به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 30
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 98 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-21
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,584
    سطح
    48
    Points: 5,584, Level: 48
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 166
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 199 در 73 پست

    Rep Power
    29
    Array

    New 2 نامزدم رفته من تو شکم هنوز

    سلام
    دوستان یادتونه نامزده من سر هیچ و پوچ گذاشتو رفت....
    بعد این همه وقت همچیرو نادیده گرفت و رفت ؟
    سر یه دعوای الکی البته تهش من حرص خوردمو گفتم اصلا جداشیمو اونم گفت باشه و وسایلامو اورد
    میدونم حرفم بد بود
    اما سریع ازش عذر خاستم اما بی فایده بود تا اینکه 3 روز ازش خبری نداشتمو توی مجلس ختم فامیلشون دیدمش و بهش گفتم بیا حرف بزنیم باز قبول نکردو گفت دیگه همچی تموم شد
    باورم نمیشه ؟
    اون دیووونه وار دوسم داشت..
    حتی مادرش باهاش صحبت کرد گفت سر این موضوع مسخره تموم کردی اما نزاشت دخالت کنن!
    منم دیگه عذر نخاستمو سمتش نرفتم حتی بهش گفتم میخام برات جبران کنمو قبول نکرد منم گفتم باشه...
    الان یه هفتس ازش خبر ندارم
    همه میگن برمیگرده!پشیمون میشه!
    اما مگه میشه با مردی که تاحالا 20 بار رفته و من برش گردوندم زندگی کنم میشه بهش اعتماد کنم اصن ؟
    یه وقتایی میگفتم توکه انقد جا میزنی پس فردا ازدواج کردیم قهر کنی لابد میخای از خونه بری تو کوچه ها دنبالت بگردم؟عصبانی شدو گفت مگه انقد بی غیرتم؟اگه کنارم باشی که از دلت در میارم..
    اما هیچوقت نشده ناراحتم کنه یا ناراحتش کنمو بیاد جلو نازمو بکشه یا من کشی کنه
    همیشه من رفتم حتی اگه مقصر نبودم
    همه میگن برمیگرده بابا سه ساله باهمین!مگه میشه به همین راحتی تموم کنه ؟
    همه واسشون یچیزه عادیه اما من دارم هلاک میشم
    چون میشناسمش
    چون میدونم نمیاد
    اون همه ادما زندگیشو واس یه حرکت بدو نادرست ازونا گذاشت کنار
    دوستاش برادرش
    اینارو میدونسم اما فکر میکردم من با بقیه واسش فرق دارم
    میدونم عاشقمه و الان داره عذاب میکشه اما انقد خشم و کینه ت وجودش زیاده که حاضره عذاب دوریمو بکشه اما منو نبخشه
    برنمیگرده
    نه دیگه برنمیگرده
    یکم عصبانی شدمو ... بهم گفت نمک نشناسو واسه همیشه رفت؟
    چیکار کنم حالا دیگه عذر نخام؟
    منم عین خیالم نباشه؟
    میشه مگه ؟؟
    کمکم کنین

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    عزیزم واسه خودت ارزش قایل شو دیگه سمتش نرو اگه بخوادت برمیگرده مطمعن باش اگه الانم شما برش گردونی ازدواج هم کنی هروز غصه میخوری هروز واست جهنم میشه میگی ای کاش یکبار اجازه میدادم ببینم خودش برمیگرده یا نه راهی که من رفتم رو شما نرو حتما لازم نیست تجربه رو خودت بدست بیاری که از تج به دیگران استفاده کن،،اگه برنگرده هیچی نمیشه ولی اگه به زور برش گردونی بعدها بعدد ازدواج روزی هزار دفعه میمیری و زنده میشی حتی بهترین لحظات زندگی هم واست ارزش نداره

  3. 2 کاربر از پست مفید الهه4 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 12 مرداد 94), دختر بیخیال (جمعه 02 مرداد 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 98 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-21
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,584
    سطح
    48
    Points: 5,584, Level: 48
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 166
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 199 در 73 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه4 نمایش پست ها
    عزیزم واسه خودت ارزش قایل شو دیگه سمتش نرو اگه بخوادت برمیگرده مطمعن باش اگه الانم شما برش گردونی ازدواج هم کنی هروز غصه میخوری هروز واست جهنم میشه میگی ای کاش یکبار اجازه میدادم ببینم خودش برمیگرده یا نه راهی که من رفتم رو شما نرو حتما لازم نیست تجربه رو خودت بدست بیاری که از تج به دیگران استفاده کن،،اگه برنگرده هیچی نمیشه ولی اگه به زور برش گردونی بعدها بعدد ازدواج روزی هزار دفعه میمیری و زنده میشی حتی بهترین لحظات زندگی هم واست ارزش نداره

    قبلا خیلی رفتم برش گردوندم...
    هیچوقت بروم نیوورد بگه تو منو برگردوندی یا طاقچه بالا بزاره
    همیشه تشکر کرد ازینکه خشمشو کنترل کردمو برش گردوندم همیشه گفته من ضعیفم که نمیتونم خودم کنترل کن تو خیلی با گذشتی که هر دفه کوتا میای
    همون روزش ازش مذرت خاستم و جوابمو نداد یبارم رودرو شدیمو عذر خاستم اما باز قبول نکردو گفت قضیه تمومه
    منم نامه ای که برام ایمیل کرده بودو نوشته بود هیچوقت تنهات نمیزارم حتی تو بدترین شرایط و همیشه پشتتمو تو همیشه گذشت کردی ازین به بعد نوبت منه و .....
    ازین حرفا دوباره واس خودش فرستادم که یادش بیاد چه حرفای پوچی زده....
    اما یهو انگار یکی زد پس کلم !
    با خودم گفتم نکنه ازدواجم کنیم داستان همین باشه ؟
    چقدر صبر کنم اخه
    نه دیگگه سمتش نخاهم رفت!
    با اینکه جفتمون به هم بد گفتیم اما کلی عذر خاستم دیگه کاری از دستم بر نمیاد
    اما چطور تحمل کنم اخه نبودشو این کینه و خشم افراطیشو
    الان یه هفتس دیگه خبری ندارم
    نمیشه یجور غیر مستقیم برگرده...
    اصلا به همچین مردی که راحت میگه تموم میشه اعتماد کرد

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 بهمن 94 [ 01:16]
    تاریخ عضویت
    1392-7-27
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    2,623
    سطح
    31
    Points: 2,623, Level: 31
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 271 در 111 پست

    Rep Power
    29
    Array
    جوابتونو صریح بدم؟ نه برنمیگرده . چرا رفت؟ چون قدرت انتخاب نداره و دمدمه مزاجه و فقط منتظر ی موقعیت و بهانه مناسب بوده که بره! و خودش رو به قیدوبند زن و زندگی محدود نکنه! . با همچین مردی میشه زندگی کزد؟ به نظر خودت میشه؟! هر روز قهر آشتی و منت کشی.. !!

  6. 4 کاربر از پست مفید Aminn تشکرکرده اند .

    anisa (شنبه 03 مرداد 94), khaleghezey (پنجشنبه 08 مرداد 94), دختر بیخیال (جمعه 02 مرداد 94), ستاره زیبا (جمعه 02 مرداد 94)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 98 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-21
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,584
    سطح
    48
    Points: 5,584, Level: 48
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 166
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 199 در 73 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Aminn نمایش پست ها
    جوابتونو صریح بدم؟ نه برنمیگرده . چرا رفت؟ چون قدرت انتخاب نداره و دمدمه مزاجه و فقط منتظر ی موقعیت و بهانه مناسب بوده که بره! و خودش رو به قیدوبند زن و زندگی محدود نکنه! . با همچین مردی میشه زندگی کزد؟ به نظر خودت میشه؟! هر روز قهر آشتی و منت کشی.. !!

    دنبال بهونه اگر بود که نمیموندم واقعا دوستم داشت
    اما اره دمدمی مزاجه
    کلا
    سعی نمیکنه واسه درست کردن چیزی
    حتی شنیدم با مادرش هم دعواش شده و می خاد خونه جدا بگیره!
    وقتی خوبه بهترین مرد دنیاس و وقتی یه لحطه باب میلش عمل نشه میشه بدترین مرد دنیا

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 02 [ 08:42]
    تاریخ عضویت
    1392-9-12
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    8,452
    سطح
    62
    Points: 8,452, Level: 62
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 298
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    70

    تشکرشده 64 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    خانومی چند سالتونه شما و همسرت؟
    خب شما راهی رو انتخاب کردی باید تا تهش بری! تو باعث شدی اوون توی همه لحظات زندگیش احساس کنه هیچ مسئولیتی نداره و اگه چیزی باب میلش نباشه با قهر و فاصله گرفتن به دست میاره! یعنی تو به دستش دادی!
    ایشون تا حد زیادی افکار مشوشی داره که نمیتونه کنترلشون کنه و برای اینکه بتونه محکم رفتار کنه همیشه یه تکیه گاه لازم داشته.شما همیشه پشتش بودی الانم اگه نباشی بش ضربه میخوره. خیلی خیلی بعیده که بتونه خودش برگرده و بخاد که چیزی رو درست کنه.
    ایشون یکم به قول معروف مرد نشدن!! البته جسارت نباشه منظورم اینه هنوز درک نکردن زن داشتن و زندگی رو نگه داشتن یعنی چی!
    دلیلشم اینه هنوز شما نامزدید و تو جریان زندگی نیوفتادید و هنوز حس نکردید که چقدر باید بزرگ بشید و بتونید چقدر محکم باشید و زندگی رو حفظ کنید.

    شاید زیاد جالب نباشه اما تو الان دو تا راه داری . یکی اینکه مثل قبل بری و مداوم منت کشی کنی تا ایشون بتونه از غرورش فاصله بگیره و بخاطر عشق به تو بیاد.
    یکی هم اینکه همینطور بذاری بمونه تا خودش یه تصمیمی بگیره ممکنه هفته ها طول بکشه اما تو باید صبور باشی و یواش یواش هم بش احساس آرامش بدی اما موضع خودت رو حفظ کنی.
    این دو تا راه به نظر من میتونن کمک حال شما باشن ولی انتخابش دست خودته . ببین اگه نامزدت واقعا مشکل داره و محتاج کمکه راه اولو انتخاب کن. اما اگه میبینی که میتونه از خودش حرکت نشون بده راه دوم رو انجام بده.
    اینکه مشکلاتتون رو با بقیه فامیل و خونواده در میون میذارید هم اصلا خوب نیست. اگه دنبال یه زندگیه آرومید حتی کوچکترین رفتارتون رو برای بقیه بازگو نکنید.
    به خودتون متکی باشید.
    انشالله که حل بشه.

  9. 2 کاربر از پست مفید رفتگر تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 12 مرداد 94), دختر بیخیال (جمعه 02 مرداد 94)

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آبان 99 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1392-10-21
    نوشته ها
    406
    امتیاز
    13,219
    سطح
    74
    Points: 13,219, Level: 74
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 547 در 219 پست

    Rep Power
    74
    Array
    شوهر من در دوران عقد بعد از دو سالو نيم بعد از ي جروبحث مسخره والكي كه تقصير اون بودو من باهاش قهر كردم براي هميشه ولم كرد و الان ٩ ماه از اون روز ميكذره

    الان خودمو سرزنش ميكنم ك اي كاش قهر نميكردم
    اي كاش قهرمو طولاني نميكردم

    اي كاش بهش زنگ زده بودمو منت كشي ميكردم البته اون فرداي دعوامون زنگ زدو من تحويلش نگرفتم

    الان عذاب وجدانم وحشتناكه

    ولي همه بمن ميگن اون دنبال بهونه بوده


    نميتونم هيچ راهنمايي بهت بكنم چون مردا باهم متفاوتن و ممكنه مورد شما با من خيلي متفاوت باشه

    ولي زندگي بعد از جدايي واقعا سخته البته من هنوز جدا نشدمو دارم ازش خاهش كيكنم

    خيلي غرورم جريحه دار شده خيلي شكستم همسر من دختر باز حرفه اي هستن ولي من دوسش داشتم ميدونم خريته محضه ولي خيلي خوب بلد بود آدمو عاشق بكنه و همينكارو كرد


    ما قهرو آشتي زيادي نداشتيم كم قهر ميكرديم من خيلي صبور بودمو و صبوري و گذشت بيش از حد كار دستم دادو الان ازينكه انقدر صبر كردم خودمو سرزنش ميكنم

    فقط ي چيز نذار چيزي برات اي كاش بشه

    نذار پس فردا با خودت بگي اي كاش اينكارو ميكردم اي كاش مغرور بازي در نمياوردم


    ولي آدمه رفتني ميره و كسي هم كه موندني باشه خودش ميمونه و لازم نيس ب دستو پاش بيوفتي

    موفق باشي

    واسه منم دعا كن

  11. کاربر روبرو از پست مفید Sahar51 تشکرکرده است .

    khaleghezey (پنجشنبه 08 مرداد 94)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    این همه شما قدم برداشتی یکبارم بزار ایشون برداره اره ای کاش خیلی بده تو زندگی ولی بدترش اینه عقد کنی و روزی هزار بار بگی ای کاش یه بار اجازه میدادم ببینم خودش برمیگرده یا نه ،سحر جان شما الکی واسه خودتون ای کاش درست کردین چون شوهرتون مال شما نبوده و دنبال بهونه بوده-مردی که زنش رو دوست داشته باشه تحت هیچ شرایطی ولش نمیکنه حتی اگه قهر کنن کمتر از یکماه برمیگرده-به هر حال تجربه مو گفتم به عنوان کسی که این راهو رفته الان ارزو میکنم جای شما بودم اجازه میدادم ببینم برمیگرده یا نه موفق باشین

  13. 2 کاربر از پست مفید الهه4 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 08 مرداد 94), دختر بیخیال (جمعه 02 مرداد 94)

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 بهمن 94 [ 01:16]
    تاریخ عضویت
    1392-7-27
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    2,623
    سطح
    31
    Points: 2,623, Level: 31
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 271 در 111 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    دنبال بهونه اگر بود که نمیموندم واقعا دوستم داشت
    اما اره دمدمی مزاجه
    کلا
    سعی نمیکنه واسه درست کردن چیزی
    نمیخوام بگم صددرصد فقط میخواسته بره، ولی همونطوری که گفتم قدرت انتخاب نداره و نمیتونه به قطع به خودش بگه که این دخترو میخوام یا نه، شاید اگه مورد بهتری ببینه بره سمت اون!

  15. 3 کاربر از پست مفید Aminn تشکرکرده اند .

    anisa (شنبه 03 مرداد 94), khaleghezey (پنجشنبه 08 مرداد 94), دختر بیخیال (جمعه 02 مرداد 94)

  16. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    دنبال بهونه اگر بود که نمیموندم واقعا دوستم داشت
    اما اره دمدمی مزاجه
    کلا
    سعی نمیکنه واسه درست کردن چیزی
    حتی شنیدم با مادرش هم دعواش شده و می خاد خونه جدا بگیره!
    وقتی خوبه بهترین مرد دنیاس و وقتی یه لحطه باب میلش عمل نشه میشه بدترین مرد دنیا
    سلام عزیزم خوبی؟سلامتی؟

    ببین دختر خوب ،میدونم دوستتشون داری و خب سخته فراموش کردن ، کاملا درکت میکنم ،من خودمم دختر احساساتی هستم،مطمعنا جای شما اگر بودم همین احساس ناراحتی و حسرت شمارو میداشتم، اما زندگی به من یاد داده که گاهی تو زندگیم باید احساسات و کنار بگذارم و عاقلانه تر راهی که دارم میرم و خواسته ای که دارم و بررسی کنم!


    حالا من که مورد شما رو نمیشناسم اما از همینایی هم که میگی میشه حدس هایی از شخصیت این آدم مورد نظر شما زد.هرچند قضاوت در خصوص این اشرف مخلوقات از روی چهار تا پست و جمله درست نیست ، اما شما که با ایشون مدتی زندگی کردین میتونین به درستی و غلطی این صفات پی ببرین و خودتون تصمیم درست و بگیرین !ما فقط اینجا میتوانیم هشدارهای لازم و به شما بدهیم که ممکنه درست باشند ممکنه درست نباشد چون براساس چند کلام شما در همینجاست.

    1- ایشون مسولیت پذیر و متعهد نیستند چون خیلی راحت با روبرو شدن با یک مشکل کوچک جا زدن ، ما همه میدونیم هیچ زندگی ای بی مشکل نیست ،اگر قرار باشه با دیدن یک مشکل ، یک حرف ناراحت کننده اون زندگی و از پایه و اساس نیست و نابود کنیم که اصلا به بلوغ لازم جهت ازدواج و قبول مسولیت نرسیدیم.

    2-ایشون در شرایط بحرانی بلد نیستند واکنش درستی نشون بدهند، قهر کردن واکنش درستی برای یک مرد پخته که قراره مسولیت یک زندگی و قبول کنه و در آینده الگوی فرزندانش باشه نیست. شما اگر تصمیم گرفتین با ایشون زندگی کنین تا آخر عمرتون باید قبول کنین که چه شما اشتباه کردین چه ایشون این شما هستید که باید برین منت کشی و ازشون عذر خواهی کنین !
    چشم هاتون و ببندین و کمی فکر کنین ، آیا در تمام مشکلاتی که در زندگیتون با این اقا پیش آمده شما مقصر بودین؟
    در تمام این قضایا کی پیش قدم شده برای آشتی و بهبود رابطه؟ شما یا ایشون؟
    آیا ایشون تا حالا یکبار اعتراف کردن که اشتباه کردن و عذرخواهی کردن؟

    اگر جواب سوال آخر بالا خیر است، پس یک لحظه تصور کن با همچین آدمی باید سالها زندگی کنی ، بنظرت چقدر میتونی تحمل کنی؟ یک سال ؟ دوسال؟ سه سال؟ چهار سال؟ ده سال؟ چقدر؟ حوب فکر کن ، به مشکلاتی که پیش میاد! به احساسی که بعد این مدت طولانی بهت دست میده! شاید اولش انرژِی داشته باشی ولی بعد سالها چی باز هم میتونی تحمل کنی؟


    3- این آدم کاملا مشخصه که گذشت در زندگیشون معنا و مفهومی نداره، شاید شما درست بگید ایشون دوستتون داشته باشند ایشون واقعا الان پشیمون باشند، اما یک آدم برای اشخاصی که براش تو زندگیش ارزشمند هستند گذشت داره، غرورش و برای این آدم ها میذاره زیر پا!
    ولی این آدم چی ؟ شما چندین مرتبه غرورتون زیر پا گذاشتین ولی این آدم حتی حاضر نشدن با شما صحبت کنند! در صورتی که بحثی که بینتون پیش آمده کاملا پیش افتاده و کوچک است، بنظرم آدمی که برای همچین مسله ی کوچکی گذشت نداره، فردا روز در برابر مسایل بزرگتر میخواین چکار کنند؟


    4- فرد مورد نظر شما متاسفانه قدرشناس خوبی نیستند، با مادر خودشون دعوا کردند و اصلا متاسفانه روحیه انتقادپذیری ندارند، اگر کسی ازشون انتقاد کنند اون شخص و کامل کنار میذارند. حتی اگر اون اشخاص مادرشون و خانوادشون باشه!

    ایشون خانواده دوست نیستند فرض کنید براحتی مادر و پدر و خانواده خودشون و میخواهند ترک کنند و خونه مجردی بگیرند. خانواده ای که به اندازه سنش باهاش زندگی کردن و زحمتشو کشیدن !

    5- انسانی که دمدمی مزاج هست ، بنظرت زندگی کردن باهاشون ساده است؟ بنظرت به کسی که در تصمیماتش ثبات درستی نداره و میشه اعتماد کرد؟


    عزیزم شما اگر با ایشون ازدواج کنین چقدر باید تلاش کنی تا تلاش ها ت و محبت هات اندازه مادر ایشون بشه؟ چند سال باید باهاشون زندگی کنی تا حداقل به اندازه تعداد سالهایی بشه که با خانوادشون زندگی کردند! تازه بعد این مدت هیچ تضمینی وجود نداره ایشون در کنار شما باشند چون ممکن هر لحظه شما رو هم مانند خانوادشون ترک کنند! به همین راحتی!



    دوست داشتن تنها که کافی نیست! پس اعتماد چی میشه؟ گذشت و فداکاری در زندگی چی میشند!؟ دوست داشتن بدون این صفات هیچ ارزشی نخواهد داشت.

    کمی فکر کن ، آیا تو تمام این مدت که با این آدم نامزد بودی آرامش داشتی؟
    آیا از ایشون گذشت دیدی؟
    آیا ایشون توانستند اعتماد شما و جلب کنند؟ میتونین بهشون اعتماد کنین که یک روزی با یک بچه ترکتون نکنند؟
    آیا ایشون ثابت کردن تکیه گاه خوبی از نظر مالی و روحی و روانی برای شما در زندگیتون خواهند بود؟

    اگر ایشون از زندگیتون حذف بشوند چه چیزی و از دست میدهید؟ و چه چیز هایی و بدست می آورید؟(منظورم مالی نیست ، از نظر روحی و معنوی هم میتونه باشه.)
    و اگر در زندگیتون حضور داشته باشند چی چیزی و از دست میدهید و چه چیز و بدست می آورید؟




    پ ن: پیشنهاد میکنم تاپیک های خانم sahar51 حتما بخونی ، ببین همسرشون چطور آدمی بودند ، تاپیک هاشون اصلا پیشرفتی نداشته ، فقط سرشار از خواهش و التماس به مردیه که خودش مقصره ، و زندگیش و نیست و نابود کرده، ایشون به اشتباه فکر میکنند اگر قهر نمیکردند اینظور نمیشد ، تو هر تاپیکی مانند شما متاسفانه همین ها و میگویند اما اولا هیچکس حرف های ایشون و تایید نمیکند.
    دوم اینکه با خوندن تاپیکشون متوجه میشوید که دیر یا زود این اتفاق می افتاد . چون ایشون تا آخر عمر که نمیتونستند تحمل کنند بالاخره یروزی صدای اعتراضشون بلند میشد ، همسر ایشون هم اهل شنیدن اعتراض نیستند.متاسفانه!
    سوم اینکه انسان اگر اشتباه کرد اشتباهشو میپذیره و قبول میکنه و عذرخواهی هم میکنه ، اما اگر انسان خودش مقصر شرایط پیش آمده نیست نباید عذرخواهی کنه و محبت کنه، چون عذرخواهی بیجا و محبت بی مورد بیشتر باعث توقع و وظیفه میشه. باز هم خود دانی.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : جمعه 02 مرداد 94 در ساعت 10:03

  17. 4 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    anisa (شنبه 03 مرداد 94), khaleghezey (پنجشنبه 08 مرداد 94), نارجیس (جمعه 02 مرداد 94), هفت آسمون (پنجشنبه 08 مرداد 94)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چرا هر روز از تو دور می‌شوم؟
    توسط ویدا@ در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 آبان 92, 13:34
  2. دوست دخترم ازدواج کرده و من هنوز تو فکرشم
    توسط javad1368 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 اردیبهشت 92, 01:20
  3. همه اینا یعنی تو هنوز خوبی!
    توسط حسین پور در انجمن آرامش
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 اسفند 87, 10:31
  4. +تو رو خدا کمکم کنین فقط دوروز وقت دارم
    توسط یسنامها در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 اردیبهشت 87, 02:59
  5. تو رو خدا کمکم کنین فقط دوروز وقت دارم
    توسط یسنامها در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 فروردین 87, 14:56

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.