دلشکسته ی عزیز ،من واقعا از خوندن پست اخیر شما بسیار شوکه شدم.
واقعا ناراحتی تو حرفاتون موج میزنه. چرا با خودت این کارو میکنی خانمم؟ با ناراحتی و عصبانیت واقعا سلامتیت به خطر می افته. خانم شیدا منظور بدی نداشت. شاید قصدش تنش زدایی
بود تا بتونی بهتر فکر کنی. من ازطرف خودم از خانم شیدا معذرت میخوام و امیدوارم ناراحت نشده باشن. البته شما هم حرف خاصی نزدی و امیدوارم دوباره پست ایشون رو بخونی.
نمیدونم چقدر شیدای عزیز رو میشناسی ، خانم شیدا یکی از بهترین کاربرای سایته و من خودم همیشه از نوشته هاش لذت میبرم و تصویر ایشون تو ذهن من به عنوان یه خانم قاطع و در
عین حال مهربون و حامی و بسیار حساس نقش بسته. پست هایی که میده همیشه سرشار از منطقه و من واقعا استفاده های زیادی از راهنماییهای کاربردیشون بردم.
من آدم بی طرفیم و عضو عادی و واقعا هیچ دلیلی نداره که بخوام از ایشون تعریف کنم و اگه حرفی میزنم به خاطر اینه که واقعیته و من پست های ایشون رو میخونم.
حرفهای ایشون تو پست قبلی دقیقا در راستای حرفهای خانم فرشته ی مهربان بود. خانم دلشکسته ی عزیز شما اگه واقعا زندگی برات ارزشمنده باید به یه مشاور حضوری مراجعه کنید تا
هر چه زودتر مشکلاتتون بر طرف بشه. تا کی میخوای عمر گران بها رو با ناراحتی تلف کنی؟ اما حضورت در این تالار بسیار خوب و به جاست و مطمئن باش اینجا دوستان خوبی پیدا خواهی
کرد. من از هم صحبتی با شما لذت میبرم.
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
مرگ عزیزان واقعا سخته. مخصوصا به صورتی که برای شما اتفاق افتاده. واقعا متاسف شدم.
یکی از اتفاقاتی عادی که برای همه ی ما آدما می افته اینه که اگه تو یه سنی ناراحتی یا استرس بزرگی داشته باشیم ، مغزمون بابت درگیری با اون حجم از ناراحتی مجبور میشه عملکرد
خاصی اتخاذ کنه. یکی از مشکلاتی که ناراحتی های زیاد به بار میاره گیر افتادن ذهن تو یه دور باطله. در واقع اصطلاحا بهش میگن تو یه سن خاص موندن. من نوعی اگه تو سن نوجوانی
مسئله ی سنگینی رو تجربه کنم ممکنه چنان ذهنم رو مشغول خودش کنه که در زمان حال هم درگیرش باشم گویا همین الان در حال اتفاق افتادنه و من به جای توجه به زمان حال تماما
درگیر اون اتفاق هستم. این اتفاق کاملا عادیه و شما ممکنه تو اطرافتون انواع اقسام آدمای خود شیفته، خجالتی و ... ببینی. خود شیفتگی مال سن 3 سالگیه اما تو بعضی از آدما حتی تو
سن 45 سالگی هم مشاهده مشه. یا میبینی دختر 25 ساله بابت دماغش گریه میکنه و یا ممکنه یه آدم پرحرف رو ببینی که واقعا مغز آدم رو میخوره و یا آدمایی که با یک کلمه حرف چنان
ناراحت میشن و به هم میریزن که واقعا ادم متعجب میشه.. اینا همشون ناشی از گیر افتادن مغز تو یه دور باطله که تو بعضی از افراد با آگاهی و صحبت حل میشه.
میدونم کسی رو برای حرف زدن ندارید . اینجا جای خوبی برای درد دله.
شما نعمت های خیلی زیادی دارید که یکیش همسره و یکیش بچه هاتونه. با یاد آوری این نعمت ها واقعا میتونید خودتون رو بالا بکشید. داشته هاتون رو بشمورید و ازشون لذت ببرید و به
خودتون افتخار کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)