به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 20
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    لطفا طرز نگارشتان را کاملتر کنید قرار نیست آنطوری که حرف میزنیم بنویسیم

    دوتا تایپیک همزمان بخاطر یک مشکل دارید اطلاع داده میشه با هم ترکیب بشوند لطفا عجول نباشید اول شرط برای بهبود کیفیت رابطه ای که دارید حفظ ارامشتان است.
    بصورت کلی مشکل خاصی ندارید تفاوت فرهنگ و تفاوت بین شخصیت بانوان و آقایان باعث این موضوعات میشود که با اندکی صبر و کسب مهارت ارتباطی و اندکی بکار بردن سیاست زنانه باعث میشه بتوانید این مسائل را مدیریت کنید.
    دور بودن شما و ایشون از همدیگه هم باعث شده ناخوداگاه مسائلی که بینتان پیش می آید بزرگتر از حدش نشان داده بشه وقتی کنار هم زیر یک سقف برید مسلما بیشتر فرصت صحبت کردن را دارید و باعث میشه سوء تفاهم ها از بین بره
    فعلا تایپیک را ادامه ندید تا با هم یکی بشوند اینطوری بهتر به نتیجه میرسید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  2. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    بی نهایت (شنبه 10 مرداد 94)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    367
    Array
    در شما و همسرتان پتانسیل های زیادی برای خوشبخت شدن هست . هر دو فاقد مهارت های ارتباطی هستید.

    البته مشکل حادی نیست چون اغلب زوج های جوان در شروع زندگی با چنین مسایلی دست و پنجه نرم می‌کنند.

    نکته مهم اینه که هر دو نفر نباید منتظر حرکت اصلاحی طرف مقابل باشند . باید حداقل یکی از زوجین این سیکل معیوب رو بشکنه و جهت بهبود روابط و اصلاح آن پیش قدم بشه.

    از اونجایی که ما با شما در ارتباطیم و شما اعلام آمادگی کردید که نمی خواهید زندگیتان را خراب کنید پس سعی کنید سازندگی داشته باشید و مدیریت کنید.

    سردی ، سردی بیشتر می یاره. برای شروع از این فاز خارج بشید . کاملا مشخصه که همسرتون شما رو دوست داره اما مثل شما یک سری مهارت ها رو نداره.جای نگرانی نیست.

    در قدم بعدی مطالعه کنید در رابطه با مهارت های ارتباطی ، سیاست های زنانه و زنانگی، و آشنایی با خصوصیت های آقایون .
    یادتون نره شما دیگه متاهلید و اولویت اول همسرتونه .

  4. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 10 مرداد 94), شیدا. (شنبه 10 مرداد 94)

  5. #13
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,058
    امتیاز
    147,349
    سطح
    100
    Points: 147,349, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,671

    تشکرشده 36,012 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    با سلام

    دو تاپیک شما که در یک موضوع بود ادغام شده . لطفاً در یک موضوع اقدام به ایجاد تاپیک با عناوین مختلف نکنید





  6. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    khaleghezey (چهارشنبه 21 مرداد 94)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 بهمن 94 [ 15:29]
    تاریخ عضویت
    1394-3-06
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    969
    سطح
    16
    Points: 969, Level: 16
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 15 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان واقعا همدردی خیلی همدرده دل ادمه.
    راستش مشکل من هنوز حل نشده.
    خیییلی افسردم هیچ چیزی خوشحالم نمیکنه,شهریور عروسیمه ولی انقدر افسردم که همسرمن دیگه خسته شده.
    بینمون بحثی پیش اومد.گاهی اوقات فکرمیکنم همه کارام واسه اینه که همسرم پشیمونیشو ابراز کنه خودم از خودم خسته شدم
    همونطورکه قبلا گفتم من مشکلم ازدواج راه دور بود.اما خب چرا شدمشکل ..فقط وابستگی ؟ نه
    مادرمن هم ازدواج راه دور داشته اصفهان ب تهران ۳۰ساله اینجا زندگی میکنه. مااینجا بیشتر دوستای خوب داریم اقوام مادرم که پیشمون نیستن .اقوام پدر هم که رفت وامد زیاد نداریم اونقدر که بادوستان خانوادگیمون رفت واند داریم بااونا نه
    مادرم ابن هفته عمل داشت خیلی روز سختی بود انقدر بهم ریخته بودم که کلا شوهرم رو گذاشتم کنار..اصلا تو اولیت من نیست...وخب حقم داره ..بهش گفتم نباید باهم ازدواج میکردیم راستش همه تو فامیل و اشنا از من تعریف میکنن همسرم هم همینطور .ماهرکدوم ب تنهایی خیلی خوبیم ولی کنار هم نه.خوب شاید بگید مهارتهامون رو باید تقویت کنیم.اما مشکل اینه که من نمیخوام همیشه پس میزنمش.ما س تا خواهریم خواهر بزرگترم بافامیل مادری ازدواج کرداونا نزدیک ما زندگی میکنن ولی ب تازگی همسرش میخواد بره اصفهان بعد از ده سال نمیتونه اینجا بمونه.اگه اونا برن اصفهان کی به مادرمینا برسه.از بین ما سه تا من خیلی به پدرومادرم رسیدگی مبکنم مخصوصا الان که مادرم عمل کرده.همش فکرایی تو ذهنم میاد که حالمو بدتر میکنه مثلا چندسال دبگه اگه برای پدرم اتفاقی خدای نکرده بیفته مادرم تنهایی چیکارکنه یا برعکس..البته ۵۰سال سن دارن پیر نیستن.مادرم زن فعالیه.باهمسرم صحبت کردم گفتم شما همه اقوامتون کنارتون هستن مااینجا هیچکیو نداریم گفت من از اول بهت گغتم من اونجانمیام و تو باید بیای..گغتم اره حق داری.قبلا جرءت نمیکردم این حرفارو بهش بزنم همیشه سعی میکردم رضایتشو تو تمام موارد بدست بیارم کلا اولویت اولم بود اما الان فقط خیلی راحت غر میزنم مسلما اونم خسته میشه.دراخر گفت یا فکراتو بکن قبلا دلم برای خاطراتمون و روزایی که باهم داشتیم میسوخت الان دلم برای جوونیم میسوزه نمیخوام تو زندگی همیشه اینطوری باشیم این زندگی شروع نشه بهتره یا خودتو اصلاح کن دایم فکرمیکنم نکنه نتونم طاقت بیارم شهر دیگه..بخودم میگم چرا اینجا نموندم و خواستگارای دیگه رو رد کردم اگه اینجابودم خب نزدیک پدرومادرم بودم...اگه برادری داشتم یا نمیدونم راستش فقط فکرتنهایی پدرومادرمم.
    قبلا اگه ازدست هم ناراحت بودیم سریع از دل هم درمیاوردیم الان دوروز از هم بیخبر باشیم انگارنه انگار
    بدتر ازهمه همسرم بدترین حرفارو بهم زد خب منم سکوت کردم احساس کردم حقم بود اما خب من فقط میخوام بیشتر درک شم..من همه خواستگارامو به خاطر همسرم رد میکردم تا بااون ازدواج کنم خدارو شکر پسرخوب و خانواده داریه ..دوبار مشاوره رفتم موقتن حالم خوب بود ولی دوباره..
    همه سخنرانیهای دکتر حبشی و...چندین بارگوش کردم احساس میکنم همه مسایل رو میدونم ولی از قصد عمل نمیکنم..
    میترسم از اینده
    همسرم بدترین حرفایی که فکرشم نمیکردم بهم گغت.
    خب اوایل میگفت هروقت دلت تنگ بشه میارمت بعد ا گفت ماهی یبار بعد گفت دوماه یبار .الان میگه هروقت بتونیم زندگی خاله بازی نیست که.خب راست میگه
    قبل از خاستگاری گفتم استرس غریت گرفتم گفت این رسمش نیست بعدازاین همه مدت الان هم میگه این رسمش نیست من واسه این زندگی زحمت زیادی کشیدم منم درک میکنم .خیلی وابستشم.خاطرات زیادی باهم داریم ولی احساس میکنم همیشه ب خاطر گذشته اینده رو پذیرفتم.الان طرز فکرم کاملا فرق کرده
    دیگه نمیدونم چی خوبه چی بده..

  8. #15
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1393-10-23
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    5,315
    سطح
    46
    Points: 5,315, Level: 46
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 247 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانوم شما نا زمانی که اینطور رفتار میکنی نباید انتظار آرامش داشته‌باشی
    مدام میگی شوهرم در اولویتم نیست.
    خودتم میدونی و داری اعتراف میکنی که قصدت اینه کاری کنی خسته بشه بره. این اوج نامردیه. اگه نمیخوایش بازیش نده. اگه دوسش داری فکرتو از موارد حاشیه ای خالی کن بهش محبت کن باهاش باش اون شوهرته

    (من مشاور نیستم. یه انسانم.)

  9. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 بهمن 94 [ 15:29]
    تاریخ عضویت
    1394-3-06
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    969
    سطح
    16
    Points: 969, Level: 16
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 15 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون سوشیانت عزیز وقتی دیدم جوابمو دادید استرس گرفتم اخه شما همیشه رک صحبت میکنید.ممنون که وقت گذاشتید.خوب معلومه که دوسش دارم اصلا قصد بازی دادن ندارم.فقط روحیه ام داغونه...نمیدونم شاید به قول اقای خاله قزی دوریمون ازهم به مشکلات دامن میزنه...
    شماهمیشه خلاصه و مفید صحبت میکنید ممنون

  10. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 بهمن 94 [ 15:29]
    تاریخ عضویت
    1394-3-06
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    969
    سطح
    16
    Points: 969, Level: 16
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 15 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همسرم انقدر از شوهرخواهرم بدش میادکه حد نداره.
    خواهرکوچکم گوشیش خراب شده بود موبایل فروش دوست دامادمون بود,مادرم ازم خواست من و خواهر کوچیکم با دامادمون بریم موبایل فروشی.اون مارو باماشین رسوند وکارمون انجام شد و یه ربع بعد خونه بودیم کلا یه ربع.همه چیز عجله ای شد وقتی اومدم خونه به همسرم گفتم بامن دعوای شدید کرد که چرا سوار ماشینش شدی.دیگه خسته شدم میگه بت اعتماد ندارم من یه دختر مذهبیم محجبه.سر سنگین اخه چرا میگه اعتماد ندارم..ساشا تو تاپیکش درمورد پارانویید گفت که هسرشون ب تشخیص روانپزشک دارن..میگم همسر من اینطور نباشه...یادمه یبار تو مترو یه ب همسرم گفتم چه بوی طالبی میاد یه خانمی جلومون بود دستش طالبی بود یکیشو ب زور داد بمن هرچی گفتم نه گفت بگیر عزیزم.بعدش همسرم بامن کلی دعوا کرد که چرا گرفتی نگفتی توش ویروس باشه مثلا بخوان تورو بکشن ..اون یه خانم معمولی بود یا در مورد دامادمون که قضیه شمال رو گفتم از اون روز به بعد میگه اگه شمارو تنها گیر بیاره ی بلایی سرتون میاره بخدا دامادمون خیلی متین و سنگینه وقتی پدرم خونه نباشه اینجا نمیاد خواهرمینارو میزاره و میره.وفتیم اینجاست سنگین یه گوشه میشینه..
    همیشه میگه جامعه خرابه درستم میگه.میگه حلالت نمیکنم سوارماشین دامادتون بشی گفتم چشم نمیشم اما امشب یهویی شد.خب اصلا فرصت نشد قبلش بگم بعدش گفتم .کلا بیرون رفتنمون ی ربع شد...

  11. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 شهریور 94 [ 08:12]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    483
    سطح
    9
    Points: 483, Level: 9
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 45 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بنظر خودت این موارد عادیه؟شما فقط بحث دوری راه رو گفتی ولی اینا یکم شک برانگیزه .از اول عقدتون همچین رفتارایی داشتن؟ویروس تو طالبی واسه کشتن یعنی چی

    - - - Updated - - -

    عزیزم بهتره با یک کارشناس یا روانپزشک حاذق در مورد همسرتون مشورت کنی تا خیالت راحت بشه

  12. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 بهمن 94 [ 15:29]
    تاریخ عضویت
    1394-3-06
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    969
    سطح
    16
    Points: 969, Level: 16
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 15 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هوناز جان همیشه همسرم میگه باید محتاط باشی..مثلا امسال میگفت نیمه شعبان یا محرم اگه کسی تو خیابون شربت یا چای داد نگیری شاید داعش بخوان مردمو از این طریق بکشن...اخه همسرم اهل مطالعست بشدت.تو فامیلشونم ادمایی هستن که شغلشون حساسه...داستانایی براش تعریف میکنن که اونم میترسه خب.الان احساس میکنم خودم مثل همسرم شدم.راستش اینو محتاط بودن میبینم...وای اوایل که اینستاگرام رو نصب کرد اسم علی دایی رو سرچ کرد اما نمیدونم سراز ی ادم عرب سیاسی دراورد اون صفحه انقدر ترسید سریع سیم کارتو شکست..خیس عرق شده بود من و خواهرم بهت زده نگاهش میکردیم بعدا منو دعواکرد که تقصیر توبود من همه اینارومیزارم رو حساب اینکه ازاینورو اونور یه چیزایی میشنوه..اما درمورد دامادمون وقتی حرفشو میزنه میخوام سرمو بزنم تو دیوار..

  13. #20
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پرواز ابدی نمایش پست ها
    هوناز جان همیشه همسرم میگه باید محتاط باشی..مثلا امسال میگفت نیمه شعبان یا محرم اگه کسی تو خیابون شربت یا چای داد نگیری شاید داعش بخوان مردمو از این طریق بکشن...اخه همسرم اهل مطالعست بشدت.تو فامیلشونم ادمایی هستن که شغلشون حساسه...داستانایی براش تعریف میکنن که اونم میترسه خب.الان احساس میکنم خودم مثل همسرم شدم.راستش اینو محتاط بودن میبینم...وای اوایل که اینستاگرام رو نصب کرد اسم علی دایی رو سرچ کرد اما نمیدونم سراز ی ادم عرب سیاسی دراورد اون صفحه انقدر ترسید سریع سیم کارتو شکست..خیس عرق شده بود من و خواهرم بهت زده نگاهش میکردیم بعدا منو دعواکرد که تقصیر توبود من همه اینارومیزارم رو حساب اینکه ازاینورو اونور یه چیزایی میشنوه..اما درمورد دامادمون وقتی حرفشو میزنه میخوام سرمو بزنم تو دیوار..
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.