سلام. خسته نباشید.
قبلا خیلی توی این سایت پست گذاشتم و خیلی ها هم کمکم کردن. گفتم یه چند وقت کلا توی این سایت نیام تا از فکر ازدواج و اینا بیام بیرون اما بهتر که نشدم هیچ دارم بدتر هم میشم.
من 23 سالمه. سربازی نرفتم هنوز از درسم یک سال مونده. اما کار رو دارم. تا حالا با دختری ارتباط دوستی نداشتم.
من خودم واقعا دوست دارم الان ازدواج کنم. نه به خاطر مساعل جنسی. به خاطر اینکه اصلا ذاتا پسرا به دخترا نیاز دارند. فکر میکنم پسرایی که با دخترا دوست نشدن درک کنن چی میگم. توی اینجور پسرا این احساس دو برابره.
مشکل اساسی من مادرمه. میگه زوده. چند بار بهش گفتم اگه نزاری من ازدواج کنم میرم با یه دختری دوست میشم و دستشو میگیرم و میارمش تو خونه. گوش نمیکنه. میگه تو ادمی اراده داری صبر کن. اخه ادمم تا یه جایی تحمل میکنه دیگه. یه بار از بسکه بهش گفتم گفت یه دختریو برات سراغ دارم بیا بریم خواستگاریش اما مطمعن باش پشیمون میشی و بعد چند وقت میای میگی مامان غلط کردم که گفتم زن میخوام
منو داداشمو کلا خیلی از ازدواج میترسونه... یه غول ساخته از ازدواج برا ما
با پدرم تا حالا در این مورد حرف نزدم اما دیشب پیش پدر و مادرم گفتم که من فووقش بتونم 2 سال دیگه صبر کنم و با دختری دوست نشم.
من میخوام زندگی پاک داشته باشم اما نمیشه یعنی نمیزارن
چیکار کنم؟
ممنون
علاقه مندی ها (Bookmarks)