به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 02 بهمن 95 [ 21:03]
    تاریخ عضویت
    1393-6-23
    نوشته ها
    71
    امتیاز
    2,733
    سطح
    31
    Points: 2,733, Level: 31
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    47

    تشکرشده 104 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کمک به فراموشی شکست ها و بازسازی زندگی

    سلام ، اسم من رو بگذارید امیدوار چون میخوام امیدوار باشم به اینده
    26ساله مجرد فارغ التحصیل از دانشگاه و نشستم توی اطاقم
    شکست های زندگیم از جایی شروع شد که دل سپردم به پسری بدون شناخت شخصییتش و هرروز بخاطر دروغ ها و بیشخصیتی اون من نابود شدم ،سه سال طول کشید فراموشش کنم حتی خودکشی کردم ، موقع شکست اون با یکی دیگه اشنا شدم که اصلا هم دوشتش نداشتم چون تو قلبم اون اولی بود ،الان خیلی سال چهار پنج سال از اولی و دوسه سالی از دومی میگذره ،بزارید صادق باشم زمان اولی نوزده سالم بود بچه بودم و احساساتی و الن پشیمون که چرا دستشو گرفتم ،چرا پا روی اصول مذهبیم گذاشتم
    دومی رو شاید حتی یکبار دستشو گرفته باشم
    کلا از بیست .یک سالگیم زندگیم نابود شد ،دختر موفق باقید .بند ،شدم ادم وابسته درس نخون که پا روی اصول مذهبیش میزاره ،بااولی به جایی نرسیدم و خوشحالم که نشد و دومی هم نفهمیدم دقیقا کی بهم زد ولی تمام شد
    نمیدونم چی منو داغون کرد ،خود رایی ،بی کسی ، احساساتی بودن
    ولی حایی خوندم خدا بنده های متکبر وبدش رو به زمین میزنه ،خودمو با قبل خودم و دوستان قبلم و اطرافیان که مقایسه میکنم میبینم که بدجور زمین خوردم ،دیگه خدا دوسم نداره ،جوابمونمیده ،نمیدونم دقیقا چیکارکردم یا کجای زندگیم متکبر بودم ولی بودم با تموم مهرونی ها و ازخودگذشتگی های غلطم
    هرکی رو میبینم که موفقه حسودیم نمیشه ، میسوزم که چرا وقتی من باید دنبال علم و فعالیت میرفتم نرفتم که حالا بقیه رو میبینم اینقدر پشیمونم ،میسوزم که اشتباهم جلو چشامم میاد ، همشون کوچیک . بزرگ جلو چشمام میان ، چه جوری از یاد ببرمشون ؟ چه جوری گذشته مو جبران کنم ؟چه جوری به خدا برگردم؟ بعضی وقتا میگم خدا نیست
    چه جوری دوباره حالمو خوب کنم و برم دنبال زندگی؟ اصلا نمیدونم زندگی چی هست
    اشتباهامو چه جوری فراموش کنم؟ ادمها و لحظه های تلخی که میان پیش جشمام ؟
    روح رو میشه دوباره ساخت ؟ من الان پنج سال از خیلی عقبم تازه مثه ماشین اسقاط شده میمونم مگه بهاین راحتی روشن میشم
    میتونید سرزنشم کنید ،راهنمایی م کنید ،اشتباهامو بگید ،دستور زندگی بدید ، راه اینده رو نشون بدید
    من میخوام که امیدوار باشم تا خوب بشم با تمام بدی هام که منو زمین زده

  2. 2 کاربر از پست مفید omidvaar تشکرکرده اند .

    Mohammad! (دوشنبه 24 شهریور 93), فدایی یار (یکشنبه 23 شهریور 93)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 02 بهمن 95 [ 21:03]
    تاریخ عضویت
    1393-6-23
    نوشته ها
    71
    امتیاز
    2,733
    سطح
    31
    Points: 2,733, Level: 31
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    47

    تشکرشده 104 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فکر کنم باید بدبخت شدن رو قبول کنم و دنبال راه حل نباشم
    زندگی بعضیام همینه

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام خانم امیدوار.انشالله همیشه امید وار باشید و امید رو به بقیه هدیه بدید.

    راستش توی اون سن شاید سرزنشی به شما وارد نباشه بلکه به اطرافیان و خانواده بر میگیرده که یه دختر رو باید توی اون سن خیلی بیش تر مواظبش بود و.. هر چند دنبال مقصر بودن الان فایده نداره فقط خواستم بگم شما این طور نیست که میگید باید سرزنش بشید.امام بعد باراول رفتید برای بار دوم با یکی دیگه دوست شدید بنا به هر دلیلی خب طبیعتا شما دیگه اون موقع نباید یه اشتباه رو مجددا تکرار می کردید.اما این گذشته

    می دونید اشتباه بزرگتر چی هستش ؟ این که صرفا به خاطر گذشته ایندتون رو تباه کنید و خودتون رو یه شکست خورده بزرگ بپندارید در صورتی که فرصت برای جبران همیشه هست.شما می گید خدا(پناه میبرم به خدا) نیست برای شما.. البته من کمتر از اونی هستم بخوام نظر بدم ولی در جای جای قران همش دم از امرزش و توبه و بازگشت گفته شده و این که خدا همیشه اغوشش برای ما بنده هاش همیشه باز هست و هیچ بشری بدون خطا نیست(جز پیامبر و ائمه اطهار).

    می دونید شما توی زندان ناامیدی افتادید... اول میگید خدا هست اگه هست چرا جوابمو نمیده و.. خدایی ناکرده اگه ادامه بدید کار به جایی می رسه که تهشو فقط خدا میدونه ولی فقط و فقط سیاهی محض هستش...
    نمی خوام زیاد حرف زنم بهترهراهکار هایی که به ذهنم میاد رو بهتون بگم..

    به نظرم داستان افرادی رو بخونید که شرایط مشابه شما رو داشتند و دوباره به جایی رسیدند که خیلی ها بهشون نرسیدند چه دنیایی چه اخرتی... نمونش زیاده توی نت سرچ کنید.. مثل نمی دونم علی گندابی و...
    سمینار جوان و هدف دکتر فرهنگ رو از سایت دکتر فرهنگ دات بلاگفا دانلود کنید گوش کنید
    قران بخونید... به همراه تفسیر و تدبر در ایاتش..البته به نظرم برای شروع رابطتتون با خدا بهتره از تفسیر موضوعی استفاده کنید..مثلا موضوع گناه و بازگشت و توبه.. موضوع نماز شب و خلوت با خدا..این طوری تمام ایات قران با این موضوعات رو می خونید وقتی کلام خدا رو می بینید رفته رفته امیدوار تر به اینده میشید..و می بنید وعده ی خدا که همیشه حقیقته و انجام میشه جز امید و امیدواری نیست و شیطان هست که به ناامیدی و سیاه جلوه دادن اینده و گذشته میخواد ما رو زمین گیر کنه... احادیث موضوعی رو بخونید اونم خیلی بهتون کمک میکنه
    نماز اول وقت بخونید و ک مکم خودش براتون حضور قلب میاره.. و خودتون رو تا می تونید به خدا نزدیک تر کنید... وقتی با خدا هستید از هیچی ترسی ندارید ...مثلا میگید خدایا خودت کمکم کن از این مشکلات رهایی یابم..یه وقت می بنید یه جمله از یه دوست..یه فایل صوتی از یه سایت ..نمی دونم هر چی فکرشو بکنید هی راهو به شما نشون میده...
    صحیفه ی سجادیه رو بخونید ببنید حضرت سجاد چطوری با خدا راز ونیاز می کردند..وقتی یه بزرگواری مثل ایشون می بنیدی چطوری از کم بودن اعمالشون در درگاه خدا صحبت می کنند یا از خطا (می دونیم این ها فقط برای این هست که به ما یاد بدند چطروی دعا کنیم) می گند ...چطوری دل ادم تکون میخوره..

    برای گذشته و درس هم خب درسته شاید اگه یه ضرب خونده بودید و.. الان دکترا داشتید و.. ولی خب دوباره تلاش کنید.. اگه واقعا هدف داشتید ارشد داشتید و.. دوباره شروع کنید.. مگه ندیدمن خودم زیاد دیدم اقایونی که بعد تحصیلات رفتند وارد بازار کار شدند اصلا شکست هم نخورندند به زعم شما و کلی پول و موقعیت هم کسب کردند ولی به یه جایی می رسند بعضی هاشون از برخورد اطرافیان و این که دنیا رو خودشون یه طور دیگه می بینند و .. توی همین سن شما میان همه چی رو ول می کنند دوباره شروع می کنند به درس خوندن و اتفاقا رتبه های عالی کسب می کنند که خودش بهشون اعتماد به نفس زیادی میده..

    راحب اون افراد گذشته هم هر چی ازشون دارید دور بریزید...وقتی اونا میان توی خاطره هاتون نمیدونم نماز بخونید...کتاب خونید... یه فایل مثبت .. اصلا هر چی که حالتون رو خوب کنه... نذارید دنیای اطراف دنیای شما رو بسازه.. نمیدونم اهل اهنگ گوش کردن هستید یا نه..من خودم الان نیستم مگر موسیقی که واقعا بشناسمش و .. بگزریم.. چند وقت پیش یه سری اهنگ جدید داشتم بر حسب اتفاق می شنیدم طرف از عشق میگفت از شگست..برو که قلب سادم شکست..برو که بعد تو بدبختم... اگه بدونید این واژه های منفی با ادم چیکار میکنه یه بار هم گوش نمی کردیم هیچ وقت...
    مثلا همین سریال جدیدا تلوزیون میزاره دردسر های عظیم اتفاقی دیروز تیتراژشو دیدم ... دو تا جوون و یه اهنگ عاشقانه و.. واقعا تاسف خوردم موضوع سریالامون این هستش..متاسفانه اینا راه غلط به حونای ما نشون میدند...

    سعی کنید از ادم های نامید به شدت دوری کنید..به جاش کتای های موفقیت..سیمنار های موفقیت و هر چی فکرشو می کنید مثبته رو بخونیدو بهشون عمل کنید و.. مطمئن باشید از این شرایط خارج میشید و خدا کمکتون میکنه..


    به چیزای مثبتی که خدا بهتون داده فکر کنید.. نمی دونم مثلا یه روز برید بیمارستان یا نمیدونم این جاهایی که افراد معلول ذهنی رو نگه داری می کنند مطمئن هستم دیدتون به دنیا و.. عوض میشه ... و خدا رو بارها شکر می کنید.. خدا رو شکر تن سالمی دارید ... این سال ها درسته یکم شاید عقب افتادید... ولی اینا همش یه کمیت هستش شما می تونید اون قدر با کیفیت در حد خودتون پیشرفت کنید که خودتون لذت ببرید...

    از خوندن خط اول پست اولتون این قدر خوشحال شدم که بعدش با خوندن خط اخر پست دومتون خیلی ناراحت شدم...یعنی چی ...دیگه از این حرفا نزنید و لحظه ای هم بهش فکر نکنید..

    اینا هم هدیه ای به شما
    http://ansarclip.ir/data/sound/monaj...zGonaheMan.mp3

    http://www.askdin.com/attachments/14...kado_khoda.mp3

    دانلود سخنرانی روانشناسی

    http://moshaf.org/files/other/docume...Sajjadiyeh.pdf

    omidvar

  5. 2 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    omidvaar (یکشنبه 23 شهریور 93), sanjab (یکشنبه 23 شهریور 93)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 02 بهمن 95 [ 21:03]
    تاریخ عضویت
    1393-6-23
    نوشته ها
    71
    امتیاز
    2,733
    سطح
    31
    Points: 2,733, Level: 31
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    47

    تشکرشده 104 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از لحن صحبتتون معلومه اقا هستید ، واقعا ممنونم که وقت گذاشتید و جواب دادین
    حرفاتون خیلی خوب بود ، خیلی خوب گفتید و منتظر همچین حرفایی بودم ،من درمورد پسرها بچگی کردم خانوادم هم مقصر بودن و خودم بیشتر ،چون پنهون کاری کردم
    کاش بتونم به چیزایی که گفتید عمل کنم
    شما میدونید برای فوق لیسانس قبول شدن برای دانش اموز زیر متوسط چقدر زمان لازمه؟

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 دی 93 [ 23:40]
    تاریخ عضویت
    1393-5-19
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    312
    سطح
    6
    Points: 312, Level: 6
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 18 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خودتو نباز دختر منم مثل تو 5 سال از عمر و زندگیمو پای یه دختر بی معرفت گذاشتم اونم نه یک بار دوبار اومد سراغم گریه کرد و دوباره رفت بار اول نامزدم بود بار دوم که رفت همسرم ، اما باز دارم دوباره زندگی میکنم فقط باید به خداوند توکل کرد و بس منم مثل تو گه گاهی نامید میشم اما باز به زندگی برمیگردم فقط امید داشته باش و هیچ وقت غرور نداشته باش منم از همین غرور ضربه خوردم

  8. کاربر روبرو از پست مفید شوالیه تاریکی تشکرکرده است .

    omidvaar (یکشنبه 23 شهریور 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چگونه خودم را بازسازی کنم؟؟؟
    توسط تقدیر در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 21 بهمن 93, 16:51
  2. کمکم کنید تا بتونم خودم و زندگیمو بازسازی کنم و همسر دلزدمو برگردونم...
    توسط سوده 82 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 75
    آخرين نوشته: سه شنبه 08 مهر 93, 16:58
  3. نیاز به بازسازی پس از سانحه جدایی دارم
    توسط فارهه در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 20 تیر 93, 10:25
  4. آیا رابطه ای که تخریب شده قابل بازسازی است؟
    توسط Architect در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 25 مهر 89, 13:32

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.