من و کابوس ها ی القاء شده از طرف شیطان

[Dreams end]

سلام
من کابوس های بدی رو هر شب میبینم و بعضی از اون کابوس ها در واقعیت هم برایم رخ میدهد.
خانم فرشته مهربان تو یکی از تاپیک های قبلی من گفته بودند که این خواب ها القاء شده از طرف شیطان هست،نمی دانم در هر ورق زندگی من حتی تو خوابم هم شیطان وجود دارد اما در هیچ جایی خبری از خدا نیست.
نمی فهمم چرا شیطان از عاشقی من برای عذاب دادنم استفاده میکنه و نمیدونم شیطان با من چه پدر کشتگی داره،نمیدونم صدایم را میشنود یا نه و نمیدونم چطوری بهش حالی کنم که من هیچ دشمنی با او ندارم ،نمی دونم چطوری بهش بگم و ازش خواهش کنم که از طریق عشق و خواب ازارم نده.
اخه به من چه ربطی داره خدا برای امتحان شیطان بهش دستور داد تا به ادم سجده کنه؟به من چه ربطی داره که خدا شیطان رو از درگاهش راند؟مگه من مقصر اخراج شیطان هستم؟چرا شیطان به خودش این اجازه رو میده که من رو از طریق عاشقی اذیت کنه مگه من چه هیزم تری بهش فروختم؟
شیطان یا تو خواب کاری میکنه که دختره رو ببینم یا تو واقعیت،شیطان خوب میدونه من بعد دیدن دختره دعا میکنم تا از غم عاشقی رها شم و خوب هم میدونه که فریاد من به جایی نخواهد رسید پس شروع به سو استفاده میکنه.دیگه تحمل کاراش رو ندارم .
شما راهی سراغ ندارین این دست از سر من برداره،لااقل کاری نکنه که با دختره روبرو شم و یا تو خواب ببینمش؟
هر راهی سراغ دارین لطف کنین بهم بگین فقط نگین که به طرف دعا و کمک از خدا برم،من هیچ وقت دیگه بر نمیگردم این یازده سال برام کافیست.

[chaplos]

شیطان :d ? نه داش من تو هر وقت به چیزی زیاد فکر کنی مطمن باش خوابشو می بینی :) منم اینطورم چیزی که تو مخمه همیشه تو خواب میبینم :d حالا ممکنه بگی من فکر نمیکنم ولی حتما ذهنت درگیر طرف مقابل هست که تو خواب می بینیش :)
و درباره این که باهاش روبرو میشد حتما دلیلی داره کاره مشترکی دارید؟اقوامین؟یا یه جا زندگی می کنید حتما ربطی به شیطان ماورا طبیعه نداره :-"

[Dreams end]

حالا م
و درباره این که باهاش روبرو میشد حتما دلیلی داره کاره مشترکی دارید؟اقوامین؟یا یه جا زندگی می کنید حتما ربطی به شیطان ماورا طبیعه نداره :-"

نه فامیلیم ، نه یه جا زندگی میکنیم،نه کار مشترک باهم داریم.یه زمانهایی و تو یه مکانهایی سر راهم سبز میشه که حتی فکرش رو هم نمی تونم بکنم انگاری برنامه ریزی شده است

[meinoush]

خوب لابد توی یه شهر کوچیکین

میگن هر بدی هر خوبی که به ادم میرسه از خداست
اما به نظر من هر بدی هر خوبی که به من رسیده از خودمه
دیگه تو یه نفر سومم کشیدی وسط که چی؟؟

اصلا لازم نیست چیزی رو به کسی بفهمونی
توی روز خودتو با کار سرگرم کن ورزش هم بکن
پیاده روی هم خوبه یا دویدن ملایم و نرم نرم با کفش مناسب. روی ریتم هم نفس بکش. با بینی. همین صدای نفساتوموقع پیاده رفتن منظم و رو ریتم که می شنوی باعث میشه اروم بشی. یعنی روی صدای نفس هات تمرکز کن موقع راه رفتن و سعی هم بکن یکنواخت و منظم راه بری
تمرینای ساده مدیتیشن هم قبل خواب بکن
هر کار هم تو روز می کنی رو همون کار تمرکز کن
فکرتم پرید به دخترو خواب و خدا و دعا به خودت بگو نه ممنون. من الان می خوام به چیزای بهتری فکر کنم

یه چیز خیلی مهم یاد گرفتم: همونطور که به دیگران اجازه نمیدیم باهامون بدرفتاری کنن و ازمون مثلا ایراد بگیرن به افکارمونم نباید این اجازه رو بدیم. مثلا اگه یکی بهت بگه چه هیکل بد قواره ای داری بهش میگی هیکل خودت بدقوارس یا نه خیرم من خیلیم خوش هیکلم !به هر حال بهش اجازه نمیدی اینطوری اذیتت کنه. در مورد افکارمونم همینه. اگه ذهنت خواست ازت ایراد بگیره یا به چیزای بد و ناراحت کننده فکر کنه مثل یه آدم باهاش برخورد کن و بهش بگو مرسی ولی من الان میخوام به یه چیز دیگه,یه چیز خوب فکر کنم.ما باید فکرمونو در اختیار بگیریم و کاری کنیم ذهنمون به نفعمون فکر کنه.

[Dreams end]

خانم فرشته مهربان قرار بود جواب من رو بدن اما خبری نیست

[فرشته مهربان]

با سلام

عرض معذرت بخاطر تأخیر به علت عدم امکان حضور در تالار

شما تو یکی راهنمایی هاتون فرموده بودین ((خوابهای القاء شیطان)) چند روز پیش در مورد دختره مورد علاقه ام خواب دیدم و امروز برام اون خواب اتفاق افتاد ،عین همون خواب رو تو واقعیت دیدم،به این نتیجه رسیدم که شیطان علاوه بر خواب تو دنیای واقعی هم برام صحنه سازی میکنه،شیطان با برنامه هاش داره اذیتم میکنه یعنی یه کاری میکنه که هی یا دختره رو ببینم یا نامزدش رو.نکته ضعفم رو میدونه.
حالا سوالم اینه ایا میشه دشمنی شیطان با خودم رو از بین ببرم؟اخه به من چه ربطی داره خدا برای امتحان شیطان بهش دستور داد تا به ادم سجده کنه؟چطوری میشه به این شیطان بگم که من باهاش هیچ دشمنی ندارم؟چطوری بهش بگم تو خواب سراغم نیاد؟چطوری حالیش کنم تا دیگه برام صحنه سازی نکنه؟اخه به من چه خدا شیطان رو از درگاهش راند،من هیچ وقت شیطان رو اذیت نکردم اما شیطان هی از عاشقی من سو استفاده میکنه ،برنامه ریزی میکنه یا تو خواب دختره رو ببینم یا تو بیداری.
شما راهی سراغ ندارین این دست از سر من برداره،لااقل کاری نکنه که با دختره روبرو شم و یا تو خواب ببینمش؟دیگه نمی تونم تحمل کنم تا میخوام دختره رو فراموش کنم این شیطان نمیذاره.اخه من چه هیزم تری به این شیطان فروختم؟

ببینید این تصور شما از شیطان امضاء انفعال شما در برابر اوست . شیطان کارش اینه که دعوت کنه ، مزین کنه و وسوسه کنه اما نمیتونه صحنه ای را بدون اختیار انسان ایجاد کنه ، وقتی می گویم خواب القاء شیطان یعنی اینکه اگر شماساز و کار ذهن و مغز و حافظه را بدانید خواهید فهمید که وقتی در بیداری تسلط بر خود از این جهات نداشته باشید و عنان افکار و ذهن و تخیلات و رویاهایتان در دست شما نباشد و جهت حرکت و رفتارتان تحت کنترلتان نباشد وساوس در شما نفوذ می کند و ذهن شما را به خودش مشغول می کند و تصورات پیش می آید و انعکاس آن در خواب پیش می آید و ..... اینکه خوابی می بینید که در واقعیت اتفاق می افتد گاه رویای صادقه هست یعنی خوابهای رحمانی و گاه شدت تمرکز فرد بر جهتی خاص است که روح را به آن سوی سوق می دهد و چون عالمی مثل عالم خواب زمان و مکان دنیایی ندارد چه بسا روح با اتفاقاتی مواجه شود که بعدش شما در بیداری آنرا می بینید . رویای صادقه نشانه های خاص خودش را دارد و هر کسی نمی تواند تشخیص دهد اگر خواب شما رویای صادقه باشد نباید تصور کنید که مثلاً وقتی چنین دیده اید و اتفاق افتاده پس مثلاً مواجهه با این دختر حق است و خدا خواسته او را ببینید ..... بلکه شما در بیداری معیار عمل دارید برای تشخیص درست و غلط . چه بسا این خواب تلنگری از پیش برای شما باشد که خود را قوت ببخشید به بی اغتنایی در وقت مواجهه تا غافلگیر نشوید و تحت تأثیر نامناسب قرار نگیرید و یا رفتار نسنجیده پیش نیاید و این تعبیری از زاویه ای دیگر است و دیدن لطف خداست برای مراقبه .

دشمنی شیطان خاص شما نیست با همه بنی بشر کار دارد و آن هم از روی حسادت و خودخواهی است که منجر به غرور و تکبر و گردنکشی می شود و هر کس هم زمینه ای از حسادت و خود خواهی و تکبر و ...... داشته باشد روزنه ای به روی شیطان باز گذاشته برای نفوذ . بنا براین برای در امان ماندن از شر شیطان باید این راه های نفوذ را ببندید و خدا خودش هم دستور العمل را داده و آنهم دستور العملی هست که خطاب به پیامبر صلوات الله علیه و آله داده و فرموده هروقت شیطان ترا وسوسه کرد مرا به یاد آور . جایی که خدا باشد شیطان نمی تواند حضور پیدا کند و به یاد خدا بودن هم منظور یاد ذهنی صرف نیست بلکه منظور این است که هرکاری می خواهی بکنی چک کنی که خدا چه نظری دارد آیا آن کار مورد رضایت هست یا خیر در این صورت وقتی امورات را با خدا تنظیم کردی یعنی دقتت این شد که هر کاری و حرفی و فکری و ..... خلاف رضای او نباشد وسوسه ها آشکار می شود چون برای درک اینکه کار یا حرف یا فکری مورد رضایت او هست یا خیر ، نیاز داریم بدانیم او از ما چه چیز را می پسندد و می پذیرد و می خواهد و مواظب باشیم که خلاف آنرا مرتکب نشویم . وقتی اینگونه شد در واقع یا درب نفوذ برای وسوسه به روی شیطان بسته هست یا با معیارهایی که پیدا کرده و داریم،ــ که در مسیر رضایت خدا ، کار و حرف و هدف و برنامه خود را با آن محک می زنیم ــ وسوسه ها را تشخیص خواهیم داد و اسیرش نمی شویم و از این شناسایی و تن ندادن به حالی خوش می رسیم وقوت و قدرت پیدا می کنیم و تسلط بر خود کمترین نتیجه فردی آن هست که لذت بخش و اعتماد به نفس آفرین است و مقاومت بخش در برابر شیطان .

خدا هرگز شیطان را امر به گمراهی ما نمی کند که امتحانمان کرده باشد خدا خواسته شیطان مبنی بر طول عمر را اجابت کرد در پاسخ به عباداتی که تا قبل از تکبر و گردنکشی داشته و پاداش آنرا با اجابت تقاضای طول عمر داده و او برای آخرتش هیچی ندارد چون هرچه کرده دنیوی بوده ( عبادتش ) و پاسخش و پاداشش هم فقط در دنیا هست وقتی شیطان بعد از مهلت یافتن ، به خود خدا قسم خورد که همه ذریه آدم را گمراه می کند خداوند پاسخ داد که من هم دری به نام توبه به روی آنها باز می کنم . یعنی هرجا گول ترا خوردند توبه می کنند و من می پذیرمشان .
نکته جالب توجه این است که حتی خود شیطان ناخواسته کد در امان ماندن از شرش را داده ، وقتی گفت همه را گمراه می کنم الا مخلصین . این استثناء کردن نه از این است که مخلصین را دوست داشته باشد ، بلکه برای آن است که دستش به مخلصین نمی رسد یعنی راه نفوذی در وجود آنها ندارد لذا می توانی راه اخلاص را در پیش بگیرید