به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 55 , از مجموع 55
  1. #51
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    مرسی عزیزم، وقتی روان تر می نویسی می شه باهات ارتباط برقرار کرد.

    از نظر من زندگی شما چیز غیرعادی ای توش نداره. شوهرت مرد خاصی نیست، یه آدم معمولیه.

    مشکل اصلی، از نظر من، اینه که تو دلت با زندگی نبود. دلت نکشید با همسرت یه "ما" بسازی. و "من" بودی.

    این کاری که درمورد حقوقت کردی، کار اشتباهی بوده. در این مورد با مادرت هم مشورت کردی؟ با پدرت چطور؟ نظرشون چی بود؟

    درآمد زن تو فرهنگ ما حل نشده و مشکل سازه، اما معمولا یه زوج این قضیه رو بین خودشون حل می کنن. مثلا خاله ی من یه مدتی گله و شکایت می کرد که چرا خونه ای که با حقوق من و شوهرم خریدیم، باید به اسم شوهرم باشه. یا چرا حقوق من رو شوهرم می گیره و خودش برنامه ریزی می کنه، یا چرا پس انداز قبل از ازدواجم رو فلان جا به اسم خودش سرمایه گذاری کرد و ...

    مادرم بهش می گفت وقتی شوهرت به فکر زندگیتونه، دیگه چه فرقی می کنه به اسم کی باشه، بیخودی دلخوری درست نکن. خلاصه یه مدتی این ور و اون ور غر زد، و مردد بود این موضوع رو به شوهرش بگه یا نه... نمی دونم آخرش گفت یا نگفت، اما شرایط که تغییری نکرد، و الان هم بی خیال این موضوع شده و نشنیدم حرفی ازش بزنه.

    زندگی خیلی خوبی هم دارن خداروشکر. چه از نظر عاطفی و چه رشد اقتصادی.

    بعضی از مردها دلشون نمی خواد چیزی به اسم زنشون باشه، شاید اگه اینکارو بکنن، احساس تزلزل بکنن. خب... در این صورت به نفع هردونفره که همه چیز به اسم مرد باشه، چون یه مرد متزلزل به چه درد یه زن می خوره؟ حالا گیریم که خونه هم به نامش باشه.

    از طرفی،

    هیچ انسانی نیست که به "دوست" نیاز نداشته باشه، و انسان ها معمولا تمایل دارن نزدیک ترین افراد رو بعنوان دوست انتخاب کنن، و فضای اطرافشون رو امن تر کنن. همونطور که تو مدرسه احتمال دوست شدنمون با هم نیمکتی هامون بیشتر بود، تو زندگی مشترک هم احتمال دوستی با همسر بیشتره. و من حس می کنم مردها، حتی بیشتر از زن ها، نیاز دارن همسری در کنارشون باشه که بتونن بعنوان یک دوست روش حساب کنن. و باهاش همفکری کنن.

    اما متاسفانه تو قلبا دوست همسرت نیستی. و از اولین تاپیک هایی که تو همدردی زدی، تا حالا خیلی "من" "من" می کنی. این باعث می شه نتونی "ما" بشی. در نتیجه تحمل سختی های زندگی رو نداری، و شیرینی زندگی رو هم نمی چشی.

    اگه می خوای به زندگی مشترکت ادامه بدی، در حیطه ی همسرت باش، به قول قدیمی ها در سایه ی همسرت باش، و همونطور که فطرتت ایجاب می کنه، از اون سایه لذت ببر.

    اجازه بده تصمیم گیری های کلان زندگی به عهده ی اون باشه، اون هم راحت تر باهات مشورت می کنه. البته ممکنه آخرش هم خونه رو به نام پدرش بزنه، اما این اصلا اهمیتی نداره.

    اگه نمی تونی بپذیری که کار کنی و حقوقت رو به شوهرت بدی، کلا کار نکن. تو خونه باش.

    پرسیده بودی که زن و شوهر های دیگه چه چیز مشترکی بین همسران هست؟ جواب من: زندگی...

    نکات دیگه ای هم هست، اما برای این پست کافیه.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  2. 5 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    donya. (جمعه 15 آبان 94), hafez2014 (سه شنبه 12 آبان 94), she (دوشنبه 18 آبان 94), گیسو کمند (چهارشنبه 13 آبان 94), نارجیس (چهارشنبه 13 آبان 94)

  3. #52
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array
    میشل جان همیشه پستهاش خیلی قشنگه... هیچوقت پست خوبش رو در جواب تاپیک خودم یادم نمیره.. بعد از اون جواب خوبی که بهم داد همیشه دارم سعی میکنم بیشتر از اینکه خودم رو ببینم شورهرم و توقعات اون رو هم (هرچند به زبون نمیاره) رو ببینم...

    نظر من در مرود نقطه مشترک زندگی زن و شوهرها رسیدن به آرامش و در جهت رشد و کمال بیشتر قدم گذاشتنه..

    دوست عزیز یادمه شما خودت یکی از صحبتهای خوب مدیر همدردی رو در مورد اختلافات مربوط به لذت های کوتاه مدت کودکانه و در مقابلش بالغانه و بلند مدت گذاشته بودی... باید اعتراف کنم مطلب خیلی خیلی مفیدی بود... واقعا زمانی که ما هدف اصلی زندگی مشترکمون رو گم کنیم اونوقته که ممکنه مثل همون مثال به خاطر تفکراتی که به بلوغ و رشد کافی نرسیده سر لواشک با همدیگه دعوا کنیم در حالی که اگر یکی از ما به رشد کافی رسیده باشه متوجه میشه که لذتی بالاتر از لذت کسب لواشک میتونه تو زندگی مشترک داشته باشه.. تا زمانی که شما و شوهرت به خاطر لواشک بحث و دعوا میکنید حتی اکر یکی موفق به دریافت اون لواشک بشه هر چند لذتی نصیب او خواهد شد ولی این لذت صد در صد لذتی کوتاه و زودکذر خواهد بود ....

    شی عزیز من فکر میکنم شما صد در صد از اون هدف اصلی و بلند مدت زندگی مشترک غافل شدی... اخه زمانی که بدونی و مطمئن باشی که داری به کحا میری و چی از زندگی میخوای چه فرفی میکنه خونه به اسم کی باشه؟؟ چه فرقی میکنه حقوقت رو خودت برداری یا بریزی به جساب شوهرت...

    به نظرم کمی بیشتر با خودت خلوت کنی بد نباشه... چون شک ندارم شما و شوهرت هر دو توی این دور تسلسل بدجوری گیر افتادین..

  4. 5 کاربر از پست مفید نارجیس تشکرکرده اند .

    donya. (جمعه 15 آبان 94), hafez2014 (چهارشنبه 13 آبان 94), she (دوشنبه 18 آبان 94), گیسو کمند (چهارشنبه 13 آبان 94), میشل (چهارشنبه 13 آبان 94)

  5. #53
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    من با خانم میشل موافقم و پستشون لایک داره

    اما

    یه چیزی رو نمیتونم هضم کنم ، بله درسته مردی که مدیریت خونه باهاشه خوب هزینه ها دست خودش باشه و اصلا کلا توی زندگی مشترک چه فرق میکنه خونه به نام کی باشه و..

    اما من به عینه دیدم مردای عادی و سالمی که دوست ندارن چیزی به نام همسرشون باشه همون مردایی هستن که دوست ندارن از همسرشون در مخارج کمک بگیرن نمونش یکی از بستگان نزدیکم البته یکی نه بلکه چندین مورد

    مرد چیزی به نام همسرش نمیکنه و دوست داره مرد سالار زندگی کنه اما همه میدونیم و اون آقا هم میدونه در قانون مردسالاری از زن پول نمیگیرن چه برسه به حقوقش و پس انداز مجردیش

    من خودم هرگز حاضر نیستم شوهرم به شرطی باهام خوب باشه که حقوقمو بهش بدم پس انداز مجردیمو هم بهش بدم و در یک کلام بی پول بی پول باشم و یه موقع چیزی لازم دارم برم بگم همسرم به من پول بده

    با اینکه از همسرم پول بگیرم مشکل ندارم اصلا ، خیلی هم به مردها اقتدار و قدرت میده اما با اینکه مرد پولای همسرشو بگیره و نزاره زن پولی داشته باشه خیلی مشکل دارم چون مردایی که دوست دارن مرد سالار باشن و همسرشونو دوست دارن اجازه میدن زن تا حد نرمالی (مثلا کار نیمه وقت آزاد 3 وز در هفته و..) به کارش برسه حقوقشم مال خودش ولی تصمیم گیری ها و مدیریت مرد سالاریه .
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  6. 2 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    danger (چهارشنبه 13 آبان 94), she (دوشنبه 18 آبان 94)

  7. #54
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نارجیس جان خیلی خوشحالم که بیشتر از قبل به همسرت توجه می کنی. و ممنون از لطفی که به من داشتی.

    کمند جان، ما اینجا راجع به درست و نادرست صحبت نمی کنیم. مسئله ای که روی میز داریم زندگی فعلی شی هست، و دنبال جواب این سوالیم که: چطور می شه با "مرد فعلی" شیرینی زندگی رو تجربه کرد؟

    دو تا نکته هست که لازمه توجهت رو بهش جلب کنم:

    اول: هیچ کدوم از ما همه ی کارهامون "درست" و "به حق" نیست... شوهر شی هم مثل شوهر تو مثل شوهر خاله ی من، و مثل همه ی ما یه سری از کارهاش به ناحق هست.

    یه مثال بزنم. همیشه همه ی درآمد پدرم تمام و کمال در اختیار مادرم بوده. و از اول زندگی با مادرم شرط کرده که مبااادا یه وقتی خونوادت به کمک مالی نیاز داشته باشن و دریغ کنی، مبادا فکر کنی لازمه من چیزی در این مورد بدونم... و من بارها شاهد بودم مادرم ازش برای یک مسئله ی مالی اجازه گرفته و پدرم ناراحت شده... که من کی آدمی بودم که لازم باشه ازم اجازه بگیری؟؟

    خونه و ماشین هم به اسم مادرم هست.

    حالا منظورم:

    اصلا نمی شه گفت زندگی مادر من شیرین تر از زندگی همین خاله ایه که مثال زدم.

    یه زن از زندگی چی می خواد؟ پول؟ محبت؟ مورد افتخار بودن؟ نه.... امنیت.

    اگه همه ی اینها رو می خوایم، برای اینه که آخرش به اون حس امنیت برسیم. بخاطر همینه که می بینی خانمی می گه شوهر من تا حالا یکبار هم نگفته دوستت دارم، اما من از زندگیم خیلی راضیم، یا اون یکی در فقره، اما زندگی شادی داره و ... چون اینها احساس امنیت رو وابسته به یک چیز نکردن...

    امنیت فقط از یک راه بدست نمیاد. و وابسته به زندگی با یک نوع مرد نیست. اگه یه مردی حسابگر باشه(مثل شوهرخاله ی من)، یک جور می شه باهاش در صلح و شادی زندگی کرد، اگه حسابگر نباشه، یک جور دیگه، اگه عاطفی باشه، یک جور، اگه سرسخت و منضبط باشه، یک جور دیگه..

    و در عین حال، در کنار همه ی انواع مردها می شه عمیقا حس بدبختی رو تجربه کرد...

    ما زن هستیم... لطیف و منعطف... لازم نیست شوهرمون همه کاراش درست باشه تا ما بتونیم چیزی که می خوایم (امنیت) رو از اون زندگی استخراج کنیم. و لازم نیست آدم غیرعادی ای باشه تا ما از زندگی باهاش احساس درماندگی کنیم.

    من متاسف می شم وقتی می بینم خانم ها امنیت و صلح و آرامش درونیشون رو گاها فدای چیزهایی می کنن که نه تنها براشون احساس امنیت نمیاره، بلکه مشغله ی فکری هم میاره... تا جائیکه من برخورد داشتم، خانم هاییکه خیلی تو زندگیشون حساب کتاب می کنن که چه چیزی حقه چه چیزی ناحق، از اصل زندگی باز می مونن.

    دوم: خیلی از رفتارهای شوهر شی، در واکنش به رفتارهای شی هست، در نتیجه ی احساساتی هست که از احساسات و رفتارهای شی بهش دست داره... پس به این راحتی قضاوتش نکنیم... فکر نکنیم من از اون بهترم، یا شوهر من از اون بهتره...

    اون شرایط مختص به خودش رو داره... برای همین واکنش های مختص به خودش رو بروز می ده...

    ما در کنار یک سری از آدم ها انسان بهتری می شیم، درسته؟ در کنار بعضی آدم ها ممکنه خیلی آروم باشیم در کنار بعضی های دیگه عصبی و ناآروم... در کنار بعضی ها خیلی سخاوتمند، در کنار بعضی ها انتقام جو و بخیل و لجباز...

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط میشل : چهارشنبه 13 آبان 94 در ساعت 19:08

  8. 4 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    hafez2014 (چهارشنبه 13 آبان 94), she (دوشنبه 18 آبان 94), نارجیس (چهارشنبه 13 آبان 94), رنگین (پنجشنبه 14 آبان 94)

  9. #55
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گیسو کمند نمایش پست ها
    من با خانم میشل موافقم و پستشون لایک داره

    اما

    یه چیزی رو نمیتونم هضم کنم ، بله درسته مردی که مدیریت خونه باهاشه خوب هزینه ها دست خودش باشه و اصلا کلا توی زندگی مشترک چه فرق میکنه خونه به نام کی باشه و..

    اما من به عینه دیدم مردای عادی و سالمی که دوست ندارن چیزی به نام همسرشون باشه همون مردایی هستن که دوست ندارن از همسرشون در مخارج کمک بگیرن نمونش یکی از بستگان نزدیکم البته یکی نه بلکه چندین مورد

    مرد چیزی به نام همسرش نمیکنه و دوست داره مرد سالار زندگی کنه اما همه میدونیم و اون آقا هم میدونه در قانون مردسالاری از زن پول نمیگیرن چه برسه به حقوقش و پس انداز مجردیش

    من خودم هرگز حاضر نیستم شوهرم به شرطی باهام خوب باشه که حقوقمو بهش بدم پس انداز مجردیمو هم بهش بدم و در یک کلام بی پول بی پول باشم و یه موقع چیزی لازم دارم برم بگم همسرم به من پول بده

    با اینکه از همسرم پول بگیرم مشکل ندارم اصلا ، خیلی هم به مردها اقتدار و قدرت میده اما با اینکه مرد پولای همسرشو بگیره و نزاره زن پولی داشته باشه خیلی مشکل دارم چون مردایی که دوست دارن مرد سالار باشن و همسرشونو دوست دارن اجازه میدن زن تا حد نرمالی (مثلا کار نیمه وقت آزاد 3 وز در هفته و..) به کارش برسه حقوقشم مال خودش ولی تصمیم گیری ها و مدیریت مرد سالاریه .

    اول از همه عذرخواهی میکنم که این پست رو اینجا میذارم.... به نظر من در این مورد دو حالت وجود داره: یا مردبا فرهنگ مردسالاری بزرگ شده و این جزئی از شخصیت اون مرد شده یا حالت دوم اینه که مرد به خاطر اینکه تحت تاثیر پاره ای از زفتارهای زن قرار گرقته به اشتباه یا درست فکر میکنه باید رفتارهاش رو در این جهت برداره.... مثلااا حواسش باشه که چیزی به نام زن نکنه یا اینکه پولی که رن کار کرده رو تمام و کمال برای خودش نگه داره و هرطور دوست داشته باشه خرج کنه... من فکر میکنم حالت سومی نمی تونه وجود داشته باشه...

    اخه مردی که تو خانواده مرد سالار بزرگ نشده و داره این رفتارها رو از خودش بروز میده به نظرتون چه دلیلی میتونه داشته باشه جر رفتارهای اشتباه خانم؟؟؟؟

    کاملا مشخصه که این خانم نتونسته در طول زندگی اعتماااد همسرش رو به خودش جلب کنه.....

  10. کاربر روبرو از پست مفید نارجیس تشکرکرده است .

    she (دوشنبه 18 آبان 94)


 
صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیم به جدایی
    توسط fatemeh banoo در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 مهر 96, 08:09
  2. تصمیمم نهایی من ... 6 سال تا تصمیم گرفتن طول کشید
    توسط she در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مرداد 95, 18:31
  3. تصمیم به جدایی دارم ، لطفا راهنمایی بفرمایید
    توسط محمد ch در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 اسفند 94, 11:29
  4. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.