به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array

    وقتی پدر و مادرم دعوا می کنند من چطوری کمک شون کنم

    سلام...صبح آدینه تون بخیر

    دوستان مهربونم اول بگم من قصد غر زدن ندارم می خوام کمکم کنید
    امروز صبح پدر و مادرم دوباره باهم دعوا افتادند (البته این چند روزی که من اینجام مراعاتمو نمی کنند و مرتب بحث دارند)
    اما امروز دعواشون شدید بود (متأسفانه مادرم به خاطر ضعف اعصاب اون جوری که باید ، رفتار نمی کنه)

    علت دعوای امروز: مادرم از شدت کمر درد به زور راه می ره و پدرم صبح از مادرم صبحانه می خواست من خواب بودم با صدای فحش دادن و سر و صدای پدرم بیدار شدم گویا مادرم بهش گفت من کمرم درد می کنه خودت برو بریز و بخور که اینجا بابام عصبانی می شه هر چی فحشه نثارش می کنه
    مادرم روی پدر خدا بیامرزش حساسه اما پدرم باباشو فحش می ده و مادرم خیلی می رنجه
    من هم چون گفتید دخالت نکنم امروز کاری نکردم فقط رفتم اتاق خواهرم بغلش کردم و گریه کردیم جفت مون

    اما بعدش بابام بهم می گه : من با این زن چی کار کنم از دستش خسته شدم من حرفی نمی زنم و سکوت می کنم (نمی دونم چی باید بگم؟!!)

    و وقتی پدر رفت بیرون مادر شروع کرد به گریه کردن و گلایه از پدر و نفرین کردنش من اینجا باز هم سکوت کردم و مادرم ناراحت و عصبی که دختر ندارم به درد بخوره چرا دفاعمو نمی کنی !!!

    پیشنهاد می دید رهاشون کنم اما نمی شه چون میان پیش من شروع به گلایه کردن از هم می کنند واقعا من چه کار می تونم بکنم ؟!
    ویرایش توسط بانوى مهر : جمعه 15 خرداد 94 در ساعت 10:12

  2. 2 کاربر از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (جمعه 15 خرداد 94), khaleghezey (جمعه 15 خرداد 94)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    کوتاه می نویسم.
    مشکل هرکسی بخودش مربوطه خوب پس خودش باید مشکلش را حل کنه حالا هر فردی که میخواد باشه.
    اینو توی زندگیم متوجه شدم من یکی خودمو میگم خیلی بتوانم هنر بکنم زندگی خودم را درست بکنم و بقول معروف گلیم خودم را از آب بکشم بیرون همین و بس.

    شما هم لطف کن اینقدر دنبال حل کردن مشکل این و اون نباش بجاش تمرکز کن روی خودت و زندگی مشترکی که داری دست از سر کچل ماهم بردار

    همین روش را ادامه بده طول میکشه تا متوجه بشن با اینکه سنی ازشان گذشته ولی هنوز اینو یاد نگرفتن خودشان به سنی رسیدن که باید مشکلات بین خودشان را حل کنند نه اینکه به دیگران انتقال بدهند و دنبال یارکشی باشند.

    لطفا اولویت اول و تنها اولویتت خودت شوهرت زندگی مشترکت و تمرکز روی دورانیه که الان داری سپری میکنی منظورم بارداری شماست.اینقدر بخودت استرس نده

    پ.ن:اینو خوب متوجه شدم بعضی وقتها دیگه راهنمایی جواب نمیده باید با همین چکش بیوفتی به جان مراجع
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. 6 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (جمعه 15 خرداد 94), alireza198 (جمعه 15 خرداد 94), افسونگر (جمعه 15 خرداد 94), بانوى مهر (جمعه 15 خرداد 94), شیدا. (جمعه 15 خرداد 94), شمیم الزهرا (جمعه 15 خرداد 94)

  5. #3
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام سید
    ممنونم ازت... الآن که دارم تایپ می کنم مادرم همین جور داره گلایه می کنه بعدش من نمی تونم بی خیال باشم...یکی مدام پیش شما حرف بزنه خب اعصاب آدم بهم می ریزه... من بهش گفتم مامان تقصیر تو بود تو که خلاصه به بابا صبحانه دادی چی می شد قبل از بحث و مشاجره می دادیش؟!
    ناراحت شد و گریه شو شدیدتر کرد و می گه از همون بچگیت پشتیبان بابات بودی!!! نمی بینی داغونم و.......
    والا من نمی دونم من قاضی ام !!! مشاور خانواده م !!! چی هستم که میان پیش من........
    با تمام احترامی که واسه ی مادرم قائلم اما اونم درکم نمی کنه واقعا متوجه نیست تو چه وضعیتی هستم
    من الآن چند روزه پیش شونمم مدام باهم جنگ دارند...
    گفتم ازدواج کنم از خونه ی بابا فرار کنم اما بدتر دوباره شاهد دعواشونم...حداقل پروسه جدایی از خانواده هم دو سه ماهی طول می کشه...همسرم که آه در بساط نداره بخواد خونه بگیره
    من جدا هم بشم از طریق تلفن و ... بهم استرس وارد می کنن واسه همین نتیجه گرفتم کلانی یه کاری کنم اینا باهم خوب باشند اما بلد نیستم به مامانم می گم بعضی از رفتاراش اشتباهه اما جرأت ندارم به بابا چیزی بگم


    خونه مم زودتر نقاشیش تموم نمی شه برم توش درو قفل کنم!! این چند روزی چه عذابی من کشیدم !! باز خدا رو هزار مرتبه شکر به لطف آقا امام زمان یکی از مشکلاتم که به زندگیم آسیب می رسوند حل شد


    الآن می خواین دعوام کنید؟ خسته می شم آخه :((

  6. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    پست آخری که نوشتی خیلی نسبت به پستهای قبلت بهتر شده.
    خیلی آرومتر و منطقی تر صحبت کردی. هیجان کمتری توی نوشته هات و حتما توی رفتارت هست. با این که شاید در شرایط سخت تری هستی و توی خونه خودت نیستی.

    کارهایی که داری می کنی (دکتر و دارو و تمرینات مشاورت و ... ) همه را ادامه بده.

    مامانت هم باید خودش راه بهتر شدن زندگیش را پیدا کنه. می تونی نظرت را بگی اما توی دام جلب ترحم و ... نیفت.
    ایشون اگر کمر درد داره، می تونه لباسهای دامادش را نشوره، نه این که به همسرش صبحانه نده.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  7. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (جمعه 15 خرداد 94), alireza198 (جمعه 15 خرداد 94), بانوى مهر (جمعه 15 خرداد 94)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مهر 95 [ 15:31]
    تاریخ عضویت
    1393-7-30
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,230
    سطح
    61
    Points: 8,230, Level: 61
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 220
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    826

    تشکرشده 744 در 192 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    66
    Array
    بانوی مهر عزیز منم نظرم مثل بقیه دوستانه
    سعی کن در قسمته دلداری نقش داشته باشی ، نه در خوده دعوا
    در جلوی هیچکدومشون نه بابا نه مامان طرف یکی رو نگیر ، بلکه در تنهایی وقتی باهاشون صحبت میکنی سعی کن حرکات طرف مقابل رو مثبت معنی کنی
    مثلا موقع صحبت با مامان بگو ، مامان جان بالاخره شوهرته دوس داره تو صبحونشو بدی مردا اینجوری ان دیگه ، تو پیشش نباشی صبحونه بهش نمیچسبه ، چند تا جمله هم با حالت شوخی بگو و سعی کن دعوا رو کوچیک جلوه بدی

    وقتی بابا هم داره پیشت گلایه میکنه ، طرف مامان رو بگیر
    با حالت لبخند بگو خب بابا جون چه اشکالی داره مگه ؟ جوونیا مامان صبحونتو داده حالا از این به بعدم ماهی یه بار شما خودت زحمتشو بکش
    بعد با حالت لبخند بگو نکنه بدونه مامان صبحونه بهت نمیچسبه ! پس بگووووو !! پس بحث سر این بوده !!!!!!!!!!!!


    در اینجور مواقع با لحن شوخی جو دعوا شکسته میشه



    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها


    پ.ن:اینو خوب متوجه شدم بعضی وقتها دیگه راهنمایی جواب نمیده باید با همین چکش بیوفتی به جان مراجع

    آقای خاله قزی مشاوره های شما یه طرف ، پ نوشت هاتون یه طرف
    تاپیک ها رو واقعا شیرین میکنه
    امیدوارم همیشه دلتون شاد و لبتون خندون باشه
    خوشبختی عطری است

    که وقتی آن را بر دیگران می پاشی ،

    چند قطره از آن بر تو نیز خواهد پاشید ...

  9. 2 کاربر از پست مفید (آسمانی آبی) تشکرکرده اند .

    بانوى مهر (جمعه 15 خرداد 94), شیدا. (جمعه 15 خرداد 94)

  10. #6
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم عزیزان
    شیدا جان ممنونم هم خصوصی و هم عمومی همیشه راهنماییم می کنی
    اما کو گوش شنوا

    من سعی می کنم طرف کسیو نگیرم به نظرم همون سکوت کنم بهتره چون با پدر که اصلا نمی تونم حرف بزنم با مادر هم می گذارم کمی آروم شد و در فضای مناسب صحبت کنم
    متأسفانه مادرم یه اخلاقی که داره وقتی می بینه طرفشو نگرفتم بعدش می گه بابات پشت سر تو شوهرت کلی حرف زده اما بازم خودمو به بی خیالی می زنم

    مثلا می گه بابات گفته دزدی چند سال پیش از خونه مون کار همسرت بوده !!(بیچاره همسرم)
    منم هیچی نگفتم (خنده م گرفت) رفت مشغول کاراش شد...بابا امروز عصر کلی سر و صدا راه انداخت که چطور به دامادات خدمت می کنی به من می رسی کمر درد داری خلاصه کلی بد و بیراه هم بهش گفته و مامان هم مثل ابر بهار اشک می ریخت

    من زور بابا رو ندارم اما می خوام به مامان رفتار درست رو یاد بدم (از همدردی یاد گرفتم) شما هم کمکم کنید
    ویرایش توسط بانوى مهر : جمعه 15 خرداد 94 در ساعت 17:58

  11. کاربر روبرو از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده است .

    شیدا. (جمعه 15 خرداد 94)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1394-2-25
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    9,870
    سطح
    66
    Points: 9,870, Level: 66
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 180
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    713

    تشکرشده 351 در 126 پست

    حالت من
    Bitafavot
    Rep Power
    41
    Array
    بانوی مهر عزیز.....شما بارداری..بهتره به فکر اون نی نی باشی...متاسفانه ما بچه ها همیشه می خایم تو خونه نقشی فراتر از نقش فرزند بودن اجرا کنیم...
    من تو زندگی خیلی ها سرک کشیدم برای اینکه تجربه هام زیاد بشه.خیلی از دعواهای زن و شوهری ریشه در گذشته داره..اگه پدر شما سر صبحانه دعوا راه انداخته فقط یه بهونه بوده..چه بسا اگه صبحونه حاضر بود سر یه موضوع دیگه بحث باز می شد....این اختلافات ریشه ای تر از اونی هستن که شما بخاید با حرف و صحبتی اوضاع رو عوض کنید..البته با نقش دلجویی که آسمان آب اشاره کرد یا حتی پیشنهاداتی که بتونه جلوی بهونه گیری رو ببنده شاید یه کم بتونی کمش کنی....
    اما ازت خواهش می کنم خودتو درگیر یه تلاش و زحمت فرسایشی نکن دایم فکر و اعصابتو نگذار که الان چی کنم بعدش چی نشه و.....خواهر گل من....شما بارداری...اول مادری....مادر.....
    یه صحبتی از یه بزرگواری که مذهبی بود یه جا شنیدم تو زندگی خیلی کمکم کرد......البته ساده نیست ولی باید روش کار کنی...
    او گفت:گاهی تو زندگی باید خودخواه باشی ...این چیزی که خدا ازت می خاد..وقتی قراره تحت هر شرایطی نماز اول وقت بخونی...وقتی این همه عبادت فردی داریم..یعنی خدا می خواد تو تنها برای خودت باشی..و خودتو بکشی بالا.روح معنوی داشتن فقط برای اون دنیا نیست..روح معنوی لذت این دنیا رو هم بیشتر می کنه...
    بله..تو زندگی خودمون هم باید خودخواه باشیم..یه مقدار سعی کن اون حس وظیفه شناسی که هیچ فایده ای جر آزار روح تو داره تخریب کنی...یکم کمش کن.....
    من شخصا اعتقاد دارم چیزی که با اعصاب و روح آدم بازی کنه و دل و دماغ عبادت رو از آدم بگیره....بطور حتم شیطانیه..چون خودم وقتی اعصابم خورده حتی حوصله خدا رو هم ندارم
    یه موضوع مهم دیگه ای هم هست، وقتی شما از مادرتون دلجویی می کنید ایشون احساس بدتری درونش شکل می گیره و خودشو بدبخت تر می بینه...چون شما داری بروش میاری که چقدر این موضوع ناراحت کننده اس...اصلا نباید گریه کنی.....نباید!
    وقتی خیلی عادی با مادرتون رفتار کنید..باور کنید ایشون هم انقدر گریه نمی کنه....طوری رفتار کنید که انگار همه چیز طبیعیه...باور کنید ایشون هم وقتی فضا رو عادی ببینه خیلی زود همه چیز رو تموم می کنه و زودتر سرحال میشه..دلجویی کردن جو رو سنگین تر می کنه...
    فکر کردن به سختیا از خود سختی،خیلی دردناکتره.....اصلا فکر و خبال نکنید....سعی کنید موقع دعوا خودتون رو کنار بکشید تا انتها و تا زمانیکه همه چیز به روال عادی برگرده...اصلا صحبتی نکیند....اصلا انگار چیزی نبوده....باور کنید جو این شکا زودتر به آرامش می رسه.....
    نمی دونم فکر کنم زیاد شد....یکم استراحت
    بهتره وقتی دعوا میشه شما برید در مکانی از خونتون که کمترین صدا و تصویر از اون دعوا دارید....لازم شد تو هندزفری آهنگ گوش بدید تا چیزی نشنوید....یا صدای رادیو رو زیاد کنید..بهر حال خودتون رو دور کنید...بعدشم تا یکی دو ساعت اصلا بیرون نیاید و تو حال خودتون باشید ومشغول کاری باشید.. اصلا فکر نکنید که اتفاقی افتاده...بعدشم خیلی ریلکس نمایانه بدون نگاه کردن به پدر و مادرتون برید برای همه چایی بریزید یا برای خودتون بریزید یا عمدا برید جلوی مادرتون مجله یا کتابی بخونید بدون هیچ حرفی....انگار نه انگار چیزی بوده....تمرین کنید جواب میده.....
    این طوری اعصابتون آروم تره و کم کمک متوجه میشید نباید تو دعوایی که به شما مربوط نیست اصلا سهمی داشته باشید حتی نقش بازدارنده.......
    خیلی خوشحال شدم از ته دلم که از امام زمان(ع) عیدی گرفتی......من مطمئنم با توکل بر خدا آرامش آرام آرام وارد زندگیتون میشه....
    این آیه رو بخونید:ان مع العسر یسری..فان مع العسر یسری......خود خدا گفته...پس ازش از ته دل بخاین

  13. 2 کاربر از پست مفید افسونگر تشکرکرده اند .

    بانوى مهر (جمعه 15 خرداد 94), شیدا. (جمعه 15 خرداد 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عوارض اختلاف طبقاتی بعد از چند سال
    توسط hanie_66 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 دی 95, 13:29
  2. دعوا با خانمم و آشتی
    توسط meghdad در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: شنبه 01 اسفند 94, 09:18
  3. شوهرم باز باهام دعوای سختی کرد
    توسط نیلوفرغمگین* در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 26 شهریور 94, 13:10
  4. وقتی من و خدا جایمان عوض شد!!!
    توسط bahar.shadi در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 30 دی 91, 11:26
  5. وقتی از دعواشون به حد جنون اذیت میشم.
    توسط دختر مهربون در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 57
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 مهر 91, 15:35

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.