به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 دی 93 [ 06:59]
    تاریخ عضویت
    1392-10-02
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    778
    سطح
    14
    Points: 778, Level: 14
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    از اینکه خیلی زیاد عاشق شوهرمم خسته شدم چون مشکلات زیادی برام ایجاد کرده

    در حال حاضر 21 سالمه هف ماهه باردارم و از اینکه خیلی زیاد عاشق شوهرمم خسته شدم چون مشکلات زیادی برام ایجاد کرده.
    چهار سال با هم کار میکردیم و تقریبا میشه گف تو این چار سال 24ساعت شبانه روز پیشش بودم.حالا حدودا چن هفته است ک تغییر شغل داده و من توی خونه ام و اون از صب تا 6شب سرکاره صبحا ک میره من حدودا نیم ساعت از دوریش گریه میکنمم.
    خیلی هم بهش شک پیدا کردم و هرکاری ک انجام میده فک میکنم رابطه مشکوکی با ی خانم داره
    گرچه ناگفته نماند شوهرمم کم دنبال اینجور کارها نبوده و نسبت ب خواهر هایم چشم دارد
    درطول روز همش ب فکرشم و فکر میکنم ک سرکار با خانمهای همکارش رابطه نامشروع داره و همش در حال غصه خوردن و گریه هستم البته همه اینا ب خاطر زیادی دوست داشتنشه
    راهنماییم کنید ک درحد معمول دوسش داشته باشم

  2. کاربر روبرو از پست مفید مهشید93 تشکرکرده است .

    ali -guilan (پنجشنبه 11 دی 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام مهشید خانم
    من خودم یک مرد هستم و سالها از شروع زندگی مشترکم می گذرد
    مردها از خانم به شدت آویزون(ببخشید این اصطلاح رو به کاربردم) خوششون نمی آید
    ما نمی گوییم کمتر دوستش داشته باشید که امکان ندارد و تازه این علاقه بسیار خوب است به شرطی که کنترل شود
    فقط در ابراز و بروز این علاقه حد و مرز و ظرفیت طرف مقابل و زمان و مکان را در نظر بگیرید
    از کجا فهمیدید که با وجود این علاقه به شما چشمش دنبال خواهر های شماست
    شاید این برداشت غلط شما باشد به علت حساسیت و علاقه بیش از حد
    زیاد هم که گیر بدهید پیش خودش میگه : چرا آش نخورده و دهن سوخته بشم خوب حالا که بدون انجام این کار (خیانت) دارم عواقبش رو تحمل می کنم به علت شک همسرم
    پس بگذار از لذتهاش هم سود ببرم
    کمی به خودتون فکر کنید و ذهن خودتون رو از همسرتون دور کنید
    به چیزهای دیگه ای بپردازبد (به شرطی که افراط نشه)
    موفق باشید

  4. 7 کاربر از پست مفید آونگ تشکرکرده اند .

    ali -guilan (پنجشنبه 11 دی 93), mohi (شنبه 16 اسفند 93), واحد (پنجشنبه 11 دی 93), هم آوا (چهارشنبه 10 دی 93), اقای نجار (پنجشنبه 11 دی 93), بانوی آفتاب (پنجشنبه 11 دی 93), بارن (چهارشنبه 10 دی 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 دی 93 [ 06:59]
    تاریخ عضویت
    1392-10-02
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    778
    سطح
    14
    Points: 778, Level: 14
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ممنون بابت راهنماییتون
    اما اینها رو خودمم میدونم ک بیشتر رنج میکشم برای همین دوس دارم این دوس داشتن ب حد معمولی برسه ک من هم کمتر عذاب بکشم.
    و برای سوالتون ک میگین از کجا میدونم به خواهرهایم چشم دارد چون خودش مستقبم بهم گف دوس داره با خواهر بزرگترم سکس داشته باشه و از رفتارش فهمیدم
    و ی مرتبه هم ب خواهر کوچکترم ک غیر مستقیم خواست حرفهای سکسی شروع کنه ب گفتن و از اونحایی ک خواهر کوچکترم ک مجرد و بسیار سر ب زیر و اهل درس و مدرسه با ترس زیاد خودش بهم گفت ک شوهرم چ حرعی بهش زده
    و درکل مردی اس ک سرو گوشش میجنبه
    من خیلی بهش آویزوون نیستم ب خصوص از موقعی ک شغلش رو عوض کرده اما نسبت بهش واقعا شکاکم چون آتو زیاد ازش دیدم خودمم میدونم نباید زیادی توی کارهاش سرک بکشم ک گندش کمتر در بیاد اما چکاز کنم ک مث خوره ب جونم افتاده و دیوانم کرده

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 اردیبهشت 03 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,699
    سطح
    100
    Points: 39,699, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,254

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام
    خانم مهشید

    عنوان شما مبهمه بهتره عنوان مناسب انتخاب کنید و اطلاع بدین چون قفل میشه

    موضوع عشقه؟ عدم اعتماد به همسره؟ یا علاقه اش به خواهراتون؟ ترس از خیانت؟


    خودش مستقبم بهم گف دوس داره با خواهر بزرگترم سکس داشته باشه و از رفتارش فهمیدم
    و ی مرتبه هم ب خواهر کوچکترم ک غیر مستقیم خواست حرفهای سکسی شروع کنه ب گفتن و از اونحایی ک خواهر کوچکترم ک مجرد و بسیار سر ب زیر و اهل درس و مدرسه با ترس زیاد خودش بهم گفت ک شوهرم چ حرعی بهش زده
    خیلی جای تعجب داره . با همسرتون میشینین راجع به میلش نسبت به خواهراتون حرف میزنین . بعد هم از حس علاقه تون بهش حرف میزنین؟!!!! یعنی اینقدر براتون عادیه؟
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

  7. #5
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,432
    امتیاز
    287,744
    سطح
    100
    Points: 287,744, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,603

    تشکرشده 37,102 در 7,012 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام

    یکم : انتظارات شفاف در رابطه با همسر
    شما به جای خود خوری و انتظارات کلی باید با همسرتون صحبت کنید و مشخصا و گام به گام خواسته هایتان را با او در میان بگذارید.
    مثلا اینکه عزیزم دلم خیلی برایت تنگ می شود. اگر امکانش بود شب نیم ساعت زودتر بیا خونه
    یا اگر وقت پیدا کردی یک زنگی به من بزن.





    دوم: شرایط بارداری در روابط زوجین

    همسر شما باید متوجه شرایط جسمی و حتی روانی شما در دوران بارداری باشد. به این منظور موارد ذیل می تواند مورد توجه قرار گیرد.
    الف) به او بگویید برای مدتی که از بارداریتون باقیمانده است کمی با شما مدارا کند و همراهی اش را بیشتر کند.

    ب) غیر مستقیم نیازهای زناشویی همسرتان را پاسخگو باشید. رابطه زناشویی جوانب مختلف شنوایی، بصری، لمسی ، بویایی و ... دارد. که شما باید به طرق مختلف هنرنمایی خود را داشته باشید. و تصور نکنید که کلا مدتی بی خیال باشید.

    ج) اگر ملاحظاتی در مورد رفتارهای اشتباه همسرتان بیان کردید. اما اکنون به خاطر فشاری جسمی و روانی ناشی از بارداری بیشتر اینگونه افکار به شما هجوم می آورد. لذا باید با پرداختن به مسائل دیگری که مورد علاقه و توانمندی و پتانسیل شما هست. بار فشارهای فکری را کاهش دهید.
    برای حل مشکلات شوهرتون ، اجازه دهید پس از فراغت این کار را بکنید.

    د) تمرین کنید که با فرزندتان که در آینده به دنیا می آید از همین الان گفتگو کنید. ارتباط بگیرید و برایش برنامه ها داشته باشید و او را محور مهمی از زندگی خود بکنید.







    سوم: آنچه شما عشق گفتید، تنها وابستگی هست.

    شما باید تفاوت دلبستگی که صحیح هست با وابستگی اشتباه را تشخیص دهید.
    وابستگی که شما دارید بیشتر روی خودتون متمرکز هست و اسمش دوست داشتن خود هست. نه عشق
    در این رابطه مقاله ذیل را مطالعه فرمایید و تمرین هایی داشته باشید که وابستگی خود را به دلبستگی تبدیل فرمایید.
    http://www.hamdardi.net/thread-8602.html

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  8. 7 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    .saber. (پنجشنبه 11 دی 93), mohi (شنبه 16 اسفند 93), Pooh (پنجشنبه 11 دی 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 11 دی 93), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 11 دی 93), آویژه (دوشنبه 15 دی 93), عشق آفرین (چهارشنبه 10 آذر 95)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 دی 93 [ 06:59]
    تاریخ عضویت
    1392-10-02
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    778
    سطح
    14
    Points: 778, Level: 14
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ممنون خیلی قشنگ راهنمایی کردین
    همه اون کارهایی ک شما گفتید رو انجام میدم ازش خواستم ک شاید بخاطر بارداریه ک اینجوری شدم و باهام همدردی کنه یا بکم دلم برات تنگ شده و بهم زتگ بزن و ...
    شما درست میگین من خیلی وابستع هستم بهش اما اون رفتارهایی ک در دلبستگی وجود داش اکثرش هم در رابطه ما وجود داره.چطور باید وابستگی رو ب دلبستگی تبدیل کنم؟

    - - - Updated - - -

    تشکر ار نظرتون
    این حرفهایی ک زده شده هر کدون در شرایط خاصی بوده و همینجوری پشت سر هم ننشستیم از علاقه اون ب خواهرم یا از دوست داشتنمون حرف بزنیم طی چهار سال زندگی مشترک این اتفاقات افتاده و همه اینها از سایتهای مستهجتی بود ک هرروز وقت و بی وقت بهشون سر میزد و این روابط رو در ذهنش پروراند و طبیعی جلوه داد و مخالفتهای من برای رفتن ب این سایتها هیچ نتیجه ای نداشت.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 54
    آخرين نوشته: چهارشنبه 17 تیر 94, 18:47
  2. وابستگی زیاد همسرم به خانواده
    توسط mahtab 1393 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 29 دی 93, 12:18
  3. استرس شدید -تنبلی زیاد -بی حوصلگی زیاد باعث شده همه اش بخورم
    توسط پونه در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 دی 92, 23:06
  4. خواستگاری دارم که با وجود محاسن زیادش، معایبی دارد که مرا بر سر دوراهی قرار داده
    توسط f.s.a.o در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 تیر 92, 13:36

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.