و چه غریب است عشق در این وادی
دهان دهان دروغ را به نامش آذین می بندند ، در حالی که عاشق با سکوتی فعال زمزمه می کند
سبد سبد عشوه شیطانی به اسم او عرضه می شود ، حال آنکه عشق لباس متانت بر عاشق می پوشاند ،
و بسته بسته تملق به اسمش برای معشوق روانه می شود ، اما عاشق جز به حقیقت از ارادت سخن نمی راند
فریادها به اعلام عاشقی سر می دهند ، اما فریاد عاشق آه پنهان و آرامبخشی است که به هیچ فریادی نمی فروشد
دسته دسته نیرنگ بنامش حواله می کنند ، ولی عشق درس صداقت و وجدان می دهد
و ...
و دنیا دنیا هرزگی به نامش بر پهنه گیتی کشانده اند
............................
و عشق افسرده حال از این همه غربت در پی دلهای آگاه و جانهای بیدار است تا خود را بر آنان هدیه کند و......
و افسوس که چه کم پیدایند اینانی که او می جوید[img][align=center]
اینم دلنوشته ای بود فی البداهه، تقدیم یه همه دوستان همدرد و همراه
علاقه مندی ها (Bookmarks)