به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 70
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array

    همسرم رفتار بسیار ناشایستی باهمسر باردارش داره!!

    سلام...عبادت تون قبول

    نقل قول نوشته اصلی توسط بانوى مهر
    همسرم اصلا شرایط و وضعیتم رو درک نمی کنه از وقتی که خونه پیدا کردیم مدام سرم داد می زنه پنکه مونو شکوند امشب واسم گوجه پرتاب کرد به این دلیل که پسرم داشت ساعت یازده شب نان و پنیر می خورد (پسرم شامشو بالا خورده بود اومد پایین دوباره گرسنه ش شد) همسرم دعوام کرد و گوجه به پشتم پرت کرد که چرا به بچه شام نمی دی ؟!!! هر وسیله ای دستشه پرتاب می کنه قاشقو محکم به بشقاب می کوبه خیلی باهام بدرفتاری می کنه خیلی سعی کردم خودمو کنترل کنم اما نشد خودمو کنترل کنم اشکم سرازیر شد ناراحتی مو دید یه کمی کوتاه اومد
    اما می دونم فردا هم همین آش و کاسه ست به مادرم می گه می خوایم از اینجا بریم دیگه دخترت نمیاد اینجا هی شعر امان از جدایی رو می خونه می گه اگر بار گران بودیم..... اشک مادرمو در میاره
    نانوایی نمی ره می گه عادت کن چون از این به بعد خودت باید بری من با این وضعم خودم می رم صف نانوایی !!
    گاهی وقتا به سرم می زنه اصلا بی خیال جدا شدن از خانواده م بشم و همین جا بمونم اما من با خانواده مم مشکل دارم نمی دونم واقعا باید چی کار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط بانوى مهر
    امروز بابام با مامانم حرفش می شه مشت می زنه به مامانم و شمشیر اسباب بازی پسرمو می گیره می شکونه پسرم این شمیرش رو خیلی دوست داشت انقدر گریه کرد به هق هق افتاد
    کارگر داشتیم بابام نردبون رو با سر و صدای زیاد از پله ها می کشه میاره پایین من ترسیدم
    همسرم کجاست ببینه من چه زجری دارم می کشم می ترسه جدا بشیم حمایت پدرم کم بشه
    نخواستم پولشو من آرامش می خوام از همه طرف روم فشاره به همسرم می گم می گه درو قفل کن نگذار بچه بره بالا بهش می گم بعدازظهرا ببرش باشگاه نمی بره که!! خیلی تنبل و راحت طلبه تقصیر منه زیادی هوای همسرمو داشتم
    همه ی کارها رو دوش منه هم زنم هم مرد هم پدرم هم مادر هستم
    مدام باهام بدرفتاری داره امروز موقع سحر گفت بیا بی خیال جا به جایی شو منم گفتم امکان نداره هر جوری شده باید از اینجا بریم یه لیوان آب ریخت رو صورتم
    همسرم مرد خوب و مهربونی بود و چون اخلاقش عوض شده تحملش واسم خیلی سخته و اونم نقطه ضعفم رو می دونه داره عذابم می ده که بی خیال جا به جایی بشم

    .اینو چند روز پیش نوشتم اما هم چنان رفتار زشت همسرم ادامه داره امروز با چوب تهدیدم می کرد یعنی حالت تهدید چه جوریه ؟!! منظورم اونه
    من هم الآن خیلی ناراحت و عصبانی هستم نگاه به خنده هام نکنید می خندم تا بتونم تحمل کنم اما درونم غوغایی هست و داغونم...می خواد رو اعصابم راه بره بی جهت سرم داد می کشه...تمام حرفش اینه همین جا خونه ی من بمونیم چون می ترسه حمایت پدرم رو از دست بده از مسؤلیت ترس داره...لطفا حرف های کلیشه ای و کتابی نزنید که محبت کن و صبوری کن و از این حرفا !!! من الآن به شدت حساس هستم در ضمن باردار هم هستم لطفا پستی که می خواین واسم ارسال کنید اول شرایط منو بسنجید بعد...خیلی متشکرم

  2. کاربر روبرو از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (یکشنبه 31 خرداد 94)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 اردیبهشت 95 [ 22:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-30
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    1,101
    سطح
    18
    Points: 1,101, Level: 18
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    58

    تشکرشده 32 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بر شما بانوی مهر
    مادر شدنتان رو بهتون تبریک میگم و امیدوارم خداوند فرزند سالم و صالحی بهتون هدیه کنه.
    1.شرایط روحی شما به دلیل بارداری بسیار حساس است به طوری که نسبت به شرایط عادی تحمل و طاقت کمتری پیدا کرده اید. در این شرایط شما بهتر است روی اهداف خودتون تمرکز کنید و انرژی تون رو کمتر صرف بحث و مذاکره کنید.سعی کنید تا جایی که ممکن است عکس العمل هاتونو کم کنید.یعنی اگه کسی چیزی میگه شما در جواب سکون اختیار کنید.هر چه کمتر ارتباط برقرار کنید کمتر درگیر خواهید شد.
    2.سعی کنید به طور غیر مستقیم شرایط تون رو با اندکی غلظت به همسرتون نشون بدین.مثلا وقتی شوهرتون خونه است به یکی از دوستاتون زنگ بزنید و براش شرح حال جسمی و روحی رو تعریف کنید
    3.سعی کنید نقطه ضعف رو تبدیل به نقطه قوتتون کنید .یعنی نسبت به هر چی حساس هستین بر عکس هیچ واکنشی نشون ندن
    4.با این نگاه پیش برین که بعد از گذشت همه این شرایط سخت اوضاع درست خواهد شد و شما برای اینکه آرامش به زندگیت برگرده هر کاری از دستت بر اومده انجام دادی.پس بعد ها خودتو به خاطر منفعل بودن نسبت به مشکلاتت سرزنش نخواهی کرد
    5.شاید به نظر شما این جمله من قابل پذیرش نباشه اما من نظر خودمو میگم.زمان بارداری زمانیکه مادر در وجود خدا غرقه تا معجزه خلقت اتفاق بیفته. و وقتی اینقدر به او نزدیکه دعاها و حرفاش بیشتر از همه عالم به اجابت میرسه.بگو خدا خیلی بهت نزدیکه. شبا تو بغلش آروم بخواب باهاش حرف بزن کمه کم دلت خیلی اروم میگیره
    با آرزوی خوشبختی

  4. 4 کاربر از پست مفید آرامش باران تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (یکشنبه 31 خرداد 94), واحد (دوشنبه 01 تیر 94), بانوى مهر (یکشنبه 31 خرداد 94), سوده 82 (چهارشنبه 03 تیر 94)

  5. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,831 در 2,407 پست

    Rep Power
    0
    Array




    سلام


    منم با نظر کاربر ، آرامش باران موافقم :

    شرایط روحی شما به دلیل بارداری بسیار حساس است . در این شرایط شما بهتر است روی اهداف خودتون تمرکز کنید و انرژی تون رو کمتر صرف بحث و مذاکره کنید.

    الان به نظرم ، هدف اصلی شما و همسرتان باید نوگلتون باشه .

    پس مراقبش باشید .

    وقت زیاد هست ........


    اگر اشکالی نداره یه نظر هم من بدم : (ببخشید )


    دو تا کاغذ بردارید – روی کاغد اول اسم خودتون را بنوسید – و 5 دلیل برای آنکه باید منزل را عوض کنید بنوسید :


    بانوی مهر : ( نظر شما )

    1)
    2)
    3)
    4)
    5)

    سپس برای هر مورد دلیل مورد نظر را بنویس
    هر چی دلیل محکم تر – قانع کردن ، آسان تر.



    سپس کاغد دوم را بردارید – و اسم همسرتان را بنوسید :
    و به همسرتان بگویید 5 تا دلیل برای ماندن در جای فعلی بنویسد :

    همسر بانوی مهر :
    1 )
    2)
    3)
    4)
    5)

    سپس ، بگویید برای هر نظرش دلیل مورد نظر را بنویسد.
    حتما کتبی این را کار را انجام دهید .



    حالا در آرامش کامل ، افکار همدیگر را بررسی کنید ( 1 روز – 2 روز .....)
    سریع تصمیم نگیرید .

    حالا نقاط ضعف دلیل همسرتان را در برگه بنوسید ( همراه با شاخه گل )
    و به همسرتان بگویید نقاط ضعف دلیل شما را بنوسید .



    با تفکر کردن + مشورت گرفتن و ..... احتمالا به یه نتیجه ای می رسید .
    سعی کنید نقاط مشترک را پیدا کنید
    مثلا اگر دیدید نظر شما به نظر همسرتان از 100 ، نمره 45 میگیرد
    اونم خوبه
    بالاخره شما بانوی مهر هستید .
    بهشت زیر پای مادران هست.

    اون نتیجه را دوباره در کاغد بنویسید و باز فکر کنید .
    این قدر این کار را کنید ، تا به نقاط مشترک تر برسید .

    همسر مهربانی دارید . بالاخره انسان بعضی موقع ها عصبانی میشه .


    ان شالله به لطف خدا همه چیز درست میشه .



    - - - Updated - - -

    خوشا وقتِ سحر ، آواز بُلبُل

    خوشا بر شاخ گل ، پرواز بلبل

    گلستان محول عِش است آنجا

    همه برگِ گل است تو ، سازِ بلبل

    نوای چنگ و بانگِ عاشقان است

    به هر شام و سحر ، دم سازِ بلبل

    جهان در بزن نوروزی نشسته است


    موفق باشید.

    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 31 خرداد 94 در ساعت 02:39

  6. 4 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (یکشنبه 31 خرداد 94), واحد (دوشنبه 01 تیر 94), بانوى مهر (یکشنبه 31 خرداد 94), سوده 82 (چهارشنبه 03 تیر 94)

  7. #4
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ممنونم از شما دو عزیز
    راجب حساس بودن اتفاقا بارداری خیلی هم صبورم کرد با توجه به شرایطی که من دارم تو محیطی هستم که هر روزش استرس و دعوا و کتک کاری هست
    از وقتی همسرم رفتار زشتی با من داره من بسیار به هم ریختم که حتی اینحا تحمل یک پست کاملا واسم غیرممکن هست و عصبانی و ناراحت می شم
    من در مقابل رفتارش صبوری و سکوت می کنم که واسم شاخ شده !!! یه دونه غرش کنم حساب کار میاد دستش :)
    فعلا منفعلانه گوش به فرمانش هستم و هر چی می گه و هر رفتاری داره پاسخش رو نمی دم...گاهی مواقع از کاراش پشیمون می شه و می بینه ناراحت شدم کوتاه میاد اما دوباره شروع می کنه
    خانواده ش هم به شدت مخالف جابه جایی هستند...من کاملا علت مخالفت رو می دونم می ترسه حمایت بابامو از دست بده می گه وقتی جدا شیم من پولی ندارم گوشت و مرغ بخرم و تو باید شکمت رو با نان و چای شیرین سیر کنی :)
    من قبلا که خونه اجاره ای زندگی می کردم نزدیک خونه پدرشوهرم بود همسرم خرج نمی کرد و مادرم دلش به حالمون می سوخت واسمون وسیله میاورد...
    با اصرار همسرم از اون خونه اسباب کشی کردیم اومدیم نزدیک خونه مادرم
    بابام یه مدت نمی خواست بهمون خونه بده آقا داشتند می ترکیدند :)
    یه نکته بسیار مهم که همسر من مردانگی و اقتدار به هیچ وجه نداره مرد نیست :)
    روحیه ی کاملا زنانه و لطیف دارند ایشون!! و اسمن و جنسند مرد هستند :) اگر به مردی باشه من بیشتر از ایشون مرد هستم :)
    من بعد از ایجاد تاپیک پشیمون شدم چون واقعا راهی جز صبر و تحمل به من پیشنهاد نمی شه
    من تا الآن خیلی تحمل کردم اما آقا روز به روز دارند بدتر می شند...نیاز به برخورد اساسی دارند نه اینکه من منفعلانه ایشونو نگاه کنم و ایشونم گستاخانه به رفتارشون ادامه بدند

    - - - Updated - - -
    من خیلی خیلی عصبی هستم که طبق فرموده مشاور با دارو قابل درمان هست یه مدت دارو مصرف می کردم اما حالا با توجه به شرایطم من بدون دارو دارم این وضعیتو تحمل می کنم ....

    همه ش دلم می خواد با یکی دعوا کنم
    ویرایش توسط بانوى مهر : یکشنبه 31 خرداد 94 در ساعت 07:37

  8. کاربر روبرو از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده است .

    واحد (دوشنبه 01 تیر 94)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array
    عزيزم اگه ميدوني با دعوا ادب ميشه باهاش دعوا كن. بعضي وقتها مردا به يه تلنگر احتياج دارن. بعدشم از روز اول خودتون پر روش كردين چه معني داره كاراتون.؟

  10. کاربر روبرو از پست مفید paria_22 تشکرکرده است .

    بانوى مهر (یکشنبه 31 خرداد 94)

  11. #6
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    پریا آره عزیزم اگر عصبانی بشم کوتاه میاد ولی من نمی خوام عصبانی بشم آخه من دلم می خواد با آرامش زندگی کنم
    آره اشتباه کردیم دقیقا خانواده م همین اشتباه رو روی داماد جدیدشون هم دارند پیاده می کنند
    ولی دامادم خدایی مرده ها !! هر چند از رفتاراش خوشم نمیاد اما من مردانگی رو قشنگ توش می بینم
    همسر من یا مرتب خوابه یا تبلت دستشه...البته خانواده ش هم خیلی مقصر هستند
    از نظر فرهنگ و کلاس ما خیلی خیلی ازشون سرتریم :) من تربیتش کردم :)
    رفته بودیم شام خونه ی عمه م اونجا مرتب سرش تو گوشی بود بهش sms زدم : عزیزم لطفا تو مهمونی با گوشیت کار نکن دوست ندارم کسی راجب تو فکر بدی بکنه عجقولم :) دقیقا همین متن پیام بود بعدش sms می زنه : زر نزن فضولیش به تو نیومده و تا آخر مهمونی اخم بود
    چون من محبتش کردم و با مهربانی ازش خواستم واسم شاخ شد اما اگر روش سیاست می کردم این رفتارو با من نداشت
    چون از اول عادت کرد من عین مادر باهاش برخورد کنم هی بکن ، نکن ، زشته ، خوبه مرتب دارم بهش آموزش می دم :) دو تا پسر دارم :)
    پسر خودم انقده فهمیده ست به خودم رفت :) می دونه چه رفتارهایی زشت و ناپسنده حتی به پدرش هم تذکر می ده :)
    همسر من با اینکه مذهبی خیلی متعصب هست اما گاهی فحش های ناموسی می ده :( حتی به من که همسرش هستم
    خب من تو خانواده بزرگ با پدر سرشناس بزرگ شدم :) خانواده مادریم هم آدمای بزرگ هستند :)
    اما ایشون پدرشون سواد آن چنانی ندارند و مادرشان کلاس دوم ابتدایی :) (البته من جونم در می ره واسه پدرشوهرم مثل اون دنیا پیدا نمی شه سرهنگ بازنشسته ست فداش برم)
    نمی دونستند نارگیل و آناناس چیه ، برخی غذاها رو رنگشو ندیده بودند
    من ژله درست می کنم عکسشو می فرستم واسه خواخواهرشوهرام دهنشون وا می مونه...غذاهایی که من درست می کنم مادرش و حتی خواهراش بلد نیستند
    از نظر زیبایی من از همه شون برترم ، تکم :) از نظر رفتار و آداب معاشرت کل فامیل خودم و همسرم عاشق من هستند :)

    اینا رو با حرص نوشتم
    دیگه نمی خوام تاپیکو ادامه بدم...ممنونم از همه

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام بانوی مهر. من بهت حق میدم ناراحت باشی ولی به عنوان تجربه بهت میگم که نباید در مورد مردا همش دست رو ایراداتشون گذاشت. خوب که نمیشن بدتر هم میشه. سعی کن هر از گاه ازش تعریف کنی. وقتی یه کار خوب برات انجام داد ازش تشکر کنی. اگه یه وقتی جلوی جمع کاری کرد که خوشت اومد حتما بهش بگو که من از این رفتارت خوشم اومد. خیلی ببخشید ولی همین حرف شما که میگین خانواده من خیلی از اون بهتره این درست ولی هیچوقت این حرفا رو به شوهرت نزن. مردا زمانی که بدونن مورد تایید همسرشون نیستن خودشونو یه موجود ضعیف میبینن و برای جبرانش ممکنه هر کاری مثل پرخاشگری یا بدرفتاری انجام بدن.

  13. 2 کاربر از پست مفید نارجیس تشکرکرده اند .

    واحد (دوشنبه 01 تیر 94), بانوى مهر (یکشنبه 31 خرداد 94)

  14. #8
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فرشته مهربان عزیزم
    لطفا تاپیکم رو از دسترسم خارج کنید جوری که چشمم به این تاپیک نیفته...خیلی ازم انرژی می گیره و حالمو خراب تر می کنه ...خیلی بهم ریخته م فرشته جون من خوب نشده م هنوزم همون آدم هستم...
    خسته م کسی شرایط منو درک نمی کنه
    ممنونم از همه

    - - - Updated - - -

    .....
    ویرایش توسط بانوى مهر : یکشنبه 31 خرداد 94 در ساعت 12:17

  15. کاربر روبرو از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده است .

    واحد (دوشنبه 01 تیر 94)

  16. #9
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بالاخره همسرم برنده شد...
    از این زندگی و از این دنیا و پدر و همسر کل آدما بیزارم
    مرحبا به همسرم
    ولی من نه دیگه می خندم نه حرفی می زنم خودش متوجه نابودی من خواهد شد
    می خوام تاپیکو نابودش کنم لطفا پستی ارسال نکنید

  17. 2 کاربر از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده اند .

    واحد (دوشنبه 01 تیر 94), باغبان (یکشنبه 31 خرداد 94)

  18. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,831 در 2,407 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سلام

    قبل از آنکه تاپیک نابود بشه ، من یه چیزی ته گلوم گیر کرده بگم :

    شما پیروز شدید – تبریک عرض می کنم .



    به شما عرض کردم - همسر مهربانی دارید - از طرفی شما هم مهربانید - زندگی زیبایی را پیش رو دارید .( چون هر دو مهربانید و مومن )

    بعضی موقع ها فشار زندگی و ... – باعث میشه کمی ناراحت بشیم – طبیعی هست ( همسر شما و دیگر آقایان )


    منم اشتباه داشتم :

    دوم راهنمایی بودم – یه معلم پرورشی داشتیم – اومد سرکلاس گفت بچه ها می خوام عکس شیطان را دو ماه
    دیگه نشانتان بدم – منم گفتم – خدایا میشه عکس شیطان را ببینم – می خواستن ببینم این مارمولک چه شکلیه
    آقا این بعد از دو ماه اومد عکس را نشان داد - گفت این عکس شیطانه
    بهش گفتم : استاد این عکس شیطان نیست که – این عکس مجسمه آزادیه تو فلان جا

    بنده خدا آمپرش رفت بالا ....... گفت برو بیرون ( البته آدمه خوبی بود و هست ) - منم منظور نداشتم ولی کاشکه بهتر بهش میگفتم

    حکایت من – حکایت همسر شماست !


    زن هست که مرد را می سازد - مرد ها همیشه بچه اند !


    تمرکز و هدف اصلی الان بچه تون باشه - مراقبش باشید .

    تغذیعه مناسب - آرامش کامل و .......

    ببخشید

    یا حق .
    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 31 خرداد 94 در ساعت 15:01

  19. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    بانوى مهر (یکشنبه 31 خرداد 94)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با مشکل رو دروایستی و خجالتی بودن چه کار کنم
    توسط محمد مظلوم در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 17 اسفند 92, 15:13
  2. وقتی دیگه قادر به فکر کردن نیستی
    توسط بالهای صداقت در انجمن انتخاب و تصمیم گیری
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 11 مرداد 89, 11:47
  3. آیا در زندگی زناشویی بایستی از یک سری نیازها گذشت؟
    توسط reihaneh در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 48
    آخرين نوشته: یکشنبه 03 مرداد 89, 23:10
  4. +آیا در زندگی زناشویی بایستی از یک سری نیازها گذشت؟
    توسط reihaneh در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 35
    آخرين نوشته: جمعه 04 تیر 89, 03:01
  5. لیستی از جملات تاکیدی
    توسط roya در انجمن آرامش
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 10 اسفند 87, 09:28

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.