به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 36
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-9-03
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    5,161
    سطح
    46
    Points: 5,161, Level: 46
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    588

    تشکرشده 383 در 141 پست

    Rep Power
    47
    Array
    دوستاى نازنينم مرسى
    من تصميم گرفتم با همسرم آشتى كنم، ببينيد الان همسر من حرف طلاق زده، ميگه يا اخلاقتو درست كن يا طلاق هم حاضرم بدم، بعد هم تهديد كرد به عنوان يه دختر تنها كسى كه از اين طلاق ضربه ميخوره منم، ميگه صد ميليون بهت خسارت ميدم، بيا بريم طلاق بگيريم يا ثابت كن منو به خاطر خودم دوست دارى، منم پرسيدم چطورى ثابت كنم ميگه ديگه اون با خودته من بايد مطمئن شم با تو خوشبخت ميشم يا اصلا هيچ
    ببينيد مشاوره زمانى جواب ميده كه ما هردو نفرمون به حرفهاى مشاور گوش كنيم متاسفانه على اصلا اهل حرف گوش كردن نيست، ميخواد منو تحت سلطه ى خودش در بياره، يعنى لباس اونجورى كه اون بخواد، كار اونجورى كه اون بخواد، پول خرج كردن اونجورى كه اون بخواد
    اوكى من دوسش دارم مى پذيرم ولى مشاورمون زمانى كه بهش گفت بايد به من هر ماه يه مبلغى بده، پول رو ريخت توى يكى از كارتهاش و كارتشو داد به من! خب چرا به حساب خودم نريخت! واسه اين كه هر ثانيه كه من از اون كارت خريد مى كردم ميتونست زنگ بزنه و خيلى شيك بپرسه كه الان كجايى و فلان مبلغ تو ساعت فلان چى خريدى!
    بحث من و اون الان نه حجابه، نه عروسيه، نه پول و طلاست، بحث اينه كه من با اين اخلاق تا كى ميتونم كنار بيام
    خانواده على ماه دسته گل، تا الان كوچكترين دخالتى نكردن و نمى كنند، خودش سلطه جو هست، بهم وقت داده يك هفته به اين موضوع فكر كنم يا بريم طلاق بگيريم، من هنوزم ميگم من به خاطرش همه كار مى كردم و الان هم مى كنم ولى يه ذره من كوتاه ميام يه ذره اون
    به من ميگه چقدر پس انداز دارى چون عقيده داره من اصلا نبايد پس انداز داشته باشم... ميگه هر چى بخواى من برات ميخرم و خرجهاى جانبى تم با خودم بيا روزانه از من پول بگير. چون ميخواد محتاجش بمونم، من اصلا اين طرز فكر تو كتم نميره
    ميخوام كوتاه بيام و آشتى كنم و زندگيمو نجات بدم ولى بلد نيستم، ديگه الان به من گفته يه هفته به من كارى نداشته باش و بشين فكر كن ببين چى كار ميتونى بكنى كه نظر من دوباره جلب شه. اونم نه با گريه و جيغ و داد، يه كار اساسى بايد بكنى كه مطمئن شم تو انتخابم اشتباه نكردم اون موقع نوكرتم هستم
    اينم اضافه كنم كه مهريه ما بين خودمون قرار بود صد و ده تا باشه ولى روز بله برون پدرم گفت ٦٥٠ تا و اون لحظه كه ميخواستن ديگه حرفهاى آخرو بزنن شد ٤٠٠ تا و الان على ميگه من تو عمل انجام شده قرار گرفتم و از ته دل راضى نبودم و فقط به احترام جمع اون موقع پذيرفتم
    ویرایش توسط sasha : جمعه 19 تیر 94 در ساعت 20:34

  2. #22
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ساشا جان
    شما دیگه مجرد نیستی حالا متأهل شدی و هر چی همسرت می گه باید بگی چشم
    می گه حجابتو حفظ کن ! گوش کن به حرفش اصلا با حفظ حجاب ابهت خودت بالا می ره
    دوست نداره تو حسابت پول باشه چون در غیر این صورت اقتدار همسرت صدمه می بینه
    اگر همسرت دوست نداره بری سرکار به حرفش گوش کن و نرو...
    خودت می شناختیش و باهاش ازدواج کردی پس خودتم باید رفتارهاشو بپذیری و هر چی می گه گوش کنی
    حرف های بدی هم نمی زنه ها !!
    تو یه کمی مغرور و یه دنده ای و خودخواه هستی ... کمی کوتاه بیا خانومی

    - - - Updated - - -

    یه چیز دیگه .. اون تو رو بالاتر از خودش می بینه چون تو اینجوری نشون دادی و می دی

  3. کاربر روبرو از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده است .

    sasha (یکشنبه 21 تیر 94)

  4. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام عزیزم باور کن شما مشکل جدی ندارین..فقط باید اعتماد همو جلب کنین..

    من عقیدم اینه که نباید زن و شوهر روشون به هم باز بشه و همیشه باید احترام همو داشته باشن..

    ببین واست مثال می زنم من چادری نیستم(اما با حجابم)ولی مثلا اگه وقتی ازدواج کردم شوهرم گفت دوست دارم چادر سرت کنی بهش میگم با این که اینطوری راحت ترم اما

    چون تو می خوای باشه(ولی تو احتمالا واسه حجابت که گفته با دادو بیداد کارتو پیش بردی)حالا این کار من چه مزیاتی داره؟؟

    منم اگه از یک چیز اون خوشم نیومدو ازش بخوام به خاطر حفظ احترام(حتی اگه مطابق میلش نباشه) انجام میده و این خیلیییی مهمه و انگار شوهرت همیشه تو مشتته..

    ببین دختر خاله منم همیشه باشوهرش در حال دعوایه..بعد مامان من خیلیییی شوهرداریش بیسته(تو فامیل معروفه)و همیشه این احترام دوطرفه مامان بابام وجود داره

    بعد وقتی میاد پیش مامانم که راهنماییش کنه مامانم همین سیاست های زنانه رو بهش میگه و اون تا چند روزی که اجرا می کنه به گفته خودش شوهرش خیلییی خوبه

    (تازه شوهر اون که اهل مهمونیهای شبانه و..بادوستای مجردیشه نرم میشه و نمیره چه برسه به بقیه)

    یک نکته مهم دیگه هیچ وقت از شوهرت پیش مامان بابات نگو..من همیشه تو صحبتام با خواستگارام می گفتم اگه بعد ازدواج بینمون مشکلی پیش اومد اول از همه خودمون

    حل می کنیم اما اگه نتونستیم بریم پیش یک مشاور ولی از خانواده هامون کمک نگیریم تا حرمت ها نشکنه

    ایشالا که به زودی زندگیت روبه راه بشه

  5. 2 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    sasha (یکشنبه 21 تیر 94), مصباح الهدی (شنبه 20 تیر 94)

  6. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 مرداد 94 [ 02:02]
    تاریخ عضویت
    1394-3-15
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    205

    تشکرشده 184 در 75 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.

    فکر میکنم اولین چیزی که مشخصه یکی از درخواست های ایشون بخشش مهریه از جانب شماست.

    به زودی خواهند گفت بهتون. برای اثبات عشقت.....

    میدونم به مهریه احتیاج ندارید چه صد تا چه هزار تا ولی الان برای طلاق توافقی به عنوان آپشن نگاه کنید بهش. به عنوان یک خانم متاسفم بگم طلاق به ازای بخشش مهریه اما هست

    و شما به هیچ عنوان رضایت به بخشش ندید. اینو گوشه ی ذهنتون باشه.

    ببینید خانم عزیز به هر حال مشخصا بفرمایید مشکل ایشون الان چیه؟ دنبال طلاقه ؟ دنبال گربه دم حجله کشتنه؟ دنبال چیه؟ حرفش چیه؟ من درک نمیکنم. قدرت تحلیل رفتار ایشون رو

    ندارید؟ خوش و خرم بودید یه هو قاطی کرد نگاه خوش بینانه ی شماست. قطعا اون خوش و خرم نبوده. احساسات و تفکرش تو این مدت چی بوده؟ بالاخره شما رو میخواد یا نه؟

    از نظر شما نه از نظر ایشون.

    خانم تنها چیزی که از حرفای همسرتون با توجه به طرز گفتار شما مشخصه اینه که باید مهریه تو ببخشی. ازتون عاجزانه میخوام در مقابل چنین فردی به هیچ عنوان بخششی نباید باشه.

    درگیر نشید ولی اگه حتی درخواست مستقیم دادن کوتاه نیایید. باید هدفشون مشخص بشه.

    من چون در جریان تایپک قبلی شما نیستم از پست آخرتون برداشت این چنینی دارم وگرنه شاید اصلا قضیه ی چیز دیگه است.

  7. کاربر روبرو از پست مفید :)لبخند تشکرکرده است .

    sasha (یکشنبه 21 تیر 94)

  8. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 تیر 97 [ 17:25]
    تاریخ عضویت
    1393-7-06
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    5,905
    سطح
    49
    Points: 5,905, Level: 49
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    369

    تشکرشده 377 در 121 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام وقت همه دوستان بخیر.

    الان شما برای اینکه تصمیم درستی بگیرید بایستی همه جوانب رو در نظر بگیرید من توی پست قبلیم هم عرض کردم فکر میکنم ریشه مشکلات شما بر میگرده به پوشش و البته بی سیاستی در رفتارتون نسبت به شوهرتون .

    نمیخام وارد این فاز بشم که شما با وجود این اختلاف دیدگاه عقیدتی چرا ازدواج کردید قطعا بعد از تحلیل و بررسی شخصیت ایشون به این نتیجه رسیدید که ایشون علی رغم این اختلاف عقیدتی گزینه مناسبی برای شما خواهد بود و شما قبول کردید که نسبت به موضوع حجاب انعطاف به خرج بدید و کوتاه بیاید. حتی این طور که دوستان از تاپیک قبلی شما نقل قول کردن صحبت از پوشیدن پوشیه کردید ...
    موضوع حجاب برای اکثر مردای ایرانی مهمه حتی اونی هم که دم از روشن فکری میزنه هم براش مهمه فقط شاید محدودش متفاوت باشه .

    به هر حال تصمیم گرفتید و حالا ازدواج کردید... حالا یه بار دیگه شاید کمی دیر ، ولی بشینید فکراتون رو بکنید .اولین دو راهی که پیش رو دارید اینه که آیا با توجه به تجربه چند ماهتون میتونید این حریم هایی که برای شوهرتون مهمه رو رعایت کنید یا خیر؟.

    پاسخ به این سوال مسیر زندگی مشترک شما رو مشخص میکنه چون فکر نمیکنم شوهر شما حاضر باشه بدون اینکه تکلیف این موضوع مشخص بشه راجب سایر موضوعات بشینه با شما صحبت کنه.

    برای اینکه بتونید تصمیم درستی بگیرید اول جوانب پاسخ منفی به این سوال رو در نظر بگیرید

    پاسخ منفی به این سوال یعنی طلاق.

    شما یه دختر مطلقه میشید که با توجه به فضای فرهنگی که در جامعه داریم از شانس کمتری برای ازدواج نسبت به گذشته برخوردارید.
    با توجه به روحیاتی که شما دارید طیف خواستگاران شما محدود میشه به آقایون به اصطلاح روشنفکر امروزی ،که این موضوع پوشش براشون مهم نیست. پس شما باید با توجه به معیاراتون یه نفر از این طیف انتخاب کنید و این یعنی دایره انتخاب شما خیلی محدود میشه.
    اگه حتی یه خواستگار مناسب از این طیف هم داشته باشید بایستی به این موضوع هم توجه داشته باشید که شما هم نباید نسبت به ایشون حساسیت به خرج بدید. به طور مثال الان یکی از دخترای محل کارتون رو تصور کنید که بشینه با علی آقا شما بگو و بخند و شوخی ... کنه ببینید میتونید راحت با این موضوع کنار بیاید. شوهر روشنفکر احتمالی شما با این بگو و بخند با دخترا قطعا مشکلی نداره.و شما هم نباید نسبت به این کار حساس باشید.
    مطلب بعدی اینکه شوهرتون اگه برای شما حریم تعریف میکنه قطعا برای خودش هم محدودیت میزاره و نمیره با همکارای خانم شما بگو و بخند بکنه.و این محدودیت دو طرفه ست.
    معمولا اکثر افراد روشنفکر امروزی هیچ اعتقادی به دادن نفقه و مهریه ندارن و مشکلی که با علی آقا سر دادن خرجی دارید به احتمال زیاد به مراتب شدیدترش رو با نفر بعدی خواهید داشت.
    با توجه به اینکه مادر شما جز طیف مذهبی جامعه به شمار میاد احتمالا از مخالفان ازدواج با خواستگار احتمالی روشنفکر شما خواهد بود و این کار رو برای شما سختتتر میکنه
    مضاف بر این زندگی با اون شخص هم مشکلات خاص خودش روبه همراه داره.
    اگه بازم فکر کنید میتونید دقیقتر به جوانب این موضوع پی ببرید.

    ولی اگه همون طور که در پست قبلی هم اشاره کردید تمایل به ادامه زندگی دارید بایستی گام اول رو بردارید و در خصوص موضوع پوشش انعطاف به خرج بدید.

    شما در پست قبلی ترس این رو داشتید که کوتاه اومدن شما باعث بشه ایشون در آینده به شما سرکوفت بزنه.
    در پاسخ به این دغدغه شما باید گفت
    1: بپذیرید که کار اشتباهی انجام دادید و بر خلاف توافق اولیه، به دغدغه های ایشون بی توجه بودید و بالطبع بایستی هزینه اون رو بدید در آینده هم اگه کار اشتباهی انجام بدید بایستی شجاعت داشته باشید و بپذیرید و بابت اون عذرخواهی کنید.
    2: اگه شوهر شما در آینده به شما سرکوفت بزنه این از بی ظرفیتی ایشونه . شما کاری که فکر میکنی درسته رو انجام بده. خودت رو به خاطر کوچیک بودن دیگران پایین نیار.
    3: شما قراره که گام به گام جلو برید یعنی سر این موضوع کوتاه میاید و بالطبع بایستی منتظر نشست و دید که شوهر شما چیکار میکنه منظور اینکه قرار نیست به یک باره تن به تمام خواسته های ایشون بدید که بعدها از این کارتون پشیمون بشید.
    4: این عاطفه ومهر ومحبتی که در وجود شماست بیشترین ظرفیت رو برای شما فراهم میکنه که در آینده بتونید به اون انتظاراتی که از همسرتون دارید برسید و قرار نیست که این مهر و عاطفه رو بریزید توی یه بسته و تحویل شوهرتون بدید و ما به ازای اون چیزی به دست نیارید که این قدر میترسید که در آینده به شما سرکوفت بزنه. معمولا زمانی احساس ترس و شکست میکنید که تمام ظرفیت های خودتون رو از دست داده باشید و طرف مقابل بداخلاقی و بد قولی کنه ولی اگه به این ظرفیت وجودی خودتون فکر کنید متوجه میشید هیچ وقت از بین نمیره.و به قول معروف اون اهرم فشار رو همیشه دارید.

    در مرحله بعدی باید شما اهدافی که مد نظرتون هست رو برای خودتون طبق اولویت لیست کنید و برای رسیدن به اون ،استراتژی تعیین کنید. نکته حایز اهمیت اینکه انتظار نداشته باشید که به هدف 100 درصدی خودتون برسید حالا انتظارات شما چیا میتونه باشه.
    1:گرفتن مراسم عروسی : این موضوعی که فکر میکنم به راحتی به اون خواستتون برسید و به توافق برسید . شوهر شما نمیتونه خیلی راحت بره و مراسم رو کنسل کنه. با این کارش حتی از سمت خانواده خودش هم تحت فشار قرار میگیره. و خانواده ایشون هم راضی نمیشن که مراسمی در کار نباشه.
    2: موضوع خرجی: من فکر میکنم همسر شما با توجه به درامدی که داره شاید مبلغ 1 تومن رو قبول نکنه پس قبول کنید که با درامد کارمندی این مبلغ زیاد به نظر میرسه و بهتر سر این موضوع انعطاف به خرج بدید. و سر یه مبلغ پایین تر به توافق برسید.
    3: کار و درامد شما : وقتی که خواستید سر این موضوع صحبت کنید بهتره چند پیشنهاد برای ارائه داشته باشید بر مبنای اینکه درامد شما صرف موضوعی بشه که بعد ها بشه برای شما سرمایه. مثلا اگه شوهر شما 200 تومن سرمایه داره و شما 40 تومن میتونید یه خونه بخرید و به اندازه سهم پولتون توی اون شریک باشید یا اگه برای خانواده شما مقدوره که مبلغی به عنوان قرض بدن و ماهانه شما از درامدتون این بدهی رو تسویه کنید و یا از بانک وام بگیرید و اقساط بانک رواز حقوقتون پرداخت کردید با این کار هم درامدتون شده سرمایه ای برای شما هم یه خونه بزرگتر خریدید و هم کمک خرج همسرتون شدید به جای اجاره خونه.
    و یا میتونید ماشین بخرید و... که اگه فکر کنید میتونید پیشنهادات دیگه رو هم در نظر داشته باشید....
    و مابقی انتظارات ...

    در خصوص اینکه ایشون زور میگن ،این یه قسمتش بر میگرده به بی سیاستی شما و اینکه مدام در حال کل کل و یکی به دو کردنید. این روحیه کل کل کردن شما رو کمتر مردی تحمل میکنه. زن با سیاست بلده چطور رفتار کنه که در انتها به هدف خودش برسه طوری که مرد فکر کنه رسیدن به این هدف خواست و اراده خودش بوده و نه خانمش.
    موفق باشید
    این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور

    پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم!

    سالها منتظر سیصد و اندی مردانیم ...

    آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم

    اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید

    به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم!!!

  9. 5 کاربر از پست مفید امیر مسعود تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 20 تیر 94), sasha (یکشنبه 21 تیر 94), محیا ناز (شنبه 20 تیر 94), مصباح الهدی (شنبه 20 تیر 94), اعجاز عشق (شنبه 20 تیر 94)

  10. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 شهریور 94 [ 10:15]
    تاریخ عضویت
    1393-9-15
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    943
    سطح
    16
    Points: 943, Level: 16
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 44 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دیگه دستشو نگیر .. مطمئن باش تو این 6 ماه نامزدت قصد داره مطمئن بشه که تو روی حجاب و مذهبت هستی یا نه .. الان احتمالا داره حس میکنه که جو زده شدی .. اگر واقعا حس میکنی دوسش داری پس تو این 6 ماه خودتو بهش ثابت کن عزیزم نه اینکه بری دستشو بگیری ..

    با حجاب بهتری برو شرکت .. بیرون که میری حجابت رو کامل تر کن . از الان باید بهش ثابت کنی که قضیه حجاب رو پذیرفتی .. از حالا حجاب را تمرین کن که ببینی خودت هم میتونی یا نه .. ممکنه تابستون که شروع بشه و گرما شروع بشه بزنی زیر همه چیز و منکر روسری و اینا بشی ..

    پس اگر دوسش داری باید منعطف بشی ...
    این حرفا همین الان هم بازم به دردت میخوره دوست خوبم .. کمی فکر کن .. اینا حرفایی هست که تو تاپیک قبلیت من برات گفتم

  11. کاربر روبرو از پست مفید maalihh تشکرکرده است .

    sasha (یکشنبه 21 تیر 94)

  12. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-9-03
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    5,161
    سطح
    46
    Points: 5,161, Level: 46
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    588

    تشکرشده 383 در 141 پست

    Rep Power
    47
    Array
    سلام دوباره به همگى
    بانوى مهر و سوگند عزيز خيلى ممنونم از صحبتاتون، بله همونطور كه گفتين من ديگه روى آدم بى سياست هم سفيد كردم، از بس خواسته هامو خيلى بى رودرواسى و مستقيم به همسرم گفتم حالا اسمشو گذاشته توقع. البته همين مستقيم حرف زدن هم تاثيرات همون مشاوره هاى به درد نخورى بود كه رفتم، من اشتباه زياد داشتم، نميتونم جبران كنم چون همسر من اهل اينه كه راجع به يه مساله اينقدر سوال پيچ مى كنه و حرف مى زنه كه ديگه آخرش بهش بد و بيراه ميگم، خسته ميشم، متاسفانه من تو شوهر دارى به اندازه روابط ديگه م پررو نيستم و در واقع اونى كه كل كل مى كنه اونه، يه سه چهاربار از تكنيك كليد مرد استفاده كردم بدتر شد، خيلى مستقيم گفت من كه اينقدر خوبم و حمايتگرم چرا نرم چهارتا زن بگيرم؟ ميگن زاغ اومد راه رفتم كبك رو ياد بگيره راه رفتن خودش يادش رفت قضيه منه، من تو ظاهرم يه سردى و بى اعتنايى خاصى داشتم كه هر مردى رو به زانو در مى آورد، الان هر چى فكر مى كنم ديگه يادم نمياد چه جورى بودم
    لبخند گرامى همسرم در مورد قضيه مهريه چشمش ترسيده، وگرنه اصلا اهل اين حرف كه بگه بيا بريم مهريه رو ببخش نيست (نميدونم انشالا كه نيست ديگه از بس مسائل مختلف قاطى شده خودمم نميدونم) اونى كه ميخواد بخشى از مهريه رو ببخشه منم چون واقعا توان ندارم تا آخر عمرم سر اين قضيه حرفى بشنوم، من كه قرار نيست اون پولو بگيرم حالا چه دويست تا باشه چه چهارصد تا اصلا برام فرقى نداره فقط ميخوام ديگه بحثى راجع به اين قضيه نشنوم
    آقاى امير مسعود شما خيلى خوب همسر منو حلاجى كردين، دقيقا حرفهاتونو كه خوندم انگار صحبتهاى همسرم بود، ببينيد من ديگه اون ساشاى خوشگل و خوشتيپ فاميل نيستم، ديگه آرايش نمى كنم مو بيرون نميذارم، شلوار تنگ و مانتوى جلو باز نمى پوشم، ولى همسرم به اينها قانع نيست، ميگه اگه سنتى هستى و پول ميخواى كه بشين خونه، اگه مدرنى و ميخواى سر كار برى حقوقت بايد خرج خودت بشه، اگه سنتى هستى بايد قبول كنى من برم چهارتا زن بگيرم، اگه مدرنى خيلى خيلى ببخشيد چرا سكس بلد نيستى و مثل دختر بچه ها گريه مى كنى؟ ديشب خيلى با هم حرف زديم، متوجه شدم اصلا جنس زن رو نشناخته، بهش ميگم چشم انداز ده سال آينده زندگيت چيه؟ ميگه تو يه دختر بهم دادى و آرزومو بر آورده كردى، مى پرسم خودم كجام؟ ميگه اگه تا اون موقع طلاق نگرفته باشى همينجا كنارم... مى پرسم خب چى كار مى كنم خوشحالم ناراحتم چه شكليم؟ ميگه دارى بچه تو بزرگ مى كنى ديگه! يعنى تصورش از زن كسيه كه بچه دار ميشه و تا آخر عمرش بچه بزرگ مى كنه
    من خيلى باهاش صحبت كردم البته آخرش باز هم به داد و جيغ هاى هيستريك من ختم شد، ولى ديگه دارم خفه ميشم، چرا هر وقت حرفشو گوش مى كنم بدتر ميشه، يادتونه تو برنامه ماه عسل يه پسر بچه ى فقيرى بود كه گفت هيچ آرزويى ندارم، واقعا الان به مرحله اى رسيدم كه هيچ آرزويى ندارم فقط ميخوام همسرم دوباره آدم بشه، ديگه خسته شدم
    مليحه جون عزيزم ديگه بحثمون حجاب نيست قربونت برم خيلى شير تو شيره اگه حجاب بود كه من همين الان مى رفتم واسه خودم چادر مى دوختم و قائله ختم به خير مى شد

  13. 2 کاربر از پست مفید sasha تشکرکرده اند .

    :)لبخند (یکشنبه 21 تیر 94), امیر مسعود (پنجشنبه 25 تیر 94)

  14. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آبان 02 [ 04:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-27
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    7,636
    سطح
    58
    Points: 7,636, Level: 58
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 114
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 53 در 36 پست

    Rep Power
    22
    Array
    سلام من تاپیکتو دنبال کردم یه نظر من هر چه قد از نظر شما حرف مادرتون راحع به سرویس با احترام بود ولی اقتدار شوهر شمارو زیر سوال برد.اگه فایلهای دکتر حبشی رو در مود اقتدار مرد گوش بدین میفهمید چ میگم ‌.خب خودت با شوهرت بودی سرویس نازک خرید دیگه تحقیر شوهرت بود مادرتون بگه ما خودمپن پولشو میدیم.به نظر من بقیه اعضا به جای اینکه شوهر شمارو مقصر صددرصد بدونن احتمالا از اول تاپیک نخوندن شوهر شما با این حرف مادرتون اقتدارش زیر سوال رفته و مرد بی اقتدار به قول شما دیوونه میشه

  15. کاربر روبرو از پست مفید mlika2 تشکرکرده است .

    sasha (چهارشنبه 31 تیر 94)

  16. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 آبان 94 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1394-3-27
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    188
    سطح
    3
    Points: 188, Level: 3
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    100 Experience PointsTagger Second Class31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منم با mrlika2 موافقم
    تمامي پاسخ ها به اين موضوع حول حاشيه و عدم شناخت صحيح مشكله و احساسي پاسخ دادن!!!!!!
    اگر كسي به خواستگاري ميره ميخواد با يكي زندگي كنه! حالا شوهر ايشون نرسيده به عروسي پشيمون ميشن و ميخواد كل قضيه رو كنسل كنه....
    بنظر من شوهر ايشون آدميه كه فقط زن زندگي ميخواد نه كسي كه هر روز سر مسائل بيخود بحث كنه
    تاپيك ها و متن هاي ساشا رو بخونيد:
    لباس نامزديم....
    مادرشوهرم إينو گفت....
    سرويس ظلام اونجوري...
    لباس پوشيدنش ااونجوري
    اينا همش مسايليه كه نشون ميده ايشون تكامل عقلي براي ازدواج نرسيده
    والسلام
    چندتا كتاب رو ميتونم پيشنهاد بدم

  17. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 اسفند 94 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1394-3-18
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    1,866
    سطح
    25
    Points: 1,866, Level: 25
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    48

    تشکرشده 197 در 64 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اینجا همه به بحث حجاب و زیر سوال رفتن اقتدار آقا و بی سیاستی خانم اشاره کردن... البته منم منکر این مسائل نیستم اما،

    به نظر من اگه این آقا واقعا با مسئله حجاب مشکل داشتن، حداقل دیگه رزرو تالار و خرید عقد را انجام نمی دادن... اگه مشکل خرد شدن اقتدار به خاطر یه حرف مادر خانم بود حاضر نمیشدن الان وعده صد میلیونی برای طلاق توافقی بدن...

    به نظر من مشکل شوهر شما همون مسئله جنسی هست... وقتی میگن دوران عقد برای این کار مناسب نیست، به خاطر همین مسائل هست... به خاطر بلد نبودن هر دو طرف یا یکی از اونا، نا مناسب بودن محل، نبود وقت کافی، استرس این که یکی سر برسه، استرس بارداری ناخواسته، استرس بار اول، استرس از بین رفتن زندگی در دوران عقد و خیلی مسائل دیگه...
    گاهی وقتا آقایون فکر می کنن اگه دختری انتخاب کنن که به ظاهر سنتی هست از این نظر نمیتونه خوب رفتار کنه، فکر می کنن دختری که ظاهر سنتی داره و الکی به روشون نمیخنده تو خونه هم همینه و دلبری بلد نیست! بنابراین سراغ دختری میرن که ظاهرا مدرن باشه، بعدا با خودشون میگن خب این مشکلات را نداره، ظاهرشم خودم درست می کنم!

    وقتی میگن اگه سنتی باشی باید قبول کنی 4 تا زن بگیرم، اگه مدرنی پس چرا س. ک. س بلد نیستی! این یعنی مشکلم اینه. این مشکل هست که باعث شده ایشون زمان عروسی را عقب بندازن، اگه مشکل حجاب بود اصلا تالار رزرو نمی کردن، خرید نمیرفتن... فکر نمی کنم تو دادگاه های ما به خاطر مسئله حجاب به خانم حق بدن، پس نیازی به طلاق توافقی با وعده و وعید یا تهدید نیست!

    اگه مشکل حجاب یا اقتدار بود با کوتاه اومدن شما کوتاه اومده بودن، مثل قبل از عقد... این لجبازی هایی که شما میگید نشون میده هرچقدر که شما کوتاه بیاین بازم ایشون دارن پیش میان...

    اکه واقعا مشکل حجاب یا اقتدار باشه و اینطور که میگید کوتاه اومده باشید، ایشون هم دیگه باید با کوتاه اومدن شما کوتاه بیان... وگرنه ایشون مشکل شخصیتی داره... اصلا همین که فرد بره روی کسی دست بذاره که معیار اولیه اشو نداره نشون میده مشکل شخصیتی داره ... خب اقتدارشون از حرف مادر خانم رفت زیر سوال؟ محکم به مادر خانم بگن انتخاب من و خانمم این بوده. دیگه این بچه بازیا رو نداره! (مشابه این مسئله برای خرید لباس نامزدی هم پیش اومده بود ولی برعکس یعنی مادر آقا ایراد گرفتن (حتی گویا اونجا هم خانم کوتاه اومدن)، در نهایت این به اون در!) کسی که انقدر راحت میگه یه هفته فرصت داری فکر کنی که اعتمادم را جلب کنی یا طلاقت میدم (تازه دقیق هم نمیگه چطوری میخواد!)، میتونه این رفتار را بارها و بارها تکرار کنه. بخصوص که یک بار نتیجه هم گرفته باشه.

    دوستان گفتن اگه فقط این مسئله بود نیازی به پذیرش مسئله ازدواج نبود. منم این حرف را قبول دارم، اما مسئله اینجاست که به هر حال شرایط کشور ما فرق می کنه، خیلی از افراد از ترس آبرو، از ترس گیر کردن تو مخمصه و خیلی مسائل دیگه نمیتونن جور دیگه رفتار کنن یا اینکه در نهایت ازدواج رو ترجیح می دن، بخصوص که این آقا و خانواده اشون به شدت ادعای مذهبی بودن هم دارن...

    به هر حال به نظرم شما که تا حالا کوتاه اومدین و به نتیجه نرسیدین، مشاوره هم رفتین، یک بار دیگه هم با ایشون به مشاوره خانواده برید، جایی که بهشون بفهمونن با یکی دوبار تلاش اونم در شرایط نا مناسب نمیتونن قضاوت کنن، بهشون بفهمونن شاید مشکل از خودشون بوده، بهشون بفهمونن سنتی یا مدرن بودن ظاهر یه خانم ربطی به این مسئله نداره، بهشون بفهمونن اگه خودشون نمیدونن چیکار کنن حتی 4 تا زن هم که بگیرن همینه فرقی نداره...
    ویرایش توسط راه حل : چهارشنبه 24 تیر 94 در ساعت 14:26

  18. کاربر روبرو از پست مفید راه حل تشکرکرده است .

    sasha (چهارشنبه 31 تیر 94)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حس میکنم هیچکی دوسم نداره
    توسط daryaaram در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 04 دی 90, 22:34
  2. لطفا گوسفند نباشید
    توسط ani در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: پنجشنبه 09 اردیبهشت 89, 19:47
  3. عروسـک
    توسط baran.68 در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 اسفند 88, 19:33
  4. بوسه ها
    توسط گرد آفرید در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 05 فروردین 87, 22:47
  5. مشکلات من و عروسم
    توسط خاله نرگس در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 22 اسفند 86, 21:01

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.