به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 01 آذر 93 [ 01:26]
    تاریخ عضویت
    1393-8-30
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    34
    سطح
    1
    Points: 34, Level: 1
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    درد فك و دست چپ بر اثر استرس

    با سلام. دختري ٢٦ ساله هستم. آخرين فرزند خانواده . حدود سه سال پيش دچار فوبياي مرگ شدم و چند جلسه پيش روانشناس رفتم و بعد از اون خودم تصميم گرفتم كه اوضاعم را بهتر كنم. شروع كردم و خودم را در موقعيت هاي اضطراب آور قرار دادم و كم كم مشكلاتم داشت حل مي شد. البته حل به اين معني نبود كه اضطراب نمي گرفتم و يا حالم بد نمي شد بلكه ياد گرفته بودم وقتي مضطرب شدم چطور بايد با خودم رفتار كنم. اين جريان موجب شده بود تا ترس هاي مسخره اي كه قبلا داشتم هم حل شوند و من از اين اتفاق كه ابتدا برايم خيلي تلخ بود خوشحال بودم براي اينكه من را به معناي واقعي كلمه بزرگتر و پخته تر كرده بود. تا اينكه درسم تمام شد و الان كه در خانه هستم. مدتي سر كار مي رفتم كه اوضاعم خوب بود. حتي چند ماه بعد از بيرون آمدن از كار هم خوب بودم تا اينكه الان ٤-٥ ماهي است اوضاع خوب نيست. با اينكه سرم همچنان گرم مقاله دادن و تدريس و خواندن براي كنكور است اما به مشكل عجيبي برخوردم. با كوچكترين حرف و چيزي كه بر خلاف ميلم اتفاق بيفتد بسيار ناراحت مي شوم و بلافاصله درانتهاي فك دردي رااحساس مي كنم همينطور هم در دست چپ. مطالعه ام در مورد اضطراب زياد بوده و مي دانم اينها به دليل اضطراب است نه بيماري قلبي و اينطور خودم را آرام مي كنم اما واقعا نگران مي شوم. چرا بايد احمقانه ترين چيزها اينطور من را دگرگون كند؟ نكند واقعا يك روز از شدت ناراحتي آنهم همچين ناراحتي هاي بيخودي اي سكته كنم و بميرم؟ در تعاملم با اعضاي خانواده اين قضيه پر رنگ تر است بطوريكه فقط منتظرم ناهار يا شام را بخورم و به اتاق خودم بيايم و در دنياي خودم باشم تا آرامش بگيرم. ولي ميدونم كه اين راهش نيست و من هميشه نميتونم يه گوشه ي دنج خلوت داشته باشم و به اون پناه ببرم. ضمنا من خيلي هم سرم توي اينترنت و فيس بوك و ... هست فكر مي كنم شايد دچار اعتياد شدم كه اينطور حوصله ي خانواده ام را ندارم و همش مي خوام توي اتاق هودم باشم.
    اين حالت ها اعتماد بنفس، تمركز و انگيزه ي من براي درس خواندن را هم گرفته بطوريك حاي فكر مي كنم ديگر علاقه اي به درس خواندن ندارم و يا اگر هم داشته باشم اگر قرار باشد با هر اضطراب دانشگاه همچين بلايي بر سرم بيايد ديگر چيزي از من باقي نخواهد ماند
    ممنون ميشم دوستان اگه تجربه ي مشابهي دارند و يا راهماري با من در ميان بگذارند
    ممنونم

  2. کاربر روبرو از پست مفید Spotlight تشکرکرده است .

    ali -guilan (شنبه 01 آذر 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام.

    .مطمئنی که درمان شدید ؟؟

    چون این درد هایی که شما داری از نشانه های فوبیه..

    برای درد دستتون به پزشک هم مراجعه کردید؟
    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  4. کاربر روبرو از پست مفید رزا تشکرکرده است .

    ali -guilan (شنبه 01 آذر 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 01 آذر 93 [ 01:26]
    تاریخ عضویت
    1393-8-30
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    34
    سطح
    1
    Points: 34, Level: 1
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام رزا جان.
    ببين، من نميتونم بگم واقعا خودمو درمان كرده بودم يا نه ولي خلاصه تونسته بودم شرايطو از اون وخامتي كه برام داشت خيلي كمتر كنم. مثلا مي ترسيدم برم بيرون كه نكنه يه حا بيفتم بميرم يا شب نميتونستم خونه ي كسي تنهايي برم مهموني مي ترسيدم اضطراب بگيرم و اذيتشون كنم. ولي الان با اينكه شايد بعضي وقتا نگران بشم اما تقريبا مي تونم بگم ديگه اون عواملي كه اون دوران منو خونه نشين كرده بود ديگه نميتونه حلومو بگيره
    يعني درد دست درد فك؟ من فكر مي كردم اينها از نشانه هاي اضطراب شديده! ( كه خب فوبيا هم از اون نشات مي گيره) ولي من الان احساس مي كنم بيشتر از اينكه فعلا از چيزي بترسم بي حوصله يا بي اعصاب و مضطرب هستم كه سر هر مسيله كوچيكي انقدر داغون ميشم. شايد هم ترس هنوز در ضمير ناخودآگاهم هست و اين دفعه داره خودشو اينطوري نشون ميده! نه، براي درد دست هم دكتر نرفتم. البته من يه سري عادت بد نشستن هم دارم كه خيلي به دستام مخصوصا دست چپم فشار ميارم و اصلا اين دست يه جور تكيه گاهمه در همه حال. و بعضي وقتها هم درد مياد. اما كاملا درد اضطراب و درد معمولي دست برام قابل تفكيكه!
    بازم خوشحال ميشم نظرت را بدونم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزا نمایش پست ها
    سلام.

    .مطمئنی که درمان شدید ؟؟

    چون این درد هایی که شما داری از نشانه های فوبیه..

    برای درد دستتون به پزشک هم مراجعه کردید؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید Spotlight تشکرکرده است .

    رزا (شنبه 01 آذر 93)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    ببین مشکل شما ریشه اش برمیگرده به اختلال اضطراب..کسی که فوبی داره میدونه که ترسش غیر معقوله برای همین بیشتر از اختلال های دیگه به فکر درمان هست..
    مشکل شما با یکی دو جلسه یا یکی دو روز حل نمیشه باید جلسات مشاوره تا برگشت به حالت طبیعی ادامه پیدا کنه..من فکر کنم شما درمان رو رها کردی
    باید جلسات مشاوره رو ادامه بدی روانشناس از روش های متفاوت مثل حساسیت زدایی بهت کمک میکنه...

    مشکل شما بیشتر عامل روانی داره پس خیلی نیاز به دارو نیست..

    ریشه اضطراب رو در خودت پیدا کن ..سعی کن ورزش کنی ریلکس کنی..گهگداری به خصوص

    موقع خواب توی رخت خواب خودت رو ریلکس کن از نوک پا شروع کن تا برسی به بالاتر ..خیلی

    افکارت رو بال و پر نده ..هرچیزی که فکر میکنی بهت آرامش میده برو دنبالش مثل

    موسیقی..عبادت ..مطالعه یا هرچیز دیگه..ارتباطت با خانوادت چطوره؟
    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 01 آذر 93 [ 01:26]
    تاریخ عضویت
    1393-8-30
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    34
    سطح
    1
    Points: 34, Level: 1
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله، همينطور كه گفتم بعد از چند جلسه درمان را رها كردم و فكر كردم خودم ميتونم از عهده ي كار بر بيام!
    با خانواده هم تقريبا خوب هستم بجز خواهرم كه به شدت عصبيه. البته خيلي وقتها بهم كمك كرده و ميكنه ( حتي توي اون جريانات فوبياي چند سال پيش) ولي گاها مي بيني كه سر كوچكترين چيزها مثلا توي رانندگي و يا نشنيدن صداي تلفن و يا پرسيدن مجدد يه سوال چه اوقات تلخي هايي كه نميكنه. كه فكر مي كنم رفتار او هم در اضطراب من بي تاثير نبوده. همه ي خانواده وقتي بايد براي او كاري انجام دهند يا كاري دست او داشته باشند ناخودآگاه مضطرب ميشن، در واقع يكي از دلايلي كه سعي مي كنم وقتي او خونه هست من كمتر از اتاقم برم بيرون هم همين هست. (البته اين مطمينا راه خل خوبي نيست اما فكر نميكنم بتونم تموم مشكلات را يهويي با هم حل كنم!:)

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزا نمایش پست ها
    ببین مشکل شما ریشه اش برمیگرده به اختلال اضطراب..کسی که فوبی داره میدونه که ترسش غیر معقوله برای همین بیشتر از اختلال های دیگه به فکر درمان هست..
    مشکل شما با یکی دو جلسه یا یکی دو روز حل نمیشه باید جلسات مشاوره تا برگشت به حالت طبیعی ادامه پیدا کنه..من فکر کنم شما درمان رو رها کردی
    باید جلسات مشاوره رو ادامه بدی روانشناس از روش های متفاوت مثل حساسیت زدایی بهت کمک میکنه...

    مشکل شما بیشتر عامل روانی داره پس خیلی نیاز به دارو نیست..

    ریشه اضطراب رو در خودت پیدا کن ..سعی کن ورزش کنی ریلکس کنی..گهگداری به خصوص

    موقع خواب توی رخت خواب خودت رو ریلکس کن از نوک پا شروع کن تا برسی به بالاتر ..خیلی

    افکارت رو بال و پر نده ..هرچیزی که فکر میکنی بهت آرامش میده برو دنبالش مثل

    موسیقی..عبادت ..مطالعه یا هرچیز دیگه..ارتباطت با خانوادت چطوره؟

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 فروردین 03 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    557
    امتیاز
    19,364
    سطح
    88
    Points: 19,364, Level: 88
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 486
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,198

    تشکرشده 1,407 در 461 پست

    Rep Power
    133
    Array
    سلام دوست عزیز.من پیشنهاد میکنم در درجه اول به یک روانشناس خوب مراجعه کنی تا راحت تر مشکلت برطرف بشه.در درجه دوم همیشه بخودت بگو بالاتر از سیاهی رنگی نیست،من تلاش خودمو میکنم و هرچی شد بذار بشه.در واقع باید کمی بی خیال هم بشی.البته این نظر منه.در مورد درد فک و دستت زیاد بهشون توجه نکن چون فکر کنم بیشتر باعث استرس و اضطرابت شده.مطمئنا اگه باید ها و نباید هاتو کمی تعدیل کنی و زیاده از حد به خودت سخت نگیری و با خودت مهربون تر باشی بدنت هم باهات همراهی میکنه.انشاءالله روز بروز بهتر میشی.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. از دست پدرم مستاصل شدم
    توسط Amin-R در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 19 آبان 96, 22:42
  2. استرس و مشکلات جسمی(درخواست مشاوره؟)
    توسط کامران در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 بهمن 91, 02:29
  3. ملكه انگلستان هم خودش يه تاريخ زنده است.
    توسط shabe barooni در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 09 تیر 90, 14:39
  4. دست نوشته های خاکستری
    توسط shad در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 53
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 آذر 87, 20:29
  5. او فقط استاد من است ! چرا هیچ کس باور نمیکند ؟
    توسط aram_666 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: جمعه 10 اسفند 86, 14:29

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.