به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 93
  1. #51
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    جالب اینجاست که مشاور بنده با مدرک phd و گذراندن 12 سال دوره های کارگاهی روان درمانی و تخصصی جدا از تحصیلش، هیچوقت به بنده این حرف رو نزدن که تو فکرت تو 6 تا 8 سال مونده.
    و همیشه تاکید بر این داشتن که بنده سطح فکریم از دیگر مراجعه کنندگان هم سن و سالم بیشتر هست و همیشه می گفت تو بسیار خوب آسیب شناسی می کنی.گرچه این هم تاکید می کرد که آدمی هستی که تو اموراتت احمال کاری می کنی.
    اما شما تحلیلتون میگه که بنده فکرم مثل 6 تا 8 ساله ها است.
    شما که نمی دونین اسکیزوفرنی بیماری هست که رابطه ی بسیار مستقیم با ژنتیک داره، خیلی راحت بنده رو به خاطر زمینه های کم بیماریم به کودکانه فکر کردن متهم می کنید.
    بدون این که بدونید دوران خدمت سربازی، زندگی تنهایی خوابگاهی و عدم توانایی فراهم کردن تغذیه ی خوب می تونه موجبات کمبود ویتامین b و همینطور تشدید حالت افسردگی رو فراهم کنه .


    خانوم تیام. من خودم رو خوب می شناسم.
    شما اگه برای مدتی با بنده ارتباط مستقیم داشتید چنین برچسبی نمی زدید.
    بنده همیشه با مشکلات بزرگ زندگی ام مبارزه کردم. قبل از بوجود اومدن مشکلات یک سال اخیر، همیشه هم پیروز مشکلات بودم و این رو برای خودم افتخار می دونم.مشکل بنده طرز نگرش من نیست که با تغییر دادنش بتونم با مشکل مقابله یا حلش کنم. لطفا از به حاشیه راندن بحث با طرح چنین مباحثی خودداری کنید. من کمالگرا بودم و هستم و خواهم بود اما این کمالگرایی همیشه به من انرژی برای بردن و پیروزی مقابل هر شخص و هر مشکلی رو داده و همیشه از اطرافیانم جلوتر بودم.
    من هرچی می خوام از مشکل خانوادگی ام و از نگرانی هایی که دارم نگم شما اجازه نمی دین.
    و چون الان تو حل مشکلاتم موندم دارید بنده رو به کوته فکری متهم می کنید. تا الان به مشکلاتی غلبه کردم که حلشون توسط خیلی ها امکان پذیر نیست. شاید از هر 20 نفر که گرفتارش میشن یکی بتونه حلش کنه.
    اگه ذره ای درست فکر می کردید و بالغانه به قضیه نگاه می کردید، متوجه می شدید که تو این وضع بد روحی نباید و نباید و نباید به هیچ عنوان بنده رو تا این حد بی رحمانه خورد و خاکشیر کنید و برچسب های غیر کارشناسی بدون شناخت هویت و عملکردم تو زندگی بزنید .
    وقتی دو سال پیش به مشاورم از مشکلات حاد زندگی ام و حلشون گفتم بهم گفت مسئله ی جالب راجع به تو اینه که بعد از همه ی اینها هنوز خودتو گرفتار اعتیاد نکردی و این مسائل واسه هر پسری پیش بیاد از دست میره.
    پس لطف کنید درک کنید که بنده تا اینجا به خوبی با شرایطم ساختم.
    الان هم تا هفته ی پیش اگه این مسئله ی خانوادگی پیش نمیومد من داشتم با وجود مشکلاتم زندگیمو می کردم. از زندگی ام تا حد زیادی راضی بودم.
    روزی چند ساعت تمرین موسیقی می کردم. چند ماه بود چشمم قطره ای اشک به خودش ندیده بود.
    لطفاً درکم کنید .

    بنده راه و تحلیل شمارو قبول ندارم. نه تنها شما بلکه بسیاری از دوستان دیگه ی همدردی که روش شمارو دارن.سرزنش و شلیک خودسر.
    به صحبت های مینوش عزیز دقت کنید. تو نوشته هاشون گریزی به ریشه ی ماجرا دارن اما از بیان راه حل های روزانه و قابل انجام دریغ نمی کنن و می دونن از چه روشی برای برگرداندن موقتی من به زندگی برای خریدن فرصت و حل ریشه ای ماجرا در زمان مناسب تر استفاده کنن.
    شاید راه حل های روزانه ای که به ذهن ایشون می رسه با توجه به شرایطم آنچنان موثر نباشه. اما استراتژی شون برای کمک به بنده درست ترین هست.


    یه مثال می زنم. شما یک بیمار رو تصور کنید که وضعیت بحرانی قلبی داره و ناگهان قلبش ایستاد.
    یک پزشک چی کار می کنه ؟ آیا در اون لحظه به پرستار می گه از اون فرد آزمایش خون بگیره ؟
    نه خیر. بسیار فوری و اضطراری اعلام می کنه که به بدن بیمار شوک الکتریکی وارد کنن.
    شوکی که در حالت عادی نباید به بیمار وارد کرد. اما شما با حرفاتون مثل همون دکتری می مونین که وایستاده بالا سر بیماری که قلبش ایستاده و به جای تلاش برای برگرداندن ضربان قلبش، می خواین با یک آزمایش خون مسئله رو به صورت ریشه ای تر بررسی و حل کنید.
    بنده از همین جا به شما اعلام می کنم که تشخیص شما اشتباه و روش شما به سمت ناکجا آباد هست و جز بدتر کردن حال بنده تو این شرایط بحرانی هیچ کمکی به حل ماجرا نمی کند.
    یکی از بزرگترین ایراداتی که من در خودم از بچگی دیدم، احمال کاری یا به اصطلاح شما تنبلی بود. البته تنبلی هم نه در هر کاری بلکه در اموری که بهشون علاقه نداشتم.
    به طور کلی به فردی که 48 ساعت بیدار می مونه تا یک برنامه رو بنویسه (الگوریتمی که در کشور غیر از خودم دو نفر بلد بودند)، نمی تونین برچسب تنبلی تو همه ی امور بزنید.
    شاید بنده حوصله ی اتو کشیدن لباس های خودم مثل باقی مردها را نداشته باشم. اما همیشه در امور کاری و حرفه ای آدمی با انرژی و توان بسیار بالا بودم.
    منتهی چیزی که الان موجب شده انرژی بنده تو امور معمولی زندگی بسیار خالی بشه، درگیری بیش از حد فکری ام در مورد مسائل خانوادگی هست.
    مسئله مستقیما با امنیت جانی فرد یا افرادی در ارتباطه. حالا شما با وجود همه ی اینها وقتی نمی تونم رو مسائل و مشکلاتم تمرکز کنم، می گین هنوز بچه ای.
    وقتی نمی تونم با دوستم برم کوه چون فکرم مشغوله و بی قرارم، وقتی نمی تونم پیانو تمرین کنم چون فکرم مشغوله و قلبم درگیر، اونوقت می گین تنبلی و نمی خوای مسئله ریشه ای حل شه.
    حرفتون واقعا برای من گرون تموم شد و انتظار چنین تشخیص نادرستی از شما نداشتم.
    لطفا با تشخیص های نادرست و راهنمایی های اشتباه و برچسب های نابجا، بنده رو از محیط این سایت که آخرین مکان برای حل سالم مشکلاتم می دونم نا امید نکنید.
    نبینید دارم شمرده و با حوصله حرف می زنم. همین هم بخشی از مهارت های مدیریت بنده برای فرو نشاندن احساسات پر فراز و نشیب کلام و نوشته هایم هست.
    حواب بنده که می گم مشکلات جنسی و خانوادگی و کاری و عاطفی دارم این نیست که بگی مگه شما سوپرمنی و همه مشکل دارند.
    عملکرد درستم، خودمو به یک اطمینان و خودباوری درست نسبت به خودم رسونده. الان فقط خسته ام و می خوام از محیطم رها شم.
    منتظر نظر درست و کاربردی شما و یا دیگر دوستان هستم.کمکم کنید.
    ویرایش توسط pasta : چهارشنبه 23 مهر 93 در ساعت 16:14

  2. 3 کاربر از پست مفید pasta تشکرکرده اند .

    gisooo (چهارشنبه 23 مهر 93), تیام (چهارشنبه 23 مهر 93), شیدا. (چهارشنبه 23 مهر 93)

  3. #52
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    بله من هیچ نوع سواد روانشناسی ندارم و رشته ی تحصیلیم این نیست. شما درست میفرمایید. من فقط به صرف نگاه کوتاه بین خودم ماجرای شما رو تحلیل کردم و اگه اشتباهی بوده که

    شما خیلی عالی توضیح دادین و کمک خیلی بزرگی به من کردین کاملا متوجه شدم که شما صحیح میفرمایید.

    ببینید من اگه به شما گفتم تنبل صرفا و صرفا و صرفا قصدم تحریک انگیزه ی حرکت در شما بود. چون شما عمیقا دوست دارید از این حالت بیرون بیایید و من گفتم شاید بتونم در شما انگیزه

    ایجاد کنم و متاسفانه به جای تاثیر مثبت باعث عصبانیت شما شدم وگرنه هم من میدونم و هم خودتون و در واقع همه که شما تنبل نیستین.

    خوب قطعا این تیر من و تلاشم برای تحریک انگیزه ی حرکت در شما تاثیر داشته ولی گویا چندان مثبت نبوده وگرنه من به هیچ عنوان قصدم ایجاد دلخوری نبود.

    امیدوارم سو تفاهم برطرف شده باشه و شما متوجه نیت خوب من شده باشید وگرنه من بیمار نیستم که بخوام شما رو آزده خاطر کنم یا احیانا باعث درگیری فکری شما بشم که بخواین به

    من چیزی رو اثبات کنید کاملا واضح و روشنه و همون یکبار که گفتین برای من روشن بود که شما اهل تلاش و باهوش هستید و الان دچار مشکل شدین وگرنه اصلا چه نیازی بود که اینجا طرح

    مشکل کنید. منم قصدم کمک بود. واقعا اگه به معنی واژه ی تنبل نگاه کنیم یعنی کسی که توانایی زیاد داره و از اونها استفاده نمیکنه و من منظورم این بود نه ناتوانی.

    امیدوارم زیاد از من دلخور نباشید و فکر نکنید که من نمیفهمم. کاملا متوجه هستم و کارم آگاهانه بود. اما متاسفانه به خاطر بی تجربه گی دچار اشتباه شدم. واقعا متاسفم.

    حرفای دیگه ای هم که زدم هیچ گونه قصد بد یا ایجاد ناراحتی نداشتم فقط میخواستم به شما توانایی هاتون رو ثابت کنم نه هیچ چیز دیگه ای.

    مثلا من به شما گفتم که اگه دوستاتون نباشند باید چیکار کنید منظورم بیداری حس اعتماد به نفس در درون شما بود نه اینکه بگم شما اشتباه میکنید. فقط میخواستم بدونید شما اونقدر

    مهم و توانمندید که میتونید با خود سازی و توجه به خودتون اونقدر تواناییهاتون رو بالا ببرید که برای خوب بودن حالتون هیچ کس و هیچ محیط و هیچ چیز مشخصی نیاز نباشه و صرفا به خاطر

    وجود ارزشمند خودتون شاد و خوشحال باشید. نه دوست نه آشنا نه جا نه مکان. من فکر کردم شاید بد نباشه که از این طریق و از حرفای خودتون به فکر فرو برید و به ارزش خودتون پی ببرید.

    چون احساس کردم خودتون رو از این لحاظ دارید دست کم میگیرید.

    اما در مورد سطح فکر 8 سال. من تو پست قبلیم هم عرض کردم که این کلمه اصلا توهین یا حرف بدی نبود و نیست و کاملا تو انسان ها یه مسئله ی طبیعیه.

    من منظورم کودک درون بود که همه ی افراد اون رو دارن و در واقع شخصیت هر آدمی از سه قسمت بالغ و والد و کودک تشکیل میشه و امکان نداره که یکی از این سه جز وجود نداشته

    باشه.

    من هم مثل شما 23 سالمه و اگه کسی سطح فکری من رو پایین تر از سنم حساب کنه کلا باهاش حرف نمیزنم و میبینم که شما چقدر آدم بزرگواری هستین که با من محترمانه حرف زدین

    البته مطمئنم شما متوجه این شدین که من منظورم این نبود و توپست قبلیم هم گفتم قصدم توهین نیست اما اشاره به این نکته نکردم که منظورم کودک درونه نه چیز دیگه که واقعا جا داره

    دوباره از شما معذرت خواهی و البته تشکر کنم.

    البته من میتونم اینجا یه پست کامل از کودک درون و بالغ درون حرف بزنم ولی واقعا تایپیک شما منحرف تر از الان خواهد شد. بنابراین چیزی نمیگم و فقط میگم این حرفی که من گفتم خیلی

    خیلی مثبت تر از اون چه که شما فکر کردین و اعتراض کردین هست و کودک درون یک اصطلاح برای بیان وجود تمام شادی ها و خوشی ها و غم ها و ناراحتی ها و دلتنگی ها و هر چیز

    احساسی درون ماست. در واقع کودک درون یک کلمه برای توجیه تمام احساسات و خوبی های نهفته در درون انسانه. و اصلا چیزی نیست که بد باشه.

    مثال هایی از افراد با کودک درون فعال که میشه پیدا کرد، تمام بازیگرا، تمام مجری های کودک تلوزیون،و تمام افرادی که از قدرت خیال خودشون استفاده میکنن همه و همه موفق ان به خاطر

    وجود کودک درون . وگرنه همه ی ما میتونیم آدم های بدون احساس و صرفا عاقل باشم یا به این و اون زور بگیم. احساس شادی و خوشی خیلی خوبه.

    امیدوارم تونسته باشم منظورمو براتون توضیح داده باشم که شما فقط اگه کمی کودک درونتون رو کنترل کنید و در راه درست استفاده کنید هیچ چیزی برای ناراحتی نمی مونه.

    به هر حال من میدونم شما 23 سالتونه و مغز شما هم قطعا 23 ساله اس و بالغ و کامل ولی تونستین با مطالعه و تمرین و کمک روانشناس و تجربیاتتون سطح فکریتون رو بالاتر از سنتون

    ببرید . من مطمئنم از حرف من تعجب کردین اما این هم تلنگر بود برای تاثیر مثبت که باز هم به خاطر بی تجربه گی من نتونستم خوب و سازنده ازش استفاده کنم و سطح فکری بالای شما

    کاملا برای من واضح و روشنه.

    ببخشید طولانی شد. و در انتها من هم از مینوش بابت نظرات خوب و به جاش تشکر میکنم و این حال خوب خودمو مدیون اون و حرفای خوبش هستم.

  4. 3 کاربر از پست مفید تیام تشکرکرده اند .

    pasta (چهارشنبه 23 مهر 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 23 مهر 93), شیدا. (چهارشنبه 23 مهر 93)

  5. #53
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    یانو تیام عزیز.
    بنده این مباحث رو در پست قبلی مطرح نکردم که از من عذر خواهی کنید.
    بلکه خواستم هم به شناخت بیشتری از من برسید و هم روش نقدتون رو اصلاح کنید تا در نهایت نظراتتون بیشتر جنبه ی کاربردی پیدا کنه.
    وگرنه همین که شما محبت می کنید اینجا برای بنده وقت می گذارید و نظر می نویسید و به فکر کمک به من هستین برای من خیلی با ارزش و محترمه و هم از شما و هم از تمامی دوستان دیگه ازین بابت متشکرم.از اینکه اینجا دوستانی دارم که هم باهام ابراز همدردی می کنن و هم قصد کمک دارن برام دلگرمی بزرگی تو این روزهاست.باز هم ممنونم.

  6. 2 کاربر از پست مفید pasta تشکرکرده اند .

    تیام (چهارشنبه 23 مهر 93), شیدا. (چهارشنبه 23 مهر 93)

  7. #54
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    352
    Array
    پاستا تیام

    فکر می کنم پاستا نیاز داره راه حل های سلامت برای آرام کردن خودش در مواقع بحرانی رو پیدا کنه تا بتونه در این مواقع که خیلی خیلی حالش بد میشه از این راه حل ها استفاده کنه. یعنی نظرات و پیشنهادهای شما رو می خواد برای مواقع بحرانی روحیه اش.
    اون راه هایی که من واسه خودم استفاده می کنم به دردش نمی خوره. راه هایی جدید می خواد که البته سالم هم باشه.

    ممنون از هر دوتون. نمردم یکی گفت بهم به یه دردی خوردم

  8. 5 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    gisooo (چهارشنبه 23 مهر 93), pasta (چهارشنبه 23 مهر 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 23 مهر 93), تیام (چهارشنبه 23 مهر 93), شیدا. (چهارشنبه 23 مهر 93)

  9. #55
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 02 مهر 95 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    3,832
    سطح
    39
    Points: 3,832, Level: 39
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    128

    تشکرشده 312 در 128 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام
    پاستا حال بد روحیت موقتی هست و برای اروم کردنت خواهشن از روشهایی استفاده نکن که تاثیر بد دایمی روی بدن و روحیت داشته باشن واقعا ازت خواهش میکنم که حتی به مواد مخدر فکر هم نکنی

    نوشتن رو من خودم تو یه دوره های بحرانی استفاده میکردم و تاثیر خوبی روم داشت ...یادمه یه سایت بود که یه قسمتش یه تاپیک بود به اسم دستنوشته های یک دیوانه ...حالا یه همچین اسمی داشت و هر وقت حالم بد بود میرفتم یه نوشته هایی رو توش مینوشتم یعنی خیلی حالم بد بود و گریه میکردم و مینوشتم . و تو یه دوره بحرانی کمکم میکرد البته نه کمک خیلی شایانی ولی بهتر از هیچی بود...واقعا اگه دوستایی داری که گوش شنوا دارن خوبه و درددل ادم رو سبک میکنه که البته من متاسفانه دوست خوبی تو دوره های بحرانی زندگیم نداشتم که کمکم کنن حالا این سایت و سایتای مشابه خوبه همین که چند نفر پیدا شن و به حرف ادم گوش کنن هم حس خوبی هست.فقط این رو به خودت بگو که این حالت موقت هست و تموم میشه ...باور کن فکر کردن به اینکه این ناراحتی و حس بدی که داری موقت هست خودش یه تسکین بزرگ هست...اگه میتونی سرت رو با خوندن یه سری کتاب حاالا تو هر موضوعی که دوست داری گرم کن مثه یه هدف کوتاه مدت برات میشه...به نظرم تو این شرایط تعیین هدفهای کوچیک کوتاه مدت مناسب با روحیاتت کمکت میکنه...
    خیلی مواظب خودت باش

    مینوش جان خودت رو دست کم نگیر ....واقعا میگم که بعضی از پست ها رو خیلی دوست دارم و خیلی خوب و کمک کننده و البته خارج از بعضی از کلیشه ها هست و من دوست دارم ...

  10. 2 کاربر از پست مفید gisooo تشکرکرده اند .

    pasta (چهارشنبه 23 مهر 93), شیدا. (چهارشنبه 23 مهر 93)

  11. #56
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    امروز حالم از روزای قبل بهتر بود.
    منتهی به شدت از اینکه می بینم بعضی دوستام واسه خودشون شخصی رو دارن حسودیم میشه. و بعد که فکر می کنم من یه زمان بهتر از اونهارو داشتم و الان ندارم احساس خلا بهم دست میده.


    ضيافت هاي عاشق را خوشا بخشش . خوشا ايثار
    خوشا پيدا شدن در عشق . براي گم شدن در ياد
    چه دريايي ميان ماست . خوشا ديدار ما در خواب
    چه اميدي به اين ساحل . خوشا فرياد زير اب

    خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن
    خوشا مردن . خوشا از عاشقي مردن
    اگر خوابم .اگر بيدار . اگر مستم . اگر هشيار
    مرا ياراي بودن نيست . تو ياري کن . مرا اي يار
    تو اي خاتون خواب من . من تن خسته را در ياب
    مرا هم خانه کن تا صبح . نوازش کن مرا تا خواب
    هميشه خواب تو ديدن . دليل بودن من بود
    چراغ راه بيداري اگر بود از تو روشن بود
    ویرایش توسط pasta : چهارشنبه 23 مهر 93 در ساعت 22:46

  12. کاربر روبرو از پست مفید pasta تشکرکرده است .

    شیدا. (چهارشنبه 23 مهر 93)

  13. #57
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 اردیبهشت 03 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,699
    سطح
    100
    Points: 39,699, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,254

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام

    پاستا خان گاهی روح ناآرامه باید باهاش راه اومد باید بهش توجه کرد باید اجازه داد مرثیه سرایی کنه گریه کنه
    گاهی بی قراری هم لازمه برای جبران اشتباهاتی که قبلا کردیم .

    اما این توجه هم نباید بیش از حد باشه نباید خیلی حال بد طول بکشه باید جایی تمومش کرد .
    گاهی خودمون دوست داریم که کسی یا چیزی رو فراموش نکنیم چون از یادش لذت می بریم اما این زخم رو تازه نه میداره
    مثل اینکه تا برنج دم بکشه هی دمکنی رو بر میداری و برنجارو نگاه میکنی که باعث میشه دم نکشه یا اگرهم کشید چنگی به دل نزنه دم کنش رو محکم بذار و هی بازو بسته اش نکن .

    حالا شما هم هی میری تو فکرو خیال دختر و خاطراتت رو مرور میکنی و زخمت نو میشه و این حالت ادامه پیدا میکنه .

    درد کشیدن باید برای فراموش کردن طرف باشه نه مرور خاطرات خوشش و حسرت کشیدن.
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

  14. 3 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    m.reza91 (چهارشنبه 23 مهر 93), parsa1400 (پنجشنبه 24 مهر 93), pasta (چهارشنبه 23 مهر 93)

  15. #58
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    فرمایش شما کاملا درست اما چی کار کنم که خیلی احساس تنهایی می کنم.
    چی کار کنم که دلم می خواد.
    اصلا تمرکز من اینقدر رو این مسئله نبود. اما یهو نمی دونم چرا دوباره رفتم تو اون حال و هوا.
    هرچه قدر میام بهش فکر نکنم یهو یه اتفاقی می افته که ناخوداگاه حواس آدمو می بره سمتش.
    از قضا از شانس من پسرای متاهل هم کم نیستن دور و برم. اونهایی که نامزد یا خانوم عقدی دارن.
    باور کنین آدم اونها رو می بینه قاطی می کنه.

  16. 2 کاربر از پست مفید pasta تشکرکرده اند .

    parsa1400 (پنجشنبه 24 مهر 93), فرشته اردیبهشت (چهارشنبه 23 مهر 93)

  17. #59
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 اردیبهشت 03 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,699
    سطح
    100
    Points: 39,699, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,254

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    دقیقا موضوع همینه

    ببینید مساله اون دختر نیست دختری که خودتون میگین الکلی شده

    مساله نیاز به یه همراهه که تو ذهن شما ناخوداگاه معطوف میشه به سمت اون دختر تا یجوری راضی بشی تا یجوری از حضور خیالش لذت ببرین .
    ولی این راهش درست نیست

    خب همه مجردها گاها این حس رو درک می کنند تنها میشند تنها راهش کنترله
    من خودم یه زمانی خیلی به چشم میومد ولی تونستم کنترل کنم فهمیدم مجردی هم یه دوره است که خیلی هم خوبه
    الان برای هیچی عجله ندارم .
    بهتره ذهنت رو برای برنامه اینده ات مشغول کنی هدف به ادم انرزی و شادی می ده . نه با بازگشت به گذشته.
    خودت هم میدونی اینکار فایده ای نداره پر از ضرره.

    حدس میزنم این لینک رو خونده باشی:

    http://www.hamdardi.net/thread-7683.html

    پیشنهاد می کنم وقت بذار بخونش باحوصله.


    ...............

    با همه ی اینها باز نمی تونم دلم نخواد
    می دونی گاهی باید به خواسته های دل قالب داد وگرنه همه جا پخش و ولو میشه نمیشه جمعش کرد ادمو پریشان می کنه.
    اون قالب باید یه تفکر صحیح باشه که حتما یه هدفی هم داره تا بتونه جمع و جورش کنه و خسته نشه .
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : چهارشنبه 23 مهر 93 در ساعت 23:06

  18. 3 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    m.reza91 (چهارشنبه 23 مهر 93), pasta (چهارشنبه 23 مهر 93), شیدا. (پنجشنبه 24 مهر 93)

  19. #60
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    خب وقتی در تمام زندگی ام اینقدر به حضور همه جانبه ی یک فرد احتیاج نداشتم چرا باید بخوام کلا بیخیال ماجرا بشم و دست رو دست بذارم ؟
    شاید 4 سال دیگه این شور و شوق رو نداشته باشم.
    ازطرفی شرایطش هم واسم نیست که یک رابطه رو تا ازدواج مدیریت کنم.
    با همه ی اینها باز نمی تونم دلم نخواد. نمی تونم بابت احساس خلا و دلتنگی که دارم و همینطور آرامشی که اون دوران داشتم بی تفاوت باشم.


 
صفحه 6 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ،،اخلاق و عادات بد روزمره من ،،یه روزمرگی بیخود
    توسط ARAM-ESH در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: پنجشنبه 16 مرداد 93, 16:33
  2. مشخص نمودن میزان اضافه وزن یا کمبود وزن(bmi)
    توسط keyvan در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 02 تیر 91, 14:02
  3. همسرم روزه نمیگیرد چه برخوردی با او داشته باشم
    توسط ghalam63 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: شنبه 09 مهر 90, 14:57
  4. نظر در مورد وزن همسر
    توسط sina.sina11 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 12 مرداد 90, 04:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.