نوشته اصلی توسط
faezeh110
1-مادرشوهرم خیلی زن بی خاصیت و سیاه قلبیه.تنها زندگی می کنه.اما پسراش جرات ندارن تنهایی با زنشون برن مسافرت چون خانم ناراحت میشه .
2-خیلی دروغ میگه.مثلا واسه کارای عید گفت دخترم اومده کمکم کرده تا 2 شب.در صورتیکه دخترش نیومده بود.فقط از چهارتا عروساش انتظار داره.منم دوس ندارم برم کار کنم براش.چون تو دوران قبل عقد به خانواده ی من بی احترامی کردن.
3- حتی واسه جهاز بردن یکدومشون نیومدن و فامیلشون مرده بود و رفتن شهرستان.منم دلم ازشون پره.با این که ترک سرابه و اونا از این رسما دارن که خونه ی عروس دامادو تمیز میکنن تحویل میدن اما بروشون نیاوردن و منو مامانم تمیز کردیم اونجارو.واقعا این کار درسته؟
3-به خودش اجازه میده در مورد خانواده ی من نظر بده.مثلا میگه بچه ی خواهرت خیلی شیطونه.چرا همش خونه ی مامانتینا مهمونه.شیطونه میگه همونجا بگم به شما ارتباطی داره مگه ؟ اما بازم احترام نگه میدارم.
خواهش میکنم هرکی میخونه در مورد هر چهار مورد نظر بده.ممنون دوستان گلم
علاقه مندی ها (Bookmarks)