به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1393-6-09
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    345
    سطح
    6
    Points: 345, Level: 6
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 7 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    من رو تو خیابون با یه پسره دیدن..

    سلام ، اینقدر اشفته ام که نمی دونم چی بنویسم

    دو سه ماه پیش با یه اقایی که از چتار سال پیش میشناختمش رفتم بیرون ، من فکر میکردم قصد ازدواج داره ،ولی روز دوم که بهم گفتم قسد ازدواج نداره رابطم هم باهاش قطع کردم

    ولی انگاری یکی مارو باهم دیده و رفته به عمو کوچیکم گفته ،چون دو هفته پیش عمو زنگ زد بهم عصبانی بود ، مثل همیشه باهام مهربون نبود هرچی باهاش راحب به مشکلات درسی و زندگی صحبت میکردم یه چیزی بی ربط میگفت ، بحث رستوران رفتن رو پیش کشید ، اخه ما اصلا از این خانواده ها که اهل رستوران برن نیستسم و مذهبی هم هستیم ، از دختر خوب میگفت و تا حدی تحقیرم میکرد
    الان بعد اتز دو هفته دارم به حرفای عمو و معنیش پی میبرم ، احتمالا یکی از پسرای علاف خالم یا مارو تعقیب کرده یا اتفاقی دیده
    متاسفانه من واسه خودم خیالم بیخود کرده بودم باهاش صمیمی برخورد کردم ، جاهای خلوت رفتیم و حتی تا شب کنار هم از نزدیک و بگو بخند و رو چمن نشستن و ... ، البته هیچکاری که بخواد گناه کبیره باشه انجام ندام مثلا دستشو بگیرم یا کارهای زشت دیگه ،البته یکی دوبار داشتم میخوردم زمین که استینشو گرفتم اگه کسی درست ندیده باسه میتونهه اشتباه تصور کرده باشه
    احتمالا عکسی چیزی گرفتن که عموم اینقدر قاطع بود ،
    عموم بغیر از گوشه و کنای چیزی نگفت ،ولی همین گوشه و کنایه هم کافی هستن و منظور رو میرسونن
    من اصلا اینگکه چی بگم برام مهم نیست ،نه که مهم نباشه کاری نکردم که نگران باشم ،یه خطایی بوده که تموم شده ولی اظطراب داره ازارم میدم و نمیتونم خودمو اروم کنم

    من قبلا دو سال بخاطر ترسایی که تو زندگیم داشتم دچار اظطراب بودم و تازه چندماه میشئد حالم خوب شدهب ود ،حالا نمیدونم چچه جوری خودمو اروم کنم ،این عوضی هایی که فکر میکنم مچمو گرفتن ،خودشون از هرزه ترین ادمها هستن ،ولی همیشه دنبال گرفتن مچ دیگران هستن

    کمکم کنید اظطراب دیگه نمیزاره اروم شم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    ببینید اتفاقی بوده که افتاده الانم تموم شده .
    اگرم کسی شما رو دیده باشه و به خوانوادتون اطلاع بدن میتونید بگید فقط با این اقا اشنا شدید به قصد ازدواج و خوشتون نیومده و هیچ رابطه ای هم در کار نبوده .شما چند سالتونه ؟
    نگران نباشید الان کاری نمیتونید بکنید پس بهش فکر نکنید و استرستون رو کنترل کنید .
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  3. کاربر روبرو از پست مفید anisa تشکرکرده است .

    پروانه 71 (یکشنبه 09 شهریور 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1393-6-09
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    345
    سطح
    6
    Points: 345, Level: 6
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 7 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    حد




    دارهبست و پنج سالم میشه

    قسمت زشت و خارکنندش اینه که به مادر برزگم گفته باشن و اون به عموم و بقیه و گفته

    اینها یه مشت گرگ عوضی هستن ،من یادمه از ده دوازده سالگی به دخترای مردم تعرض میکردن ، حالا شدن خبرچین،بعد از چندسال با یه مرد رفتم بیرون ،اشغالا رفتن پخش کردن ،الاف های مزخرف

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 دی 00 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    121
    امتیاز
    7,040
    سطح
    55
    Points: 7,040, Level: 55
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 288 در 108 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    25
    Array
    سلام

    به همدردی خوش امدید

    دو سه ماه پیش با یه اقایی که از چتار سال پیش میشناختمش رفتم بیرون
    البته هیچکاری که بخواد گناه کبیره باشه انجام ندام مثلا دستشو بگیرم یا کارهای زشت دیگه
    البته یکی دوبار داشتم میخوردم زمین که استینشو گرفتم
    دو سه ماه پیش هوا گرم بوده یا سرد؟استین بلند پوشیده بودن که هنگام زمین خوردن دقت کردین که دقیقا استینشو بگیرید؟!!

    من فکر میکردم قصد ازدواج داره ،ولی روز دوم که بهم گفتم قسد ازدواج نداره رابطم هم باهاش قطع کردم
    در هر صورت اشتباه بزرگی بر اساس تصور اشتباه انجام داید که همین کار میتونه ذهنیت دیگرانو در مورد شما تغییر بده،و چه بسا ذهنیت خود شمارو هم تغییر بده !من اسم این حرکات رو لکه ننگ میذارم که پاکی و نجابت یک دخترو زیر سوال میبره اونو تبدیل به یک موجود جنسی بی ارزش میکنه؛ پس قدر خودنونو بیشتر از این بدونید
    اینها یه مشت گرگ عوضی هستن ،من یادمه از ده دوازده سالگی...
    مهم این نیست که اونا چی هستن،مهم اینه شما چه کسی و دارای چه ارزشی هستید

    پس نگران نباشید و دیگه چنین اشتباهی رو تکرار نکنید و یادتون باشه فقط کافیه یکبار دستتون بره توی دست فرد دیگری،دیگه تمومه
    و شروع همه رابطه ها از خنده و شوخی شروع میشه و تاااااا ... ادامه پیدا میکنه
    سوال:
    اگر فردی اومد به خواستگاری شما و ازتون پرسید ایا قبلا به فرد دیگه ای رابطه داشتید،چه جوابی بهش خواهید داد ..؟؟

    موفق باشید

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1393-6-09
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    345
    سطح
    6
    Points: 345, Level: 6
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 7 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط احساس بهاری نمایش پست ها
    سلام

    به همدردی خوش امدید




    دو سه ماه پیش هوا گرم بوده یا سرد؟استین بلند پوشیده بودن که هنگام زمین خوردن دقت کردین که دقیقا استینشو بگیرید؟!!


    در هر صورت اشتباه بزرگی بر اساس تصور اشتباه انجام داید که همین کار میتونه ذهنیت دیگرانو در مورد شما تغییر بده،و چه بسا ذهنیت خود شمارو هم تغییر بده !من اسم این حرکات رو لکه ننگ میذارم که پاکی و نجابت یک دخترو زیر سوال میبره اونو تبدیل به یک موجود جنسی بی ارزش میکنه؛ پس قدر خودنونو بیشتر از این بدونید

    مهم این نیست که اونا چی هستن،مهم اینه شما چه کسی و دارای چه ارزشی هستید

    پس نگران نباشید و دیگه چنین اشتباهی رو تکرار نکنید و یادتون باشه فقط کافیه یکبار دستتون بره توی دست فرد دیگری،دیگه تمومه
    و شروع همه رابطه ها از خنده و شوخی شروع میشه و تاااااا ... ادامه پیدا میکنه
    سوال:
    اگر فردی اومد به خواستگاری شما و ازتون پرسید ایا قبلا به فرد دیگه ای رابطه داشتید،چه جوابی بهش خواهید داد ..؟؟

    موفق باشید
    مرسی دوست محترم از توهین هاتون ،درسته حرفام مثل یه ادم بی پروا بود وحتی کارم ،من پسر رو از تو کوچه پیدا نکرده بودم و چند سال پیش فکر میکردم قصد ازدواج داره هم دانشکده ای بودیم

    بی تجربگی معنیش لکه ننگ نیس ، فکر میکردم میخواد از من و خونوادم اطلاعات کسب کنه چون همشهری نیستیم ، حتی روز دوم هم که میخواستم اماده رفتن شم با خودم گفتم با چه هدفی؟ و برای همین نیمه مستقیم ازش درباره ازدواج پرسیدم و وقتی گفت قصد نداره دفعه بعدی وجود نداشت ،اگه همون وقت راه خونمون رو پیش نگرفتم نمیخواستم یه ادم عقده شوهر جلوه کنم، من خودم پشیمونم و قصد تکرار چنین کاری رو ندارم واقعا فکر نمیکردم یه پسر سی یک ساله

    درس تمام کرده قصد بی هدفی از زابطه داشته باشه

    کلمه لکه ننگ خیلی زشته ، درست صحبت کنید ،من خودم اونزمان به اون اقا گفتم من از خدا میترسم و اهل رابطه با پسرا نیستم ،حالا حتی اگ باور نکرد

  7. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 اردیبهشت 95 [ 16:42]
    تاریخ عضویت
    1393-5-15
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    1,414
    سطح
    21
    Points: 1,414, Level: 21
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 24 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظرم شما یه مشکل دارین اونم اینه که اجازه میدین دیگران تو زندگیتون دخالت کنن.
    من که اگه بخوام یه همچین قراری با همکلاسی سابقم بزارم حتما به پدرم میگم ، البته نمیدونم که رابطه شما با پدرتون چطوره اما اگه واقعا فکر میکنین که شما رو با هم دیدن به پدرتون بگین که اگه بهش گفتن یهو جا نخوره و بتونه جوابشونو بده !مثلا میتونه بگه این آقا خاستگار شماست و برای حرف زدن در مورد ایندتون باهاش رفتین بیرون .
    دفعه بعدم اگه خواستین با کسی قرار بزارین با پدرتون هماهنگ باشین !نمیگم همه پدرا درک یه همچین مسئله ای رو دارن نه خیلیاشون ندارن اما اگه رابطتون با پدرتون خوب کنین به جایی میرسین که بهش همه چیز رو میگین .
    من که انقدر همه چیز رو بهش میگم که یه بار یکی از همکلاسیام (پسر)داشت تو خیابون از روبرو میومد منم با بابام از این ور
    یهو دیدم بابام برگشت بهم گفت اون پسره فلان همکلاسیت نیست که تعریف مسخره بازیاشو میکردی ،بهش گفتم چرا از کجا فهمیدی ؟
    گفت خوب انقدر تعریفشو کردی که تابلو شده دیگه !

  8. 2 کاربر از پست مفید sepideh22 تشکرکرده اند .

    footer (پنجشنبه 13 شهریور 93), royana (دوشنبه 10 شهریور 93)

  9. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1393-6-09
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    345
    سطح
    6
    Points: 345, Level: 6
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 7 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    لان تقریبا کاملا مطمعنم اون فامیلمون منو تعقیب کردن و یک مسیله خصوصی منو به مادر برزگم و عموم و فامیل های مادریم گفتن ،من از کزده خودم که بخاطر بیتجربگی بوده پشیمونم جواب خانواده ام رو هم میتونم منطقی بدم ،ولی جس خجالتم از فامیل رو نمیتونم فراموش کنم و ابته کار این فامیلمون که به حریم شخصی من وارد شدن و شایعه پراکنی کردن
    میشه درباهر اینکه چطوری ازپس حس خجالت خودم و حسم نسیت به اون خانواده به درستی بر بیام؟ لطفا راهنمایی کنید


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نظر شما در مورد رابطه با پسر تو سن کم چیه؟
    توسط kimiya1990 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 07 اسفند 96, 21:51
  2. تو رابطم با اقا پسری دچار دوراهی شدم... امیدوارم کمکم کنین
    توسط فاطیمام در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 08 خرداد 95, 23:30
  3. چرا همش دلم با دیدن یه پسر میلرزه و میرم تو فکرش؟؟؟؟؟
    توسط shenevande در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: چهارشنبه 22 مرداد 93, 19:06
  4. تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
    توسط بهار.زندگی در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 خرداد 91, 10:05
  5. فوری فوری :در مونده تو برخورد با پسرم!
    توسط sahar49 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 اردیبهشت 90, 01:42

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.