به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 20
  1. #11
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    سلام وبازم ممنون
    راستش من یک ساله که خواننده این سایت هستم تمام مطالبی که سوده خانوم نوشتنو یک به یک خوندمو دنبال کردمو ازشون چیزای زیادی یاد گرفتم اصلا هر روز صبح به عشق تاپیک ایشون سریع میومدم سایتو چک میکردم اما بعد ازینکه خداروشکر ایشون مشکلشون حل شد ودیگه تاپیکی باز نکردن به این فکر افتادم که منم میتونم ازراهنمایی دوستان اینجا استفاده کنم

    راستش منم تو زندگیم تا به اینجا که رسیدم هزاران مشکلو پشت سر گذاشتم مشکلاتی که هر کدومش میتونست باعث اتفاقات بدی تو زندگیم بشه وهرکدومش میتونست این زندگیو به جاهای باریک بکشونه مشکلاتی که خیلی بزرگتر از این مشکلم بودن اما حالایه ذره خسته شدم وکم انرژی


    من اصلا زندگیمو مثل دختر پسرهای امروزی که خیلی شیک و مجلسی میرن سرخونه زندگیشون شروع نکردم اگه بخوام راجع به مشکلات اول زندگیم از روز اول خواستگاری و شیوه ی ازدواجم وتفاوت های فرهنگی و سنی و..... حرف بزنم ده تا تاپیک میخواد اگرچه الان که به گذشته فکر میکنم اگرچه خیلی ناراحت میشم واسه شرایطی که داشتم اما به خودمم افتخار میکنم که واسه زندگیم وعشقم جنگیدم


    زندگیمو از زیر صفر شروع کردم بدون حمایت هیچ کسی نه تنها حمایتی نبودبلکه مشکلاتی هم واسم درست میکردن که مطمئنم هرکس جای من بود قید اون ازدواجو میزداما من کلا ادم یه ذره سرسختیم از مشکلات نمیترسم منفعل نیستم به هر طریقی شده یه راهی واسش پیدا میکنم


    عاشق همسرم و زندگیم هستم وهر روز دلم میخواد رابطم بهتر از قبل بشه


    چیزی که منو اینجا کشوند نیازی بود که حس میکردم راستشو بخواید اینقدراین سه ساله راههای مختلف رو رفتم تا تونستم واسه هرکدوم از مشکلاتم راه درستوپیدا کنم یه ذره خسته شدم دلم میخواد ازین به بعد راهنمایی بگیرم که اینقدر انرژی ازم گرفته نشه من تو این سه سال هیچکدوم از مشکلاتمو پیش کسی نمیگفتم چون نمیخواستم کسی از مشکلاتم باخبر بشه حتی خونوادم از 20 %مشکلاتمم خبر نداشتن
    اما اینجا همون جاییه که همیشه دلم میخواست پیداکنم

    هر پیشنهادی که از کسی بگیرم هر انتقادی که بشنوم همه رو با جونو دل میشنوم واجرا میکنم همه ی این حرفارو زدم که مطمئن باشید به اندازه ی کافی صبورم وتحملم بالاست
    راستی فرمودید اشتراک سایتو بگیرم مگه الان نیستم؟ منظورتون اشتراک خصوصیه؟پس لطفا راهنماییم کنید چطوری اینکاروبکنم ممنونم از لطفتون
    ویرایش توسط sahar67 : سه شنبه 09 دی 93 در ساعت 19:21

  2. 2 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (سه شنبه 09 دی 93), واحد (پنجشنبه 11 دی 93)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام
    بسیار عالی
    پس با یک کابر حرفه ای طرفیم که خیلی از مسائل رو خودش می دونه و مسیر رو میشناسه
    و فقط برای بدست آوردن نظر دیگران و کمی انرژی مثبت به این جمع وارد شده
    البته کار ما سخت شد برای راهنمایی
    راجع به اشتراک خصوصی تو بخش راهنمایی سایت موجود است و شما می تونید به صورت آنلاین مبلغ را واریز کنید و مشترک بشید تا محدودیت پست و درخواست راهنمایی از مدیران سایت براتون برداشته بشه
    اینم خوب می دونید که کلا اولویت های آدمها با هم متفاوت است
    البته زندگی مشترک استانداردهایی دارد که مورد قبول همه است
    اما بعضی ها هستند که آنها را هم نمی پذیرند و به زندگی متفاوتی معتقدند
    البته شاید در نهایت شما هم نتوانید همه رتارهای همسرتان را اصلاح کنید و مجبور شود بعضی را با روشهای دیگر حل کنید
    مثلا بپذیرید که بعضی وظایف تا انتهای زندگی مشترک بر عهده شما خواهد بود
    کما اینکه در خانواده های قدیمی هم بودند کسانی که نقش بسیار پررنگتری نسبت به معمول در دوران خودشان بر عهده مادران خانواده بود
    موفق باشید

  4. 2 کاربر از پست مفید آونگ تشکرکرده اند .

    sahar67 (چهارشنبه 10 دی 93), واحد (پنجشنبه 11 دی 93)

  5. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    سلام و بازم ممنون ازراهنماییتون
    بله شما درست میفرمایید من همین الانم خیلی کارایی که احساس میکنم وظیفم نیست رو به عهده گرفتم چون ایشون اگرم بخوان وقت خیلی کارا رو ندارن
    من دلم میخواد بتونم کاری کنم یه ذره بیشتر به مسائل اهمیت بدن به صورت کلی
    دیشب دو ساعت تمام باهاشون حرف زدم تو اون دو ساعت کلا 5یا 6جمله گفتن اونم 2تاش این بود این مسائل فقط وقت و انرزیتو میگیره تو باید درس بخونی و توازمونت قبول بشی
    هرچی ازش میپرسم میگه تا حالا بهش فکر نکردم انگار نمیتونه همون موقع فکر کنه
    خیلی کم حرفه و همیشه به زور حرف میزنه
    ما در طول روز جمعا 4 یا5ساعت پیش همیم که اونم ایشون مشغول مقاله واینترنت هستند وقتی میگم چرا به من .. به حرفام ونگرانیام اهمیت نمیدی میگه خب دارم بهت گوش میدم اونوقت همش یه چشش به ساعته یه چشش به لب تاپ
    ایشون یه کتابخونه با 700 جلد کتاب دارن ومدامم بهش اضافه میکنه وقتی کتاب میخره در عرض یکی دو هفته میخونتش مدام تو سایت انتشارات مازیاره ببینه جدیدچی چاپ شده ایشون یه وقت جا نمونه زود سفارش بده (کتابایی که هیچ ربطی به رشتش نداره فقط بهشون علاقه داره) اونوقت من 3تا کتاب براش گرفتم کلی ازش خواهش کردموعشقولانه در کردمو ازش قول گرفتم که بخونه بعد چند ماه میگم خوندیش؟ میگه یه چندصفحشو!!!!!!!اخه وقت نداشتم
    خب دلم میسوزه اونهمه کتاب میخونه وقتم داره ولی چیزی که من میگم بخونه نمیخونه بعد که دید ناراحت شدم میگه من همشو خودم بلدم ما به این چیزا نیازنداریم. منو تو دوتا ادم تحصیلکرده ایم!!!!!!!!! زندگیمونم خدارو شکر هیچ مشکلی نداره دیگه چه نیازی به این چیزاست!!!
    انگار هرکی تحصیلکرده باشه علامه دهره
    خلاصه بی خیالیش داره منو میکشه
    هزینه انجمن ازادم پرداخت کردم امیدوارم راهنمایی های بیشتری بگیرم
    راستی اون مثلث پایینو اشتباهی به جای تشکر چندبار زدم مشکلی پیش نیاد؟؟؟
    ویرایش توسط sahar67 : چهارشنبه 10 دی 93 در ساعت 10:47

  6. کاربر روبرو از پست مفید sahar67 تشکرکرده است .

    اقای نجار (چهارشنبه 17 دی 93)

  7. #14
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    من از دیروز عضو انجمن ازاد شدم اما کاربریم تغییر نکرده
    چرا هیچ کس به تاپیک من سر نمیزنه
    یعنی هیچ کس هیچ نظری نداره ؟

  8. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    سحر جان پیشنهاد میکنم شما هم مثل سوده جون تایپکت رو با مثال و ریز به ریز جلو ببر . اینطوری دوستان بهتر میتونند شرایط شما رو بفهمند و ایرادات رفتاری شما یا همسرتون مشخص میشه . مثلا امروز در مورد چی همسرتون بی خیال بود . شما چه انتظاری داشتید که از طرف ایشون بهش عمل نشد ؟ شما چکار کردید ؟ اون کار رو خودتون انجام دادید ؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    sahar67 (چهارشنبه 17 دی 93)

  10. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    سلام به همه ی دوستان
    واحد جان همسرم کلا بی تفاوته منم با خیلی از کاراش اداپته شدم ودیگه خیلی واسم زجراور نیست

    نگرانیه من مسائل بزرگ زندگیمونه


    نسبت به منم بی تفاوته مثلا این چندروز رفته بودم خونه پدرمادرم که شهر دیگس ازونجایی که کلا خیلی کم پیش میاد


    تنهایی برم (شاید 2بار تو این سه سال پیش اومده) من خیلی دلتنگ ایشون بودم


    با وجود اصرار پدر مادرم بعد دو روز برگشتم مستقیم رفتم محل کارش تمام طول راه رو به این فکر میکردم که کی میبینمش ؟


    چطور سورپرایزش کنم؟


    اخه بهش نگفتم که برگشتم وقتی رسیدم اینقدر بی تفاوت رفتار کرد که بغض گلومو گرفت انگار اصلا دلش تنگ نشده بودخیلی


    حس بدی بهم دست داد


    وقتی بهش گفتم دلت برام تنگ نشده بود؟!!! میگه چطور نشده بود درحالیکه طوری رفتار میکرد انگار 2ساعته که منو ندیده


    وقتی ناراحتیمو دید بهم میگه نمیدونم تو چرا همیشه اینطوری فکر میکنی؟


    کلا همیشه اینجوریه
    واسه من وزندگیمون ذوق نمیکنه ولی کافیه بره تو سایت ببینه که یکی از مقالاتش چاپ شده ذوق و


    خوشحالی رو تو چشاش میبینم


    اصلا نسبت بهش حساس شدم انگار هوو دارم وقتی میبینم با عشق به کارای خودش میرسه حرصم در میاد هرچقدرم سعی میکنم


    بیشتر توجهشو جلب کنم موفق نمیشم منم میفتم به گیر دادن


    اونم اکثرا سعی میکنه با گفتن یکی دو جمله همه چیو حل کنه همیشم فقط اینو میگه تو همه ی زندگی منی عزیزم چرا فکر


    میکنی من به تو اهمیت نمیدم؟همین


    بعد جالب اینه میخواد باهمین جمله همه چی حل شه حتی به خودش زحمت نمیده یه ذره بیشتر وقت بذاره یه ذره بیشتر درکم کنه


    تو زندگی خیلی احساس تنهایی میکنم همدمم نیست کم پیش میاد یه برنامه تفریحی بچینه یه ذره حال و هوام عوض شه


    منم که اینجا هیچ کسو ندارم


    وقتی مثلا با برادرم مقایسش میکنم دلم میگیره بخدا داداشم همیشه ی خدامشغول مهمونی رفتنو مهمونی دادنو خرید و گردشه


    بخدا هفته ای یه شب به زور خونه میمونن همیشه بساط خوشگذرونیشون مهیاست

    هیچ برنامه ای نمیذاره هیچ تفریحی نداریم همش کار مقاله اینترنت و هر روز تکرار مکررات نمیدونم کی میخواد زندگی کنه وقتیم جایی میریم همش میگه کی برمیگردیم؟


    منم همیشه ی خدا تنهام خستم عصبی ام همه کسم شده شوهرم اونم که اینقدر گرفتاری داره که من هیچ جاش نیستم


    قرار بود درس بخونم اما حتی حوصله درسم ندارم


    نمیدونم چکار کنم؟ چرا منم مثل بقیه نیستم


    - - - Updated - - -

    یه مثال براتون بزنم که بدونید چقدر ایشون ریلکس تشریف دارند
    البته خنده دارم هست

    ما حدود4 ماهی میشد شیر حمومون مشکل پیدا کرده بود همیشه ازشونمیخواستم یکیو بیارن درستش کنه منم اینجا هیچ کسو نمیشناسم که خودم برم دنبالش حتی چند بار از 118
    هم

    شماره خواستم اما موفق نشدم کسیو پیدا کنم که بیاد درستش کنه


    خلاصه مدت ها همین جوری گذشت و من هر روز غر میزدمو ایشون انگار نه انگار


    کم کم یه انبردستی گذاشت تو حموم که پیچ شیر ابو با اون بازو بسته کنیم
    یعنی فقط ببینید چقدر ریلکسه


    منم هر بار که ازش استفاده میکردم حرصم در میومدو چندبار بحثمون شد تااینکه منم دیگه خسته شدمو به این مدل عادت کردم


    تا اینکه یه روز که کار مهمی داشتن صبح زود میره دوش بگیره که زود بره دنبال کارش بعد شیر ابو که میخواد باز کنه شیر میشکنه اب فواره میکنه تمام درودیوارو خیس میکنه تو

    حمام دریاچه درست شده بود
    حالا منم قیافشو که میدیدم از خنده داشتم میمردم نمیتونستم هیچ کاری بکنم هرچیم میگفت فلکه اب و ببند میگفتم نمیدونم کجاست وازخنده رو زمین غش کرده بودم اونم با دست جلوی ابو گرفته بود که نیاد تو خونه


    خلاصه با هر بدبختی از حموم در اومده اب واحدو کلا قطع کرده کارشوکنسل کرد و مجبور شد بره دنبال درست کردنش


    این قضیه رو واسه این براتون گفتم هم اینکه یه ذره بخندین(کافیه اونصحنه رو یه لحظه تصور کنید) هم اینکه بدونید وقتی میگم همسرم بی خیال همه چیزه
    بدونید تا چه حد؟ بینید کار


    به کجا باید برسه تا ایشون برن دنبالش

    حالا بازم چیزای دیگم یادم بیاد مینویسم
    ویرایش توسط sahar67 : چهارشنبه 17 دی 93 در ساعت 11:38

  11. کاربر روبرو از پست مفید sahar67 تشکرکرده است .

    بارن (چهارشنبه 17 دی 93)

  12. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام سحر خانم
    کاملا شما و همسرتون رو درک می کنم
    چون خودم همین طوری هستم
    البته در روابط با همسرم وگرنه به مباحث زندگی و برنامه ریزی و ...(مثلا تعمیر وسایل خانه حساسم)
    تفاوت در آقایان و خانمهاست و نحوه ابراز علاقه
    مثلا من معتقدم که مرد هر کاری که میکنه (سر کار که میره ، خرید میکنه ، تو کار خونه کمک میکنه و ...) نشاندهنده علاقه به همسر است اما خانمم معتقداست نشانه های علاقه باید با روشهای دیگری بروز کند
    ما سالهاست این بحث را باهم داریم
    البته من کمی تغییر کردم
    خانمم هم من را بهتر درک می کند
    اما کلا نحوه ابراز علاقه آقاین و خانمها متفاوت است و شخصی مثل همسر شما دارای تفاوت بیشتر
    الان فرصت ندارم بیشتر بنویسم
    ان شالله بعدا
    موفق باشید

    - - - Updated - - -

    سلام سحر خانم
    کاملا شما و همسرتون رو درک می کنم
    چون خودم همین طوری هستم
    البته در روابط با همسرم وگرنه به مباحث زندگی و برنامه ریزی و ...(مثلا تعمیر وسایل خانه حساسم)
    تفاوت در آقایان و خانمهاست و نحوه ابراز علاقه
    مثلا من معتقدم که مرد هر کاری که میکنه (سر کار که میره ، خرید میکنه ، تو کار خونه کمک میکنه و ...) نشاندهنده علاقه به همسر است اما خانمم معتقداست نشانه های علاقه باید با روشهای دیگری بروز کند
    ما سالهاست این بحث را باهم داریم
    البته من کمی تغییر کردم
    خانمم هم من را بهتر درک می کند
    اما کلا نحوه ابراز علاقه آقاین و خانمها متفاوت است و شخصی مثل همسر شما دارای تفاوت بیشتر
    الان فرصت ندارم بیشتر بنویسم
    ان شالله بعدا
    موفق باشید

    - - - Updated - - -

    سلام سحر خانم
    کاملا شما و همسرتون رو درک می کنم
    چون خودم همین طوری هستم
    البته در روابط با همسرم وگرنه به مباحث زندگی و برنامه ریزی و ...(مثلا تعمیر وسایل خانه حساسم)
    تفاوت در آقایان و خانمهاست و نحوه ابراز علاقه
    مثلا من معتقدم که مرد هر کاری که میکنه (سر کار که میره ، خرید میکنه ، تو کار خونه کمک میکنه و ...) نشاندهنده علاقه به همسر است اما خانمم معتقداست نشانه های علاقه باید با روشهای دیگری بروز کند
    ما سالهاست این بحث را باهم داریم
    البته من کمی تغییر کردم
    خانمم هم من را بهتر درک می کند
    اما کلا نحوه ابراز علاقه آقاین و خانمها متفاوت است و شخصی مثل همسر شما دارای تفاوت بیشتر
    الان فرصت ندارم بیشتر بنویسم
    ان شالله بعدا
    موفق باشید

  13. 2 کاربر از پست مفید آونگ تشکرکرده اند .

    sahar67 (چهارشنبه 17 دی 93), بارن (چهارشنبه 17 دی 93)

  14. #18
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    سلام اقای اونگ
    ممنون که وقت میذارید بجز شما و واحد جان که هیچ کس به موضوع من سرنمیزنه

    اقای اونگ بخدا من تفاوت های مردوزنو درک میکنم تاحالا یه عالمه کتابم خوندمو سعی کردم مرداروبیشتر بشناسمو از حساسیتم کم کنم اما کلا نسبت به ایشون یه کم حساس شدم

    اخه همسرم بعضی وقتها خیلی دیگه ریلکسو بی تفاوته واین قضیه عامل 90%مشکلات ماست

    میدونم که شیوه ابراز علاقه متفاوته اما دیگه تا این حد ؟


    نکه بگم همسرم همیشه سرده نه اتفاقا بعضی وقتا اینقدر عشقولانه میشه که خودمم باورم نمیشه مثلا روزای خاصو هیچ وقت فراموش


    نمیکنه مثلا از الان داشت تاریخ ولنتاین رو یاداوری میکرد یا وقتی ناراحتم میکنه حتما با گل برمیگرده اینقدر گل واسم خریده


    که گل فروشی که ازش گل میخره بهش گفته بود اقای .... مثل اینکه خانومتونو خیلی دوس دارید هیچ کس اندازه ی شما گل


    نمیخره یا همیشه خیلی قشنگ منو صدا میزنه همه ی فامیل میدونن ما چقدرعاشق همیم


    اینارو گفتم که خصوصیاتش دستتون بیاد


    اما کلا ایشون بی خیالی و ریلکسی رو تو همه چی داره اگر شیوه ازدواجمون رو براتون بگم کامل میدونید که بی تفاوتی و


    ریلکسیش تا چه حد به زندگیمون اسیب رسوند واینکه سنشون موقع ازدواج نسبتا بالا بود وتو اون سن هنوز خونوادش مثل یه


    بچه ده دوازده ساله بهش دستور میدادنو امرو نهی اش میکردن و مانع ازدواجش میشدنو جوری باهاش رفتار میکردن که کلا


    انگار خودش هیچی نیست از بس همسرم نسبت به همه چی بی تفاوتو ریلکس رفتار میکنه خونوادش به هیچی حسابش نمیکردن


    مثلا خواهری که 13سال ازش کوچکتره سه ساله باهاش حرف نمیزنه که چرا توازدواجت نظر منو نگرفتی؟ اوایل رفتار


    خونوادش خیلی برام عجیب بود حالا جدا از هزاران دلیلی که واسه رفتارخونوادش پیداکردم اینم فهمیدم که خودش تو تمام اون


    رفتارایی که خونوادش داشتن مقصر بود یعنی خودش اجازه داده بود دیگران رو تمام کارای زندگیش تسلط داشته باشنو واسش


    تصمیم بگیرن
    در حالی که منی که سه ساله باهاش زندگی میکنم میدونم فوق العاده ادم لایقی هستن در کنار معایبی که داره

    واصلا ادم بی دست وپا یا شل و ولی که خونوادش فکر میکردن نیست

    اگر اون موقعم نسبت به من علاقه پیدا نمیکرد ومنم همین حسو بهش نداشتم ودر برابر تمام مشکلات نمی ایستادمو پشتشوگرم


    نمیکردم
    و منم ادم منفعلی بودم و زود جا میزدم عمرا الانم ازدواج کرده بودیم یا اصلا حتی با کس دیگم ازدواج نکرده بود


    درد من اینه که رفتارش یه کم مردونه نیست اینقدر دوست داشتم مثل بعضی مردابود ازونایی که همیشه حلال


    مشکلاتن ومیتونی بهشون تکیه کنی ازون مردایی که دیگه همه چیو نمیسپرن دست زنشون دقیقا اون طوری که با خونوادش


    رفتار میکرد با منم رفتار میکنه با این تفاوت اونا دوست داشتن بهش سلطه داشته باشن اما من ندارم من دلم تکیه گاه میخواد


    من دوس ندارم واسه همه چیز من تصمیم بگیرم نسبت به هیچی هیچ نظری نداره همیشه میگه هر طور تو بخوای هرطور تو

    بگی کاش یه بارم میگفت نه من مخالفم نظر من جور دیگس

    ظهر بهش گفتم کاش یه خونه کوچیکتر گرفته بودیم که اینقدر بهمون فشارنمیومد میگه میخوای بذارم بنگاه یه خونه کوچکتر


    بخریم؟ خواستم ببینم چی میگه؟ گفتم اره گفت خب باشه میذارم بعد بهش گفتم بعد اینهمه دوندگی و فشار دلت میاد خونه رو


    بفروشی؟ میگه راست میگی خب باشه نمیذارم یعنی کلا خودش اصلا فکرنمیکنه هرچی من میگم مثل ادم اهنی قبول میکنه این رفتارش خیلی رو اعصابمه

    احساس میکنم جای مرد وزن تو زندگیمون عوض شده نمیدونم چطوری بهش بفهمونم رفتارش اشتباهه

    ویرایش توسط sahar67 : چهارشنبه 17 دی 93 در ساعت 18:49

  15. کاربر روبرو از پست مفید sahar67 تشکرکرده است .

    اقای نجار (چهارشنبه 17 دی 93)

  16. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    من مدت هاست منتظر راهنمایی شما دوستان هستم اما هیچ کس نمیاد منو راهنمایی کنه خواهش میکنم اگه نظری داریدحتما کمکم کنید
    اشتراک ازادم گرفتم اما پیغامی از مدیر راجع به مشکلم نگرفتمخودم باید بهشون پیام بدم؟

  17. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سلام بر شما سحر عزیز

    این گونه که من متوجه شدم شما با شارژ ماهانه و شکلاتی شدنتان منتظر بررسی مشکلاتتان با مشاورین محترم سایت هستید

    بله دوست عزیز فقط مشترک سایت شدن کفایت نمیکند شما باید در قسمت خصوصی سوال خود را مطرح کنید. یعی تاپیک خصوصی بزنید و اگر پاسخی نگرفتید به مدیریت سایت اطلاع رسانی کنید
    با ارزوی موفقیت برای شما

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331

    ویرایش توسط مهرااد : چهارشنبه 24 دی 93 در ساعت 12:26


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی تفاوتی همسرم
    توسط haniye68 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 آبان 95, 08:31
  2. بی تفاوتی
    توسط me!!! در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 26 اسفند 94, 05:41
  3. بی تفاوتی همسرم نسبت به وظایفش
    توسط بهار هستم در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 28 خرداد 94, 01:08
  4. بدبینی به همسر اشکال متفاوتی دارد
    توسط khaleghezey در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 04 اردیبهشت 93, 10:50

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.