من امشب حالم خوب نیست دوباره اشکم در اومد الآنم با گریه تایپ می کنم...
من از خودم بدم میاد از اینکه خیلی زود می بخشم از خودم متنفرم
هر کی ناراحتم می کنه من دلم می شکنه ها!! قلبم درد میادا !! گریه می کنما!! اما بازم طرفمو می بخشم...
حالا همسرم باشه خانواده م باشه ، خانواده همسرم باشند و اینجا که مجازی هست باشه...
من متنفرم از اینکه غرور ندارم ...من الآن دلم می خواد با یکی دعوا کنم!!
همه از من متنفرند همه منو از خودشون می رونند چون زیادی خوب و مهربونم به این دلیل ...
واقعا چرا هیچ کی از من خوشش نمیاد ؟!
مثلا تو گرمای تابستون اگه دوتا لیوان آب یکی گرم و یکی خنک باشه من خنک رو می دم به همسرم گرمو خودم می خورم ولی همسرم اگر باشه آب خنکو خودش می خوره و آب گرمو می گذاره واسه من...این مثال بود بدونید چقدر احمقم و فداکار...
انقده دلسوزم تو راه فقیرو می بینم ده هزار تومانی بهش می دم...ولی دور و بریام بهم می گند ولش کن فقیر نیست دروغ می گه اصلا عین خیالشون نیست ولی من احمقم
من اینجا تاپیکا رو می خونم واسه کاربرا اشکم در میاد من بدم میاد از خودم
من از مهربونیم دلسوزیم فداکاریم متنفرم چون منو هیچ کی نمی خواد هیچ کی دوستم نداره ولی آدمای سنگدل و بی رحم و بی عاطفه رو همه دوست دارند
گریه م امونمو بریده....
خواهرشوهرام بدترین توهینو بهم می کنند من اسمایل خنده می گذارم براش...
هی دارم عذرخواهی می کنم مثلا من از طرف ناراحتم می رم بهش می گم من ناراحت نیستم شما هم منو ببخشید...
یعنی زودی دلخوریم رد می شه من بدم میاد از این اخلاقم...
اصلا غرور ندارم...
اینجا با اینکه یه بنده خدایی از من بدش میاد اما من دوستش دارم !!! هی منو از خودش می رونه ها اما من اصلا انگار نه انگار بشرم سریع دلخوریم رد می شه...
خداحافظی می کنم و بازم هستم من اینجا !!! طوری که من حالا خداحافظی کنم کسی باورش نمی شه البته واسه کسی هم مهم نیستا چون همه از من بدشون میاد
مجازی که وضعیتم اینه حالا ببینید واقعی چی می کشم از خودم
تو رو خدا تاپیکمو قفل نکنید من همین الآنشم تنم می لرزه و حالم خوب نیست بگذارید بنویسم التماستون می کنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)