ام که کارتی که همیشه پولام توشه مونده خونه به اون یکی کارتم بی زحمت دو تومن کارت به کارت کن.با خودم گفتم چقد این برادرای من حلال زادن همین الآن در موردشون تاپیک زدما




    به قول شما باید کاری که میکنمو واسه دل خودم بکنم و سعی کنم رودرایسی رو بذارم کنار.

    بازم ممنون از همه دوستای عزیزم.


    یه سوال فنی از دوستان: آیا فقط مشترکین انجمن میتونن امضا بذارن یا عکس برای آواتارشون بذارن؟آخه من هر کاری میکنم میگه شما اجازه دسترسی نداری و باید مشترک انجمن بشی.
    ویرایش توسط آی تک : دوشنبه 23 شهریور 94 در ساعت 22:23

  10. 3 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    danger (سه شنبه 24 شهریور 94), sahar67 (سه شنبه 24 شهریور 94), نیکیا (سه شنبه 24 شهریور 94)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    آی تک جان
    کاربر عادی تقریبا حکم مترسک سر جالیز رو داره از بس که خیلی کارا میتونه بکنه تو انجمن!!!

    دوتا انجمن دسترسی دارن اونم برای ایجاد تاپیک و پست دادن برای بیان مشکلات یا حل مشکلات !!

    من یادمه کاربر عادی بودم محدودیت 3 پست در روز سوال داشتم تو تاپیک دفتر مدیران مطرح کردم! (خیلی خوب بود) اما چند روز پیش که شارژم تموم شد دیدم اون دسترسی و امکان رو هم بستن !! ... مطمئنا صلاحدید مدیریت سایت بوده و مسائلی رو لحاظ کردن که مهم بوده براشون...برای منکه اهمیتی نداره ... بجاش این "تماس با ما" هست حس نامه نگاری به ماه بهم دست میده خیلی خوبه ...


    عابر بانک ! مثل خواهر من !! داداشام پول لازم باشن فقط از اون میگیرن ...اونم خیلی راحت میده بهشون ... حالا شما قرض میدی اون بلاعوض

    با سحر موافقم دفعه اول دوم لطفه و کلی تشکر میشه دفعه های بعد میشه وظیفه !

  12. 3 کاربر از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده اند .

    danger (سه شنبه 24 شهریور 94), نیکیا (سه شنبه 24 شهریور 94), آی تک (دوشنبه 23 شهریور 94)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    آی تک جان ببخش که پستت رو اشعال میکنم.
    فقط اومدم بپرسم واقعا آدمایی مثل شما و سحر67 وجود دارن؟؟ والا خواهر شوهر من یه پارچ و لیوان برام میخره تا دو ماه هی میگه....کاش خواهرشوهر من بودی...

  14. 2 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    danger (سه شنبه 24 شهریور 94), آی تک (سه شنبه 24 شهریور 94)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 دی 98 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1394-3-12
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    3,976
    سطح
    40
    Points: 3,976, Level: 40
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 174
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    11

    تشکرشده 58 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آی تک عزیز.منم یک خاله دارم که مثل شماست و چون مجرد هست دایی هام ازش خیلی انتظار دارن.حتی برای مراسم عروسی هاشونم ازس کمک گرفتن.ناگفته نمونه خاله منم مثل شماست و زودی کمک میکنه ولی به قول شما عروسا قدر نمیدونن.ولی الان چند وقته کمک هاش کمتر شده چون یک وام سنگین گرفت خونشو عوض کرد و بعد از چند وقت ماشین خرید .الانم باز به سرش زده خونشو عوض کنه.این خیلی خوبه که شما کمک میکنی به برادرات ولی فکر آخرای این کمک چی میشه شاید بعدا به عنوان وظیفه هم تلقی بشه .به نظرم مثلا بگو میخوام خونه بگیرم بدم اجاره یا بگو میخوام جهزیمو تکمیل کنم یا میخوام فلان جا سرمایه گذاری کنم.نزار خیلی پول توی دستت بمونه که پر توقع تر بشن.از این به بعد هم برای کمک پیش قدم نشو هر چند که از اول پیش قدم شدی.بالاخره شما هم آینده داری فکر میکنی اگر بخوای ازدواج بکنی عروسا به برادرات اجازه میدن جبران کنن؟اینایی که تشکر خشک و خالی هم بلد نیستن.الان جدیدا خالم یاد گرفته و خیلی راحت میگه پول قرض همکارم دادم.امیدوارم موفق باشی

  16. 3 کاربر از پست مفید آترین65 تشکرکرده اند .

    danger (سه شنبه 24 شهریور 94), محیا ناز (سه شنبه 24 شهریور 94), آی تک (سه شنبه 24 شهریور 94)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 19 مهر 98 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    6,968
    سطح
    55
    Points: 6,968, Level: 55
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 182
    Overall activity: 39.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 145 در 78 پست

    Rep Power
    27
    Array
    عزیز من این چه کاریه داری میکنی? تو کار میکنی که عروساتونو خوشبخت کنی:))مگه تو مسئول پیشرفت زندگی برادرات هستی انگار پولت زیادی کرده برای خودت سرمایه گذاری کن خونه بخر، زمین بخر، اصن برو سفر خارج دوروبرت رو نگاه کن کلی آدم مستحق هستند که میتونی بهشون کمک کنی دختر خوب قدر پولی رو که به زحمت بدست میاری بدون خدارو شکر حقوقت بالاست میتونی به چیزایی که دیگرون خوابشو هم نمیبینند برسی با اینکارت فقط دیگرون رو تنبل ومتوقع میکنیا آخه من این راهی که شما میری رو قبلن رفتم الان هم از ترکستان برات پست میزارم:))
    در مورد ازدواج هم نگرون نباش ما از حکمت خدا سر در نمیاریم دلت خیلی پاکه انشالله کسی که لیاقتتو داره به زودی سر راهت قرار میگیره توکل به خدا.

  18. کاربر روبرو از پست مفید danger تشکرکرده است .

    آی تک (سه شنبه 24 شهریور 94)

  19. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    سلام به دوستان گلشبتون خوش

    ممنونم از عزیزانی که نظر دادن:یاس پاییزی،سحر67،نیکیا،آترین 65،دنجر و...

    بچه ها من برخلاف ظاهرم که دختر سرزبون دار و شوخی هستم ولی بعضی مسایل رو اصلا روم نمیشه به طرف مقابلم بگم یعنی یه انتقاد کوچیک رو هم شاید به سختی بتونم به کسی بگم و بعد کلی وجدان درد میگیرم بابتش.البته رو در رو و حضوری که واقعا واسم کشنده و سخته بگم و شاید جرئت کنم با اس ام اس حرفمو بزنم که باز بعدش همش خودمو سرزنش میکنم بابتش.

    همش میگم نباید دل کسیو بشکنم و این جور حرفا.

    مثلا دیشب به برادرم تو تلگرام دقیقا این پیامو دادم: داداشی یه پیشنهاد دارم فقط در حد پیشنهاده اونم اینه که من اون پولی رو که بابت خرید زمین خواسته بودی میدم و اگه میتونی همین امروز فردا بریم از اون حساب قرض الحسنه من وام بگیر یا اگه نمیخوای فعلا وام بگیری اگه اجازه بدی پولمو از اون حساب قرض الحسنه برگردونم بانک خودم چون بانک خودم سود خوبی میده و چون تو گفته بودی تا مهر پولم تو قرض الحسنه بمونه من مشکلی باهاش نداشتم ولی تا اسفند حیفه که پولم همین جوری بمونه ولی در عوض هر وقت خواستی ماشین بگیری تا جایی که بتونم کمک میکنم.آخرش باز نوشتم ببخش این فقط یه پیشنهاد بود.برادرم جواب داد ببخش حساب کتابتو به هم زدم باشه پولتو هفته بعد برمیگردونیم حسابت و کلا بیخیال ماشین شدم و ...


    بعدش من کلی عذاب وجدان گرفتم که چرا این جوری نوشتم واسش

    همین دیشب باز رفتاری مشابه رو با یه نفر دیگه داشتم.من دو سال پیش با یه آقایی به قصد ازدواج آشنا شده بودم که بعد از چند ماه علاقه هم بینمون شکل گرفته بود ولی من بعضی حساسیت هایی نسبت به بعضی اخلاق های ایشون داشتم و به همین خاطر رابطه رو کات کردم و دیگه ازدواجمون صورت نگرفت. این آقا بعد از اون چند بار هم به بهانه های مختلف خواهان شروع رابطه بود که من اجازه ندادم.


    تا اینکه دیشب بهم پیاد داد و گفت آی تک بیا دوباره از نو شروع کنیم و بقیه زندگیمون رو با هم باشیم ولی باز بحثمون کشید سمت همون حساسیت های من روی اخلاقای خاص ایشون(که خودش هم قبول داره که این حساسیت های من به جا و منطقیه) و من اون زمان هم که با هم به قصد ازدواج رابطه داشتیم اصلا روم نمیشد اخلاقای خاصشو مستقیم بهش انتقاد کنم و خیلی ملایم و در لفافه میگفتم که ناراحت و دلخور نشه در حالیکه خود ایشون آدم تقریبا رکی هستند. ولی دیشب دیگه طاقت نیاوردم و در جواب بعضی حرفای ایشون مجبور شدم اون اخلاقای خاصش رو بهش یادآوری کنم.

    ولی طبق معمول بعدش یه عذاب وجدان شدید گرفتم که چرا یه نفرو از خودم دلخور کردم.

    یکی نیست به من بگه آی تک تو که جربزه رک بودن رو نداری پس چرا همچین کاری میکنی که بعدش فقط خودخوری کنی و عذاب وجدان بگیری.

    من این نقطه ضعف بزرگ رو تا حالا نتونستم اصلاح کنم.وقتی به اطرافیانم نگاه میکنم میگم آخه چرا من نمی تونم مثل بقیه انقد رک باشم.مثلا بارها شده همسر برادرم یه تیکه ای بهم انداخته یا حتی یه حرفی رو خیلی رک بهم زده ولی من اصلا روم نشده جوابش رو مثل خودش بدم و سعی کردم خیلی مودبانه بهش جواب داده باشم.

    بعضی وقتا از این همه ملاحظه کردن بقیه، خودم اذیت میشم و چون هیچ وقت رک نبودم یکی دو بار که همچین رفتاری از خودم نشون دادم بقیه تعجب کردن و گفتن آی تک تو که مهربون بودی، مثلا همین آقایی که دوباره خواهان رابطه و ازدواجه بعد از حرفای دیشب من برگشت گفت آی تک باور نمیکنم این تو باشی خیلی سنگدل شدی



    خیلی دوس دارم این ضعفم رو اصلاح کنم.



    بازم ممنون از همه

  20. 3 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    نیکیا (جمعه 27 شهریور 94), مصباح الهدی (پنجشنبه 26 شهریور 94), سرشار (جمعه 27 شهریور 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رابطه معیوب من و همسرم کمک کنیددوستان
    توسط sama6255 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 04 خرداد 97, 14:03
  2. عیوب شخصیتی که عامل موفقیت شما هستند!
    توسط rahekhoob در انجمن شخصیت
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 خرداد 95, 10:18
  3. سیکل معیوب رابطه جنسی من و همسر
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: پنجشنبه 16 مرداد 93, 14:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.