بابا تو دیگههههه کی هستییییی!!!!! من رسما دیگه حرفی ندارم واسه زدن:)دقیقا درسایی که من حذفیدمو میخونیییی:) استاد تیام خوشحالم که رفیق رقیب شدیم:)
تشکرشده 293 در 87 پست
بابا تو دیگههههه کی هستییییی!!!!! من رسما دیگه حرفی ندارم واسه زدن:)دقیقا درسایی که من حذفیدمو میخونیییی:) استاد تیام خوشحالم که رفیق رقیب شدیم:)
تیام (چهارشنبه 30 مهر 93)
تشکرشده 757 در 256 پست
عزیزم تو عقل داری دیگه من کلا بیماری خودآزاری دارم. همیشه میرم سراغ سختا
. پس خاک و راه رو درست و حسابی بخون . ایشالا برا رفع اشکال یه ساعت قبل کنکور هستیم
خدمتتون فقط خسیس بازی در نیار که سوالامو باید جواب بدی.
خبر نداری از سرخوشی من هر روز یه ساعت درس میخونم اونم ببین چیا رو انتخاب کردم!!!! به من میگن عنده(end) خودباوری.
برم بخونم از تو عقب نیوفتم.آبروی سوادم تو شرکت رفته بر فنا!!! حداقل تو کنکور رتبه ام بالای 10000000000 نشه.
ویرایش توسط تیام : چهارشنبه 30 مهر 93 در ساعت 23:13
تشکرشده 293 در 87 پست
عزیزم والا منم مثه توام....امرو تا الان 2 ساعت...بزن اون کف قشنگروووووو......ولی از هفته اول آبان ب بعد که کارام تموم شه دیگه جدا خیلی میخونم....آره خاکم خوبه خیلیم دوسش دارم فعلا من اون اصلیارو میخونم طراحی فک کنم فقط به راه برسممم...
ن بابا خسیس بازی چیه تو خاک هرررر سوالی داشتیی هستم وظیفمه:)
خالی نبند دیگه رتبت معلومه خوب میشه دگ تحلیللل 19،5 یا خدااا...:) آقا پستای من ظرفیتش تموم شد دگ سه تاشم گذاشتم...
فعلا عزیزم.
تیام (چهارشنبه 30 مهر 93)
تشکرشده 757 در 256 پست
خودمم بعضی موقع ها به خاطر خر خونی واقعا برا خودم متاسف میشم!!! حتی بعضی موقع ها نمیتونم از خجالت سرمو جلو آینه بلند کنم جوون بودمو خام!!!
تو رو خدا تو دیگه منو بابت نمره ی 19.5 تحلیل سازه ها سرزنش نکن. به خدا منم آدمم. در مورد من فکرای عجیب غریب نکن. یه اشتباهی کردم.... آخه تاوان تا کی
شبت خوش .
rayehe (چهارشنبه 30 مهر 93)
تشکرشده 2,698 در 675 پست
تیام . سلام
تو فرصت مناسب بهت سر میزنم فعلا کمی با شغلت سر گرم باش و به کارت فکر کن . جدی بودن ربطی به سن نداره
فعلا . برمیگردم
تیام (جمعه 02 آبان 93)
تشکرشده 757 در 256 پست
جدی بودن به این ربط داره که آدم خودشو جدی فرض کنه و دوست نداشته باشه تنها باشه. من دوست ندارم تنها باشم. همه ی زندگیم رو دوستام خلاصه میشه.اول تیام ؛؛به کی میخوایی خودتو ثابت کنی هاااااااااااااا؟ رقابت خوبه ؟ ولی تا حدی . برا خودت تلاش کن خودتو به خودت ثابت کن . نه به پارسا نه به پدرت نه به خالت نه به دوستایی که همه چیزشون از خودشون نیست و همین الان از تو واستقلال و تلاش تو عقبا . تیام فکر خودت باش فکر آیندت فکر ارتقا فرهنگ و کیفیتی زندگی خودت . قبلا باهات خیلی صحبت کردم . .
اگه منظورت رقابت در جهت مثبته خب این خیلی خوبه قبول . ولی مواظب نفست باش که خدایی نکرده راه اشتباه نره .
(این صد سال اول -بعد- اول زندگی ماست و سازند-بعد- دوم) .نقطه سر خط تو بعد اولیم حالا =
ما باید باعث افتخار فرزندانمون باشیم در فصل دوم زندگیمون و تا فرزندانمون فردا تاپیک نزنن من فلان مشکل دارم و یا تنهام و از فلان چیز دلخورم .ویا کم بود فلان دارم ..
شما الان در فصل اول زندگی هستید . ودر حال تلاش برای ساختن پایه های فصل دوم . پس سعی کنید با تلاش و کوشش در مسیر خوشبختی قرار بگیرید .
اگه منظورتون جدی بودن با کارگرای ساختمونه، که امروز با من بد تا کردن. عرضه ندارم که حالشونو بگیرم. یعنی جنم ندارم. یعنی به قیافم نمیاد مال این حرفا باشم!!!!
دیدین راننده تاکسی هایی که دنبال مسافر دربستند یا مثلا تو ترمینال از اتوبوس که پیاده میشی حمله میکنن سمت مسافر که سوار تاکسی اون بشی.
درسته این جمله ی بالا هیچ ربطی به رفتار کارگرا وقتی یه خانومو میبینن نداره ولی حسش ربط داره، اینکه آدم حرصش در میاد، این که آدم حس میکنه طرف مرض داره!!! اینکه حس میکنی
طرف منظور داره!!!
ولی چرا یه عده مریضن؟ چرا فک میکنن اگه دسته جمعی یه خانم رو سر کار بذارن بهشون خوش میگذره؟ اصلا هدفشون چیه و چی تو سرشون میگذره؟؟؟؟
من کارگر با مرامم دیدم اما فک میکردم آدم با سواد و تحصیل کرده آدمه!!!! الان دارم میفهمم که شعور و مرام و ادب هیچ ربطی به تحصیلات نداره.
من به رشته ای که خوندم افتخار میکنم و اوناهم نمیتونن با رفتاراشون و طرز نگاه مزخرفشون جلو منو بگیرن.
parsa1400 (جمعه 02 آبان 93)
تشکرشده 2,698 در 675 پست
تیام صحبت و بحث در مورد برخورد با همکار . دوستان . خانواده. کارگران . کارفرما . ارباب رجوع . همسر . بچه . مادر شوهر
زیاده و نحوه برخورد با اینا متفاوت . نگران نباش زیاد سخت نیست تو هم عرضه شو داری من تو درون شما دیدم .داری خوبشم داری ولی نحوه کاربردیشو نداری.
خودت یه زمانی خودتو باور نداشتی حتی از خیلی از کارها و محیط اطرافت گلایه میکردی . ولی امروز خودتو باور داری بیشتر واقعیت هارو پذیرفتی .حتی به دیروزت میخندی . افسوس هم میخوری که چرا اون افکار داشتی .
تیام من احساس میکنم چون از نظر خودت جثه مناسب نداری به خودت اینطور تلقین کردیکه باید تو سری بخوری . هرکی هر چی دلش بخواد به تو میگه و تو نباید حرفی بزنی چون اولا دختری و یا جثه مناسب نداری .
فکر کردی الان درگیری پیش میاد و تو متضرر خواهی شد . نه تیام جواب خیلی ها رو فقط با یه نگاه تند میشه داد خیلی راحت
تو باید اول تو این زمینه اول خودتو باور کنی .
فلفل نبین چه ریزه بذار حریمشو بشکنن ببین چه تیزه
قصد جسارت بهتو ندارم بهت بر نخوره . تو در روز با اقشار فوق در ارتباط و درگیری پس باید نحوه برخورد با هر کدومو یاد بگیری.
تو باید در یه زمان هم جلو کارگر های بیفرهنگ قرار بگیری هم با کار فرماو یا صاحب پروژه برخورد مناسب داشته باشی .هم در همین زمان با همسرت تلفنی صحبتی صمیمانه تر داشته باشی .مثال بود
قبول دارم تو جامعه ما بخصوص در فرهنگ های پایین چشمها هم حریم خودشونو حفظ نمیکنن ولی این دلیل نمیشه خوتو از جامعه محروم کنی .
وقتی بهت گفتم تو محل کارت برا خودت و همکارات حریم بذار منظورم منزوی کردن خودت نبود . ارتباط دوستانه و خارج از حریم شغلی به ضررت خواهد شد . همکارا حتی از جنس خودت وقتی شغلشون در خطر باشه با استفاده از جزیات درونت اقدام به تخریبت خواهند کرد .
دوستانت باید خارج از کارت باشن .
اما کارگر ها ؛. جای شما قرار گرفتن از دید من کمی سخته ایکاش دوستانی از جنس خودت که به کار مشغول هستن کمکت میکردن .و تجربیاتشونو بهت میگفتن
به نظر من هر آدمی برخورد متفاوتی داره ولی از لحظه ورود به محل کارگری تو یه نگاه میتونی موقعیت از لحاظ برخوردی بسنجی .
روش من تو بعضی جاها به اینصورته که با احترام گذاشتن به کارگرا اونا رو به نفع خودم میخرم . البته نه از روی ترس چون زود متوجه میشن . از رو جرات
روش دوم اینکه کلا میرم تو تیم اونا حتی با بعضی هاشون که افغانی هستن با لحجه خودشون احوال پرسی میکنم که البته این روش برا شما نیست هرگز . ولی میشه با احترام به یکی از اونا بینشون تفرقه انداخت تا در مزاحمت لحظه ای همدست نباشن .
روش بعد برخورد با نگاه های تند بدون خنده است . و در نهایت برخورد جدی با صاحب پروژه . البته در حیطه قانونی
برمیگردم . کار پیش اومد
تیام (جمعه 02 آبان 93)
تشکرشده 757 در 256 پست
دقیقا. اصل مشکل همینه. به خاطر اینکه جثه ی مناسبی ندارم.تیام من احساس میکنم چون از نظر خودت جثه مناسب نداری به خودت اینطور تلقین کردیکه باید تو سری بخوری . هرکی هر چی دلش بخواد به تو میگه و تو نباید حرفی بزنی چون اولا دختری و یا جثه مناسب نداری .
میدونید وقتی تو اطرافم نگاه میکنم اکثرا با دخترا هم قدم ولی از نظر خانواده ام کمه. یعنی من کلا تو خانواده ام این مدلی ام و لاغر محسوب میشم هر چی هم میشه میگن از بس درس
خوندی این جوری شدی!!!. اصلا نمیدونم چه جوری این باورو از سرم بندازم بیرون. انگار تو وجودم نهادینه شده که عیبه!!!! خیلی جرات رو ازم گرفته. اصلا ترس از درگیری نیست
احساسم میگه دیگران نمیتونن منو آدم حساب کنن هر چقدرم بخوان!!!!
تو دوستامم بخوام نگاه کنم مثل من هست ولی اونا محیط کاریشون مثل من نیست. رشته های دیگه رو میگم مثل پرستاری یا پزشکی.
اونا هم میگن محیط کاریشون بده و از دست بیمارا شکایت دارن یا از دادگاه و پزشک قانونی و چه میدونم هر جا که مشغولن از برخورد مردم به خاطر اینکه دخترن شاکی ان. ولی به نظر من
محیطشون خیلی بهتر از محیط منه. مثلا اصولا پرستارا خانومن دیگه. طرف میاد گلایه میکنه آی فلان بیمار به من چی گفت !!! هر چقدرم بد باشه باز چند تا خانوم اونجا هست.
منم میرم باهاشون حرف میزنم یا با استاداشون ولی واقعا به نظرم هر چقدرم بگن بهشون و به ظاهرشون میاد.به من نمیاد!!!! به اونا جنم میاد، عرضه از سر رو روشون میباره.
اصلا یه چیزایی به یه عده میاد. به من نمیاد خوب!!!! چیکار کنم؟؟؟؟
بعدشم اونا خدان واسه خودشون!!! من که نیستم. من اصلا واسه خودم مگه چقدر ارزش قائلم؟ اونا کلا خودشونو میدونید چی میبینن؟
البته به نظر من این جوری میاد. فک میکنم به من نمیاد. حالا یکی یه چیزی بهم گفت دیگه بدتر!!!
تشکرشده 2,698 در 675 پست
سلام
حالت خوبه ؟ وضعیت کارت چطور پیش میره راضی هستی رضایت بخش هست . جذبه لازم پیدا کردی .
تیام ج جدا از برنامه کاریت و درس یه مشاوره تغذیه هم برو . منو میشناسی قصد جسارت ندارم چون مشکلتو از دید من تایید کردی و منم قبول دارم جثه تو اعتماد به نفس و خیلی جاهای دیگه لازمه این حرف بهت میزنم . بعدشم هنوز سنی نداری و رشدت کامل نشده . هر چند انشالله بعد ازدواجت بهتر خواهی شد .
لاغری از درس خوندن نیست از استرسه . استرس به خیلی از نگرانیها نه فقط درسی در مورد شغل . خانواده . وضعیت . کاستی ها . کمبود ها . چیزایی که تو خیلی باهاش درگیر بودی .
ولی خدارو شکر بیشترشو حل کردی و ما بقیشو من برات دعا میکنم که با تلاش خودت برطرف کنی پس سعی کن از استرس دوری کنی . جدی میگم کمی به خودت برس .
از الان به فکر پروف مناسب لباس عروستم باش تا زیبا تر جلوه کنی . پس برا افزایش وزنت هم برنامه داشته باش . تا موفق بشی تو کارت تو ازدواجت و تو درست ..
تیام تو این شبا اگه دلت شکست اول مادر و پدرتو دعا کن و خوشبختی خودت بعد منو . موفق باشی بدرود .
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)