من سحر هستم مشكلاتمو ميدونيد
كلاً همسرم ولم كردو خيلي راحت رفت بدون اينكه علتو بفهمم
ناراحتيه اعصاب به بدنم زده و راه رفتنم چند روز به مشكل خورد
ميخام قوي باشم بخدا نزديك شم
تشکرشده 547 در 219 پست
من سحر هستم مشكلاتمو ميدونيد
كلاً همسرم ولم كردو خيلي راحت رفت بدون اينكه علتو بفهمم
ناراحتيه اعصاب به بدنم زده و راه رفتنم چند روز به مشكل خورد
ميخام قوي باشم بخدا نزديك شم
khaleghezey (پنجشنبه 10 اردیبهشت 94), mohi (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), shadi64 (شنبه 23 خرداد 94), واحد (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), بارن (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), سوده 82 (یکشنبه 13 اردیبهشت 94), شمیم الزهرا (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94)
تشکرشده 345 در 183 پست
khaleghezey (پنجشنبه 10 اردیبهشت 94), mohi (شنبه 16 خرداد 94), واحد (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), مهدی سبز95 (شنبه 05 اردیبهشت 94), بارن (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), سوده 82 (یکشنبه 13 اردیبهشت 94)
تشکرشده 222 در 43 پست
سلام
تو خیلی منفعلانه نشستی و داری فقط تماشا میکنی تا دیگران زندگیتو جلوی چشمات خراب کنن...
واقعا در اشتباهی...
من هم اگر جای همسرت بودم از این شرایط استفاده میکردم
ی تکونی به خودت بده و مثل ی شیرزن از جات بلند شو و با اعتماد به نفس زندگیتو بساز و به اونچه که آرمانته برس
تو ی زن تحصیل کرده و امروزی هستی...
چرا هیچ وقت از این زاویه به ماجرا نگاه نمیکنی که شاید تو باعث شدی تا همسرت هرز بره تو منفعلانه و خیلی راحت اجازه دادی تا هرکاری دوست داره بکنه پس تو این وسط چه کاره ای مگر نه اینگه زن و شوهر باید بال پرواز هم باشن تو چرا فضایی ایجاد کردی تا همسرت به گناه بیفته همه ما در مقابل همسرامون مسئولیم باید جلوش بایستی خیلی محکم و محترمانه مثل ی عاشق واقعی...
تمام تلاشتو بکن اگر اصلاح شد که چ بهتر اگر نه که خداحافظ و مهم اینه که تو درست و بجا عمل کنی نه مثل ی کودک بی دست و پا...
برات آرزوی موفقیت میکنم
mohi (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), morteza2487 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), هم آوا (جمعه 04 اردیبهشت 94), آبی آسمان (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94)
تشکرشده 6,903 در 1,648 پست
تاپیک هات خیلی تکرارین. سر و ته همه تاپیک هات همینه:
من سحر هستم، 30 سالمه، خیلی بدبختم. برای بار دوم دارم مطلقه می شم. شوهرم بیمارن. شوهرم دوست دختر دارن. به من کمک کنید تحمل کنم.
البته گاهی می گی صبر، گاهی قدرت، اما منظورت همون تحمله. تو به ظاهر از ما می خوای بهت کمک کنیم این بار رو حمل کنی، در حالیکه خودت در این زمینه ما رو شگفت زده کردی. والا من این همه همدردی اومدم، جمله ی "شوهرم دوست دختر دارن، دوست دخترشون فلان..." رو فقط از تو شنیدم.
البته اینها ظاهر تاپیک هاته. هدف اصلی تمرکز زداییه. هدفت از ایجاد تاپیک اینه که حواست از شرایطت پرت بشه.
در واقع تو از ما استفاده ی ابزاری می کنی...
نتیجه گیری نمی کنم. یعنی نمی گم کارت درسته یا غلط. می خوای ادامه بده، می خوای نده.
هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...
mohi (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), morteza2487 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), parsa1400 (جمعه 04 اردیبهشت 94), Yas_A (چهارشنبه 12 مهر 96), عسل94 (جمعه 04 اردیبهشت 94)
تشکرشده 547 در 219 پست
منكه حرفاي دوستان تو اين سايت. گوش دادم مشاوره رفتم به بزرگترا گفتم پا شدم با خانوادم رفتم پيشش ولي حرف نزد فقط ٤ تا بهونه ي خنده دار
چند تااز بزرگاي فاميلو فرستادم باهاش حرف زدن ازش خاستن بياد مث يه مرد حرف بزنه ولي نيومد به پدرش مادرش هركي ميشد گفتم
به خودش زنگ ميزنم اس ميدم ج نميده چند روز پيش ميخاستم با خاهرم ميخاستم برم كاشان تا حرف بزنيم و مشكلاتو هرطوري هست تموم كنيم يا روميه روم يا زنگيه زنگ location فرستاد كه كاشان نيستمو رفتم قشم باز دوباره زنگ زد ج نداد رجكت كرد
وقتي اجازه نميده برم پيشش چطوري ميتونم از هرزه رفتنش جلوگيري كنم خداشاهده انقد اصرار ميكردم اجازه بده من بيام تو شهر غربت تنهايي بده نميذاشت يه بار به عنوان سوپرايز چيزي نگفتمو رفتم نميدونيد چه بلايي سرم اورد همونجا گفت حق اومدن تو شهرو نداري تلفني ، برگرد با همون اتوبوسي كه اومدي بيچارم كرد تو ترمينال اونوقت شب اشك ميريختم كه بلاخره اومدو با هزار تا دعوا و جيغ و داد فرداشم گفت برگرد
تمام كليپاي دكتر حبشي رو گوش دادم كتاباي باربارا و مقاله ها و سخنرانياي اقاي اسلامي رو گوش دادم عمل كردم
من غرور دارم نميخام به اين راحتي له بشه اجازه نميدم عزت نفسمو داغون كنه اويزونش كه نيستم
وقتي با اصرار و حرفاي من فقط فحشو تحقير و توهين ميشنوم چرا خودمو ضايه كنم
واللا من نميدونم ديگه چكار بايد ميكردم كه نكردم نگاه كردن از بيرون گود خيلي راحته
فقط يكي از اعضا بمن گفتن برو درخاست طلاق بده كه من اينكارو نميكنم نميخام درخاست از طرف من باشه كه حق و حقوقم از بين بره و نميخام خودمو بندازم تو پروسه دادگاهو ... چون درس و كار دارم
استفاده ابزاري يعني چي ؟؟؟ من نميدونم ولي نميخام ديگه ادامه بدم با اين اقا ولي غصه ميخورم ازينكه چرابايد انقد بهم سخت بگذره
mohi (یکشنبه 06 اردیبهشت 94), شمیم الزهرا (جمعه 04 اردیبهشت 94)
تشکرشده 7,555 در 2,378 پست
سحر در جریان تاپیکات نیستم زیادن منم چیر خاصی واسه زندگی مشترک نمیتونم بگم ک برم بخونمشوناما اگه الان تضطرار زمانی نداری و کار خاصی اورزانسی نباید بکنی در مورد زندگی مشترکت پس ب نظرمن بیا ی هفته استراحت کن. اگ میتونی دو س روز اصلا کار نرو مرخصی باش. برو ی جا ک نرفتی. سف سفر یا ی محله پارک جایی ک خوبه نذفتی یا حیوونا هستن. یا ی رستوران با غذای متفاوت. چند روز از مشکلاتت دور باش. استراحت فکری کن.
تشکرشده 6,903 در 1,648 پست
استفاده ابزاری یعنی اینکه:
تو تصمیم گرفتی تحمل کنی، حالا این زمان رو باید یه جوری پر کنی. و متاسفانه (همونطور که قبلا اشاره کردی) تصمیمت اینه که با وب گردی پرش کنی. در نتیجه در کنار بقیه سایت ها هر از گاهی میای اینجا تاپیک می زنی که وقت آزادت پر بشه (زمانیکه سر کار نیستی).
پس ما اینجا ابزار تمرکز زدایی هستیم.
البته در کنارش طبیعیه که بعضی از کارهایی که بهت گفته میشه رو هم انجام می دی. مثلا یه مدت مسیج نمیدی.
همونطور که مینوش گفت، بهتره وقتت رو با فعالیت هایی پر کنی که بهت انرژی مثبت بده. کشتن وقت، هرچند در لحظه ذهنت رو مشغول می کنه، اما دو تا مشکل برات پیش میاره:
(1) انرژیت به مرور زمان گرفته میشه. در حالیکه تو به دریافت انرژی مثبت نیاز داری که بتونی این زمان رو تحمل کنی تا شوهرت بیاد دنبالت. البته بعد از اونم باز شرایطت فرق چندانی نخواهد کرد، و چنین اتفاقاتی هر از گاهی تو زندگیت میفته. بنابراین اساسا باید راه هایی برای دریافت انرژی مثبت پیدا کنی.
یعنی باید سبک زندگیت رو با تصمیم گیری ها و انتخاب هات منطبق کنی.
(2) اینجا آدم هایی با روحیات و شخصیت های متفاوت هستند که هرکدوم میان یه سری به تاپیکت می زنن و یه چیزایی می نویسن. اما از اونجائیکه تو از نظر روانی در شرایط مناسبی نیستی و مستاصل هستی، نظر اونها رو که برگرفته از شخصیت و الگوهای ذهنی خودشون هست تقلید می کنی.
مثلا اگه شیدا رو با هفت بار شتر طلا بفرستیم در خونه شوهرت، و اونم تو خونه راهش داد، شرط می بندم یا بخاطر طلاها بوده یا بخاطر شترها یا هردو که شوهرت به خودش گفته حالا یه مدت اینم تحمل می کنم، بعدش یه جوری از شرش خلاص می شم.
من با شناخت کمی که از شیدا و شوهرت دارم، تقریبا مطمئنم که شوهرت هرگز دختری مثل شیدا رو برای زندگی انتخاب نمی کرد. اما تو رو انتخاب کرد و سه سال تلاش کرد به دستت بیاره.
حالا اون انتظار داره رفتارهای تو براساس شناختش از خودت باشه، نه اینکه به ظاهر سحر باشی اما مثل شیدا برخورد کنی!!
تو سحری، می فهمی؟ شیدا نباش، هیچکی نباش، خودت باش. تو دختر سازگاری هستی که میتونی با این شرایط روانی و رفتاری همسرت کنار بیای. تو می تونی با عقده هایی که از کودکی درش شکل گرفته سازگار بشی. می تونی با این کارهایی که می کنه سازگار بشی.
این زمان رو با فعالیت های مثبت پر کن، تا شوهرت بیاد دنبالت.
یه برنامه مسیجی هم برای خودت تنظیم کن. مثلا هرشب در یه ساعت خاص، مسیجی با مضمون دوست داشتن و شب بخیر بده.
انتظار جواب هم نداشته باش. یه مدت که اینکارو ادامه بدی، اون یه واکنش های عصبی ای میده و شروع می کنه به سرزنش کردنت و پرخاشگری. اون زمانیه که تو باید باهاش همدلی کنی. اما مکالمه رو زیاد کش نده. هیچ حس منفی ای رو منتقل نکن. و از فرداش دوباره همون مسیج شب بخیر و دوستت دارم و اینا رو بده.
اینکار در طولانی مدت جواب میده. با توجه به چیزهایی که از شوهرت گفتی اگه تو رو نمی خواست، میومد اقدام می کرد. پس تو رو میخواد اما (به هر دلیل) شرایطش رو نداره. حالا یا درگیری احساسی دیگه ای داره یا هر چیزی. اون مهم نیست، مهم اینه که خوشبختانه انتخاب درستی کرده. یعنی تو رو انتخاب کرده.
پس سه تا کار انجام میدی:
(0) شوهرت رو می فهمی و می پذیری. (این کار رو همین حالا هم داری نسبتا به خوبی انجام میدی، بخاطر همین شماره صفر زدم)
(1) راه هایی برای کسب انرژی مثبت پیدا می کنی. حالت رو خوب می کنی.
(2) بصورت منظم مسیج های نه خیلی گرم و عاشقانه، اما محبت آمیز میدی. مثلا "شبت بخیر عزیزم، دوستت دارم". روزی یکی، نه بیشتر نه کمتر.
(3) هر لحظه ای که اون شروع کرد به پرخاشگری (یعنی توجهش به تو جلب شد) باهاش همدلی می کنی. بیشتر سکوت می کنی. و احساساتش رو می پذیری. تا قبل از اون اقدامی برای تعیین تکلیف زندگیت نمی کنی.
و لطفا:
دست از دق دادن ما بردار. باور کن ما توانایی های تو رو نداریم. نمی کشیم...
هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...
ویرایش توسط میشل : جمعه 04 اردیبهشت 94 در ساعت 11:13
meinoush (پنجشنبه 10 اردیبهشت 94), morteza2487 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), گیسو کمند (دوشنبه 14 اردیبهشت 94), نادیا-7777 (چهارشنبه 09 اردیبهشت 94), هم آوا (جمعه 04 اردیبهشت 94), رویای پر کشیدن (شنبه 05 اردیبهشت 94), شیدا. (شنبه 05 اردیبهشت 94)
تشکرشده 91 در 64 پست
سلام سحر 51 عزیزم.
ممنون از راهنمایی های خوبت.منم خیلی ناراحت شدم از اینکه می بینم شما هم مثل من چنین وضعیتی داری.من در مورد خودم خیلی فکر کردم و به این
نتیجه رسیدم هیچ کس به جز خودم نمیتونه به زندگیم کمک کنه.اینجا میام تا از راهنمایی های دوستان کمک بگیرم و با این حال خودم میشینم حرفهای
دوستان رو تجزیه و تحلیل می کنم،خودم هم یه کارهایی میکنم.اگه شوهرت جوابت رو نمیده،اس ام اس هات رو که مطمئنا میخونه.
مطمئن باش منم مثل تو از له شدن غرور و التماس بیزارم ولی نذار زندگیت رو از دستت در بیارن.براش بجنگ.اگر فکر می کنی همسرت با خانومای دیگه
ای در ارتباطه این رو در نظر داشته باش که چرا یک نفر دیگه بتونه زندگیتو از چنگت دربیاره،ولی تو نتونی براش بجنگی و حفظش کنی؟من خودم به این
نتیجه رسیدم.مردها از زنهای ضعیف بیزارن.پس اول سعی کن شخصیتتو قوی کنی و مطمئن باش که میتونی.چون من تونستم.
قدم دوم به اون قسمت اس ام اس های خوب خانوم میشل توجه کن.
قدم سوم بعد یه مدت سعی کن با اس ام اس به شوهرت بگی که(( این زندگی من و تو إ.و مطمئنم خودمون میتونیم برا زندگیمون تصمیم بگیریم.پس
خودمون باید با هم بشینیم و حرف بزنیم.))به بزرگترها هم اجازه دخالت روفعلا ندین.اگه نیومد حرف بزنه بعدا بهش بگو پس خودم میام تا حرفامو بزنم.
اگرهم گفت نه نیا.بگو پس خودت بیا.
سحر جان بدون که تو تنها این مشکل رو نداری،خیلیا هستن،یکیش مثل من.پس شل نباش.دست از گریه و ناراحتی هم بردار.
مطمئنم که از پس این مشکلات برمیای.موفق باشی
morteza2487 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), هم آوا (جمعه 04 اردیبهشت 94)
تشکرشده 547 در 219 پست
ممنونم از همراهيتون
ميشل عزيزم ببخشييييييد
اخه بعد ازينكه پشت سر من حرفاي نامربوط به پدرم زد يك ماه پيش من فقط بهش اس دادم چرا اينكارو كردي و عصباني بودم ولي اصلا توهين يا بي احترامي نكردم ، ديگه بهش حتي يه مسيج هم ندادم هيييييچي فقط اطرافيان باهاش در ارتباط بودن
الان اگه اس بدم خوبه ؟؟؟
با خودش فكر نميكنه كه كم اوردم ؟؟؟
اون انگار خيلي خوشه چون هر روز عكس وايبر و فيس و ... عوض ميكنه عكس از خودش ميذاره پست ميذاره تو گروها
باهام حرف نميزنه و جواب نميده
فقط يه سوال هيچ سوالي لزشون نپرسم كه مقصودش از كاراش چيه ؟؟ چطوري سر صحبتو باز كنم ؟ با اس ام اس
چطوري يكاري كنم كه جواب بده و توهين نكنه ميشه به نظر شما
تشکرشده 91 در 64 پست
سحر عزیزم
دیگه کسی رو واسطه نکن.اینجوری اوضاع بدتر میشه.یکی از دوستانم این رو بهم گفته بود و واقعا به حرفش رسیدم.
هر وقت که فکر می کنی شوهرت سرش خلوته و از نظر فکری آرومتره بهش اس بده.(مثلا شبا).قرار نیست تو اون اس ام اس حرفی بزنی که
فکر کنه کم آوردی.البته این رو درنظر بگیر که زندگی لجبازی نیست.این چیزایی رو که الان دارم بهت میگم شاید خودم تا یک هفته
پیش قبول نداشتم ولی بعدا با راهنمایی دوستان درک کردم.
شوهر هر کسی یه قلقی داره،که فقط خانومش میدونه.برا همین نمیدونم تو اس چی بنویسی،رو این قضیه خودت فکر کن.هر چیزی
که میخوای بنویسی این رو در نظر بگیر قرار نیست خودتو ضعیف نشون بدی و یا قرار نیست خیلی حق به جانب باشی.از گذشته
حرفی نزن مثلا بگی به خاطر این کارت و یا به خاطر این رفتارت................
حرفی بزن که فکر می کنی دلش و ذهنش به سمتت میاد.در مورد وضعیت الانتون حرف نزن.فعلا دلش رو نرم کن.
با حرفهایی که قبلا زدی احتمال اینکه تو اس بهت توهین کنه وجود داره.پس خودتو نباز و پا پس نکش.
منتظرم با خبرای خوب ما رو خوشحال کنی.انشالله هر چه زودتر
morteza2487 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)