به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 30
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    ولى يه مشكل بزرگ داره مشروب ميخوره
    و من نميدونم از خوبيهاش به خاطر مشروب بگزرم يا نه؟
    نگفتی میزان مشروت خوردنش در چه حد هست؟
    این مساله چقدر اذیتت میکنه؟

    ميگه تو قول دادى ٢٥ سالت شد دوباره فكر ازدواج بيفتى چرا زدى زير قولت اين پسر خوبه اما واسه تو نه من حس ميكنم مثل قبلى به من حساسيت داره و نميخواد من و تو خوب باشيم
    ميگم از كدوم رفتارش فهميدى ميگه حسم ميگه(من هر بار با نامزد قبليم بيرون ميرفتم فرداش خواهرم عيب هاى بزرگش و رو ميكرد و حس منو به اون بدتر ميكرد)
    روزايي كه من با اين اقا رفتم بيرون از تو تختش پايين نيومد نه صبحونه نه ناهار خورد شب اومدم ديدم اينه ميبردمش شام بيرون

    تورو خدا بگين باهاش چيكار كنم ؟بلاخره منم ميخوام ازدواج كنم ولى خواهرم اين قدر غمگينم ميكنه كه پشيمون ميشم مثل نامزدى قبليم
    سعی زیاد از این آقا تو خونه صحبت نکنی. یا اگر صحبت میکنی وقتایی باشه که خواهرت نیست.
    سعی کن وقتایی که تو خونه هستی به خواهرت محبت کنی ولی این محبت طوری نباشه که بهت وابسته بشه. مثلا دلیلی نداره که همه ی تفریح های خواهرت فقط با شما و در کنار شما باشه.
    خواهرت باید یادبگیره بخشی از مسئولیت خونه رو بپذیره و همچنین شرکت و سهام پدری تون. سعی کن کم کم این کار رو شروع کنی. آتوسا جان نمی دونم بار چندمه که دارم تاکید و تکرار میکنم اگر با همین وضعیت شغلی با هر مردی ازدواج کنی دچار مشکل میشی، پس بهتره قبل از ازدواج چه با این آقا چه با هر کس دیگه ای سعی کنی خواهرت رو از نظر کاری آماده کنی. اینطوری به نفع هر دوتون هست.

    در مورد سن هم به خواهرت بگو فرض کن من الان 25 سالم شده، تو می خواستی اون موقع چیکار کنی، الان همون کار رو انجام بده.
    باید یه جوری برخورد کنی که نسبت به ازدواجت گارد نگیره و فکر نکنه که تو رو از دست میده ولی از اون طرف هم نباید محبت بی حساب بهش کنی و برای اینکه دلش رو بدست بیاری یا راضیش کنی بهش باج بدی، تعادل و در عین حال حمایت روحی و به وقتش قاطعیت.


  2. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مهر 94 [ 11:35]
    تاریخ عضویت
    1393-2-30
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    1,396
    سطح
    20
    Points: 1,396, Level: 20
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 29 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    صبا جون مرسى
    اون اقا خيلى ميخوره اما نه مشروب اونجورى فقط ابجو ٥٪ منو اين مسئله ناراحت نميكنه (بهنى اون حس عصبانيتى كه سر قبلى داشتم كه باعث دعواهامون بود سر اين اقا اصلاً حسى ندارم)
    و اين ميترسونتم ميگم من اگه الان قبلى بود عصبى ميشدم قهر ميكنم چرا سر اين اينجورى نميشم نكنه از بي علاقگيم نكنه عاشقش شم باز اون جورى شه؟


    عزيزم من اصلاً راجبه اون اقا صحبت نميكنم اگه بخوام مشورت بخوام وقتى حرف ميزنم كه اون تو اتاقش باشه و ميرم تو حياط با خانواده مشورت ميكنم

    فكر ميكنم محبت زيادم كه اون اين قدر وابسته كرده اما اين مشكل از بچگى توشه
    از ٣ سالگى مدرسه اى كه من ميرفتم ميرفت امادگىيش چون هر روز صبح گريه ميكرده منو ميخواد و مجلور شديم بچه ٣سال رو تو امادگى ثبتنامش كنيم
    با من درس ميخوند و حتى حروف الفبا رو با تمام شعر هارو بلد بود
    هر لباسى كه من ميخريد دقيقاً عين همونو ميخواست فقط با من بود و حاضر نبود دوستى داشته باشه غيره دوستاى من
    اگه مريض ميشدم ميشد
    هرجا روانپزشك برديش كه كمك كنه تا تو مدرسه حرف بزنه دوست پيدا كنه بيفايده بود در صورتى كه تو خونه و پيش فاميلا يه دختر شيطون و شيرين زبونه
    اينجا كه اومديم تو دبيرستان خيلى ها ميخواستن باهاش دوستشن اما خيلى سر سنگين بود و اگه قرار بيرون داشتن منو به زور با اكيپشون ميبرد
    اون موقع زياد اذيت نميشدم اما حالا خلم كرده يعنى احساس محكوميت ميكنم
    😔

  3. #23
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    آتوسا جان تکلیف خودت رو با مشروب خودت باید مشخص کنی چون این زندگی تو هست و تویی که قراره باید با یه فردی که اعتیاد به مشروب داره زندگی کنی. البته من نمیدونم آبجو 5% یعنی چقدر الکل و با روزی چند بار خوردن و چقدر خوردن آدما مست میکنند یا معتاد میشن و عوارضش رو کبد و .... چقدر هست!!
    در مورد خودم می دونم مشروب برای من خط قرمز هست و در هر صورتی نمی تونم بپذیرم که طرف مقابلم بخواد مشورب بخوره.

    در مورد خواهرت هم من قبل توی تاپیکی که در مورد خواهرت و وابستگی خونوادت زدی گفتم از یه روانشناس و پدر و مادرت کمک بگیر. اینکه باید قاطع برخورد کنی. قاطع معنیش خشن نیست. معنیش اینه که اگر امشب شما تصمیم گرفتی و صلاح دونستی شام خونه بخوری، می خوری و کاری هم به اخم و تخم و گریه و زاری خواهرت نداری. قاطع یعنی وقتی تصمیم گرفتی با خواهرت همه جا نری بیرون، روی تصمیمت وایسی و تسلیم احساسات نشی.
    این وسط چون خواهر بزرگی و مسئول باید حواست باشه این قاطعیت ها یواش یواش وارد زندگی تون بشه.. نه اینکه یهو تصمیم بگیری هیچ جا با خواهرت نری و رو تصمیمت هم بمونی. از اون طرفم خواهرت رو وارد کار و شرکت کن. باور کن خیلی اینطوری بهش لطف میکنی.

  4. کاربر روبرو از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (جمعه 09 آبان 93)

  5. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مهر 94 [ 11:35]
    تاریخ عضویت
    1393-2-30
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    1,396
    سطح
    20
    Points: 1,396, Level: 20
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 29 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    صبا جون مرسى از راهنماييات
    من با مشروب خوردن مشكل دارم مخصوصاً اگه كسى مست كنه راستش اينجا تمام افراد اين ابجو رو مصرف ميكنن و مشروب هم نميدون و نميدونم با اين مسئله كنار بيام يا نه؟
    من از جداييم تا حالا خيلى عوض شدم و اينها نا خوداگاه بوده و حس نكردم كه حالا كه فكر ميكنم ميبينم اگه من اخلاق حالا رو داشتم شايد هيچ وقت فكر جدايي و نميكردم

    خواهرم من اين هفته كمى سعى كردم كمتر همراهيش كنم الان دو روز همش گريه ميكنه و ميگفت حالم بد بردمش دكتر گفت چيزيش نيست
    بردمش بيرون گفت اريانا جان چته؟گفت اتوسا تو ازدواج كنى من خيلى تنها ميشم گفتم من اگه هم ازدواج كنم تورو تنها نميزارم گفت سر قبلى همش باهم بيرون بودين يا پيش اون بودى من خيلى تنها بودم
    بزار من دوست پسر ميگيرم بعدش تو ازدواج كن
    ميخوام از فكر ازدواج بيام بيرون اخه اين كوچولو رو نميتونم تنها بزارم
    كار كردنم نميتونم عوض كنم چون خرج خانواده از اين تامين ميشه خواهرم هم ١٩ سالشه زير سن ٢١ كه بتونم كارو باهاش نصف كنم وهنوز اونقدر قدرت نداره

    - - - Updated - - -

    صبا جون مرسى از راهنماييات
    من با مشروب خوردن مشكل دارم مخصوصاً اگه كسى مست كنه راستش اينجا تمام افراد اين ابجو رو مصرف ميكنن و مشروب هم نميدون و نميدونم با اين مسئله كنار بيام يا نه؟
    من از جداييم تا حالا خيلى عوض شدم و اينها نا خوداگاه بوده و حس نكردم كه حالا كه فكر ميكنم ميبينم اگه من اخلاق حالا رو داشتم شايد هيچ وقت فكر جدايي و نميكردم

    خواهرم من اين هفته كمى سعى كردم كمتر همراهيش كنم الان دو روز همش گريه ميكنه و ميگفت حالم بد بردمش دكتر گفت چيزيش نيست
    بردمش بيرون گفت اريانا جان چته؟گفت اتوسا تو ازدواج كنى من خيلى تنها ميشم گفتم من اگه هم ازدواج كنم تورو تنها نميزارم گفت سر قبلى همش باهم بيرون بودين يا پيش اون بودى من خيلى تنها بودم
    بزار من دوست پسر ميگيرم بعدش تو ازدواج كن
    ميخوام از فكر ازدواج بيام بيرون اخه اين كوچولو رو نميتونم تنها بزارم
    كار كردنم نميتونم عوض كنم چون خرج خانواده از اين تامين ميشه خواهرم هم ١٩ سالشه زير سن ٢١ كه بتونم كارو باهاش نصف كنم وهنوز اونقدر قدرت نداره

  6. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    اتوسا خانوم عزیز.سلام
    خانوم عزیز من دقیقا متوجه نمیشم شما از اینجا چه انتظاراتی دارید،من این مدت با خوندن پست های دوستان واقعا متوجه شدم یه گروه هستن که نظرات بسیار عالی میدن....اما در مورد شما به نظرم کسی اینجا قادر به کمک به شما نیست،ما شناخت درستی از زندگی و فرهنگ حاکم بر اونجا که خواه ناخواه شما و خواهر و خواستگارتون و روابطت انسانیتون متاثر از این موضوع است نداریم.......رابطه؛ازدواج و طلاق و اتفاق های متعاقبش با اینجا متفاوته هر چند ایرانی و بزرگ شده ایران باشید؛شما قوانین طلاق فقط مقایسه کنید یا دید اجتماعی که به زن مطلقه وجود داره به عنوان مثال در نظر بگیرید.....خدمات اجتماعی برای بشتیبانی از خواهرتون و......لطفابخاطر توضیحاتی که عرض کردم به یک خانوم مشاور ایرانی اما درس خورده در اونجا مراجعه کنید تا با اگاهی از دو فرهنگ و گزینه های موجود کمکتون کنند.......جز این اگر صرفا دنبال دلداری هستید اینجا به دردتون می خوره ولاغیر شاید بخاطر همینه که با وجود دوستان دلسوز و پیگر اینجا شما اکثرا پاسخی دریافت نمیکنید.
    با ارزوی بهترین ها برای شما
    ویرایش توسط کیت کت : سه شنبه 13 آبان 93 در ساعت 13:32

  7. کاربر روبرو از پست مفید کیت کت تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (سه شنبه 13 آبان 93)

  8. #26
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    آتوسا جان من هر چیزی که لازم بود رو به شما گفتم، در نهایت تصمیم گیری به عهده خود شماست. شما تو زندگی تون هستین و بر اوضاع اشراف کامل دارین.
    فقط خواهش میکنم از روی احساس تصمیم نگیر. و تصمیماتت بر اساس دلیل و منطق باشه.

    یه مساله دیگه: اگر آمادگی ازدواج نداری چه از نظر روحی وشخصیتی و چه از نظر مسئولیتت در مقابل خانواده، در جواب پیشنهادهایی که بهت میشه همون اول قاطعانه نه بگو! هر رابطه ای دو سر داره، دلیلی نداره وقتی ما قصد یا شرایط ازدواج رو نداریم، وقت و احساسات طرف مقابل را هدر بدیم.

    موفق باشی.

  9. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مهر 94 [ 11:35]
    تاریخ عضویت
    1393-2-30
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    1,396
    سطح
    20
    Points: 1,396, Level: 20
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 29 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درسته اينجا موقيتش با ايران خيلى فرق داره و نظر دادن خيلى سخته
    اما وقتى ميام اينجا و حرف ميزنم خالى ميشم اگه كسى يه راهنمايي كنه روش فكر ميكنم
    همين راهنماييها به من كمك ميكنه
    من از ازدواج ميترسم از وارد يه رابطه شدن ميترسم،از اينكه راحتيمو از دست بدم ميترسم
    اما ترس بزرگم اينه كه موقيتهاى خوب ازدواج و از دست بدم بعدش ميگم من كه خوشگلم تحصيل كردم شايد خيلى بهترش پيدا شه
    دوچاره دوگانگى شدم يه جورى خل شدم
    ميدونم كاره اشتباهى كردم به اون اقا نه نگفتن اما تا حالا من خيلى پيشنهاد داشتم و نه گفتم اما نميدونم چرا اين يكى و اينجورى كردم

    مواردى كه حس ميكنم زنگ خطره
    ١- مشروب و نميتونه بزار كنار اون فقط اخر هفتها ميخوره و اين بهش ارامش ميده
    ٢- از ولخرجى متنفره و من خيلى ولخرجم
    ٣- ميگه اگه جاي بخوام برم تو بگى نميام اشكال نداره تو دلت نميخواد بياى ولى من ميرم

  10. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    سلام اتوسا جان من تایپیکت رو دنبال کردم عزیزم چرا تکلیفت با خودت مشخص نیست! یا میتونی این ادمو با همین ضعفها قبول کنی یا نمیتونی!
    به نظرم هنوز خودت هم نمیدونی از ازدواج چی میخوای ملاک معیار ثابت نداری هر دفعه یه مسئله ذهنت رو درگیر میکنه یه بهانه داری
    همین سه موردی که گفتی کافیه تا به طرف جواب رد بدی چون دقیقا نقطه مقابل تو میشه دیگه ! پس دیگه چرا اینقدر سردرگم شدی؟

    اگه واقعا از لحاظ روحی و احساسی امادگی ازدواج رو نداری پس بهتره یه مدت اصلا بهش فکر نکنی ذهنت رو درگیرش نکن بزار رها بشی
    تا در ارامش اگه فرصت بهتری پیش اومد بهش فکر کنی .
    فکر میکنم داری بزور خودت رو قانع میکنی که نکانت منفی خواستگارت رو نبینی یا کم اهمیت جلوه بدی در حالی که عقلت میگه این کار درست نیست!
    ولی عزیزم این کار یعنی گول زدن خودت تو داری راحت از خط قرمزهای خودت رد میشی ونادیده میگیری اگه مشروب خوردن برات قابل قبول نیست پس کسی که اومده خواستگاریت
    چه سالی یه بار بخوره چه هر هفته هیچ فرقی باهم ندارن وتو باید به عنوان کسی قبولش کنی که اهل مشروبه .حالا یا مشروب قبول داری یا نداری این فکر کردن نداره!
    پس خواهشن بیشتر نه خودت رو درگیر کن نه این اقا رو چون خودت هم میدونی مناسب تو نیست ولی نمیدونم این هم معطلی ودودلی برای چیه؟
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.

    ویرایش توسط abi.bikaran : پنجشنبه 15 آبان 93 در ساعت 16:08

  11. کاربر روبرو از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (سه شنبه 20 آبان 93)

  12. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط atosa نمایش پست ها
    درسته اينجا موقيتش با ايران خيلى فرق داره و نظر دادن خيلى سخته
    اما وقتى ميام اينجا و حرف ميزنم خالى ميشم اگه كسى يه راهنمايي كنه روش فكر ميكنم
    همين راهنماييها به من كمك ميكنه
    من از ازدواج ميترسم از وارد يه رابطه شدن ميترسم،از اينكه راحتيمو از دست بدم ميترسم
    اما ترس بزرگم اينه كه موقيتهاى خوب ازدواج و از دست بدم بعدش ميگم من كه خوشگلم تحصيل كردم شايد خيلى بهترش پيدا شه
    دوچاره دوگانگى شدم يه جورى خل شدم
    ميدونم كاره اشتباهى كردم به اون اقا نه نگفتن اما تا حالا من خيلى پيشنهاد داشتم و نه گفتم اما نميدونم چرا اين يكى و اينجورى كردم

    مواردى كه حس ميكنم زنگ خطره
    ١- مشروب و نميتونه بزار كنار اون فقط اخر هفتها ميخوره و اين بهش ارامش ميده
    ٢- از ولخرجى متنفره و من خيلى ولخرجم
    ٣- ميگه اگه جاي بخوام برم تو بگى نميام اشكال نداره تو دلت نميخواد بياى ولى من ميرم
    اتوسا خانوم سلام
    مشکل شمارو منم دارم؛بد یا خوب به در حد خودمم اگه پیدا بشه قانع نیستم میگم باید ازم سر باشه و سختگیری میکنم و الانم متحمل استرس و تنهایی و یه رابطه اشتباه شدم.حس ترس از از دست دادن استقلال تو خانوم های شاغل و موفق؛کسانی که خاطره بدی از یک رابطه سلطه جویانه یا همراه با وابستگی (حالا یا تو زندگی خودشون یا اطرفیان) داشتن شایع هست؛ که در این مورد قوانین اونحا 100% حامی شماست یا نه می تونید از شروط عقد برای حق کار و تحصیلتون و....استفاده کنید.اینارو میگم که با علم به اینکه حستون بین خیلی از دختر خانوم ها مشترک کمی ارامشتون دوباره به دست بیارید.
    در مورد ضعف های این اقا :
    1.بعضی ها حتی تو ایران هم خودشون و هم همسرشون مشروب می خورن:بعضی ها فقط همسرشون می خوره و مشکلی ندارن؛عده ای دیگه هم از مشروب متنفرن(مثل من)....این به خودتون بستگی داره که میتونید بپذیرید یا نه!من که بیزارم از مشروب؛از ادم مست میترسم اتوسا خانوم.
    2.اصلا باید دید ایا شما واقعا ولخرجی؟؟؟؟؟؟شاید ایشون به اصطلاح دست خشک!با فرض اینکه شما ولخرجی و این اقا واقعا (با فرض اینکه عیب دیگه ای نداره) انتخاب شما برای ازدواج میتونیددبرای مدریت خرید از مشاوره کمک بگیرید چون همون طور که میدونید ولع خرید یه اختلال رفتاری علل مختلف و البته درمان داره ممکنهوشما الان که مجردی و استرس داری برای ارامش بری خرید و بعد ازدواجت مشکل حل بشه!پس کلا درد بی درمونی نیست:-) اکثر خانوم ها هم دارنش
    3.اتوسا خانوم این همون فرهنگ و جو حاکم بر محیط زندگیتون که خدمتتون گفتم.
    ویرایش توسط کیت کت : شنبه 17 آبان 93 در ساعت 03:26

  13. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مهر 94 [ 11:35]
    تاریخ عضویت
    1393-2-30
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    1,396
    سطح
    20
    Points: 1,396, Level: 20
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 29 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من دلم ميخواد ازدواج كنم اما شكست قبلى ترس بدى توم ايجاد كرده
    نهاين اقا واقعاً مشروب ميخوره مست نميكنه اما همين كه ميخوره من بدم مياد
    ولخرجى كه من واقعاً ولخرجم يعنى عاشق خريدم و اگه هفته اى يه بار حسابى خريد نكنم حالت ديپرشن بهم دست ميده من با خريد حس ارامش بهم دست ميده،ولى مثلاً اين اقا ميگفت ادم وقتى يه چيزيو داره چرا دوباره بخره
    راستش و بخواين من جواب رد به اين افا دادم اما ول نميكنن ميگن چرا اين قدر زود تصميم ميگيرى يه
    مسافرت دسته جمعى در پيش ميگه اونجا بهتر ميتونيم تصميم بگيريم
    نظر شما دوستان چيه؟


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.