به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 اردیبهشت 94 [ 17:49]
    تاریخ عضویت
    1391-10-06
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    2,439
    سطح
    29
    Points: 2,439, Level: 29
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    53

    تشکرشده 105 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array

    هنوز دوسش دارم نمیتونم فراموشش کنم

    سلام
    عنوان تایپیک های قبلم ایناس
    http://www.hamdardi.net/thread-26964.html
    http://www.hamdardi.net/thread-34237.html

    بعد از همه اتفاق هایی که واسم افتاد من هنوزم دوسش دارم.نگرانشم و دوست دارم ببینمش. هر چی به بدی هاش فکر میکنم تاثیری نداره. ادم مغروریم. بهم میگن اصلا به قیافت نمیاد احساسی باشه.اما واقعا کم اوردم
    دوستان گفتند اگه دوست داشت نمیرفت با کسی دیگه ازدواج کنه. قبول. اما من چیکار کنم که دوسش دارم؟
    اگه یه خبر بشه که یک پسر جوون اتفاقی واسش افتاده، تا مطمئن نشم اون نبوده ارووم نمیشم.

    تمام وقتم به بطالت میگذره.من اسفند پارسال با همه سختی هایی که از دوریش کشیدم دفاع کردم.ولی از اون روز دیگه نتونستم هیچ کار مفیدی انجام بدم. صبح که از خواب پا میشم تا شب یا خوابم یا با اینترنت خودمو سرگرم میکنم.

    از اینده این علاقه میترسم. خیلی دوس دارم حتما قبل مرگم راحت ببینمش(اخه هیچوقت راحت نتونستم ببینمش و رودرو باهم حرف یزنیم). میترسم

    همش یادش میفتم.

    حتی شده سر کلاسم یک دانشجو رو ببینم شبیه اون باشه کلا حواسم پرت میشه.
    حوصله کسیو ندارم . اعصابم زود خرد میشه. عصبی شدم.

    یکسال گذشته اما

    من هنوز دوسش دارم

    چیکار کنم؟؟

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 اردیبهشت 94 [ 17:49]
    تاریخ عضویت
    1391-10-06
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    2,439
    سطح
    29
    Points: 2,439, Level: 29
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    53

    تشکرشده 105 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی پیشنهادی نداره؟
    همش وسوسه میشم بهش زنگ بزنم یا پیام بدم
    نمیخوام اینجوری

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام عزیزم...الان داشتم تاپیک های قبلیت رو یه نگاهی مینداختم بعد خواستم راهنماییت کنم ولی همشون رو دوستان قبلا بهت اشاره کردن...چرا اینقدر خود درگیری داری؟ چرا خودت رو اینقدر اذیت میکنی؟ هیچ آدمی ارزش این رو نداره که بخاطرش حرص بخوری ..خودت رو جمع و جور کن عزیزم آسمون دهن باز نکرده این آقا رو واسه شما بفرسته ..شب و روز بهش فکر میکنی خوب معلومه نمیتونی فراموشش کنی ...ته دلت هنوز امیدواری برگرده تا وقتی امید داری وضعت همینه ..باید باور کنی که همه چیز برای همیشه تموم شده مدام باخودت تکرار کن هیچ چیزی وجود نداره که شما دو نفررو بهم ربط بده .. بشین یه عزاداری درست حسابی واسش بکن بعد دیگه بندازش دور...اون اگر تو رو میخواست نامزد نمیکرد خودت رو گول نزن که مجبور شد..بعدشم به نامزد بیچارش فکر کن که هیچ گناهی نداره که شما بخوای بین اون و نامزدش جدایی بندازی..

  4. 5 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 18 شهریور 93), saram (سه شنبه 18 شهریور 93), کاربر19 (سه شنبه 18 شهریور 93), خیال تو (چهارشنبه 19 شهریور 93), شیدا. (دوشنبه 17 شهریور 93)

  5. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما تا خودت نخوای کسی نمی تواند برایت کاری انجام بده.الان این شمایی که باید تصمیم بگیری
    و البته اینم بدان هر تصمیمی بگیری عواقبی داره که باید قبولش کنی.
    ترکش کنی این حالت هایی که الن داری را باید تلاش کنی کنترلش کنی و به تعادلش برسونی
    بخوای بهش زنگ بزنی و پیام بدی اینکه چه اتفاقی بخواد بیوفته بخودت مربوط میشه.ولی مطمئنا اتفاق خوبی نیست

    روز خوب یداشته باشید بانو
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  6. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    saram (سه شنبه 18 شهریور 93), کاربر19 (سه شنبه 18 شهریور 93)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 اردیبهشت 94 [ 17:49]
    تاریخ عضویت
    1391-10-06
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    2,439
    سطح
    29
    Points: 2,439, Level: 29
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    53

    تشکرشده 105 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از دوستان.من نمیدونم چرا به این روز افتادم.اصلا خودمم نمیتونم درک کنم چرا اینجوری شدم.
    شاید چون غرورم شکسته یا اینکه هر چیو خواستم بدست اوردم.الان نمیتونم با این موضوع کنار بیام. یا کلا دوست داشتنه.
    ببینید اینجور نیست که من از صبح تا شب با اراده خودم بخوام بهش فکر کنم.یک اتفاق میفته یا یه نشونه ازش میبینم فکرم مشغول میشه.
    مسلما نمیخوام بهش زنگ بزنم یا زندگیشو خراب کنم.
    اما میترسم که این اتفاق بیفته.
    عید امسال هنوز نمیدونستم که نامزد کرده خیلی حالم بد بود.جوری که همش به خودکشی فکر میکردم.دلیلشم این بود که چرا من نمیتونم با کسی که دوسش دارم در ارتباط باشم.
    اینقد حالم بد بود که همه متوجه شده بودند.(این حال بدم وقتی اتفاق افتاد که حدود 7ماه هیچ خبری ازش نداشتم البته خودشم مسببش شد که دوباره بعد این همه مدت بهش فکر کنم)
    حالا بازم بعد اینکه فهمیدم نامزد کرده و حس بدم نسبت بهش تموم شده و رفتارشو دیدم باز دلتنگ شدم.

    میترسم باز افکار مسخره بیاد سراغم از اینکه نتونم باهاش در ارتباط باشم یه بلایی سرخودم بیارم.

    واسه همین تو قسمت مشکلات فردی اینو نوشتم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 19 تیر 96, 19:57
  2. همسرم میخواد ازهم جدابشیم ولی من هنوز دوسش دارم..
    توسط sarina_1362 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 68
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 خرداد 94, 01:03
  3. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: شنبه 27 مهر 92, 14:24
  4. پاسخ ها: 537
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 بهمن 87, 10:58

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.