سلام مینوش جان خواهر خوبم
حالت بهتر شده
این دردی که تو داری درد نیاز به حرکت و تکاپوی منظمه.
وقتی شروع کردی به حرکت اونم نرم و ملایم و پیوسته به تبعش دل و ذهن خیالش راحت میشه .
فقط کافیه یه جریان به زندگی ات بدی حالا از کجا اینو خودت باید انتخاب کنی.
به این ایمان دارم که زندگی مثل دوچرخه سواریه باید روند اروم اروم رفت جلو..
فکر نکن این حس رو فقط خودت داری همه ادم ها دایم در حال تغییر حال خوب به بد و بد به خوبن تا به تعادل برسن تا اینقدر خوب و بد بشن که به توازن برسن البته منظورم رکود نیست.
حالا مینوش باید به خودت حرکت بدی خیلی تو فکرت درگیر نشو فقط عمل کن...برو جلو ببین چقدر منظره های جدید میبینی.
خودت دست خودت رو بگیر
البته یه چیزی خیلی اهمیت داره باید منبع انگیزه داشته باشی که تحت هرشرایطی شارژت کنه و حامی ات باشه.
این حامی ای که پیدا میکنی نباید ترس از دست دادنش رو داشته باشی ...
ما اگه بتونیم یجا بمونیم مرده ایم بقول شاعر موجیم که آسودگی ما عدم ماست.
این بهم ریختن ها مثل یه تب میمونه یه علامته که میگه باید دست به کار شی اونم ارام و مطمان نه با هول و ولا و عجله و مقایسه.
یه نکته هم اینکه سعی نکن خودت رو با دیگران مقایسه کنی به خودت سخت نگیر قرار نیست همه مقاله بدن...
مینوش جان باخودت مهربان باش در هرحال با وجود هر کم و کاستی.
علاقه مندی ها (Bookmarks)