به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 29
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array

    خانومهای تالار لطفا در تصمیم گیری برای ادامه تحصیل یا مادر شدن کمکم کنید

    دوستان من 27 سال دارم متاهل هستم و حدود سه سال و نیم از ازدواجم میگذره و همسرم دوازده سال ازم بزرگتره
    حدود سه سال از فارغ التحصیلیم میگذره و دندانپزشکم هستم
    دو بار امتحان تخصص دادم یک سالشو نخوندم ولی یکسالشو باوجود اینکه طرح میرفتم و به شدت هم از لحاظ روحی و هم زمانی تحت فشار بودم خوندم یعنی تا جایی که وقت داشتم و رتبمو تقریبا نصف کردم اما بازم اون رشته هایی که میخواستم نیاوردم

    پارسالم قصدم این بود برای سال اخر شرکت کنم و یکی دو ماهم خوندم اما متاسفانه بحث تجهیز کردن خونه ای که خریده بودیم پیش اومد چون هم ذهنم درگیر بود هم یکی لازم بود پیگیر خریدها و انتخابها باشه هم یه مقدار از لحاظ مالی تحت فشار بودیم متاسفانه بعد دو ماه ولش کردم

    اما دلم میخواد امسال شرکت کنم چون یکی از ارزوهام قبول شدن برا تخصص بوده
    اما یه ذره نگرانی راجع به زندگیم دارم و اونم اینه که تا کی میتونم مادر شدنمو عقب بندازم یکی از نگرانی هام سن همسرم هستش چون تقریبا داره وارد سن چهل سالگی میشه از طرفی هم خودم بخاطر مشکل pcodکه دارم پزشک بهم گفته نباید اینکارو زیاد عقب بندازم

    اول میخواستم امسال پیگیر این قضیه بشم وبعد از بچه دار شدن امتحان بدم که مادرم گفت محاله تا بچت دو سه ساله نشده بتونی درس بخونی حتی اگه براش پرستار بگیری و این طوری خیلی فاصله میفته دیدم واقعا اینطوریه و منم ادمی نیستم که بعد سه چهار سال دیگه دوباره برم سراغ امتحانو ازمون

    خلاصه به شدت ذهنم مشغوله و نمیدونم باید چکار کنم از همسرم مشورت خواستم طبق معمول گفتن هر تصمیمی بگیری برای من قابل قبوله هم قبول شدنت ارزومه هم بچه دار شدنمون و هردوتاشم برام یک اندازه مهمه پس خودت تصمیم بگیر و گفتن بخوای درس بخونی کمکت میکنم بخوای بچه دار بشی بازم کمکت میکنم لازمم باشه از روز اول پرستار میگیرم

    پدر مادرم که به شدت نظرشون اینه اول قبول شم بعد برم دنبال بچه

    خودمم نظرم مثل نظر پدر مادرمه اما میترسم بارداریم چندسال طول بکشه اونوقت خیلی دیر بشه

    خواهش میکنم اگه تصمیمم اشتباهه بهم بگید و اگرم نگرانیم بی دلیله کمکم کنید قاطعانه برم سراغ خوندن برا ازمون

    من باید زودتر تصمیم بگیرم چون کلاسهای امادگی حدود 15 روز دیگه شروع میشه

    البته اینم بگم برای بارداری هم همین فردا نمیتونم اقدام کنم چون باید کمی وزن کم کنم
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    317

    تشکرشده 1,458 در 274 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    69
    Array
    سلام خانم سحر


    چون گفته بودید خانمها نظر بدن ، من نود و یک هستم ،خواهر بزرگه ی نود و سه

    اقا اصلا همیشه همینجوره ، شما کافیه بالای یک متن بنویسی این متن رو اقایون نخونن ، بعد میبینی نود و سه درصد خواننده ها اقا هستند یا بالعکس....


    من خودم چون چهل سال با پدرم اختلاف سن دارم ، با ماجرای شما یک احساس قرابت پیدا کردم... یک چیزی رو نمیشه ادم کتمان کنه ، اینکه هر روزی که داره میگذره ، انسان پیرتر میشه و به کهولت سن نزدیکتر میشه و از یک سنی به بعد هر سال احساس خمودگی و بیحوصلگی در قیاس با سال گذشته عمر خودش میکنه ... به خاطر همین اختلاف سنی که من با پدرم داشتم ، توی دوران کودکی بیشتر امور تربیتی و کارهای خارج منزلم با مادرم بود و بزرگتر که شدم باز هم به خاطر همین اختلاف سن خیلی جاها نمیتونستم از نظر مشورتی و فکری و دوستی پدرم استفاده کنم و خیلی جاها مجبور بودم با سعی و خطا و هزینه های زیاد طی مسیر کنم .... واقعا پدر خوب و بی نظیری خدا نصیب من کرده ولی بخاطر همین اختلاف سنی واقعا خیلی از نزدیکیها و تامین نیازها مقدور نبود.... تازه این ماجرا و این داستان شکاف طبقاتی مربوط به سالها پیش هست ، توی این عصر ما بخاطر پیشرفتهای تکنولوژی و تغییرات با شیب زیاد اجتماعی، اختلاف نسلها در بازه های کوتاهتری هست ، یعنی حتی اگه پدر و مادری با فرزندشون فقط 20 سال هم اختلاف سن داشته باشند ، باز هم توی دنیای متفاوتی با هم هستند و قطعا اختلافات زیادتری با فرزندانشون نسبت به دوره ما خواهند داشت..


    به نظر من با توجه به اینکه همسر شما حدود 40 سال دارند ، اولویت رو بزارید روی مسله فرزند ... شخص شما هنوز سن زیادی ندارید و میتونید درس رو چند سال دیگه که زندگی سه نفرتون روی غلتک افتاد ادامه بدید ولی هر سال تاخیر در اینکه صاحب فرزند بشید قطعا جبران سخت تری نسبت به تاخیر در گرفتن تخصص خواهد داشت. حتی اگر انگیزه های بالایی برای گرفتن تخصص داشته باشید میتونید با کمی تحمل سختی، هر دو موضوع رو به صورت همزمان پیش ببرید... من توی شهر خودمون خانم دکتر متخصصی میشناسم که بسیار به لحاظ اخلاق و شان اجتماعی والا هستند و مثلا ایشون بقدری روی شغل و به همون اندازه مسائل داخلی خانوادشون تعصب داشتند که به دنیا اومدن فرزندانشان باعث نمیشد سرکار رفتنشون تعطیل بشه و مثلا هر چند ساعت یکبار فرزندان نوزادشون رو میبردن دم در بیمارستان یا محل کارشون ، اونجا بهشون شیر میداد و این روال ادامه داشت ... و الان هم فرزندانشون پزشک و.. هستند...


    موفق باشید.


    أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ
    آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟

    ( زمر / 36 )


  3. 3 کاربر از پست مفید محمد 93 تشکرکرده اند .

    sahar67 (سه شنبه 23 تیر 94), گلاب (دوشنبه 22 تیر 94), سوده 82 (چهارشنبه 24 تیر 94)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام

    به نظر من برای بچه دار شدن اقدام کنید.
    بعد از بچه دار شدن بهتره تا مدتی بخاطر بچه فعالیتهای خارج از منزلتون رو کم کنید و از اونجایی که شما یه خانم پرمشغله بودین بچه داری به تنهایی ارضاتون نمیکنه می تونید تو اون مدت که منزل هستید برنامه ریزی کنید و برای امتحان بخونید و کلاس برید و بعدش هم که قبول شدید با توجه به اینکه رزیدنتی شما نیاز به شیف شب و ... نداره و نوزادتون هم کمی بزرگتر شده می تونید کاملا به فعالیت های اجتماعیتون برگردید.

    موفق باشید

  5. 2 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    sahar67 (سه شنبه 23 تیر 94), گلاب (دوشنبه 22 تیر 94)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 تیر 95 [ 12:19]
    تاریخ عضویت
    1394-3-06
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    1,266
    سطح
    19
    Points: 1,266, Level: 19
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 24.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 38 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و آرزوی قبولی طاعات.
    به نظر من ببینید شما تا سن 27 سالگی دنبال درس خوندن بودید و فکر می کنم به اندازه کافی درس خوندید. چون گفتین سن همسرتون بالاتر میره و هم سن خودتون سعی کنید اول بچه دار بشید تا حداقل زیاد هم فاصله سنی بین بچه شما و پدر و مادرش به وجود نیاد. به نظر من اگه فاصله سنی زیاد باشه کمتر می تونید بچتون رو درک کنید و شاید اون دوست داشته باشه پدر و مادرش جوون باشن.پس اول بچه بیارید. بعد به دنبال تحصیلات باشید. این طوری خیالتون راحت تر هست و بعدا ایشاالله با تمرکز بیشتری درستون رو می خونید.
    موفق باشید...

  7. 2 کاربر از پست مفید آوای دل تشکرکرده اند .

    baraneh (پنجشنبه 25 تیر 94), sahar67 (سه شنبه 23 تیر 94)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    وای فکر میکردم همه الان میگن درستو بخون منم با خیال راحت میرم کلاس ثبت نام میکنم تصمیم گیری رو برام سخت کردین

    راستی یه چیزی رو هم بگم همسرم میگه دوره ی رزیدنتی دندونپزشکی خیلی راحته فقط شیفت صبحا هستش وپنج شنبه ها هم تعطیله ماهی سه روزم مرخصی داره

    ظاهرا درسا اکثرشم عملیه و درس زیادی واسه خوندن نداره از طرفی من حدود ده کیلو باید وزن کم کنم امتحانمونم اخر خرداده به نظرتون امسال فقط امسالو نخونم بعد بلافاصله بعد امتحانم اقدام کنم تا اونموقعم باشگاه برم وزنمو کم کنم؟

    اقای محمد شما دست گذاشتی روی نگرانیه من
    نمیدونم خیلی سخته بخوام از تخصص بگذرم اخه مطمئنم دیگه حوصله ی درس خوندن نخواهم داشت بعد بچه از بس که عاشق بچم من کی میتونم بچه داشته باشم بعد بشینم روزی ده ساعت درس بخونم؟

    از طرفی بچمم گناه داره نمیخوام اختلاف سنش با بابای مهربونش زیاد باشه
    ای خدا مغزم ترکید چکار کنم
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید

  9. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    خانومهای تالار به همفکری نیاز دارم یادمه چندتا پزشک هم تو تالار بودن کاشکی بیان و تو تصمیم گیری کمکم کنن خواهش میکنم خودتونو بذارید جای من باهمه ی نگرانی هایی که واسه اینده شغلی و تحصیلیم دارم از یه طرفم نگرانی برای اختلاف سنیه زیاد بچم با باباش در اینده و ترس ازینکه این فرایند بچه دار شدن طول بکشه و من از هر دوطرف رونده و مونده بشم

    خواهش میکنم هرکس این متنو میخونه و میتونه راهنماییم کنه اینکارو بکنه به نظرات مختلف برای تصمیم گیری نیاز دارم

    هم اکنون نیازمند یاریه سبزتان هستم
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 اسفند 94 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1394-3-18
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    1,866
    سطح
    25
    Points: 1,866, Level: 25
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    48

    تشکرشده 197 در 64 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من قبلا هم یه پست گذاشتم در زمینه کار کردن زنان، توی اون پست اشاره کردم که شخصی میتونه این کار را انجام بده که توانایی برنامه ریزی و انجام دادن چند کار در یک زمان را داشته باشه. اینکه شما الان یه زمان جدا بذارید برای وزن کم کردن، یه زمان جدا بذارید برای بارداری، یه زمان جدا بذارید برای بچه بزرگ کردن، یه زمان جدا بذارید برای درس خوندن، یه زمان جدا بذارید برای کار کردن خب اینا به عمر چند تا آدم هم قد نمیده چه برسه به یه آدم!

    شما در زمینه خونه داری و تمیز کردن منزل خوب برنامه ریزی داشتید! این هم فرقی نداره! فقط برنامه ریزی میخواد...

    یکی از مشکلات اختلاف سنی زیاد زن و شوهر در زندگی همین مسئله است، شما با توجه به سن همسرتون باید زودتر از اینا اقدام به مادر شدن می کردید، بخصوص که در مقطع عمومی دیگه سختی های اولیه راه طی شده بود و کار روی غلتک افتاده بود، الان هم دیگه بچه از آب و گل در اومده بود و راه برای تخصص باز می شد، اما تصمیم گرفتید مثل بقیه زوج ها یه مدتی را بدون بچه سر کنید در صورتی که شرایطتون با بقیه فرق داشت ...

    به هر حال در وضعیت فعلی:
    کم کردن ده کیلو وزن اونم به قصد بارداری توی یه مدت زمان کم درست نیست. یعنی کم کردن وزن باید به مرور و اصولی پیش بره که بدن با کمبود آب و ریزمغزی ها رو به رو نشه، شما می تونید این کم کردن وزن را با درس خوندن همزمان کنید... وقتی آزمون را دادید دیگه وزن هم درست شده و بلافاصله برای بارداری اقدام کنید. دیگه این بار اگه خدای نکرده قبول نشدید باید بیشتر به بچه فکر کنید، اگه ان شاء الله قبول شدید هم که هم به قول خودتون تخصص آنچنان سخت و وقت گیر نیست، هم اینکه تا به دنیا اومدن بچه اگه سختتون هست میتونید مرخصی تحصیلی بگیرید، بعدش هم واحد کمتر، پرستار بچه، نزدیک بودن خونه به محل کار و تحصیل که بتونید دو ساعت یک بار به بچه سر بزنید و خیلی کارهای دیگه ای که مادرهای کارمند انجام میدن...
    اگه مشکل کم کردن وزن نبود من توصیه می کردم برای بارداری اقدام کنید، توجه داشته باشید که بارداری هم نه ماه طول میکشه، حالا قرار نیست روزی ده ساعت!! اما میتونید در هنگام بارداری هم درس بخونید، البته یه درس خوندن بی استرس، یعنی باید در اون صورت به خودتون بقبولونید که بچه از همه چیز مهمتره، اگه بتونید استرس را مدیریت کنید این مطالعه به نفع بچه هم هست! مطالعات نشون داده که موجب باهوش تر شدن بچه میشه... برای مدیریت استرس در این زمان هم راه های مختلفی هست، یکیش حرف زدن با بچه است، مثلا میتونید درس ها رو براش تعریف کنید و نظرشو بپرسید! اگه میبینید نمیتونید به همش برسید، قطعا بچه ارجحیت داره، چون درس را میشه هر زمانی بهش رسید اما بچه محدودیت زمانی داره...

  11. 3 کاربر از پست مفید راه حل تشکرکرده اند .

    gisooo (سه شنبه 23 تیر 94), sahar67 (سه شنبه 23 تیر 94), سوده 82 (سه شنبه 23 تیر 94)

  12. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    راه حل عزیز از راهنمایی دقیقتون بسیار ممنونم
    باور کنید من از روز اول ازدواجمون بچه دار شدنو از همسرم خواستم بارها و بارها باهاش بحث کردم که دوس دارم بچمو بیارم بزرگ که شد برم سراغ تخصص اما قبول نکرد که نکرد
    بارها بهش گفتم که تفاوت سنیت با بچمون زیاده و این خوب نیست هزار تا مثال اورد که فلانی تو سن 45 بچه دار شد فلانی اونجوری فلانی اینجوری

    همه ی حرفشم این بود اول تخصصتو بگیر بچم میاد نگران نباش
    من چون دوران طرح خیلی سختی داشتم بارها بهش گفتم که تو طرح نمیتونم واسه تخصص بخونم کم گیر بده حتی یکی از دوستاش بهش گفت انصافا اون طرحی که خانوم تو میره خانوم من بره بیاد باید کل زندگیمون تعطیل بشه خانوم تو خوب با همه ی این سختی ها به کاراشم میرسه درسم میخونه ولی به نظرم کاش میذاشتی واسه بعد طرحش

    اخه من هرروز میرفتم یه روستایی اطراف یه شهر دیگه یعنی حدود 90 کیلومتر هر روز میرفتم میومدم
    صدبار گفتم بذار بچه بیاریم الان که طرحم حتی شش ماه از طرحمم مرخصی میگیرم حالشو میبرم قبول نکرد که نکرد

    خوب قطعا وقتی 5 صبح بیدار شی اونهمه راهو بری اونجا کلی اعصاب خوردی داشته باشی بعد برگردی تو برف و سرما خسته و کوفته بشینی درس بخونی اصلا بازدهی نداره تازه با همه ی اینا به کارای خونه برسی مهمون داریم بکنی بخدا حتی تو ماشین و بین مریض ها درس میخوندم اما واقعا زمانم کم بود و کافی نبود واسه قبولی

    حالا اینهمه سختی کشیدم یه جورایی زورم میاد راحت تخصصو بیخیالش بشم
    وقتیم به شوهرم میگم همش تقصیر تو بود با حالت ناراحت و افسرده میگه خب من صلاح تورو میخواستم!!!

    من خودمم حرف شمارو قبول دارم نظرم این بود که امسالو سه روز صبحها باشگاه برمو بقیشم درس بخونم و اماده بشم برا بارداری تا خرداد بعد دیگه منتظر نتیجه نشم بلافاصله اقدام کنم

    اما باز استرس اینکه اگه چندسال باردار نشم بعد چی میشه اگه تو رزیدنتی نتونم زیاد پیش بچم باشم و اگه اگه دیوونم میکنه
    وقتیم میگم خوب اول بچه دار بشم بعد درس بخونم باز میگم اگه دیر باردار شدم که صدسال از درسم عقب میفتمو عمرا دیگه تخصص نمیگیرم باید خونه نشین بشم

    الان کلا شرایط بدی دارم اینقدر فکر کردم دیوونه شدم با هرکس از خونوادم و دوستای صمیمیم که حرف میزنم میگن اول تخصصتو بگیر بعد بچه
    یکی از دوستام به شوخی میگفت همسرت میخواست زودتر بیاد بگیرتت که اینقدرم منتظرش نمیموندی حالام به نظرم به فکر تخصصت باش

    اما جدای از شوخی همسرمم گناه داره جدیدا خیلی از بچه با ذوق حرف میزنه همش باهاش حرف میزنه به نظرتون خودخواهی نیست که اول قبول بشم؟
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید
    ویرایش توسط sahar67 : سه شنبه 23 تیر 94 در ساعت 12:19

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 آبان 01 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1393-7-19
    نوشته ها
    134
    امتیاز
    8,639
    سطح
    62
    Points: 8,639, Level: 62
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    346

    تشکرشده 262 در 104 پست

    Rep Power
    35
    Array
    سحر خانوم اختلاف سن زیاد پدرو مادر با بچه باعث مشکلات زیادی میشه
    من با پدرم اختلاف سنی زیادی دارم چون خیلی دیر ازدواج کرده. البته سن مادرم اینطوری نیست
    بعضی از مشکلات روحی که بهش دچار شدم ناشی از همین بی حوصلگی پدرم. و راحت نبودنمون با هم. بود
    حالا باز من بهتر بودم خواهرم علنا به پدرم میگفت دوست ندارم بیای مدرسه دنبالم

  14. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    محیاناز عزیز دقیقا میدونم و نگرانیه اصلیه خودمم همینه اما مشکل اینجاست که من میگم حالا یکسال دیرتر واقعا میتونه مشکل بیشتری ایجاد کنه؟ چون در هر صورت چه قبول بشم چه نشم سال بعد اقدام میکنم ولی اون حرفی که خواهرتون زده منو خیلی ناراحت کرد اگه دختر من این حرف و به باباش بزنه من دق میکنم

    از طرفی همسرم کلا ادم ارومی هست و به شدت درگیر میترسم بگذره بیشتر بی حوصله بشه بعد حوصله نداشته باشه با دخترم بازی کنه
    امروز نگرانی هامو بهش گفتم گفت قول میدم با مطالعه ومشاوره خودمو بهش نزدیک کنم گفت نگران نباش من از تو بیشتر عاشق بچم نمیذارم اون فاصله رو حس کنه

    بچه ها تردید داره منو میکشه از طرفی احساس میکنم اخرین شانسمو واسه تخصص دارم از طرفی هم بچه مدام با روانم بازی میکنه من برا دختر بچه ها میمیرم

    کاشکی یکی بود بهم میگفت باید فلان کارو انجام بدی راه دیگم نداری

    تا حالا پیشنهاد خانوم راه حل به نظر خودم نزدیکتر بوده و بیشتر متناسب با شرایطم اما هنوز تردید دارم
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 02 اسفند 93, 12:21
  2. دوراهی میان رفتن یا ماندن (تصمیم به تحصیل در خارج و نگرانی از ازدواج و زندگی شخصی)
    توسط آنتیگون در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 05 آذر 91, 04:44
  3. تحصیلات خواستگارم پایین تر از تحصیلات منه
    توسط میترا در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: یکشنبه 23 مهر 91, 00:28
  4. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: پنجشنبه 22 تیر 91, 14:33
  5. عناصر تصميم گيري در انتخاب شغل و تحصیل
    توسط lord.hamed در انجمن ارتباط مراجعان - مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 18 آذر 87, 19:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.