به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 اسفند 93 [ 09:04]
    تاریخ عضویت
    1393-7-14
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    609
    سطح
    12
    Points: 609, Level: 12
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 40 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    New2 وقتی شوهرم به خاطر فشارهای مالی که متحمل شده و .. درد و دل میکنه چگونه میتونم ارومش کنم؟

    بازم سلام
    دوستای گل میشه راهنماییم کنید
    ما هنوز دوران عقد رو سپری میکنیم و هر کدوم توی یه شهر جدا و دور از هم هستیم و به فاصله یک ماه و بعضی مواقع طولانی تر من برای چند روز به شهرشون میرم البته بعضی مواقع همسرم میاد و به خاطر شغلش بیشتر من میرم که با مخالفت شدید خانواده ام همراه هست ولی من در اخر راضیشون میکنم چون خودم شاغل هستم میتونم همسرم رو درک کنم شغلشون به گونه ای هست که نمیتونن مرخصی زیاد بگیرن , همسرم به علت نداشتن پشتوانه مالی حسابی توی فشار هست به خصوص الان که داره خونه میسازه دیروز بر خلاف این چند ماه جز ج اس صبح بخیر خبری ازشون نبود حسابی ناراحت بودم که چرا از من یادی نکرده ولی میدونستم سرش شلوغه واسه همین تصمیم گرفتم درکش کنم و وقتی تماس گرفت یا اس داد به روش نیارم که ناراحتم , غروب دیگه طاقت نیاوردم و زنگ زدم که ج نداد و نیم ساعت بعد اس داد که کار داره و در ادامه بیشتر از روزگار شکایت کرده بود دلم گرفت توی این موقعیت که قسط های سنگین وام رو باید پرداخت کنه تحته فشار هست و من نمیدونم باید چه برخوردی داشته باشم که بدونه بهش اعتماد دارم تا ساعت 9 شب باز ازشون خبری نشد زنگ زدم ایندفعه ج دادن خیلی ناراحت بود از لحن صداش مشخص میشد شروع کرد به صحبت در مورد مشکلات مالیش و اینکه کاری که میخواست روش سرمایه گذاری کنه به خاطر جور نشدن پول منتفی شده و روی حساب همین کار داشت موقعیت کار فعلیشو خراب میکرد چون تصمیم داشت شغل فعلیشو که اصلا علاقه ای بهش نداره قبل شروع کار جدید ترک کنه و حالا باید بازم همون کار را ادامه بده . همسرم دوره تحصیلی رو عالی گذرونده بوده و رتبه کنکوریه سه رقمی داشته ولی به دلایلی توی انتخاب رشته لجبازی میکنه و بدون تحقیق رشته ای رو انتخاب میکنه که بازار شغلی مناسبی حداقل توی شهر خودشون نداره واسه همین وقتی به مشکل بر میخوره دوران سخت دانشجوییشو که با افسردگی گذرونده یاداوری میکنه اینکه لیاقت بهتر از اینا رو داشته ولی الان باید شغلی رو انجام بده که با روحیه اش سازگاری نداره خیلی اذیتش میکنه. خلاصه اینکه توی این یه ساعت فقط از مشکلاتش گفت و با من درد و دل میکرد منم فقط گوش دادم چون واقعا نمیدونستم باید چکار کنم و در بعضی مواقع دلداریش میدادم که درست میشه بازم خداروشکر چیزی به ذهنم نمیرسید بگم اینقدر زیر فشار بود که برای اولین بار از من خواست توی پرداخت قسط یا خونه بهش کمک کنم من پس اندازی دارم که برای خرید یه سری از وسایل جهیزیه ام که پدرم چون از واجبات نمیدونن زیاد علاقه به خریدشون هم ندارن و من دوست دارم داشته باشم کنار گذاشتم و همسرم در جریان بود دیشب گفت بعد گذروندن این قسطها خودم واست میخرم منم گفتم باشه مهم نیست بعد میخریم واقعا هم الان واسم مهم نیست و از طرف دیگه میدونم همسرم قدر شناس هست و تازه وقتی سه دانگ خونه رو به اسم من کرده من هم باید در ساختش کمکی کنم الان مشکلم اینه که چگونه رفتار کنم که همسرم متوجه بشه من بهش اعتماد دارم و از نظر من مرد قوی و مقتدری هست و چگونه موقع درد دل باید ارومش کنم واقعا از دیشب بهم ریختم تا به حال اینقدر پریشون و بهم ریخته نبود دوست دارم ارامش رو بهشون برگردونم تا مثل دوران دانشجویی دچار افسردگی نشه و مثل قبل شیطون و سر حال باشن امروز هم که باز ساکت بودن خودم بهشون زنگ زدم نسبت به قبل ساکت شدن و شادی و شیطنت قبل رو ندارن .
    ممنون میشم راهنماییم کنید.
    ویرایش توسط girl66teh : چهارشنبه 12 آذر 93 در ساعت 13:38

  2. 4 کاربر از پست مفید girl66teh تشکرکرده اند .

    ali -guilan (چهارشنبه 12 آذر 93), szd (چهارشنبه 12 آذر 93), واحد (شنبه 15 آذر 93), شیدا. (چهارشنبه 12 آذر 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 شهریور 94 [ 10:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    2,449
    سطح
    29
    Points: 2,449, Level: 29
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 150 در 70 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام خانومی منم این مشکل شما رو داشتم وهنوزم تو عقدم ودارم اینجا هم سوال کردم میتونید ببینیدش
    مردا اینطورین من وهمسرم هم عقدیم و واقعا تو دوران عقد خیلی مشکلات مالی روی آقایون فشار میاره تنها کاری که میشه کرد از لحاظ مالی سعی کنید کمک باشید فشار رو کم کنید سر قضیه پولتون به هیچ عنوان تعلل نکنید وسریع بهشون بدید (البته اگر شناخت خوبی روشون دارید ومیدونید قدر شناسن ) دیگه از پول صحبتی نکنید ومنتی نذارید خودتون سعی کنید فضا رو شاد کنید شما تماس بگیرید شما اس ام اس بدید یه کم تحملتونو ببرید بالا زود ناراحت نشید از بی ذوقیا شون گله نکنید اگر براتون مقدوره حتما برید یه سر چند روز پیششون باشید
    تو این موقعیت کادو براشون نخرید چون بیشتر احساس تحقیر شدن وکم آوردن میکنن تو این مدت غیر مستقیم از زندگیایی بگید که با سختی شروع شده والان موفقن داشتن خونه رو هم خیلی پر رنگ و بزرگ ومهم جلوه بدید (که البته هست )
    به نظر من به خانواده خودتون نگید دارید پول رو کمک میکنید
    در مورد وام هایی که میتونه کمکتون باشه تحقیق کنید از کتابای انرژی مثبت برای خودتون استفاده کنید روحیه خودتونو بهتر کنید واگر همسرتون رو بتونید مجاب کنید سر یه ساعتی از راه دور با هم تلقین مثبت کنید حتی اگه جواب نده حالتونو بهتر میکنه
    این مدت باید خیلی صبور باشید ولی ترحم نکنید که مردا دوست ندارن خودتون و آروم کنید و سعی کنید شما استرس وارد نکنید نگران نباشید تا فشار روی همستون بیشتر نشه
    خوش اخلاق و صبور این دوران وتحمل کنید همین
    ببخشید خیلی حرف زدم تجربه اینو بهم ثابت کرده بعدم اگر دیدید داره طول میکشه ناراحتیشون خیلی زیاد و به نظرتون خیلی زیادی شد یه تلنگری بزنید که رها کنن این وضعیت و ولی فعلا صبر کنید

  4. 5 کاربر از پست مفید mati تشکرکرده اند .

    ali -guilan (چهارشنبه 12 آذر 93), ammin (چهارشنبه 12 آذر 93), واحد (شنبه 15 آذر 93), آنیتا123 (چهارشنبه 12 آذر 93), شیدا. (چهارشنبه 12 آذر 93)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    340
    سطح
    6
    Points: 340, Level: 6
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 282 در 96 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام دوستم
    من با نظر دوست قبلی مخالفم
    کاااااااااملا
    حتما خانوادت بایستی بدونن که شما میخوای کمک کنی یا نکنی
    تازه اگه خواستی اینکار رو بکنی و اونها هم رضایت داشتن بخشی از پولتو کمک کن

    ببین
    نبایستی شوهرت رو بد عادت کنی
    از من به شما نصیییییییییییییحت

    شوهر من هم زیاد از مشکلات اقتصادی اش میگه
    منم گوش میدم
    ولی بعضی وقتها بحث رو عوض میکنم
    و ازش میخوام که زیاد از این حرفها نزنه

    چون واقعا اعصابم خورد میشه
    و غصه میخورم

  6. کاربر روبرو از پست مفید aye تشکرکرده است .

    rayehe (چهارشنبه 12 آذر 93)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 شهریور 94 [ 10:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    2,449
    سطح
    29
    Points: 2,449, Level: 29
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 150 در 70 پست

    Rep Power
    24
    Array
    خود این خانوم گفتن که شوهرشون قدر شناسه و واقعا تو فشار مالیه به نظر من تو ای موقعیت پس معنی شریک زندگی چیه اینکه موقعیکه این اقا خوب وپولداره خانمم کنارشه وقتی بی پوله خانم خودشو بکشه کنار این که نمیشه زندگی این خانم یه پول اضافه ای داره که حالا همش نه بخشیش میتونه فشار مالی رو از روی همسرش برداره نمیدونم ولی من نظرم اینه در ضمن من خودمم وقتی شوهرم وضع مالیش بد بود ازش انتظاراتی داشتم خیلی موقها سعی میکردم خیلی باهاش راه بیام اما موقعهاییم خودم درخواست میکردیم بریم رستوران بریم بگردیم این شال ومیخوام نه خیلی زیاد اما میخواستم تا بد عادت نشه البته بیشترش این بود که میخواستم حس خوبی بهش بدم و با خرج کردن این احساس ضعف مالی پوشیده شه
    ولی مطمئنن این خانومم خودشو بذار جای همسرش وفکر کنه که یه موقعی میدونه همسرش پول داره و خانمم مشکل مالی داره (تو همین عقد ) و اقا کمک نکنه وبگه برو از دوست وفامبیلت بگیر چه حسی داره در ضمن سه دونگ خونه هم به نامشونه

    - - - Updated - - -

    خود این خانوم گفتن که شوهرشون قدر شناسه و واقعا تو فشار مالیه به نظر من تو ای موقعیت پس معنی شریک زندگی چیه اینکه موقعیکه این اقا خوب وپولداره خانمم کنارشه وقتی بی پوله خانم خودشو بکشه کنار این که نمیشه زندگی این خانم یه پول اضافه ای داره که حالا همش نه بخشیش میتونه فشار مالی رو از روی همسرش برداره نمیدونم ولی من نظرم اینه در ضمن من خودمم وقتی شوهرم وضع مالیش بد بود ازش انتظاراتی داشتم خیلی موقها سعی میکردم خیلی باهاش راه بیام اما موقعهاییم خودم درخواست میکردیم بریم رستوران بریم بگردیم این شال ومیخوام نه خیلی زیاد اما میخواستم تا بد عادت نشه البته بیشترش این بود که میخواستم حس خوبی بهش بدم و با خرج کردن این احساس ضعف مالی پوشیده شه
    ولی مطمئنن این خانومم خودشو بذار جای همسرش وفکر کنه که یه موقعی میدونه همسرش پول داره و خانمم مشکل مالی داره (تو همین عقد ) و اقا کمک نکنه وبگه برو از دوست وفامبیلت بگیر چه حسی داره در ضمن سه دونگ خونه هم به نامشونه

  8. 2 کاربر از پست مفید mati تشکرکرده اند .

    ali -guilan (پنجشنبه 13 آذر 93), واحد (شنبه 15 آذر 93)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 93 [ 02:33]
    تاریخ عضویت
    1393-5-15
    نوشته ها
    40
    دستاوردها:
    3 months registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 138 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزيزم پولو هر چ زودتر بهش بده ولي از اين به بعد هميشه هميشه براي خودت پولي پس انداز داشته باش كه فقط خودت بدوني و خودت يعني لازم نيست همه ريز حساب بانكيتو شوهرت بدونه هميشه پشتوانه مالي براي خودت داشته باش كه در روز مبادا به كار خودت و زندگيت مياد در مورد شوهرت بايد خيلي خيلي باهاش مهربون باشي و بهش عزت نفس بدي ازش خيلي تعريف كن در مواردي كه قويه مثل اون روباهه است ديگه چ سري چ دمي عجب پايي البته منظور تعريف از توانمنديهاشه مثلا من خيلي خوشحالم كه زنت شدم احساس ميكنم همه اينده ام با تو تامينه تو ماشالا خيلي جربزه داري هم سن و سالاي تو خيلي زحمت بكشن خونه رهن ميكنن تازه اگه بتونن ازدواج كنن و هي هندونه بده زير بغلش تو باهوشي با استعدادي من بهت ايمان دارم ميدونم تو زود پيشرفت ميكني هر وقت ناله ميكنه بگو عشقم عزيز دلم الان دركت ميكنم متوجه ام چي ميگي الهي بميرم برات دردت به جونم كاش پيشت بودم بغلت ميكردم بعدم بگو من برات دعا ميكنم كه زود زود مشكلات ماليت رفع بشه دعاهاي من خيلي زود برآورده ميشه بگو به مادرتم بگو برات دعا كنه تا خدا صبر بهت بده و مشكلاتو پشت سر بزاري بگو مشكل مالي هميشه حل ميشه جونت سلامت باشه تو انقدر باهوش و بااستعدادي زود زود پله هاي ترقي رو طي ميكني منم واست دعا ميكنم خودتم بجاي گلايه از خدا درخواست كمك كن عزيز دلم خدا دوستمون داره و كمكمون ميكنه

  10. کاربر روبرو از پست مفید ماهك تشکرکرده است .

    ali -guilan (پنجشنبه 13 آذر 93)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 اسفند 93 [ 09:04]
    تاریخ عضویت
    1393-7-14
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    609
    سطح
    12
    Points: 609, Level: 12
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 40 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    ممنون از راهنماییتون
    آیه جان اگه همسرم در مورد مشکلات اقتصادیش با من صحبت نکنه و درد و دل نکنه پس به کی بگه اینجوری که باید از نظر روحی فشار بیشتری تحمل کنه اتفاقا من فکر میکنم با حرف زدن ارومتر میشه دیشب هم که بهشون زنگ زدم باز هم صحبت سر مشکلات مالی بود که خودش ناراحت شد و گفت ببخشید با این حرفها تو رو هم اذیت میکنم . منم ازش خواستم همیشه اولین کسی باشم که در مورد مشکلات پیش اومده باهاش صحبت میکنه اتفاقا بعد خداحافظی اس داد که احساس بهتری داره که در موردش با من حرف زده.
    ممنون بابت راهنماییتون در موردهدیه نخریدن اصلا توجه نکرده بودم و حتی در نظر داشتم برای ملاقات بعدی یه هدیه ای تهیه کنم که با خوندن مطلب شما متوجه اشتباه خودم شدم درسته چون الان واقعا فکرش درگیر هست و فکر نمیکنم حواسش به هدیه گرفتن باشه و با این کار من ممکن شرمنده بشه, در مورد اینکه سعی نکنم حس ترحم بهش دست بده نمیدونم باید جه جوری برخورد کنم که برداشت اشتباه از رفتارم نداشته باشه شاید پیشنهاد دوست عزیز ماهک رو به کار ببرم و با گفتن این مطالب هم خودم هم همسرم ارامش پیدا کنیم ماهک جان اصلا دعای مادر رو به کل فراموش کرده بودم حتما به همسرم یاد آوری میکنم گرچه مادرشوهر مهربانی دارم و میدونم نگفته دعاگوی فرزندانشون هستن
    خیلی خوشحالم که با این سایت اشنا شدم تازه متوجه استفاده مفید از اینترنت شد
    دوستان اگر باز هم پیشنهاد در این مورد دارین بنویسید . بازم متشکر



  12. کاربر روبرو از پست مفید girl66teh تشکرکرده است .

    واحد (شنبه 15 آذر 93)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    دوست خوبم دختر مهربون . بهت تبریک میگم . انشا الله که خوشبخت بشین . همسرت اگر توان اینو داشته که قبلا فرد موفقی بشه شک نکن الان هم میتونه . اشخاص توانمند و خلاق توی هر مسیری که باشند به راحتی با پشتکار پله های ترقی رو توی اون مسیر پیدا میکنن اینو به همسرت بگو و بهش اعتماد به نفس بده . و حالا که همسر مهربانی مثل شما داره مطمئنم بیشتر موفق خواهد شد . با همسرت همدل باش . واگر میتونی کمکش کن . حتما لازم نیست کسی بدونه . اون همسر توئه . اگر پولی داری که مال خودته . میتونی بدون اینکه به کسی بگی بهش بدی . یعنی داری برای زندگیتون خرج میکنی . هیچ وقت نباید حرفش رو بزنی . و منت بگذاری .

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    340
    سطح
    6
    Points: 340, Level: 6
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 282 در 96 پست

    Rep Power
    28
    Array
    دوست جون من به خاطر روحیه ات گفتم که نزاری زیاد دردودل اقتصادی بکنه پیشت
    آخه زن حساسه
    مخصوصا تو که راه دور هستی و بایستی بهترین و قوی ترین نوع ارتباط رو داشته باشی باهاش
    همچنان بهت میگم اگه خواستی به همسرت پول بدی به خانوادت بگو.

    دوستان دیگه هم خوب راهنمایی کردند
    همیشه پس انداز داشته باش
    انگار که وجود نداره. دست بهش نزن. روز مبادا شاید خیلی نزدیک باشه

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 شهریور 94 [ 10:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    2,449
    سطح
    29
    Points: 2,449, Level: 29
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 150 در 70 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام عزیزم تو بحث کادو من برام تجربه شده اون زمان که همسرم حالش بد بود من هی فکر میکردم چیکارکنم حالش خوب شه و اینا هی تو فکر بودم هر روز یه کادو میخریدم وقتی میدیدم پول نداره گوشی بخره والان خراب شدن گوشیش داره اذیتش میکنه هی فکر میکردم گوشی بخرم واصلا متوجه حس همسرم نبودم تا اینکه خودش بهم گفت حالا یه مدت من پول درست درمون ندارم هی باید کادو بخری تا شرمنده شم و اون وقت فهمیدم چه اشتباهی کردم
    ترحم یعنی اینکه خیلی تابلو از یه سری خرج ها بگذرید به نظرم اگر هم میخواید همراهی کنید غرور همسرتون باید حفظ شه باید بدونه شما ضعیف نمیدونیدش شما میدونید که میتونه اگر درد ودلی کردید شما قوی ومحکم بگید فدای سرت همه اولش مشکل دارن ما باید زندگیمونو بسازیم باید تلاش کنیم اگه با هم بسازیم اگه براش سختی بکشیم لذت میبریم ومیدونیم حاصل تلاش بوده و حرفهای مثبت
    در کل تجربه به من ثابت کرده مردا خیلی دل نازکتر از ما خانومها هستند تو مساله مالی خیلی خیلی شکننده ان وفقط یه خانوم خوب میتونه با همدلی با برنامه ریزی اقتصادی با انرژی مثبت و روحیه دادن به همسرش این مساله رو حل کنه

  16. 2 کاربر از پست مفید mati تشکرکرده اند .

    واحد (یکشنبه 16 آذر 93), اقای نجار (سه شنبه 18 آذر 93)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 اسفند 93 [ 09:04]
    تاریخ عضویت
    1393-7-14
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    609
    سطح
    12
    Points: 609, Level: 12
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 40 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    دوستان من مبلغی از پس اندازم رو برای همسرم فرستادم و بقیه هم چون فعلا در دسترس خودم نی بعد میدم ولی در موردش با خانواده ام صحبتی نکردم چون نظرشون رو میدونم خانواده ام اصلا موقعیت همسرم رو درک نمیکنن توی فامیل ما چه پسر چه دختر همه حداقل دو سال عقد بودن تا بالاخره تونستن با هزار مصیبت برن سر خونه خودشون که یا اجاره ای بوده یا واسه باباشون یا که اگه خونه خودشون بوده فوق العاده کوچیک بوده در صورتی که همسر من تمام تلاشش اینه که از یک سال بیشتر عقد نمونیم چون واقعا مسافت دور هر دو و حتی خانواده هامون رو اذیت میکنه داداش خود من بعد 8 سال هنوز داره خونه بابام زندگی میکنه الان موقعیت خرید خونه داره ولی این کار رو انجام نمیده در صورتی که همسر من اولین هدفش استقلال کامل هست یا خواهرم بعد 3 سال اجاره نشینی با هزار بدبختی خونه دار شدن خونه ای که خودش نتونست تو ساختش کوچکترین نظری داشته باشه و شوهرش فقط به نظر داداشش توجه میکرد با اینکه خواهرم از خیلی از نیازهاش گذشت تا پس انداز کنن اخرشم خونه ای که میخواست نشد . ولی به نظر همسرم در مورد ساخت خونه نظر من اولویت قرار داره .همشون نظرشون اینه که نباید به همسرم کمک کنم و پس اندازم باشه وقتی رفتیم سر خونه خودمون اونوقت بهش بدم , خب اخه الان احتیاج داره در مورد مشکلات همسرم من با خانواده ام زیاد صحبت نمیکنم در مورد قسط و وام هم خودش در میان گذاشته .
    همسرم دیگه مثل قبل پسر شیطون و شادی نیست به خصوص الان که مخالفت همه در مورد پیشنهاد جشن نگرفتن رو شنیده. من همیشه دوست داشتم جشن عقد مفصلی بگیرم و بجای جشن عروسی سفر زیارتی بریم کربلا در این مورد با همه خواستگارام صحبت میکردم که دقیقا همه مخالف بودن چون از شانس من همشون تک پسر و پسر اخری بودن و به قول خودشون پدر مادرشون ارزو دارن و همیشه خانواده خودم به خاطر این موضوع من رو نصیحت میکردن که چرا از اول میخوای ساده بگیری؟
    اخه مگه سفر کربلا چه اشکالی داره ؟ همین شد که منم موقع خواستگاری همسرم در این مورد صحبتی نکردم و به یه عقد خیلی خیلی ساده که ناراضی هم نیستم چون فوق العاده خاطره شاد از اون روز دارم و همیشه با یاد اوریش هر دو تایی کلی میخندیم و شاد میشیم اکتفا کردم تا بعد خودم با همسرم صحبت کنم و چند ماه پیش قبل به وجود اومدن مشکل مالی همسرم من خودم پیشنهاد سفر بجای جشن رو دادم همسرم اول قبول نمیکرد چون فکر میکرد احساسی تصمیم گرفتم و وقتی متوجه شد من چند سال هست به این موضوع فکر میکنم قبول کرد ولی دوست داره من حتما لباس عروس بپوشم تا به قول بقیه ارزو به دل نمونم اول پدر و مادر هر دو قبول کردن که بعد اتمام خونه بریم سفر کربلا و بعد یه مهمانی ساده و اقوام درجه یک دعوت بشن ولی الان همه مخالف شدن و مدام میگن باید جشن بگیرید اینجوری مردم فلان میکن و حرف در میارن دیشب باز همسرم بهم ریخته بود میگفت اگه من بخوام جشن میگیره به قول خودش جشن گرفتن توی شهرستان با سفر زیارتی هزینه اش زیاد فرقی نداره ولی اونم مثل من دوست داره اول زندگی رو با یه سفر زیارتی اونم کربلا که هر کسی آرزوش رو داره شروع کنه . همه میگن بعد میشه رفت سفر . نه من قبول ندارم چون بقیه رو دیدم که بعد ازدواج خرجشون کمتر که نمیشه بیشترم میشه شاید بشه مشهد رفت که اونم خودش سعادت میخواد ولی کربلا رو میدونم دیگه نمیشه برم من الان که جونم دوست دارم برم . همسرم دوست داره همیشه ارزو های من رو عملی کنه خودش میگه اگه در توانم بود هم جشن میگرفتم هم سفر زیارتی میرفتیم ولی الان فقط یکی رو باید انتخاب کنیم من دیگه نظری ندادم گفتم باشه بعد ساخت خونه صحبت میکنیم هنوز وقت هست.
    دوستان ببخشید که زیادی نوشتم . من هنوز نمیدونم وقتی همسرم ناراحت میشه باید چه برخوردی داشته باشم فقط گوش بدم مثلا وقتی از دست کسی که باعث خسارتش شده برام توضیح میده نمیدونم چی بگم فقط میتونم بگم اعصاب خودت رو خورد نکن درست میشه که در جواب میگه نمیشه بهم میریزم . ایشون اصلا اهل دعوا نیست خیلی خیلی بخواد به طرف نشون بده اعصابش خورده یکم غر میزنه .
    دوست عزیز که گفتی "به خاطر روحیه ام نذارم زیاد دردودل اقتصادی بکنه پیشم آخه زن حساسه " من حساسم آره سر کوچکترین مشکلی که برای خودم یا خانواده ام پیش میومد فوق العاده اذیت میشدم قبول دارم که تحملش برام سخته ولی من دنبال راه حل هستم تا با ارام کردن همسرم خودم هم اروم بشم این انصاف نیست که این همه سختی رو یه نفر تنهایی تحمل کنه مگه اسمش زندگی مشترک نیست مشترک تو چی فقط شادی ؟؟؟
    دوستان من کتاب رازهایی در مورد مردان بار بارا رو خوندم همسر من اصلا اهل سکوت کردن نیست یا به قول بار بارا بره توی غار تنهایی بخواد کسی باهاش حرف نزنه با بقیه اره دیدم وقتی ناراحت هست دوست نداره زیاد صحبت کنه ولی بر عکس برای من مشکلش رو واضح توضیح میده حتی به سوال هایی که میپرسم جواب میده . من موقع صحبش سعی میکنم گوش بدم و بعضی مواقع حرفهاش رو به نشانه تایید تکرار کنم . اگه کسی مقاله ای در زمینه رفتار مناسب در برابر همسر در چنین موقعیتی میشناسه خوشحال میشم معرفی کنید .


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 آذر 94, 19:23
  2. چطور وقتی میدونم یه چیزی غلطه نمیتونم باهاش کنار بیام؟
    توسط wrecked در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 29 آبان 91, 03:56
  3. وقتی نمیتونی حرف دلتو بگی!!!!
    توسط green smile در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: دوشنبه 24 مرداد 90, 10:15
  4. پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: شنبه 28 دی 87, 09:18

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.