به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 45
  1. #21
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 دی 93 [ 23:05]
    تاریخ عضویت
    1393-6-22
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    402
    سطح
    8
    Points: 402, Level: 8
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    39

    تشکرشده 12 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان گرامی
    ممنونم از تک تک تون
    خیلی خوب تونستید تا الان راهنماییم کنین و من دارم تمام سعی خودم میکنم تا راه حل پیشنهادی شما رو در زندگیم به کار بگیرم و امیدوارم نتیجه مطلوب بده خیلی امید دارم شما دوستهای خوبم در این روزهای عزیز برام دعا کنین
    دوستان من چندتا سوال دارم ممنون میشم نطرات تون برام بذارین
    ۱- من اوایل زندگیم متاسفانه خیلی اشتباهات رو چندین مرتبه انجام میدادم به همسرم زیاد میگفتم طلاقم میگیرم و بارها قهر کردم و به خانه بابام رفتم بعد از چند وقت هم همسرم وخانواده ش میومدن دنبالم و همسرم قول بهم میداد که شرایط بهتربشه
    ولی الان که چند سال میگذره از قهرهای من نیما در هر بحث ما بهم میگه برو تو همونی که میگفتی طلاق میگیرم حتی یکبار هم رفت دادگاه که منو طلاق بده من نرفتم و بعدازمدتی باهم اشتی کردیم
    هر وقت بحث مون میشه میگه پسرمون که بزرگ شد بهش میگم مامانت میخواسته ازم طلاق بگیره یا بهم میگه یک روزی من تو رو طلاقت میدم و من خیلی حرص میخورم و لج میکنم و بحث مون ادامه پیدا میکنه یکی اون میگه یکی من و بحث بزرگ میشه
    حالا شما بهم بگین من چکار کنم که این حرفهای که نیما در بحث مون پیش میاره از ذهنش پاک کنم چندین بار مواقعی که با هم اشتی هستیم ازش خواستم اشتباهاتم قبول دارم به روم نیاره ولی تا بحث مون میشه سریع میکنه تو چشمم و من خیلی بهم میریزم
    دوستان من نیما رو خیلی دوست دارم فقط بلپ نیستم چطور زندگی نابه سامانم رو روبراه کنم کمک لطفا
    چکارکنم بنظرتون ؟؟؟؟
    ویرایش توسط مهسا69 : یکشنبه 11 آبان 93 در ساعت 20:04

  2. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array

    Joker

    عزیز دلم وقتی همسرت رو اینقدر دوست داری چرا این حرف رو بهش میزدی ؟ اینطوری همسرت فکر میکرده که شما از ازدواج پشیمون شدی و واقعا میخوای ازش جدا بشی . حالا که گذشته ولی از این به بعد باید هم در حرف و هم در عمل بهش ثابت کنی که دوستش داری . هر وقت این موضوع رو پیش کشید شما بگو من به اندازه تمام دنیا دوستت دارم و فقط برای اینکه توجه شما رو بیشتر به خودم جلب کنم این حرف رو میزدم . با حمایت عاطفی محبتت رو بهش نشون بده .مطمئن باش قدرت محبت به قدری زیاده که گذشته هار و از یادش میبره به شرطی که تغییر اساسی در رفتارت ایجا کنی و ثبات داشته باشی نه اینکه چند روز خوب باشی بعد دوباره مثل قبل بشی . باور کن مردا چیز زیادی از ما نمیخوان ( غر زدن ممنوع ) مردا از زن غر غرو فرارین .
    ویرایش توسط واحد : دوشنبه 12 آبان 93 در ساعت 13:07

  3. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    مهسا69 (سه شنبه 13 آبان 93)

  4. #23
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 دی 93 [ 23:05]
    تاریخ عضویت
    1393-6-22
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    402
    سطح
    8
    Points: 402, Level: 8
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    39

    تشکرشده 12 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Gadid

    ممنون واحد جان ودیگر دوستان

    یک مشکل جدید برام پیش اومده که کاملا گیج شدم و چیزی به فکرم نمیرسه

    ما اوایل زندگی مون زیاد باهام اختلاف داشتیم الان که ۵ سال از زندگی مشترکمون میگذره اختلاف هامون کمترشده ولی تمام نشده
    من هم اوایل زندگی حرف طلاق رو پیش میکشیدم نه بخوام خودم توجیه کنم ولی بخاطر فشارهای زیادی که نیما بهم می اورد و باهام قهرمیکرد بهم توجه نمیکرد این حرف بهش میزدم ولی الان توی بحث هامون بهش نمیزنم و اصلا طلاق یک درصد هم فکرنمیکنم چون هم همسرم و پسرم خیلی زیاد دوست دارم و میخوام زندگی م بسازم
    ولی نمیدونم چرا نیما حرف های گذشته رو زیادبه روم میاره میگه تو قبلا اینو گفتی و اونو گفتی من مواقعی که باهم خوب هستیم با ارامش ومهربونیت ازش خواستم منو بببخشه و به روم نیاره ولی سری بعد که باهام بحث میکنه سریع میگه برو تو همونی هستی که میگفتی طلاق میخوای من خیلی سختم میشه و ناراحت میشم تو خودم میریزم
    واحد جان من از مقاله های سایت و همچنین راهنمایی که همه دوستان در این تایپک بهم کردن دارم استفاده میکنم و خیلی امیدوارم بتونم رفتارهای نیما رو به روزهای خوبش نزدیک کنم ولی بنظرم خیلی سخته چون من تلاشم میکنم ولی نیما هنوز داره بهمون رفتارهای بد و نادرست قبلش ادامه میده و منو ناراحت میکنه
    سر هر موضوع بی ارزشی الکی میخواد بحث راه بندازه
    دیروز از سرکار اومده من رفتم استقبالش با روی خوش خسته نباشید بهش گفتم و...
    براش غذا گرم کردم براش بردم یک دفعه بهم میگه من روز عاشورا میخوام برم دهات خونه بابام در صورتی که بابای من نذری داره در این روز و خیلی از اقوام خونه ی بابای من جمع میشن دور هم
    و قبلا هم گفتم ما فعلا داریم در خانه بابای من زندگی میکنیم و نیما هم برای بابام داره کار میکنه وهمیشه هرجای کم اورده مثلا قسط عقب افتاده داشته خرج ماشین و..... علاوه بر حقوق هر ماهش بابام بهش کمک کرده و بهش پول داده نه به عنوان قرض بلکه برای خودش
    منم در جواب بهش میگم عزیزم یک روز دیگه میریم خونه بابای تو روز عاشورا بابای من نذری داره اقوام هم میان خونه ی بابای من خونه ی ما هم هست ما هم باید پذیرایی کنیم از مهمانها و البته کمک کنیم برای نذری که اجرش برای امام حسین (ع) هست
    نیما هم بدون هیچ حرف و دلیلی غذای که براش اوردم نخورد گذاشت رفت خونه ی باباش
    بعد ازاون هرچقدر بهش تماس میگیرم گوشی برنمیداره اصلا تلفن روم بر نمیداره
    زنگ زدم به باباش میگم نیما بدون هیچ دلیلی قهر کرده اومده خونه شما بهش بگید من که حرف بدی نزدم برگرد از اون طرف که من دارم با باباش صحیت میکنم صدای نیما رو میشنیدم که داره میگه من نمیام به جای منم تو کار کن و....
    بعپ بابای نیما به من میگه نیما برام گفته مامان و بابای مهسا به من توجه نکردن
    منم تعجب کردم اخه نیما که اومد خونه نه مامانم نه بابام خونه نبودن اصلا با نیما برخورد نداشتن که نیما رو ناراحت کنن
    بنظرشما این بهونه نیما خیلی بی دلیل و الکی نیست
    دارم دیوونه میشم من دارم تلاش میکنم زندگیم بهبود ببخشم دارم تلاش میکنم زندگیم شاد کنم
    ولی نیما رو ببینین داره با رفتاراش منم عصبی میکنه اصلا موندم من که حرف بدی نزدم
    لطفا بهم نگید من باید میرفتم خونه بابای نیما چون هر وقت ما توی زندگیمون مشکلی داشتیم بابام بدردمون خورده ودستمون گرفته اگه من هم مثل نیما میذاشتم میرفتم توی روی مامان وبابام چطور نگاه میکردم مامان و بابام بهم میگن نیما حالا به مشکل میخوره بعد باید به ما بگه کمک میخوام ما هم بهش بگیم روزی که ما نذری داشتیم تو بدون هیچ دلیلی گذاشتی رفتی
    خیلی از مهمونامون ازم میپرسن نیما کجاست مثل اینکه نیست منم میگم نه خونه باباش هست بهم میگن تو این موقعیت حتما باید میرفت خونه باباش منم دارم به دروغام ادامه میدم همچنان ....و دلیل الکی ودروغ به مهمونا میگم
    مامان و بابام فوق العاده ار دست نیما دلگیر وناراحت هستن
    خودمم که عصبی و تکلیفم نمیدونم تا کی دروغ بگم نمیدونم از دست این قهرهای امین خسته شدم خسته ولی بازم میگم به جدایی یک درصد فکر نمیکنم دنبال راه هحل هستم
    اینم بگم مامان وبابام توی این چند روز اصلا نیما رو ندیدن که نیما رو ناراحت کنن که اون بخواد تلافی کنه
    نیما فقط الکی داره بهونه در میاره
    من نمیدونم واقعا اگه با من مشکل داره از دست من به هر دلیل ناراحته چرا پای این و اون میکشه وسط اونم کاملا بی منطق
    شما چیزی به نظرتون میرسه ؟؟؟

    - - - Updated - - -

    - - - Updated - - -

    ویرایش توسط مهسا69 : سه شنبه 13 آبان 93 در ساعت 01:23

  5. 2 کاربر از پست مفید مهسا69 تشکرکرده اند .

    Pinaar (سه شنبه 13 آبان 93), واحد (سه شنبه 13 آبان 93)

  6. #24
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهسا69 نمایش پست ها
    خودمم که عصبی و تکلیفم نمیدونم تا کی دروغ بگم نمیدونم از دست این قهرهای امین خسته شدم خسته ولی بازم میگم به جدایی یک درصد فکر نمیکنم
    امین کیه؟


    من بعد از ازدواج فهمیدم نیما مشکل تنفسی داره یعنی چند دقیقه ی یکبار باید بینی ش بکشه بالا تا بتونه نفس بکشه
    تا قبل از ازدواج جلوی شما نفس نمی کشید؟

    اینم
    بگم خانواده ش هم مثل خودش هستن و این مشکل دارن وقتی میرم خونه همسرم وتمام خانواده ش این کارو انجام میدن
    کل فامیل تا قبل ازدواج جلوی شما نفسهاشون را حبس می کردن؟


    تاپیک شما در مورد چیه؟

    داستان زندگیت را می گی؟
    هر روز یه داستان تازه؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : سه شنبه 13 آبان 93 در ساعت 02:35

  7. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (سه شنبه 13 آبان 93), مهسا69 (سه شنبه 13 آبان 93)

  8. #25
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 اردیبهشت 03 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,699
    سطح
    100
    Points: 39,699, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,254

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    مگه قبلا نیما نبود؟؟!!!!!!!!
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

  9. 2 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    مهسا69 (سه شنبه 13 آبان 93), شیدا. (سه شنبه 13 آبان 93)

  10. #26
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    ....
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  11. #27
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 دی 93 [ 23:05]
    تاریخ عضویت
    1393-6-22
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    402
    سطح
    8
    Points: 402, Level: 8
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    39

    تشکرشده 12 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اسم پسرم امین هست من اشتباهی تایپ کردم به جای نیما ببخشید الان درستش میکنم ممنون

    اشتباهات تایپی هست

    شیدا جان من خیلی وقت نیست که با این سایت همدردی اشنا شدم و عضو شدم
    مشکلات زندگیم خیلی زیادن
    اول که تایپک زدم یکی از دوستان بهم پیشنهاد داد که میتونی مشکلات دیگه ت رو هم در همین تایپک ادامه بدی
    سوال شما شیدا جان این بود مگه همسرشما جلوی شما نفس نمیکشیده
    بله
    همسرمن جلوی من نفس می کشید ولی در زمان عقد و نامزدی چون زیر یک سقف زندگی نمیکردیم دیدارمون چند ساعته بود و همسرم خیلی مواظب رفتارهاش بود منم کم دیدم این مشکل تنفسی ش رو
    ولی از زمانی که تایپک زدم در همدردی با پیشنهاد دوستان این مشکل برام کمی کمرنگ تر شده وکمتر زوم میکنم روش سعی میکنم باهاش کناربیام
    ولی مشکلاتی که برام دوباره پیش اومدن مطرح کردم از دوستان خواستم بازم بهم راه حل و پیشنهاد بدن

    و من دارم سعی میکنم به خودم و زندگیم کمک کنم با کمک شما دوستان
    ممنون از توجه و دقتت

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    امین کیه؟

    امین پسرم خیلی تمرکز ندارم اشتباه نوشتم علاوه بر اینکه بی خوابی هم زده به سرم



    تا قبل از ازدواج جلوی شما نفس نمی کشید؟

    جواب این سوال تون درپست پایینی دادم و گفتم که از مو قعی که در این مورد تایپک زدم در همدردی با کمک دوستان این موضوع برام کمرنگ تر شده و سعی میکنم باهاش کنار بیام



    کل فامیل تا قبل ازدواج جلوی شما نفسهاشون را حبس می کردن؟

    خیر حبس نمیکردن ولی من مدت زمانی که نامزد وعقد بودم با نیما کلا ۸ ماه بود و این رفتار خانواده ایشون کمتر به چشمم اومد
    تاپیک شما در مورد چیه؟

    تایپک من در مورد مشکلات زندگیم هست با همسرم

    داستان زندگیت را می گی؟

    بله داستان زندگیم دارم میگم با جزییات تا شاید بتونم از راه حل و پیشنهادی دوستان همدردی استفاده کنم
    هر روز یه داستان تازه؟
    متاسفانه نمیدونم دلیلش چیه داستان های زیادی داره برای زندگیم اتفاق می افته ومن دارم سعی میکنم به خودم وزندگیم کمک کنم که اومدم در این سایت تایپک زدم

    شیدا عزیر
    من حس کردم شما ناراحت شدید که من تایپک زدم و با ناراحتی ازم سوال کردید
    ولی من سعی کردم با ناراحتی جواب شما رو ندم وبه سوال هاتون جواب بدم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت نمایش پست ها
    مگه قبلا نیما نبود؟؟!!!!!!!!
    من فقط به جای اسم همسرم اسم پسرم تایپ کردم که معذرت خواهی کردم

    چرا زوم کردید روی یک کلمه از نوشته های من که یک اشتباه تایپی هست که ممکنه برای هر کسی اتفاق بیوفته
    ببخشید
    ویرایش توسط مهسا69 : سه شنبه 13 آبان 93 در ساعت 02:54

  12. کاربر روبرو از پست مفید مهسا69 تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (چهارشنبه 14 آبان 93)

  13. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    سلام دوست عزیز
    من می خواستم توجه شما و دوستان این وسط به شخص سومی جلب کنم که فراموش شده!امین
    شما حتی الان هم به بهترین زوج دنیا تبدیل بشید اثرات تربیتی بدی که دیدن دعواها و پرخاش ها و حتی عادات بد روی پسرتون گذاشته نیاز به رسیگی داره!
    برنامتون چیه؟

  14. کاربر روبرو از پست مفید کیت کت تشکرکرده است .

    مهسا69 (سه شنبه 13 آبان 93)

  15. #29
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 دی 93 [ 23:05]
    تاریخ عضویت
    1393-6-22
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    402
    سطح
    8
    Points: 402, Level: 8
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    39

    تشکرشده 12 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط کیت کت نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    من می خواستم توجه شما و دوستان این وسط به شخص سومی جلب کنم که فراموش شده!امین
    شما حتی الان هم به بهترین زوج دنیا تبدیل بشید اثرات تربیتی بدی که دیدن دعواها و پرخاش ها و حتی عادات بد روی پسرتون گذاشته نیاز به رسیگی داره!
    برنامتون چیه؟
    بله خودم میدونم امین پسرم این وسط خیلی صدمه میبینه ولی پست که بالا گذاشتم توضیح دادم که من دارم سعی میکنم تا این بحث ها با نیما کمتر بشه
    ولی همسرم نیما همکاری با من نمیکنه و این سری بدون هیچ دلیل منطقی گذاشته رفته خونه باباش
    من تنها بنظرتون میتونم مشکلاتم حل کنم
    از موقعی که نیما رفته من چندین بار بهش زنگ زدم ولی حتی گوشی روم برنمیداره که بپرسم دلیلش چی بوده و از چه چیزی ناراحت شده که این رفتار رو دقیقا در روز عاشورا که بابای من نذری داره انجام داده
    نیما اصلا هم راضی نمیشه پیش مشاوره بیاد و ما مشکل ت مون حل بشه
    و این شده نتیجه روز به روز یک مشکل تازه ی دیگه داره به مشکلاتمون اضافه میشه ومن به تنهایی نمیتونم مشکلات رو حل کنم
    دوستان خوب همدردی پست منو بخونین و به نظرتون چه دلیلی داره یک مرد قهر کنه و بذاره بره خونه باباش بدون هیچ عذری
    و من دارم هم به خودم و بقیه دروغ میگم در این دو روز که ما مهمون داریم باید جواب بدم چرا همچین روزی که باید نیما باشه ولی نیست

  16. #30
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط کیت کت نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    من می خواستم توجه شما و دوستان این وسط به شخص سومی جلب کنم که فراموش شده!امین
    شما حتی الان هم به بهترین زوج دنیا تبدیل بشید اثرات تربیتی بدی که دیدن دعواها و پرخاش ها و حتی عادات بد روی پسرتون گذاشته نیاز به رسیگی داره!
    برنامتون چیه؟
    شما دور می زنید توی تالار و به تاپیکها هیجان تزریق می کنید؟
    از خودتون سوال خلق می کنید، بحث ایجاد می کنید، ...

    بهتره حالا که به قول خودتون با فضای تالار آشنا نیستید یه کم آروم تر باشید.
    هوش و زکاوتت را درست استفاده کن.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  17. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    abi.bikaran (سه شنبه 13 آبان 93)


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. این نگاه ها چه معنایی دارد؟؟؟
    توسط neda94 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 49
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 بهمن 92, 02:47
  2. با این همه تنهایی چیکار کنم؟؟؟
    توسط raahaa در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: سه شنبه 12 دی 91, 21:03
  3. آشنایی برای ازدواج؟؟؟
    توسط تنها*** در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 28 مرداد 89, 10:27
  4. +جدایی پدر و مادر ..... تكليف من چيه؟؟؟
    توسط roz_zard در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: جمعه 13 شهریور 88, 14:24
  5. * جدایی پدر و مادر ..... تكليف من چيه؟؟؟
    توسط roz_zard در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 25 مرداد 88, 06:54

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.