مرسی عزیزم، وقتی روان تر می نویسی می شه باهات ارتباط برقرار کرد.
از نظر من زندگی شما چیز غیرعادی ای توش نداره. شوهرت مرد خاصی نیست، یه آدم معمولیه.
مشکل اصلی، از نظر من، اینه که تو دلت با زندگی نبود. دلت نکشید با همسرت یه "ما" بسازی. و "من" بودی.
این کاری که درمورد حقوقت کردی، کار اشتباهی بوده. در این مورد با مادرت هم مشورت کردی؟ با پدرت چطور؟ نظرشون چی بود؟
درآمد زن تو فرهنگ ما حل نشده و مشکل سازه، اما معمولا یه زوج این قضیه رو بین خودشون حل می کنن. مثلا خاله ی من یه مدتی گله و شکایت می کرد که چرا خونه ای که با حقوق من و شوهرم خریدیم، باید به اسم شوهرم باشه. یا چرا حقوق من رو شوهرم می گیره و خودش برنامه ریزی می کنه، یا چرا پس انداز قبل از ازدواجم رو فلان جا به اسم خودش سرمایه گذاری کرد و ...
مادرم بهش می گفت وقتی شوهرت به فکر زندگیتونه، دیگه چه فرقی می کنه به اسم کی باشه، بیخودی دلخوری درست نکن. خلاصه یه مدتی این ور و اون ور غر زد، و مردد بود این موضوع رو به شوهرش بگه یا نه... نمی دونم آخرش گفت یا نگفت، اما شرایط که تغییری نکرد، و الان هم بی خیال این موضوع شده و نشنیدم حرفی ازش بزنه.
زندگی خیلی خوبی هم دارن خداروشکر. چه از نظر عاطفی و چه رشد اقتصادی.
بعضی از مردها دلشون نمی خواد چیزی به اسم زنشون باشه، شاید اگه اینکارو بکنن، احساس تزلزل بکنن. خب... در این صورت به نفع هردونفره که همه چیز به اسم مرد باشه، چون یه مرد متزلزل به چه درد یه زن می خوره؟ حالا گیریم که خونه هم به نامش باشه.
از طرفی،
هیچ انسانی نیست که به "دوست" نیاز نداشته باشه، و انسان ها معمولا تمایل دارن نزدیک ترین افراد رو بعنوان دوست انتخاب کنن، و فضای اطرافشون رو امن تر کنن. همونطور که تو مدرسه احتمال دوست شدنمون با هم نیمکتی هامون بیشتر بود، تو زندگی مشترک هم احتمال دوستی با همسر بیشتره. و من حس می کنم مردها، حتی بیشتر از زن ها، نیاز دارن همسری در کنارشون باشه که بتونن بعنوان یک دوست روش حساب کنن. و باهاش همفکری کنن.
اما متاسفانه تو قلبا دوست همسرت نیستی. و از اولین تاپیک هایی که تو همدردی زدی، تا حالا خیلی "من" "من" می کنی. این باعث می شه نتونی "ما" بشی. در نتیجه تحمل سختی های زندگی رو نداری، و شیرینی زندگی رو هم نمی چشی.
اگه می خوای به زندگی مشترکت ادامه بدی، در حیطه ی همسرت باش، به قول قدیمی ها در سایه ی همسرت باش، و همونطور که فطرتت ایجاب می کنه، از اون سایه لذت ببر.
اجازه بده تصمیم گیری های کلان زندگی به عهده ی اون باشه، اون هم راحت تر باهات مشورت می کنه. البته ممکنه آخرش هم خونه رو به نام پدرش بزنه، اما این اصلا اهمیتی نداره.
اگه نمی تونی بپذیری که کار کنی و حقوقت رو به شوهرت بدی، کلا کار نکن. تو خونه باش.
پرسیده بودی که زن و شوهر های دیگه چه چیز مشترکی بین همسران هست؟ جواب من: زندگی...
نکات دیگه ای هم هست، اما برای این پست کافیه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)