سلام ، اسم من رو بگذارید امیدوار چون میخوام امیدوار باشم به اینده
26ساله مجرد فارغ التحصیل از دانشگاه و نشستم توی اطاقم
شکست های زندگیم از جایی شروع شد که دل سپردم به پسری بدون شناخت شخصییتش و هرروز بخاطر دروغ ها و بیشخصیتی اون من نابود شدم ،سه سال طول کشید فراموشش کنم حتی خودکشی کردم ، موقع شکست اون با یکی دیگه اشنا شدم که اصلا هم دوشتش نداشتم چون تو قلبم اون اولی بود ،الان خیلی سال چهار پنج سال از اولی و دوسه سالی از دومی میگذره ،بزارید صادق باشم زمان اولی نوزده سالم بود بچه بودم و احساساتی و الن پشیمون که چرا دستشو گرفتم ،چرا پا روی اصول مذهبیم گذاشتم
دومی رو شاید حتی یکبار دستشو گرفته باشم
کلا از بیست .یک سالگیم زندگیم نابود شد ،دختر موفق باقید .بند ،شدم ادم وابسته درس نخون که پا روی اصول مذهبیش میزاره ،بااولی به جایی نرسیدم و خوشحالم که نشد و دومی هم نفهمیدم دقیقا کی بهم زد ولی تمام شد
نمیدونم چی منو داغون کرد ،خود رایی ،بی کسی ، احساساتی بودن
ولی حایی خوندم خدا بنده های متکبر وبدش رو به زمین میزنه ،خودمو با قبل خودم و دوستان قبلم و اطرافیان که مقایسه میکنم میبینم که بدجور زمین خوردم ،دیگه خدا دوسم نداره ،جوابمونمیده ،نمیدونم دقیقا چیکارکردم یا کجای زندگیم متکبر بودم ولی بودم با تموم مهرونی ها و ازخودگذشتگی های غلطم
هرکی رو میبینم که موفقه حسودیم نمیشه ، میسوزم که چرا وقتی من باید دنبال علم و فعالیت میرفتم نرفتم که حالا بقیه رو میبینم اینقدر پشیمونم ،میسوزم که اشتباهم جلو چشامم میاد ، همشون کوچیک . بزرگ جلو چشمام میان ، چه جوری از یاد ببرمشون ؟ چه جوری گذشته مو جبران کنم ؟چه جوری به خدا برگردم؟ بعضی وقتا میگم خدا نیست
چه جوری دوباره حالمو خوب کنم و برم دنبال زندگی؟ اصلا نمیدونم زندگی چی هست
اشتباهامو چه جوری فراموش کنم؟ ادمها و لحظه های تلخی که میان پیش جشمام ؟
روح رو میشه دوباره ساخت ؟ من الان پنج سال از خیلی عقبم تازه مثه ماشین اسقاط شده میمونم مگه بهاین راحتی روشن میشم
میتونید سرزنشم کنید ،راهنمایی م کنید ،اشتباهامو بگید ،دستور زندگی بدید ، راه اینده رو نشون بدید
من میخوام که امیدوار باشم تا خوب بشم با تمام بدی هام که منو زمین زده
علاقه مندی ها (Bookmarks)