به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 93
  1. #21
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    یک سال از خدمتم مونده.
    اکثرشون آدمهای خوبی ان. با محیط خدمت مشکلی ندارم. تنها بدی خدمت اینه که بهم اجازه ی درمان درست نمیده و دست و پام و بسته. وگرنه از خدمت فراری نیستم. خیلیم دوست دارم محیط خدمتمو. اما کافی نیست. دیگه هیچ انگیزه ای ندارم واسه روزام. انرژی ندارم. یه چیزی می خوام بهم ذوق بده.
    می گم اعتیاد نیست چون دو هفته پیش این فکر نبود. چرا الان یهو اومد ؟ عاملش مشکلات دیگه ام که انرژی مو ازم گرفته و دوستدارم یهو یه تحول بزرگ داشته باشم و حسابی از جایی که هستم دور باشم.

  2. #22
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نمی دونم از سربازی می شه دو سه هفته مرخصی گرفت یا نه.

    اگر می شه، یه مرخصی طولانی بگیرید یه سفر برید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  3. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    pasta (دوشنبه 21 مهر 93)

  4. #23
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    نه متاسفانه نمی شه.
    تا یک هفته می تونم بگیرم که کافی نیست.

  5. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    دوست عزیز.من راستش نه روانشناس هستم نه متخصص که از این بابت بتونم به شما کمک کنم

    ولی برای هر ادم سالمی که تجربه ی افسردگی نداشته و ولو یه عشق خیلی خیلی کمتر از شما رو تجربه کرده باشه دوباره توی محیط هایی یا لحظه هایی قررا بگیره که به یاد گذشته بیفته قطعا هی داره خودش با دست های خودش روحشو عذاب میده... مثل یه ادم سرماخورده که تازه خوب شده مگه باز میره غذای های روغنی بخوره..نمی دونم جلوی هوای سرد و.. طبیعتا نه

    ولی شما میگی گیتار می زنی یه یاد اون خانم اهنگ گوش میدی و... خلاصه اقا اینا هی باعث میشه حال شما بدتر شه... اول اینا رو کنار بزارید بعدش از یه متخصص کمک بگیرید..

    براتون دعا میکنم زودتر خوب بشید ... و ان شالله عشق واقعی رو با همسر واقعیتون تجربه کنید.

  6. کاربر روبرو از پست مفید فدایی یار تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 21 مهر 93)

  7. #25
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز بنده پیانو می زنم. و اتفاقا این چند روز هم دست بهش نزدم چون حسش نبود. تمرینات موسیقی من قبلا حداقل 4 ساعت در روز بود. که الان 4 دقیقه هم نیست.
    اینکه می گم موسیقی گوش میدم چون حوصلم سر میره. کاره دیگه ای ندارم واسه انجام . از طرفی کمک می کنه به تخلیه .
    من از بچگی با موسیقی بزرگ شدم. موسیقی چیزی نیست که حال منو بدتر کنه دوست من. موسیقی فقط یه همراهه.
    چیزی که می خوام الان یه تحول و چیز جدیده .شده آغوش اون یا شده الکل یا هرچیزی که بتونه کنترل افکار منو تا حدی به عهده بگیره.

  8. #26
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    دیروز می دونستم اگه بیام تاپیک بزنم هم کسی راه حلی نداره.
    خیلیایی که انتظار داشتم نظر بدن ندادن.
    خودم به روش خودم حلش می کنم.
    فقط خیالم راحته که کسی راه حلی نداشت. دیگه هر کاری کنم و سمت هرچی برم واسم موجهه.
    ممنونم. بای.

  9. #27
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    352
    Array
    پاستا همون یه هفته هم اگه حالت انقدر بده غنیمته خوب مرخصی بگیری بری پیش خونواده ات. البته اگه پیش اونا بودن حالتو خوب می کنه. چون ظاهرا منبع مشکلت اونا هستن.
    خوب هر کسی وقتی اعصابش خورده یه چیزی رو از سر عادت بهش پناه می بره مثلا شاید اغوش اون خانم فکرش برات یه رهایی شده باشه. عیبی نداره.
    من خودمو تو خواب زیاد می دیدم در طول عمرم. از خود واقعیم بهتره. یعنی ارامش و استحکام درونی داره. جدیدا اونو واسه خودم مامان فرض کردم وقتی حالم گرفته شه بهش می گم مامان + اسم خودم. هم خودمم از نظر روانشناسی هم می گن ادم بزرگ شه خودش مامان بابای خودش باید باشه. هم اینکه کس دیگه ای نیست عذاب وجدان بگیرم بگم شاید راضی نباشه من اونو مامان خودم فرض کنم :)
    یه تصویر خیالی دیگه هم از یه مامان بزرگ مهربون و ارومم کنارش دارم که داره بافتنی می بافه.

    قدیم ترها هم فکر کردنای دیگه ای ارومم می کرد. مثلا می گفتم به خودم از پنجره نگاه کن به بیرون. چی می بینی؟ منظره چی هست؟ یه دریا و ساحل معمولا ارومم می کرد. اگه نمی کرد می گفتم تصور کن به جای اسفالت خیابون داری توی اب راه میری حس کن پاهات هم خیس شده. گیاهای اطراف خیابونو تصور کن خیلی بلندن و درختای خیلی سبز و بلند. و هوا هم خیلی خوبه و پرنده ها م اینجان.

    ببین چه چیزایی ارومت می کنه

    به نظرم اینهمه بی تابی نکن. یه کم صبر کن. خوب میشی می گذره.
    روانپرشک هم برو اگه کلش بیشتر از سه هفته شد و بهتر نشدی.


  10. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    pasta (دوشنبه 21 مهر 93), کاربر19 (دوشنبه 21 مهر 93)

  11. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 00:04]
    تاریخ عضویت
    1393-7-01
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    7,023
    سطح
    55
    Points: 7,023, Level: 55
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    861

    تشکرشده 293 در 87 پست

    Rep Power
    32
    Array
    د نشد دیگه...هر کاری کردی و سمت هر چی رفتییی موجه رو نداشتیم دیگه!!!!!! من کلی تاپیکاتو دنبال میکنم... جالب بود که طرف من دقیقا حرفایی رو که شما درمورد معشوقتون میزدینو میگفت بهم و انتظار هم آغوشی داشت....ولی من بخاطر اعتقاداتم تن ندادم که اونم کم کم سرد شد و گفت اگه واقعا دوسم داشتی تن میدادی و...... تموم شد همه چیز.....
    الان من دقیقا حالللللللل شمارو دارم...دقیقا افسردگی 4 سال پیش شما...یکسالی میشه تمام زندگیم بهم ریخته و هنوزم نتونستم خودمو جمع کنم ... وقتی دیدم شما تاپیک زدین کلی خوشحال شدم و منتظر بودم پیشنهادایی که به شما میشه منم استفاده کنم....رهاش نکنین لطفا تاپیکو....بای ندین پیلیز:)

  12. #29
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    مینوش جان ممنونم از لطفت.
    من یه هفته مرخصی می گیرم منتهی تو تاسوعا عاشورا.نه الان.
    مرخصی هام داره تموم میشه و نمی تونم بیشتر بگیرم.
    برم خونمون هم واسه یه هفته می دونم باز همینم.
    باز بعد از یه هفته میام دوباره باید تا چند ماه تو همین خوابگاه با همین زندگی باشم. اینکه نشد راه حل.
    فکر به آغوش اون دختر آرومم نمی کنه. خود آغوشش آرومم می کنه و من بهش احتیاج دارم که اون هم نمی شه.
    هر کاری اگه آرومم کنه اثرش کاملا موقت هست. اگه قراره برم بیرون یه هوایی بخورم شاید 10% موثر باشه و وقتی بر می گردم خوابگاه دوباره همون حالت قبلی رو دارم.
    من می دونم راه حل من چیزهای کوچیک نیست. تغییرات بزرگه. تحوله. وقتی تحول تو زمینه های دیگه نمیشه دیگه می دونم از چه راهی فکرمو منحرف کنم.
    خیالمم راحته که راه دیگه نبود.
    راجع به دکتر هم من طاقت ندارم یه ماه صبر کنم قرص های افسردگی اثر کنه. یکی باید الان کمکم کنه. همین امروز. همین هفته. باید اثرشو ببینم.
    نه یه ماه دیگه.باز ممنون.
    جوابمو گرفتم.


    نقل قول نوشته اصلی توسط rayehe نمایش پست ها
    جالب بود که طرف من دقیقا حرفایی رو که شما درمورد معشوقتون میزدینو میگفت بهم و انتظار هم آغوشی داشت....ولی من بخاطر اعتقاداتم تن ندادم که اونم کم کم سرد شد و گفت اگه واقعا دوسم داشتی تن میدادی و...... تموم شد همه چیز.....
    من 4 سال پیش از طرف مقابلم انتظار هم آغوشی نداشتم و به خاطر چنین موضوع مسخره ای حاضر به ول کردنش نبودم که هیچ، تازه ایشون خودش اقدام به در آغوش گرفتن من کرد و قبلش من به ایشون هیچ دستی نزدم.
    اینو گفتم بدونین منو با طرف مقابلتون مقایسه نکنین. اون دختر عشق پاک اول من بود. تمام آرامش و هدف من بود.
    ویرایش توسط pasta : دوشنبه 21 مهر 93 در ساعت 19:03

  13. کاربر روبرو از پست مفید pasta تشکرکرده است .

    rayehe (دوشنبه 21 مهر 93)

  14. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 اردیبهشت 94 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1393-3-23
    نوشته ها
    185
    امتیاز
    1,948
    سطح
    26
    Points: 1,948, Level: 26
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 220 در 97 پست

    Rep Power
    29
    Array
    فقط پست اول رو خوندم ،شما که قبلا دارو درمانی داشتید فکر میکنم بازهم بید سراغ روانپزشکتون برید و دارو مصرف کنید
    کلا برگشتن به خاطرات گذشته خوب نیست ، یه مدت به خودتون مهلت بدید و کم کم دوباره فراموشش میکنید
    ولی خودتون بهتر میدونید که باید بخواید که فراموش کنید یعنی اهنگ به یاد کسی و یاداوری خاطرات کمک به فراموشی نمیکنن


 
صفحه 3 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ،،اخلاق و عادات بد روزمره من ،،یه روزمرگی بیخود
    توسط ARAM-ESH در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: پنجشنبه 16 مرداد 93, 16:33
  2. مشخص نمودن میزان اضافه وزن یا کمبود وزن(bmi)
    توسط keyvan در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 02 تیر 91, 14:02
  3. همسرم روزه نمیگیرد چه برخوردی با او داشته باشم
    توسط ghalam63 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: شنبه 09 مهر 90, 14:57
  4. نظر در مورد وزن همسر
    توسط sina.sina11 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 12 مرداد 90, 04:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.