به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array

    New 2 با کم حرفی و بی تفاوتی همسرم چگونه کنار بیایم

    سلام به همه ی اعضای انجمن
    خواهش میکنم من رو راهنمایی کنید
    من و همسرم 3 ساله که ازدواج کردیم و مشکلی که با ایشون از اول ازدواجمون داشتم ارامش بیش

    از حد و به عبارتی بی تفاوتی ایشون نسبت به مسایلی که در زندگیمون پیش میاد هستش ایشون زیادی بی تفاوت راجع به مسایل برخورد میکند مثلا اگر من راجع به مسئله ای نگران باشم وبا ا
    یشون در میان بذارم جواب ایشون به من این خواهد بود حالا هروقت اون مشکل پیش اومد یه فکری میکنیم وقتیم که مشکل پیش میاد در اکثرمواقع چیزی که به من میگن اینه که حالا که پیش اومده کاری نمیشه کرد بیخود چرا اعصاب خودمونو خورد کنیم؟
    واسه همین من همیشه راجع به همه چیز باید استرس داشته باشم
    مدام خودم به فکر همه چی باشم ونگران حل کردن مشکلات زندگیمون باشم و نتونم روی ایشون حساب کنم یا وقتی من به راهنمایی ایشون نیاز دارم در نود در صد موارد میگن هرطور خودتون صلاح میدونید و هیچ راهنمایی به من نمیدن توزندگیمون خیلی احساس تنهایی میکنم وقتی هم بهشون میگم چرا وقتی بهت نیاز دارم بهم هم فکری نمیدهی میگه اخه میخوام به میل خودت باشه

    بارها بهش گفتم که میدونم دوست داری به میل خودم باشه اما من ازت کمک خواستم وگرنه خودم میرم کاری که فکرمیکنم درسته انجام میدم اما باز دریغ از یه همفکری یه همدردی

    خیلی کم پیش اومده که احساس کنم کسی رودارم که بهش تکیه کنم خیالم راحت باشه که اگه چیزی پیش اومد اون خودش همه چیو حل میکنه متاسفانه این خصوصیت به شدت توی خونوادش هم وجود داره کلا بی خیالن حتی نسبت به اتفاقات بسیار بد خیلی ریلکس از کنار همه چی رد میشن

    کلی نوشتم همش پاک شد
    مثلا یکی از اقوام درجه یک ایشون یکسال قبل از فوتشون مریض بودن با کاهش وزن شدید وعلایم تابلوی دیگه ای که معلوم بود بیماری حادی دارند مثل سرطان اما اینا حتی یکبار به خودشون زحمت ندادن که برای تشخیص بیماری پیش پزشک برن اون بنده خدا فوت شد واینا نمیدونستن چرا!!!!!!!!وقتیم فامیلاشون میگفتن چرا نبردینش دکتر ریلکس میگفتن خب نمیومد!!!!!!!!!

    یا همسر خواهرشون چندسال پیش براثر سکته قلبی فوت کرد از سه روز قبل از فوتش اینقدر حالش بد میشه که نمیره سرکار جالب اینه که ایشونم علایم تابلویی داشته اما خواهرش خیلی ریلکس میگه خب فکر کردم سرما خورده !!!! وزحمت نمیکشه ایشون رو حتی یه درمانگاه ببره تا این حد ریلکس

    متاسفانه تمام این بی تفاوتی ها توی زندگی منم وجود داره وقتایی بوده که مشکلات بزرگی داشتم وهمسرم خیلی ریلکس میگه چیزی نیست نگران نباش همه ی این چیزا باعث شده خیلی استرس داشته باشم همیشه نگران و عصبی باشم توروخداکمکم کنید که چطوری همسرمو از بی تفاوتی در بیارم
    ویرایش توسط sahar67 : شنبه 06 دی 93 در ساعت 11:09

  2. 3 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    اقای نجار (پنجشنبه 11 دی 93), بارن (شنبه 06 دی 93), رویای پر کشیدن (شنبه 06 دی 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام سحر خانم
    اولا یک کمی مطالب رو دسته بندی کنید
    مباحثی که شما نوشتید سه جنبه مختلف دارد:
    1- مباحثی که به خانواده و اطرافیان مربوط است مثلا مواجه شدن و اهمیت دادن به بیماری دیگران و پیگیری آن
    2- مباحثی که به شما مربوط است و خیلی اهمیت زیاد ندارد و ممکن است همسرتان علاقه داشته باشد شما مستقل باشید
    3- مباحثی که به خانواده 2 نفره شما برمی گردد و در زندگی نقش مهمی دارند
    حال چند تا سوال
    1- آیا همسرتان فقط در جزئیات مثل خرید لباس و ... در مورد مباحث شما نظر نمی دهد و یا اینکه حتی در ارتباط با مسائل مهمتر مانند نحوه ارتباط با دیگران مانند اقوام و غیره و ... هم همینطور است
    2- در مورد مسائل مشترک مهم هم مانند : مباحث اقتصادی خانواده به ورت کلان مانند خرید خانه و .. و یا موقع اقدام به بچه دار شدن و ... هم نظر و برنامه ای ندارد
    کلا اهل برنامه ریزی کلان است یا نه ؟
    فکر کنم مباحث را تفکیک کنید و توضیح دهید تا بهتر راهنمایی بگیرید
    ضمنا کم حرفی مشکل اکثر آقایان ایرانی است
    ربطی به بی خیالی و بی تفاوتی ندارد
    موفق باشید

  4. کاربر روبرو از پست مفید آونگ تشکرکرده است .

    sahar67 (شنبه 06 دی 93)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آونگ نمایش پست ها
    سلام سحر خانم
    اولا یک کمی مطالب رو دسته بندی کنید
    مباحثی که شما نوشتید سه جنبه مختلف دارد:
    1- مباحثی که به خانواده و اطرافیان مربوط است مثلا مواجه شدن و اهمیت دادن به بیماری دیگران و پیگیری آن
    2- مباحثی که به شما مربوط است و خیلی اهمیت زیاد ندارد و ممکن است همسرتان علاقه داشته باشد شما مستقل باشید
    3- مباحثی که به خانواده 2 نفره شما برمی گردد و در زندگی نقش مهمی دارند
    حال چند تا سوال
    1- آیا همسرتان فقط در جزئیات مثل خرید لباس و ... در مورد مباحث شما نظر نمی دهد و یا اینکه حتی در ارتباط با مسائل مهمتر مانند نحوه ارتباط با دیگران مانند اقوام و غیره و ... هم همینطور است
    2- در مورد مسائل مشترک مهم هم مانند : مباحث اقتصادی خانواده به ورت کلان مانند خرید خانه و .. و یا موقع اقدام به بچه دار شدن و ... هم نظر و برنامه ای ندارد
    کلا اهل برنامه ریزی کلان است یا نه ؟
    فکر کنم مباحث را تفکیک کنید و توضیح دهید تا بهتر راهنمایی بگیرید
    ضمنا کم حرفی مشکل اکثر آقایان ایرانی است
    ربطی به بی خیالی و بی تفاوتی ندارد
    موفق باشید
    اونگ خانوم خیلی ممنون ازتون که وقت گذاشتید راستش اون مثالهایی که زدم واسه این بود چون حس میکنم بی تفاوتیش رو از خونوادش به ارث برده میخواستم چیزایی که باعث شده این فکر رو داشته باشم بگم راستش من فکر میکنم ایشون کلا بی خیاله به سوالاتتون به ترتیب جواب میدم شایدبتونیدراهنماییم کنید شایدم من زیادی حساسم که حداقل اینو بفهمم چون همسرم همیشه همینو میگه

    متاسفانه هم به مسائل جزئی مثل خرید لباس که از20 بار خرید یکیشم باهام نمیادهرچیم بخرم میگه مبارکه همین دیگه هیچی حتی نمیگه ببینم یا بپوش ببینم چطوریه یاحتی چند خریدی


    راجع به ارتباطات با دیگرانم همین طوره من بگم هرطوری باشه اون هیچ نظری نداره کلااصلا اهل مخالفت نیس همیشه میگه باشه واسه همین حرصمو در میاره

    کلا اگه با چیزی مخالفم باشه نمیگه مخالفه میگه باشه بعد میپیچونتم


    راجع به مسائل مهم مثل خونه خریدن وبرنامه ریزی واسه بچه دار شدنم همینه وقتی باهم ازدواج کردیم ایشون نه خونه داشت نه ماشین
    نه پس انداز با وجود درامد وشغل خوبی که داشت اما بعد ازازدواج با اصرارهای من برای اوردن وام تونستیم خونه بخریم خودش اصلا به فکر نبود وقتیم میگم اخه چرا اینقدر بی تفاوتی میگه قبل ازدواج کلا این چیزا واسم مهم نبود الانم واسه دل تو اینهمه به خودم فشارمیارم وگرنه الانم خیلی مهم نیست برام
    واسه بچم من ازونجایی که همیشه عاشق بچه بودم دلم میخواست همون اوایل بچه میاوردم که تا طرحم تموم میشه بچه هم بزرگ بشه با خیال راحت برم دنبال ادامه تحصیل هروقت حرفش وسط میومد میگفت باشه اما الکی میگفت تا اینکه چندبار جدی بهش گفتم که میخوای کی بچه بیاریم ؟
    در جواب میگفت هروقت تو بگی!!!!!!
    منم میگفتم خب الان وقت خوبیه میگفت باشه بعداز چندروز که دوباره میگفتم یه بهونه میاورد که مگه نمیخوای درس بخونی؟؟؟؟؟؟؟؟؟میخواستم کلمو بزنم به دیوار حداقل نمیگه تا سه سال دیگه نمیخوام .
    کلا نسبت به همه چی بی تفاوته باید هرکاریو بااصرار یا دعوا انجام بده اونم شاید

    همیشه من باید حواسم به همه چی باشه اگه چیزی توخونه خراب بشه تاصدسال نمیره سراغش مگه اینکه من بیست بار بگم یا دعوامون بشه کلا بی خیاله
    اون اوایل که اخلاقشو نمیدونستمو حواسم به بعضی چیزا نبود یه روز متوجه شدم ایشون سه ماهه اجاره خونه رو پرداخت نکرده وقتی بهشون گفتم واقعا بهت برنمیخوره که صاحبخونه باید واسه پولش بهت زنگ بزنه ؟ حالا اگه نداشتی یه حرفی !!!میگه اون منومیشناسه میدونه یادم نبوده من که پولشو نمیخورم خب یادم نبود دیگه گیر نده به همین ریلکسی

    ببخشید طولانی شد خواستم کامل توضیح بدم ببینم واقعا من زیادی حساسم یا ایشون زیادی بی خیاله ممنون که واسم وقت میذارید
    ویرایش توسط sahar67 : شنبه 06 دی 93 در ساعت 15:47

  6. 2 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    sevil73 (چهارشنبه 17 دی 93), بارن (شنبه 06 دی 93)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    چرا هیچ کس منو راهنمایی نمیکنه این قضیه عامل بیشتره دعواها و اعصاب خوردی های منه
    خواهش میکنم اگه چیزی به ذهنتون میرسه منو کمک کنید از بس خودم فکر کردم دیگه وبه نتیجه نرسیدم خسته شدم

    - - - Updated - - -

    همه بهم میگن مگه بده شوهرت ارومه؟ کاری به کارت نداره؟ایرادگیر و زورگو نیست؟
    پس چرا من اینجوریم چرا ناراحتم؟چرا ناراضیم؟با وجود اینکه هم من خیلی اونو دوس دارم هم اون منو اما همش ته دلم استرس و اضطراب دارم چرا همش بهش گیر میدم چرااحساس میکنم بی تفاوته
    همسرم راجع به کارای خودش اینطور نیست اصلا بی تفاوت نیست واسه تمام کاراش برنامه داره همرو یادداشت میکنه که یادش نره البته کارایی که فقط جنبه شخصی داره ومن نمیتونم انجامش بدم یا کارایی که عاشقشونه اما من رو همیشه یادش میره بعضی وقتا میگم ای کاش منم میتونستم همینقدر ریلکس باشم همه بهم میگن ادم منطقی هستش اما وقتی چیزای دیگم توضیح میدم میفهمن دیگه زیادی منطقیه همیشه به شوخی میگم (البته از درون حرص میخورم) اگه زلزله بیاد زندگیمون داغون بشه تو ریلکس میگی خب اتفاقه دیگه عزیزم پیش اومده کاریم که نمیتونیم انجام بدیم پس اعصاب خودتوخرد نکن
    به نظرتون من مقصرم؟ اخه همیشه میگه تو زیادی به همه چی اهمیت میدی من نرمالم. حالا کارا یه ذره دیرتر انجام شه چی میشه (منظورش از یه ذره ماهها وبعضی وقتا سالهاست) اگه واقعا من حساسم بگید چکار کنم که اینقدر نگران و مضطرب نباشم چکار کنم منم بی خیال باشم



    - -






    ویرایش توسط sahar67 : یکشنبه 07 دی 93 در ساعت 10:21

  8. کاربر روبرو از پست مفید sahar67 تشکرکرده است .

    sevil73 (چهارشنبه 17 دی 93)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام
    من یک خانم نیستم مرد هستم و 8 ساله ازدواج کردم و 2 تا بچه دارم
    ببینید بین دوتا جمله که شما گفتید خیلی تفاوت است
    ----------------------------------------------------------------------

    1. اون اوایل که اخلاقشو نمیدونستمو حواسم به بعضی چیزا نبود یه روز متوجه شدم ایشون سه ماهه اجاره خونه رو پرداخت نکرده وقتی بهشون گفتم واقعا بهت برنمیخوره که صاحبخونه باید واسه پولش بهت زنگ بزنه ؟ حالا اگه نداشتی یه حرفی !!!میگه اون منومیشناسه میدونه یادم نبوده من که پولشو نمیخورم خب یادم نبود دیگه گیر نده به همین ریلکسی
    2. همسرم راجع به کارای خودش اینطور نیست اصلا بی تفاوت نیست واسه تمام کاراش برنامه داره همرو یادداشت میکنه که یادش نره البته کارایی که فقط جنبه شخصی داره ومن نمیتونم انجامش بدم یا کارایی که عاشقشونه

    -----------------------------------------------------------------------------
    اولی خیلی خطرناکه مگر اینکه اوایل ازدواج باشه و شرایط زندگی و برخورد با دیگران و اهمیت چنین مواردی را از نزدیک لمس نکرده باشد و بعدا متوجه شود
    اما ببینید باید اول اگر می تونید باهاش مستقیم ولی در یک شرایط مناسب زمانی و روحی و فیزیکی صحبت کنید و دلایلش رو برای عدم اهمیت دادن به مباحث مهم مثل بچه ، خونه و ... (نه لباس و رفت و آمد و ...) بپرسید ؟؟؟
    یا اینکه ازش بپرسید که اگه به چه شرایطی تو زندگی برسیم خوبه بچه دار بشیم (زمان نپرسید)؟؟؟
    در هرصورت مباحثی که برایش مهم است را جایی یادداشت کنید و دسته بندی کنید
    مباحثی هم که برایش اهمیت ندارد را همین طور بعد بررسی کنید و ببینید چه تفاوتهایی دارند ؟؟؟ چه چیز باعث شده به بعضی مسائل اولویت بدهد به بعضی نه
    استانداردهایش را برای مباحث مهم از دیدگاه خودش پیدا کنید
    سوال بعد از شما اینکه : همسرتا در محل کار رفتارش چطور است ؟؟؟
    شما گفتید شغل خوب و درامد خوبی دارد!!!! این با بیخیالی و عدم مسئولیت پذیری سازگار نیست ؟؟؟
    دلایل رفتار همسرتان در محیط کار را تحلیل کنید؟؟؟؟
    موفق باشید
    ویرایش توسط آونگ : یکشنبه 07 دی 93 در ساعت 15:18

  10. 2 کاربر از پست مفید آونگ تشکرکرده اند .

    sahar67 (یکشنبه 07 دی 93), sevil73 (چهارشنبه 17 دی 93)

  11. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    سلام اقای اونگ ممنون که واسم وقت میذاریدوایتقدر قشنگ کمکم میکنید که دلیل رفتارهای همسرم روبفهمم میخوام یه کم بیشتر راجع به خصوصیات همسرم بگم که بهتر کمکم کنید
    همسرم مرد موفقی هستند
    از نظر علمی ادم بزرگی
    هستند میشه گفت توی رشته ی خودش هم تو ایران سرشناسه وبرنده جشنواره رازی بوده وهم تا حدی تو کشورهای دیگه بخاطرکارهای علمیشون . کار ایشون دو قسمته یک قسمت تحقیقاتی و یک قسمت خصوصی که در قسمت اول بسیار موفق و بلندپروازه وتمام عشقشم همینه


    اما از جنبه خصوصی کارشون که تقریبا قسمت بیشتر درامدش روتشکیل میده قبل از ازدواج اصلا اهمیت نمیدادن جوری که روزی2_3ساعت کار میکردن بعد از ازدواج با اصرار من محل کارشونو عوض کردیم وبا تبلیغات زیاد وبیشتر کردن ساعات کاریشون درامدشونو چندبرابر کردیم در اصل
    قبل ازدواجم به مسایل مادی اهمیت نمیدادن اما من از حس بلندپروازی و ایده ال گراییش درزمینه مادی برای تحریکش استفاده کردم


    باورتون نمیشه اگه بگم که ایشون گواهینامه رانندگی نداشتن وقتی میگفتم ادمی مثل تو چطور تا الان دنبالش نرفته میگفت علاقه نداشتم!!!!!!!!!! بعدشم با بدبختی راضیش کردم که بره گواهینامشو بگیره هزاربار منو پیچوند


    متاسفانه به تنها چیزهایی که اهمیت میده
    مسائلی هست که به پیشرفت علمی و کاریش مرتبطه اگر به چیزی علاقه داشته باشه به هر قیمتی باشه انجامش میده اما نسبت به مسائل دیگه بی تفاوته خیلی سعی کردم ازین حس بلندپروازیش در جنبه های دیگم استفاده کنم اما خب مسلما در زمینه هایی که ذاتا با پیشرفت وشهرت ارتباطی نداره کاملا ناموفق میشم


    جالب اینه ایشون ظاهر فوق العاده ساده ای داشت و یه مشکل ظاهری ارثی هم داشتن که با یه جراحی ساده براحتی برطرف میشد واین قضیه خیلی تو چشم بود حتی ادمهای اطرافش که بهش حسودی میکردن ازین قضیه خیلی واسه ناراحت کردنش استفاده میکردن اماجالب اینه که اصلا واسش مهم نبود واین مشکل رو سالها برطرف نکردیعنی تا این حد بی تفاوت!!!!

    که بعد از ازدواج با هربدبختی تونستم راضیش کنم که جراحی کنن و جالب اینه که اینجام که موفق شدم بازم از تحریک همون حس استفاده کردم

    راجع به بچه هم که فرمودید باور کنید تا الان به هزار مدل ازش پرسیدم فقط یه چیزی میگه اونم اینه که بعد از تموم شدن درست
    یا هروقت توبگی اصلا هم متوجه سن خودش و اختلاف سنی که با بچمون در اینده پیدا میکنه نیست و واسشم مهم نیست چون اختلاف سنیمون زیاده


    البته اینو بگم که ایشون فوق العاده مرد محترم ومتین و خونواده دوستیه ولی این مشکلی که وجود داره باعث شده من خیلی مضطرب باشم ونسبت به زندگیمون یه کم ناراضی مشکلاتی که به خاطر بی تفاوتی ایشون تو این 3سال واسم ایجاد شده خیلی بیشتراز این چیزاست اینا یه چندتا مثال ساده بود دیگه از احساس مسئولیت زیاد خسته شدم ازینکه من همیشه نگران همه چی باشم دلم میخواست میتونستم بهش تکیه کنم میتونستم بدون استرس و نگرانی از زندگی باهاش لذت ببرم چون ویژگی های مثبتش اصلا کم نیست


    فکرمیکنم سوالاتتونو کامل جواب دادم کار ایشونم تقریبا خصوصیه ورفتارشونم تو محیط کار با متانت و ارامش وبا وجدان کامل کار میکنن و بی تفاوتی ندارن حتی روی وقتی که میذاره خیلی حساسه کم پیش میاد که کارشو دیر شروع کنه یامعطل بشه کسی

    راستی اون قضیه عقب افتادن اجاره که شما فرمودید که ممکنه به خاطر این باشه که اوایل ازدواج بوده و متوجه اهمیت قضیه نبوده من فکر نمیکنم اینجوری باشه چون ایشون قبل ازازدواج با من 7سال مجردی زندگی میکردن وخدامیدونه که چندبار اینکارو کرده که صاحبخونشم عادت داشته به کارای این که سه ماه صبر کرد بعد زنگ زد واسه یاداوری!!!

    امیدوارم بازم کمکم کنید یک دنیا ممنونم ازتون
    ویرایش توسط sahar67 : دوشنبه 08 دی 93 در ساعت 10:56

  12. کاربر روبرو از پست مفید sahar67 تشکرکرده است .

    اقای نجار (پنجشنبه 11 دی 93)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    راستی اقای اونگ شمافرمودید مستقیم بپرسم که چرا به بعضی مسائل اهمیت نمیدن؟ ایشون در جواب فقط میگن من نسبت به هیچی بی تفاوت نیستم خب چه عجله ای داریم میشه ما بچه نیاریم؟ وقتیم بهشون میگم خب به نظرت کی خوبه چه زمانی یا چه شرایطی ؟چیز درستی نمیگه. استاد پیچوندنه

    وقتی میگم خب شاید ماهم مثل اینهمه زوج جوون که سالها نمیتونن بچه دار بشن باشیم نباید زیاد عقبش بندازیم میخنده میگه تو به چیا فکرمیکنی؟ این احتمالش کمه نگران نباش
    راجع به همه چی همینه منتها شما چون این مثالو اوردیدمن حرفاشو تو این زمینه گفتم کلاخیلی ادم دوراندیش و باتدبیری نیست یا بهتر بگم فقط تو زندگیمون نیست واسه کارهای خودش تا 30 سال ایندشم مشخصه
    فکر خیلی چیزارو نمیکنه از نظرش مسائل زندگیمون کم اهمیت تر از اونه که بخوادذهنشو درگیر کنه هر وقتم اعتراض به هرچی میکنم میگه دلمو میسوزونی تو همه ی زندگیه منی توچطور میتونی بگی من بی تفاوتم؟دهن منو میبنده

    منو دچار عذاب وجدان میکنه مدام ازم گله داره که تو به من خیلی گیرمیدی ولی اخه وقتی میبینم اون اینقدر بی خیاله چطور میتونم منم بی خیال باشم منم بگم هرچه پیش اید خوش اید
    راهنماییم کنید که چکار کنم چطور نگرانیمو کم کنم و کمتر رو اعصابش باشم وبتونم کمی از بی خیالیشم کم کنم
    ویرایش توسط sahar67 : دوشنبه 08 دی 93 در ساعت 12:42

  14. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    سحر جان من هم همسرم تقریبا مثل همسر شماست ولی با شدت کمتر . خودمم مثل شما بودم ولی به این نتیجه رسیدم که همسر شما بی خیال نیست بلکه در اون زمینه هایی که براش مهمه خیلی هم مسئولیت پذیره . ولی اون اولویتهایی که برای شما خیلی مهمه برای ایشون زیاد مهم نیست . و یا از این مطمئنه که اون موضوع رو شما خودتون حل خواهید کرد و نیازی به مداخله ایشون نیست . من هم اوائل خیلی اعصابم خورد میشد و گیر میدادم . ولی الان سعی میکنم زیاد گیر ندهم . موضوعی که مربوط به خودمه با یه نظر خواهی ساده که اون هم اکثرا جوابش اینه که هر جور خودت دوست داری خودم انجام میدم . موضوعی رو هم که به اون مربوط میشه فقط یک بار یاد اوری میکنم و بی خیال میشم . و اصلا هم دیگه نه راجع بهش فکر میکنم نه اقدام تا خودش حل کنه . الان خیلی بهتر شده هم من اعصابم راحت تر شده . و احساس میکنم بعضی مواقع بی خودی گیر میدادم . و به تعویق افتادن اون موضوع هم مشکلی رو پیش نمی اورده .

  15. 2 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    sahar67 (سه شنبه 09 دی 93), آنیتا123 (دوشنبه 08 دی 93)

  16. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    سلام واحد جان

    ممنون از راهنماییتون و وقتی که گذاشتید

    خب مشکل من اینه که چطور حساسیتمو کم کنم و نگران نباشم چون به محض اینکه من یه مدت خودمو کنار میکشم همه چیز بهم میریزه چطور نگرانیامو میتونم کم کنم تو پست های قبلمم گفتم بی تفاوتی همسرم تو یکی دوتا مسئله نیست بعضی وقتا راجع به چیزایی بی تفاوته که باید سریع رفع بشن وگرنه یا دیگه امکان انجامش نیست یا دیر انجام شدنش میتونه برامون ضرر داشته باشه! نمیدونم چطور بی خیال شم وقتی به عواقب بی خیالیم فکر میکنم بدتر استرس میگیرم
    میدونم که اون اینطوری بزرگ شده و کاریش نمیتونم بکنم اونی که باید تغییر بکنه منم اما چطوری؟چون من نقطه مقابل اونم همیشه هر کاری بخوام انجام بدم دوس دارم سریع انجامش بدم همین تضاد که بین ماست قضیه رو تشدید میکنه اگه منم یه ذره بی خیال بودم همه چی حل میشد روز نیست که سر این چیزا بحثمون نشه واقعا درمانده شدم به اونم خیلی گیر میدم همیشه دچار عذاب وجدان
    همش به این فکر میکنم اگه منم تو این سه سال بی تفاوت بودم الان کجا بودیم؟ بخدا اینقدر زندگی تک بعدی قبل ازدواج داشت که هرکس از دوستاش الان ظاهر و شرایطشو میبینن تعجب میکنن که چطور تونستم اینقدر عوضش کنم حتی جلوی خودشم میگن!!!!! جالب اینه خودشم این تلاش و توجه منو دوس داره اما دلش نمیخواد تغییر کنه
    بخدا اگه یه روز نگم موهاتو سشوار بکش همین طور میره سرکار یا حواسم به لباساش نباشه دیگه هیچی واسه همین میگم اگه من بی خیال باشم کلا همه چی نابود میشه
    ویرایش توسط sahar67 : سه شنبه 09 دی 93 در ساعت 09:13

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام سحر خانم
    نکات خوبی تو توضیحاتتون وجود داشت و سر نخهای خوبی داشت
    یک کمی بقیه تاپیکهای دوستان رو که سعی زیادی تو زندگی داشتند و موفق شدند رو بخون
    مخصوصا سوده 82 رو تاپیکهاشون رو بخون (البته موضوع مشکلاتشون با شما متفاوت است) تلاشی که در جهت اصلاح روابطشون با همسرشون و ایجاد تغییرات داشتند در خودشون و همسرشون در حالیکه دسترسی به همسرشون ما نداشتیم بسیار عالی بوده و موفق هم شده اند
    شما باید اولا آرامش خودتون رو بدست بیارید
    بعد همسرتون رو در حالت فعلی بپذیرید
    بعد برای مشکلاتی که در کوتاه مدت بروز می کند و قبل از اصلاح روابط شما و همسرتان باید حل شود راه حلی پیدا کنید تا ذهنتان آزاد شود
    بعد به اصلاح همسرتان و خودتان و روابطتتان بپردازید
    همسرتان سالها با این روش بزرگ شده پس انتظار تغییرات سریع ندشته باشید
    فرصت نیست تمام مبحثی که در تاپیک سوده خانم گفتم یا دیگر دوستان گفتند تکرار کنم به اونجا مراجعه کنید با وجود تفاوت مشکل کلیات بحث و توصیه هایی که به صبر و عدم انتظار از همسر به ایشان شده خیلی بدرد شما می خورد
    بعد از اینکه مطالعه کردید قدم به قدم با کمک مدیران و مشاوران سایت و بقیه دوستان پیش میرویم
    ضمنا توصیه می کنم اشتراک سایت را بگیرید
    مسیر طولانی در پیش دارید ولی احتمال موفقیتتان خیلی زیاد است اما به شرط صبر و تحمل
    موفق باشید

  18. 2 کاربر از پست مفید آونگ تشکرکرده اند .

    sahar67 (سه شنبه 09 دی 93), واحد (سه شنبه 09 دی 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی تفاوتی همسرم
    توسط haniye68 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 آبان 95, 08:31
  2. بی تفاوتی
    توسط me!!! در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 26 اسفند 94, 05:41
  3. بی تفاوتی همسرم نسبت به وظایفش
    توسط بهار هستم در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 28 خرداد 94, 01:08
  4. بدبینی به همسر اشکال متفاوتی دارد
    توسط khaleghezey در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 04 اردیبهشت 93, 10:50

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.