ممنونم از همه دوستان که راهنماییم میکنن.
حقیقتا این چند وقت که خونه هست مواد مصرف نکرده و حتی یه کدئین هم نخورده.اون بدن دردی و آب ریزش بینی و اعصاب خوردی رو که اوایل که من فهمیده بودم داشت رو هم نداره.الان اعصابش از بیکاری خورده.
این چندروز هم رفته شهرشون و من نرفتم.نمیدونم کار خوبی کردم یا نه اما احساس کردم هردومون به این چندروز تنهایی نیاز داریم.از دیروز هم که رفته مدام زنگ میزنه که تو هم بیا و من اشتباه کردم بدون تو اومدم.اما من ترجیح میدم این 3روز تنها باشم
اینم باید بگم که من فکر میکنم شوهرم معتاده معتاد نیست و نبوده.شاید اوایل هرچندماهی بوده اما اون آخرا کهمن فهمیدم شده هفته ای
چون همیشه بوده روزها و ماه هایی که با هم بودیم و از کنارم جم نمیخورده و واقعا اخلاقشم عالی بوده
علاقه مندی ها (Bookmarks)