نوشته اصلی توسط
ammin
ترمه تو چندمرحله کلی روبایدطی کنی تا صورت مسأله مشخص بشه؛۱_آیا میخوای باشوهرت زندگی کنی؟ آیا دراین مورد تردید داری ودنبال انگیزه برای موندن هستی دراین صورت تایپیکی بااین موضوع ایجاد کن تابا دوستان مزیاومعایب روبشماری و اگر راهی برای انگیزه هست پیداکنی.۲_آیا میخوای ادامه بدی پس مشخص کن اولا انگیزت چیه برای ادامه دادن ثانیا میخوای چه چیزی رو درخودت یازندگی تغییربدی یاچه رفتاری روپیش بگیری یاچه رفتاری روترک کنی۳_آیا فقط میخوای روی خودت وافکارت کارکنی پس صورت مسأله این رو مشخص کن۴_هنوزآشفته وسردرگمی بگو آشفته ام و نوع آشفتگیت روتوضیح بده. اما سوای اینها تو یک انسان هستی که درمسیر زندگیت،چندساله متأهل شدی هیچ کس نمیتونه آینده چه خبره قدرمسلم امیدبه زندگی وداشتن افکارمثبت و نیک حفظ آرامش وسلامتی جسمی وروحی خودت هست اینها سرمایه هایی هستندکه برای پیمودن وانتخاب هر راهی نیاز داری
1- بله میخوام زندگی کنم ... ولی از رفتار و دیوونه بازیاش بدم میاد .. وقتی فکر میکنم همش باید مواظب باشم تا باز اون رفتارو از خودش نشون نده یه احساس بدی بهم دست میده که چرا نباید مثل یه آدم عاقل رفتار کنه
2- انگیزه برای ادامه دادن چندتا دارم ... 1- میخوام مطلقه نباشم چون با تجربه ها میگن انرژی زیادی ازم میگیره 2- یه خورده هم شوهرمو دوس دارم 3- بخاطر پدرم ... میترسم سکته کنه و بمیره
3 - خودم و افکارم بجز این آشفتگی ها خوبیم ... رفتارم به نظرم خوبه در مقابل شوهرم
4- آشفته ام ... دلیلش هم اینه که احساس میکنم علاوه بر خیانت حالا دیگه شرمنده خونوادم هم هستم ... همش دارم حرصشون میدم خجالت میکشم برم خونشون
آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند
دست خطی که تورا عاشق کرد، شوخی کاغذی ماست بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی، به خدا مثل تو تنهاست بخند ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)